انقلابی بودن به چه معنا است؟
اما اگر چیزی در اساس خراب (فاسد) نبود، یعنی در اساس سالم بود، باید اصلاح بشود و نیاز به تغییر ماهیت ندارد. در عین حال بر خلاف ادعای لیبرالیزم حامی رفرمیزم، راه تحقق اصلاح لزوماً غیر خشونت آمیز نیست. مباحث دقیق لغت شناسی این مساله بررسی شده است که در این مجال نمی گنجد.
دقت در برخی مفاهیم برای انقلابی بودن و حزب اللهی بودن ضروری است. ما سعی بر موشکافی دقیق این مفاهیم و ارائه معنای دقیق و مبتنی بر ضوابط لغوی و فقهی داریم.
انقلاب: دگرگونی
انقلابی: کسی که بر اساس منطق دگرگون ساز تلاش می کند.
اصلاح طلب یا رفرمیست: کسی که معتقد است انقلاب همراه با خشونت است، لذا باید تغییرات تدریجی و در چارچوب قوانین و حاکمیت موجود در هر نظامی، پیش برود.
نقد: نه انقلاب لزوماً با خشونت است (انقلاب ایران) و نه اصلاح طلبی و رفرمی که در چارچوب ساختار حاکمیت رخ می دهد، بی خشونت است: اصلاحات در سرزمین غصب شده بومیان آمریکای شمالی که دهها میلیون نفر را کشت در چارچوب ساختار حکومت بود.
اصلاح در معنای دینی و قرآنی: بر طرف کردن اشکالات و آسیب های چیزی؛ خواه از راه خشن باشد یا از راه غیر آن. مثل طبیبی که گاه جراحی می کند و گاه نسخه می دهد. البته اصلاح دینی تا جایی که بنده بررسی کرده ام، با انقلاب سازگار نیست چون که انقلاب با معنای «اسلام» هماهنگ است که توضیحات بیشتر در پی می آید.
اصلاح و مصلح در قرآن به معنای رفرمیزم و رفرمیست یا آنچه در ایران «اصلاح طلبی» گفته می شود نیست. به معنای انقلاب هم نیست. بلکه به معنای در پیش گرفتن هر روشی (اعم از رفرمیستی یا خشن) برای بازسازی و بهبود بخشیدن در حوزه ای که اساس آن خوب و بایسته است و آسیب های غیر حیاتی دیده است.
«صلح» با «فساد» و «اصلاح» با «افساد» دقیقاً ضد هم نیستند. اگر اساس چیزی بایسته و شایسته باشد، آن چیز سالم است. در عین حال ممکن است که دچا آسیب هم باشد؛ یعنی هم سالم باشد و هم طالح. اما اگر چیزی در اساس، دچار خرابی بود، «فاسد» است. و جز با تغییر در اساس آن یعنی سالم سازی (که دقیقاً معنای «اسلام» است) راهی نیست.
بنا بر این بر خلاف بیان بسیاری از دانشمندان دینی و نیز برخی لغویین، «فاسد در برابر سالم» است و «افساد» در برابر «اسلام»است. و صالح در برابر طالح است.
اگر چیزی «فاسد» باشد؛ یعنی در اساس خراب باشد، از نظر دقیق و عمیق لغوی و منطقی، امکان اصلاح ندارد؛ بلکه باید «سالم»سازی (اسلامی) بشود؛ یعنی دگرگون و دچار انقلاب بشود. پس انقلاب ابزار اسلام است. البته اصلاح هم ابزار اسلام می باشد. اما اصلاح و انقلاب نسبتی ندارند.
اما اگر چیزی در اساس خراب (فاسد) نبود، یعنی در اساس سالم بود، باید اصلاح بشود و نیاز به تغییر ماهیت ندارد. در عین حال بر خلاف ادعای لیبرالیزم حامی رفرمیزم، راه تحقق اصلاح لزوماً غیر خشونت آمیز نیست. مباحث دقیق لغت شناسی این مساله بررسی شده است که در این مجال نمی گنجد.
انقلابی بودن به چه معنا است؟
یعنی کسی که آماده است تا اموری که «در اساس» دچار اشکال هستند را دگرگون (اسلامی) کند. مثلا ساختارهای غیر سالم، رویه های غیر سالم، نهادهای غیر سالم، علوم غیر سالم، فرهنگ غیر سالم، سیاست خارجی غیر سالم و دیگر.
ارسال نظر