امانتدار تو بودی بابا رجب
همین؟! فقط «چشمها را باید شست»؟! نخیر جناب سهراب! من در جناح «سلمان»ام! و نوبل را «خرمهره» میدانم! به گمانم دهانها را هم باید آب کشید! «زشت» صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است! تکرار میکنم «زشت صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است!» آری!
حسین قدیانی طی یادداشتی در وطن امروز نوشت:
همین؟! فقط «چشمها را باید شست»؟! نخیر جناب سهراب! من در جناح «سلمان»ام! و نوبل را «خرمهره» میدانم! به گمانم دهانها را هم باید آب کشید! «زشت» صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است! تکرار میکنم «زشت صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است!»
آری! در زمانهای که عمل جراحی برای زیبایی، حتی از مردان هم مشتری دارد، زنده باد جانباز شهید «رجب محمدزاده» که یادگاری دفاعمقدس از این مرز و بوم را هرگز از صورت خود پاک نکرد! هدف اگر خدا باشد، قیافه را هم باید داد! «عمل جراحی برای زیبایی» آن عملی است که رضایت خدا را به همراه داشته باشد! «سردار خیبر» اصلا سر نداشت! جزیره بیخود مجنون «همت» نمیشود!
قهرمان یعنی «بابا رجب»! از دل معرکه جنگ، سر و صورت را همین سردارها و سربازها و سرهنگها دادند، آنوقت جیغ بنفشش را جماعت «حقوق»دان میکشند! این پیشکسوتان فیش! السابقون حقوق! شیفتگان مزایا! مدیران شاسیبلند! یعنی شرکای نجومی میدانند جنگ چقدر بد است، بچههای جنگ نمیدانند! همهاش شد علامت تعجب! علامتی که هماکنون میشنوید! علامت نینوا! قمقمههای خالی دشت عباس! بچههای مکتب علقمه! خجالت بکشید از خجالت کشیدنهای بابا رجب! مردی که تمام زندگی را جنگید! جنگ برای او «8 ساله» نبود! او داشت میجنگید، حتی هنگام ادای آن جمله قصار انتخاباتی!
«من سرهنگ نیستم، من حقوقدانم»!همهاش شد علامت تعجب! 29 سال غذا خوردن با نی! بشنو از نی! بشنو که امانت را امثال همین پیشکسوتان جهاد و شهادت حفظ کردند، آنوقت سخنگوی دولت اعتدال از صفدر حسینی به عنوان «امانتدار بزرگ» یاد میکند! قرار بود مدیران نجومی عوض شوند یا مفاهیم؟! چه تودیعی! چه معارفهای! چه اعتدالی! یعنی من کشته اعتدال این حضراتم!
جان و مال و آبرو و چهره و خط و خال و ابرو را رجب محمدزاده تقدیم اسلام و ایران کرد، آنوقت از فلان مدیر نجومی به عنوان «ذخیره نظام» یاد میشود! اشتباه میکنید آقای نوبخت! این ویژهخواران، ذخیره نظام نیستند، بلکه بازیکن فیکس تیم اعتدالند! استاد دریبلهای لب خط! و مکیدن خون بچههای لب شط! حمله به ارزشها از جناح پول! حمله به خمینی از جناح اسلام مرفهین بیدرد! حمله به صحیفه از جناح اسلام آمریکایی! یعنی من مرده اعتدال این حضراتم! بار جنگ با لعین داعشی باید روی دوش شیربچههای قاسم سلیمانی در سپاه قدس باشد، آنوقت ضامن امنیت ما برجام خوانده شود! یعنی من کشتهمرده این اعتدالم! و باورم هست برای آنکه بفهمیم اعتدال دقیقا بر وزن چیست، باید شکم سیریناپذیر نجومیها را وزن کنیم!
آهای! بیا لعنت بفرستیم بر جرثومههایی که حرف مفت میزدند؛ «انقلاب مثل گربه فرزندان خود را میخورد!» بدتر از زالو افتادهاند به مکیدن خون انقلاب و انقلابیها، یک چیزی هم حالا طلبکارند! این ماجرای حقوقهای نجومی، تنها یک کمپین است و لاغیر! کمپین اعتدال علیه عدالت! حمله به عدالت از جناح اعتدال! حمله به عدالت از جناح فرافکنی! از جناح مغالطه! از جناح پیچاندن پرسش خبرنگار! «تشکر ویژه از شبکههای اجتماعی» در برابر پرسش «عاقبت با این همه تبعیض چه کار میکنید؟!» بیان این امر مسلم «وجود هزاران کارمند با حقوق معمولی» در برابر پرسش «عاقبت با این همه تبعیض چه کار میکنید؟!»
خبرنگار هم از مزایا و مضرات شبکههای اجتماعی مطلع است، هم از وجود هزاران کارمند قانع اما فکر کنم زیبندهتر باشد دولت محترم یک کلام بگوید که اصلا آیا اعتقادی به «عدالت» دارد؟! و آیا «تبعیض» را ناروا میپندارد؟! البته جواب معلوم است و به خاطر همین هم هست که فریاد اعتراض مردم، شعر و شعار را قطع میکند؛ «بیکاری، بیکاری!»
***
فردا «روز خبرنگار» است! روز قلم! با پیچاندن پرسش اهالی رسانه یا با همین امانتدار خواندن مدیر نجومی، دولت اعتدال پرده از اوج احترام خود برای اصحاب خبر برداشت!
ارسال نظر