خودکشی در غروب جاویدان به سبک رجوی

 رجوی به دنبال این بود که تعدادی را به کشتن بدهد و دست به چنین خودکشی زد. 

وی افزود: تشکیلات با هدف فتح تهران به کرمانشاه حمله کرد.  لشکر ها تقسیم بندی شده بودند و چهار تیپ بودیم که وظیفه مان "فتح تهران" تعیین شد که عملا در "دشت حسن آباد" زمین گیر شدیم. 

این عضو جدا شده گروهک تروریستی منافقین تاکید کرد: صبح روز چهارم که بالای "دشت حسن آباد" رسیدیم من بیشتر در واحد توپخانه "مهین رضایی" کار می کردم و حوالی ظهر در منطقه عملیاتی زخمی شدم و ما را به بغداد برگرداندند؛ دو روز درگیری بود که بعدا دستور عقب نشینی صادر شد. 

*مسعود و مریم رجوی فقط شعار می دادند که در کنار شمائیم

وی درباره اینکه آیا اعضای ارشد منافقین هم در عملیات حضور می یافتند، ادامه داد: خیر؛ آن ها فقط شعار می دادند و در عمل اقدامی نمی‌کردند. مسعود و مریم رجوی می گفتند ما "اولین تانک در کنار شمائیم"، در حالی که اینگونه نبود. "مسعود رجوی" در یک سنگر ضد بمب زیر زمینی پنهان شده بود و حقیقت امر این است که آن ها در زمان عملیات در کنار ما نبودند. 

در ادامه این گفت و گو "ایرج صالحی"  عضو دیگر سابق گروهک تروریستی منافقین درباره عملیات این گروهک عنوان داشت: عملیات با بیش از 40 تیپ 100 تا 120 نفره آغاز شد و تیپ ما هم مسئولیت تصرف "تهران" را بر عهده داشت. 

وی افزود: آن ها نام تیپ را بر روی یگان های عملیاتی خود می گذاشتند تا موضوع را بزرگ جلوه دهند و مجموع نیروها (با پشتیبانی از عراق) بیش از 6 تا 7 هزار نفر نبودند. ولی بر اساس چیزی که از یگان ها وجود داشت؛ بیش از ارقامی که مطرح کردیم نبودند. 

عضو سابق گروهک تروریستی منافقین گفت: تیپی که ما در آن حضور داشتیم ؛ فرمانده اش فردی به نام "فرشید" بود و ما در تیم حفاظت فرمانده گردان بودیم. 

*"رجوی" یگان خصوصی صدام بود

وی افزود: برای رجوی مهم نبود که چند نفر کشته می‌شوند و وی  فقط منافع خودش را دنبال می کرد. "رجوی" یگان خصوصی صدام بود که هر زمان دیکتاتور سابق عراق لزوم می دید از او استفاده می کرد و اسناد دیدار رجوی با رئیس وقت استخبارات عراق موجود است. 

صالحی با اشاره به اینکه سازمان در "مسعود رجوی خلاصه می شد"، ادامه داد: سرکرده منافقین بر اساس منفعت خود تصمیم می گرفت. 

در ادامه این گفت و گو "محمدرضا گلی" دیگر عضو سابق گروهک تروریستی منافقین در این زمینه عملیات این گروهک تروریستی عنوان داشت: من در زمان انجام عملیات امداد گر بودم و در تیپ 160 حضور داشتم و مصدومان را منتقل می کردم. 

وی افزود: ما در زمان عملیات تا تنگه "چهار زبر" یعنی  150 کیلومتر پیشروی کردیم و آنجا رزمندگان جمهوری اسلامی ما را محاصره کردند و قریب به 400 کشته و مجروح در آن محور داشتیم. 

عضو سابق گروهک تروریستی منافقین در پاسخ به این سوال که صدام چگونه از این گروهک تروریستی در زمان جنگ تحمیلی حمایت می کرد و استعداد زرهی و تجهیزاتی منافقین چقدر بود،  گفت: در آن زمان "تانک های چرخدار برزیلی" ، "جیپ های مخصوص جنگ" ، "آیفا"،  "اس پی جی" ، "دوشکا" و "راکت انداز 106" ، "تانک چیفتن" ، از عمده ادوات ما بود. البته چند دستگاه تانک "تی 55" نیز در مسیر "کرند" بود که نابود شدند. 

گلی افزود: ما کلا کمتر از 15 تانک داشتیم و همه آن ها در عملیات "مرصاد" از بین رفت. زره پوش های منافقین در آن زمان توسط هلیکوپترهای هوانیروز، جنگنده ها و سلاح های سبک هدف قرار گرفت و رقمی که کشته دادند 1500 نفر بودند. 

وی ادامه داد: مهمترین شاخصه منافقین بی تدبیری، بی نظمی در ستون بود . همین موضوع باعث شد تا در منطقه "چهار زبر" حتی یک نفر از منافقین نتوانست به سلامت عبور کند. 

"مهرداد حسینی" عضو دیگر جداشده گروهک تروریستی منافقین درباره عملیات مرصاد گروهک تروریستی منافقین عنوان داشت: ما پس از یک آموزش کوتاه راهی عملیات شدیم و در سه راه "مهلاوی" خسارت زیادی دادیم.  سه راه "مهلاوی"  سه تپه داشت که ایرانی ها آنجا نیرو "هلی برن" کرده بودند و کاملا به منطقه اشراف داشتند و همین موضوع باعث شکست یگان ما شد. 

وی افزود:  آتش نیروهای ایرانی به اندازه ای سنگین بود که حتی نمی توانستیم عقب نشینی کنیم و یک روز صبر کردیم و با "آیفا" (نوعی ماشین جنگی)  ما را فراری دادند. 

عضو جداشده گروهک تروریستی منافقین تصریح کرد: رجوی معتقد بود که این عملیات بیمه نامه ماست و به نحوی تلاش می کرد تا خود را در خلال جنگ مطرح کند و برای خودش محرز بود که همه کشته شوند و برای وی مهم نبود و از همه در جلسه  قول گرفت و می گفت ما اگر اینکار را نکنیم ، از بین خواهیم رفت. 

در ادامه این گفت و گو "ابراهیم خدابنده" عضو سابق گروهک تروریستی منافقین درباره عملیات مرصاد(غروب جاویدان) گفت: هدف این عملیات فتح تهران بود. آن ها برنامه ریزی کرده بودند که با یک عملیات برق آسا شهرهای مختلف را به روش هیتلر تصرف کنند. 

وی افزود: چون این عملیات کلاسیک نبود اگر نیروهای ایرانی به شیوه کلاسیک وارد می شدند ، قطعا شکست می خوردند و در همین راستا اگر ایران قصد داشت به صورت کلاسیک با کمک توپخانه و زرهی وارد عمل شود، یگان های عمل کننده منافقین از خط آتش ایرانی ها عبور می کردند. 

*نیروهای ایرانی با جنگ نامنظم در مقابل گروهک منافقین ایستادند

خدابنده ادامه داد: نیروهای ایرانی با کلاش و آرپیجی در مقابل منافقین ایستادند و همین موضوع شکست این گروهک را رقم زد. نیروهای ایرانی با جنگ نامنظم موفق شدند عملیات را با شکست مواجه کنند. 

وی گفت: ایرانی ها با آرپیجی در تنگه "چهار زبر" کمین کردند و نیروهای گروهک منافقین را هدف قرار دادند و اگر این شیوه تقابل صورت نمی گرفت ؛ گروهک منافقین پیشروی های وسیع تری داشتند.  

عضو سابق گروهک تروریستی منافقین با اشاره به طراحی دقیق "شهید صیاد شیرازی" یاد آور شد: "شهید صیاد شیرازی" با هلی برن نیروها در ارتفاعات تنگه های منتهی به نبرد منافقین و نیروهای ایرانی؛  "چهارزبر " را بست. 

*شباهت منافقین با داعش

خدابنده در ادامه با اشاره به اینکه داعش و گروهک تروریستی منافقین از بسیاری جهات شبیه یکدیگرند؛ عنوان داشت: داعش در مدت کوتاهی بخش های وسیعی از خاک سوریه و عراق را تصرف کرد و اشتباهی که دولت عراق و سوریه داشتند ؛ این بود که آن ها نمی دانستند که با یک ارتش کلاسیک نمی توان جلوی داعش را گرفت.

وی با بیان اینکه از زمان حضور مستشاران ایرانی در سوریه و عراق و مشاوره به دولت این کشورها جلوی پیشروی داعش گرفته شد؛ ادامه داد: چیزی نمانده بود که داعش "بغداد" را بگیرد و تروریست ها تا 20 کیلومتری فرودگاه بغداد به کمک ماشین های سبک لندکروز آمده بودند ، اما نیروهای بسیج مردمی جلوی داعش را گرفت.

عضو سابق گروهک تروریستی منافقین تاکید کرد: داعش و منافقین، نیروهای خود را از طریق اروپا جذب می کردند و از طریق ترکیه به عراق و سوریه انتقال می دادند. نوع وحشی گری این دو گروه(منافقین و داعش) کاملا شبیه هم است.

خدابنده درباره نقش ترکیه در کمک به منافقین در آن زمان اظهار داشت: گروهک تروریستی منافقین در "آنکارا" و "استانبول" دفتر داشت و علنا فعالیت می کرد. یکی از کارها این بود که با شهروندان ایرانی که به ترکیه می آمدند، تماس گرفته می شد و نماینده منافقین در "آنکارا" به بهانه کار ایرانیان را فریب می داد و آن ها سر از پایگاه های گروهک تروریستی منافقین در می آوردند.

وی افزود: رابط منافقین برای جذب نیرو می گفت ما شما را به سوریه می بریم و از آنجا برای کار به فرانسه خواهید رفت. شهروندان زمانی متوجه می شدند که دیگر کار از کار گذشته بود. این روش در اردن نیز انجام می شد و برای مثال به شهروندان گفته می شد که شما در جریان یک سفر زیارتی (از اردن) به عراق می روید و سپس موضوع کار شما انجام می شود.

خدابنده گفت: زمانی که ما در این گروهک تروریستی بودیم؛ درباره نقض حقوق بشر در سوریه موضع گیری می شد، اما درباره نقض حقوق بشر در عراق سرکرده گروهک به ما می گفت ؛ نقض حقوق بشر در عراق به ما ربطی ندارد. 

*اردن چگونه از تروریست ها حمایت می کرد؟

در ادامه این گفت و گو شعبانی دیگر عضو سابق گروهک تروریستی منافقین درباره ارتباطات مسعود و مریم رجوی با کشورهای منطقه و موضع سرکرده این گروهک تروریستی نسبت به سوریه گفت: در آن زمان هرکشوری که به ایران کمک می کرد مورد هتاکی رجوی قرار می گرفت. در آن زمان رابطه نزدیکی با اردن داشتیم و نیروهای گروهک به راحتی و حتی مسلحانه تردد می کردند.

وی ادامه داد: من 9 ماه در بخش جذب نیرو در ترکیه بودم. سازمان یک سری نیروی ثابت برای جذب افراد در ترکیه در مناطقی همچون "توپکاپی" و "آکسارای" و ... داشت. هر شخصی که وارد ترکیه می شد با او صحبت می کردند و به جذب نیرو می پرداختند و زمانی که افراد به شماره دفتر تماس می گرفتند ما به منظور جذب این افراد در گروهک اقدام می کردیم . 

*رابطه نزدیک دستگاه اطلاعات ترکیه با گروهک تروریستی منافقین

شعبانی ادامه داد: به یاد دارم یک بار که می خواستیم از یکی از دفاترمان نیرو به عراق اعزام کنیم، نیروهای سازمان امنیت ترکیه (میت) وارد دفتر می شود و پایگاه را تصرف می کند؛ اما زمانی که مقامات ارشد میت نیروهای رده بالای گروهک همچون "سیروس" و "مجتهد زاده" را می بینند ؛ طوری با هم برخورد می کنند که گویی سال هاست یکدیگر را می شناسند. من خودم شاهد بودم که وقتی مسئولین میت اعضای گروهک را دیدند بابت مسئله پیش آمده معذرت خواهی کردند.

وی گفت: مسئولان میت به ما گفته بودند که هر زمان پلیس در خیابان شما را گرفت هیچ کاری انجام ندهید و فقط با ما تماس بگیرید و با این پشت گرمی بود که گروهک در مرز عراق و ترکیه نیرو جذب می کرد. ما همکاری نزدیکی با بخش امنیتی ترکیه داشتیم.

صالحی دیگر عضو گروهک تروریستی منافقین در این زمینه گفت: ارتباطات به قدر نزدیک بود که حتی زمانی که منافقین طی جریانی سفیر ترکیه در عراق را کشتند هیچ برخوردی از سوی ترکیه صورت نگرفت. زمانی که بمباران های آمریکا انجام شد سرکرده های ارشد منافقین به اردن(دیگر کشور دارای ارتباط با منافقین) فرار کردند و حتی یکبار هم مریم رجوی به این موضوع اشاره کرد. علاوه بر این "امیر عرب" هم که یکی از اعضای ارشد گروهک (در اردن) بود ، این موضوع را تائید کرد.

وی درباره ماهیت رفتاری رجوی گفت: وی یکبار چند صد نفر را به عنوان نیروی ویژه انتخاب کرد و جلساتی در همین راستا برگزار شد اما اعضای گروهک بعد از خارج شدن از این جلسه ها نه حرف می زدند و نه واکنشی داشتند. من با یکی از آن ها که صحبت می کردم به من گفت که ما را به سلول ها می بردند و می زدند و نهایتا هم رجوی از ما خواسته بود که برگه ای را امضا کنیم و بگوییم نفوذی هستیم و از این طریق روحیه ما را می شکست.

صالحی یادآور شد: چند نفر زیر کتک های شکنجه گران این گروهک تروریستی در سلول ها کشته شدند و نمونه آن فردی به نام "ترابی" بود. رجوی سیاستش این بود که اجازه نمی داد اعضا خیلی با هم صحبت کنند و همه را به جان هم می انداخت. یک موضوع در گروهک این بود که هر دو یا چند نفری که زیاد با هم بودند توبیخ و محاکمه می شدند ؛ زیرا سرکرده منافقین معتقد بود که هرکس "محفل" بگیرد نفوذی است.

وی افزود: هر کدام از نیروهای سازمان که طاقت نمی آوردند در زمان صدام به زندان "ابوغریب" با شرایط بسیار سخت و عجیبی که بر آن حاکم بود منتقل می شد.