در سالگرد آشوب های خیابانی88؛ یادداشت اختصاصی از حمیدرضا ترقی:
خسارت نانجیبان فتنه 88 با ادعای دروغ به امنیت ملی/ رفتارهای دوگانه جریان اصلاحات نسبت به پذیرش رای مردم
بعضی از عناصر این چنینی با اهانت به رای مردم به هنگام شکست خواستار جبران شکست خویش هستند یا به هنگام پیروزی آن چنان توهم برمی دارند که تصور می کنند که طرف مقابل آن ها کاملا نابود شده و از بین رفته است. این امر نشان دهنده ضعف جامعه شناسی و پذیرش واقعیت های جامعه از سوی این جریان ها است که در درون آن ها کاملا مشهود است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «حمیدرضا ترقی» عضو شورای مرکزی و معاون بینالملل حزب موتلفه اسلامی و نماینده دوره پنجم مجلس شورای اسلامی از مشهد در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی بی احترامی فتنه گران به رای مردم و این که اصلاح طلبان رای مردم را فقط به هنگام پیروزی می پسندند و هنگام شکست، به انحاء مختلف به رای مردم توهین می کنند و مردم را یک عده لبوفروش و راننده تاکسی تلقی می کنند یا این که برای وتوی رای ملت، فتنه به پا می کنند و در این راه به هر وسیله ای برای رسیدن به اهداف خود تمسک می جویند، نوشت:
جریان های سیاسی که به تعبیر آیه سی و دوم سوره مبارکه روم «مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ» هستند، این جریان ها اصولا زمانی خوشحال می شوند که شرایط به نفع آن ها تمام می شود. آن ها واقعیت های اجتماع را نوعا پذیرا نیستند و تحولات و دگرگونی جوامع مورد پذیرش آن ها واقع نمی شود و فقط زمانی این دگرگونی ها و تحولات را به رسمیت می شناسند که خواسته ها و منافع آن ها به صورت کامل تامین شده باشد، در غیر این صورت سعی در نفی شرایط موجود یا زیر سوال بردن علل و عوامل شرایط موجود می کنند.
این جریان ها در طی دوران انقلاب اسلامی بارها آزمایش خودشان را پس داده اند؛ به عنوان نمونه از آن جایی که در فتنه سال 1388 رای اکثریت مردم به نفع آن ها نبود، انتخابات را متهم به تقلب کردند و حتی حاضر شدند که دستاوردهای انقلاب را از بین ببرند و سلطه و دخالت بیگانگان را بر کشور حکم فرما سازند. آن ها برای اثبات این ادعای دروغ خود تا جایی پیش رفتند که انواع و اقسام خسارت ها به امنیت کشور وارد شد تا شاید بتوانند شرایط را به نفع خودشان تغییر دهند.
در واقع این نوع رفتارها در یک جامعه ای که مبتنی بر مردم سالاری دینی حرکت می کند، گردش نخبگانی در آن وجود دارد و به طور مستمر در تمام انتخابات ها از سلامت انتخاباتی برخوردار بوده است و قدرت بین جناح ها و جریان های مختلف سیاسی کشور دست به دست گشته است، ناشی از عدم بلوغ سیاسی این نوع جریان است که حاضر به شکست نیست و تنها پذیرای پیروزی ها است؛ لذا طبیعتا این نوع از جریانهای سیاسی تا زمانی که به رشد و بلوغ لازم سیاسی نرسند که هم پذیرای شکست و هم پذیرای موفقیت باشند و در هر دو حالت کنترل خودشان را از دست ندهند، این جریان ها نیازمند طی مراحل رشد هستند تا این که یک روش متعادل را در شکست و پیروزی دنبال کنند و به خاطر شکست خویش نه با نظام قهر کنند و نه به خاطر یک پیروزی علیه نظام تهاجم کنند.
بعضی از عناصر این چنینی با اهانت به رای مردم به هنگام شکست خواستار جبران شکست خویش هستند یا به هنگام پیروزی آن چنان توهم برمی دارند که تصور می کنند که طرف مقابل آن ها کاملا نابود شده و از بین رفته است. این امر نشان دهنده ضعف جامعه شناسی و پذیرش واقعیت های جامعه از سوی این جریان ها است که در درون آن ها کاملا مشهود است.
همان طور که مقام معظم رهبری در بیانات خویش در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح فرمودند، این موضوع به فقدان تقوای سیاسی این جریان ها برمی گردد. در واقع سیاسی کار شدن در عرصه سیاسی کشور و عرصه رقابت و فاصله گرفتن دیانت از سیاست در کارکرد این نوع از جریان ها موجب بروز چنین رفتارهایی می شود. زمانی که تقوای سیاسی از بین می رود و دین از کارکرد سیاسی در رفتارهای جریان های سیاسی فاصله می گیرد، این امر موجب می شود که آن ها به هنگام رای آوردن، شعار «میزان رای ملت است» را از امام خمینی (رحمه الله علیه) می گیرند و به هنگام عدم موفقیت در کسب آرای لازم، ادعای تقلب در انتخابات را مطرح می کنند.
این موضوع در واقع بازی کردن با سیاست محسوب می شود و این نوع رفتارها جامعه را از سیاست دل-زده می کند و موجب آسیب های جدی به مشارکت مردم در انتخابات ها می شود. یاس ها و نامیدهایی که ممکن است در مشارکت سیاسی مردم مشاهده شود و کوتاهی هایی که در این باب انجام می گیرد، به خاطر دل زده شدن از همین رفتارهای سیاسی است؛ این در حالی است که ما در کشوری زندگی می کنیم که سیاست آن عین دیانت است و سیاست بایستی مبتنی بر تقوا و پرهیزکاری باشد، نه مبتنی بر فریب، نیرنگ، دغل و رفتارهایی از این سنخ. این نوع از رفتارها در کشورهایی که فاقد دین و ایدئولوژی هستند و حکومت آن ها مبتنی بر ایدئولوژی نیست، ممکن است که جالب و قابل پذیرش به نظر رسد؛ اما قطعا در جامعه دینی ما این نوع از رفتارها قابل دوام و بقا نیست و مردم به تدریج از این نوع جریان های سیاسی دل زده می شوند و آن ها را به کنار می گذارند.
خب از حریان 88 سالها میگذرد اما بعد از آن همه عده ای بظاهر از سر دلسوزی اما اعمالی انجام داده اند که به ضرر کشور بوده است مثل حمله به سفارت ها و عوامل به ظاهر خودجوشی که فقط با ایجاد ناآرامی سعی در خراب کردن دولت فعلی داشته اند چرا این همه در کشور ماعده ای همش درپی ایجاد تنش هستند؟ واقعا بااین همه مشکل اگر کسی حال به هر طیفی تعلق دارد از اصول گرا و پایداری و اصلاح طلب و معتدل اگر واقعا دوستدار نظام و مردم و آبادانی کشور هستند چرا دست به دست هم نمیدهند تا کشورمون آباد شود؟ با سلیقه های شخصی متاسفانه تا بحال مشکلات عدیده ای داشتیم ، چرا این عده بخود نمی آیند!