اظهارات تند یک اصلاح طلب بر ضد روحانی و دولت او
من معتقدم کشور وارد دوره جدیدی شده که ادامه خواهد داشت. یعنی جریان دلواپس اصولگرا برای به قدرت رسیدن در دو قوه باید در آرزوها و امیال تاریخی خود سیر و سفر کند.
پرونده پروژه عبور از روحانی بازگشایی شده است تا دوباره اصلاحطلبان را نشانه بگیرند و به توهم یک دورهای شدن دولت حسن روحانی دامن زنند. در حالی که بزرگان اصلاحطلبان منکر این تئوری ضد دولت شده اند اما همچنان پروژه عبور از روحانی سر خط خبرها، تحلیلها و گزارشهای خبرگزاریهای دلواپس قرار دارد. با عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و همچنین مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در دولت خاتمی در مورد این جنگ روانی و رسانهای گفتوگو کردهایم. او معتقد است «در عرف بینالملل هم همینگونه است که رئیسجمهوری باید دو دوره بماند تا بتواند شجاعانه از عملکرد خود دفاع کند یا مردم به خوبی بتوانند در مورد او قضاوت کنند. دوره چهار ساله، دورهای نیست که در تاریخ سیاستمداری کشور برای ارزیابی دقیق کافی باشد.» ناصری همچنین به فرهیختگان گفت: «بهعنوان کسی که در انتخابات مجلس در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان فعالیت میکردم، شاهد بودم که برخی دولتمردان روحانی چنین القائاتی را برای رئیسجمهوری داشتند تا دولت خرجش را از اصلاحات جدا کند اما روحانی زیر بار نرفت.»
چرا دوباره پرونده پروژه عبور از روحانی از سوی اصولگرایان باز شده است؟آیا ممکن است این پروژه محقق شود؟
بههیچوجه. اصلاحطلبان بهرغم بعضی از گلایهمندیها یا عدم تحقق بعضی شعارهای جدی روحانی در حوزه سیاست داخلی اما با توجه به پیروزیها در حوزه بینالملل و گشایش نسبی فضای اجتماعی و... از روحانی عبور نمیکنند. باید توجه کرد که رئیسجمهوری اگر بخواهد در تاریخ فعالیتش ارزیابی شود، حتما باید دوره هشت سالهای را طی کند. آیتالله هاشمیرفسنجانی سیاست تعدیل را علیرغم مخالفتها اجرا کرد و بروز و ظهورش هم در دوره دوم بود. سیاستهای یکسانسازی و ساختارسازی در نظام مدیریت کشور، تمرکززدایی، نظام جامع آموزش عالی کشور و... در دولت دوم خود را نشان داد. احمدینژاد هم بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ دولتمداری کشور اگر در دوره دوم رئیسجمهوری نمیشد، شخصیت محبوبی باقی میماند.
بسیاری از ناتوانیها در دوره دوم مشخص شد. بنابراین اساسا در عرف بینالملل هم همین گونه است که رئیسجمهوری باید دو دوره بماند تا بتواند شجاعانه از عملکرد خود دفاع کند یا مردم به خوبی بتوانند در مورد او قضاوت کنند. دور چهار ساله دورهای نیست که در تاریخ سیاستمداری کشور برای ارزیابی دقیق کافی باشد. بنابراین اصلاحطلبان حتما کاندیدایی نخواهند داشت، مخصوصا بعد از سیاست دوراندیشانهای که توانستند مجلسی متفاوت و دور از جریان خطرساز برای کشور شکل دهند. ضمن اینکه روحانی هنوز در گفتمان اصلاحطلبی باقی مانده اما اصلاحطلبان معتقدند برای اینکه روحانی سال 96 در صندوق رای دچار بحران نشود، باید تحولاتی در عرصه مدیریتی و تحولاتی هرچند کوچک در کابینه ایجاد کند. این بازیای است که جریان تندرو بعد از انتخابات راه انداخت و آرزویی است که میخواهند به آن دست یابند. پس به قول معروف از سبد همسایه هزینه میکنند.
با توجه به این توضیحات و قطعیت در عدم عبور اصلاحطلبان از روحانی آیا امکان دارد که روحانی در دوره دوم خطمشی دور از این گفتمان را در پیش گیرد و عکس این اتفاق رخ دهد؟ به نوعی کنشهایی داشته باشد که بسیار مستقل از اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی حامی آن نشان دهد؟
نمیتوان نیتخوانی کرد اما با شناختی که از روحانی دارم، بهعنوان یک سیاستمدار کارکشته بعید میدانم دست به چنین کاری بزند. بهعنوان کسی که در انتخابات مجلس در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان فعالیت میکردم، شاهد بودم که برخی دولتمردان روحانی چنین القائاتی را برای رئیسجمهوری داشتند تا دولت خرجش را از اصلاحات جدا کند اما روحانی زیر بار نرفت. هوشمندی روحانی باعث میشود در این دام نیفتد و به مراتب اولا پیشگام نخواهد بود. نکته مهمتر اینکه اصلاحطلبان منافع ملی را بر منافع حزبی ترجیح میدهند، همانطور که سال 92 این کار را کردند. اگر بخواهیم از روحانی عبور کنیم، جریان تندرو با توجه به قوت اقتصادی که دارد، تجربه 84 تا 92 را تکرار خواهد کرد.
پس وابستگی بین روحانی و طیف او و اصلاحطلبان دو سویه است؟
واقعیت این است که روحانی به عینه هم در 92 و هم انتخابات مجلس «تشکیل مجلسی همسو نه دولتی» دید. این اصلاحطلبان و عقبه اجتماعی آنها بود که چنین آرزویی را برای روحانی محقق کرد. بنابراین روحانی میداند اگر بخواهد رئیسجمهور بماند، نیاز به این جریان دارد مگر اینکه تصمیم گرفته باشد رئیسجمهوری یکدورهای بماند. البته من معتقدم برخی میخواهند فضایی را ایجاد کنند که روحانی مستاصل شود و کاندیدا نشود که این در عالم واقع محقق نمیشود اما اگر روحانی چنین تصمیمی بگیرد، حتما عمر سیاسی خود را در تاریخ ایران به پایان رسانده است. این پروژه هم در همین راستا و برای فضاسازی است چراکه دیدهاند آن چه به دست آمده مدیون اصلاحطلبان است. حزب منتسب به دولت یعنی اعتدال و توسعه نه ساختار و نه عقبهای دارد. بنابراین امروز چون چنین واقعیتی را درک کرده، نگران است.
برخی ترکیب «دولت، رحم اجارهای اصلاحطلبان» را دلیلی بر این مدعا میدانند که اصلاحطلبان فضا را برای ورود بیشتر آماده کرده، پس پروژه بعدی عبور از روحانی است. تحلیل شما در این مورد چیست؟
اصلا نباید نگران این تحلیلها بود. اگر رحم اجارهای جنین را خوب محافظت کند، حتما اصلاحطلبان آن را دوبار اجاره خواهند کرد. ما بزرگترین خطر کشور را جنگ ناشی از تحریمها میدانستیم. بنابراین دستاورد بزرگ برجام آنقدر ارزش دارد که حتی بهرغم نیازهای دیگر همین موفقیت را برای ادامه راه کافی بدانیم و آن را پاس بداریم. البته ترمیم کابینه برای شوک روانی و اجتماعی به جامعه در جهت مثبت هم مفید خواهد بود.
پس اگر قرار باشد زایشی برای اصلاحطلبان اتفاق بیفتد، برای دورههای بعدی خواهد بود؟
من معتقدم کشور وارد دوره جدیدی شده که ادامه خواهد داشت. یعنی جریان دلواپس اصولگرا برای به قدرت رسیدن در دو قوه باید در آرزوها و امیال تاریخی خود سیر و سفر کند.
ارسال نظر