در مهرماه سال گذشته بود که اشتاین مایر، وزیر امور خارجه آلمان با حضور در دانشگاه تهران اعلام کرد که"لازم است یک جامعه مدنی و قوی ایجاد کرد و رابطه بین فرهنگ و علم را تقویت کرد تا زمینه ای برای اتحاد سیاسی ایجاد کند".

پر واضح است که غربی‌ها، جامعه ای را مدنی و قوی میدانند که بتوانند آزادانه افکار و اعمال خود را در آن بسط دهند و در پوشش رابطه فرهنگ و علم، فرهنگ‌شان را به جامعه و بخصوص بر جامعه علمی قالب و غالب کنند و مسلما در این حال اتحاد سیاسی نیز ایجاد میشود هر چند که نامش دیگر اتحاد نخواهد بود و باید آن را سلطه سیاسی نامید و برای این مقصود چه جایی مناسبتر از دانشگاه برای نفوذ؟ و چه کسانی مناسبتر از دانشجویان و اساتیدی که فردا مسئولین مملکت اند و پرورش دهندگان مسئولین مملکت؟

در همین راستا چندی پیش "آلن گودمن"از مرتبطین شناخته شده سازمان سیا در دولت کارتر در قالب یک هیات علمی به دانشگاههای ایران آمد و دیدارهایی با دانشجویان و مسئولین دانشگاهی داشت و  پس از رفتنش مشخص شد که چه کسی آمده و چه کسی رفته!!

چندی پیش تعدادی از کارکنان سازمان ملل به مدارس شهرستانها در ایران اعزام شدند که به طور نمونه یکی از خانمهای این گروه به مدرسه "ن" در حومه شهر ساوه مراجعه و اقدام به توزیع بعضی کتب میکند.

از تمام نمونه ها که بگذریم، در آخرین مورد در روزهای گذشته "جفری ساکس" مشاور جورج سوروس، پدر انقلابهای رنگی ، وارد دانشگاه امیرکبیر میشود و توصیه های اقتصادی اش را برای ایران به سوغات می آورد اما نکته قابل توجه در این ماجرا آن است که رییس دانشگاه امیرکبیر در جمع دانشجویان معترض بیان میدارد که جفری ساکس به دعوت سازمان حفاظت محیط زیست به ایران آمده است. 

اینکه در هفته محیط زیست با انبوهی از مشکلات زیست محیطی، دعوت از یک فرد محتمل النفوذ در دانشگاه و در پوشش توصیه های اقتصادی و به دعوت سازمان تحت نظر معصومه ابتکار چه تناسبی با هم دارند، بسیار جای تعجب و سوال دارد.

یادمان نرود سخنان رهبر انقلاب را که بیان کردند حساسیت در برابر دشمن و زیر نظر داشتن حرکات آن، یکی از پنج مشخصه انقلابی بودن است.

و البته بجاست که بار دیگر مرور کنیم دیاثت در سیاست یعنی چه؟!