جهاد کبیر و خرمشهرهایی که باید فتح شوند
مجموعه مستنداتی که تا کنون از برنامه ششم توسعه در دست است، نشان می دهد اولاً این برنامه نسبتی با اقتصاد مقاومتی ندارد و دوماً در بخش های زیادی مبتنی بر یک نگاه سکولار و لیبرال تدوین شده است./ حال سوال این است که در این میان، نسبت برنامه ششم توسعه با جهاد کبیر چه خواهد بود؟! و دولت چگونه خواهد توانست مدعی تبعیت نکردن از دشمن در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره شود؟
بیانات اخیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در زمینه جهاد کبیر و برشمردن آن به عنوان یکی از مهم ترین عوامل بقای جمهوری اسلامی در شرایط کنونی را می توان یکی از مهم ترین سخنان ایشان در طی سه سال گذشته نامید. سخنان گفتمان ساز رهبر انقلاب که مستند به متن آیاتی از قرآن کریم است، علاوه بر آنکه ناظر به واقعیات کنونی فضای کشور بوده است، در یک نگاه کلان تر، آینده ی دور انقلاب اسلامی را نیز مورد توجه قرار داده است.
ایشان در متن دیدار اخیر خود با نمایندگان جدید مجلس خبرگان در همین زمینه می فرمایند: «تنها راه بقا و پیشرفت نظام و تحقق اهداف انقلاب، «اقتدار حقیقی کشور» و «جهاد کبیر» یعنی تبعیت نکردن از دشمن است.» بر این اساس، تبیین و توضیح «جهاد کبیر» در شرایط فعلی را می توان یکی از ضروریات موجود در فضای سیاسی-رسانه ای کشور دانست. در این مسیر، به نظر می رسد برای ریشه یابی بیانات رهبر انقلاب و قرینه یابی آن در نسبت با واقعیات کنونی، باید علاوه بر رصد فضای داخلی، به راهبردهای مشخص و اعلام شده دشمنان انقلاب اسلامی نیز توجه کرد.
به عنوان مثال، همین چند ماه پیش، جان ساورز رئیس سابق دستگاه امنیتی انگلیس(MI6) در گفتگو با شبکه تلویزیونی سی ان ان در زمینه راهبرد صحیح برای برخورد با ایران گفته است: «من فکر میکنم ما نیاز به قدری صبر استراتژیک در قبال ایران داریم تا به آن، زمان برای توسعه و تکامل ظرف 10 تا 15 سال پیش رو بدهیم. البته اگر ایران سعی به گریز هستهای بکند، ما همچنان یک ضامن نهایی که همان حمله محتمل نظامی است، داریم. اما من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که ایران طی 10 تا 15 سال آینده به کشوری عادی تر و نرمالتر تبدیل شود و ما باید این احتمال را تقویت کنیم.» این یعنی آنکه دشمن راه اصلی مقابله با انقلاب اسلامی در شرایط کنونی را نه برخورد سختِ نظامی، که برقراری ارتباط نزدیک برای استحاله ی آن می داند. از طرفی خوب می دانیم که ادعای برخورد نظامی با ایران، بیشتر چیزی شبیه به بلوف سیاسی-تبلیغاتی است تا یک گزینه ی واقعی و قابل بحث.
غرب در شرایط کنونی به دنبال یک پیروزی بدون جنگ در برابر ایران است. در مقابل، رهبر فرزانه انقلاب نیز میدان مقابله با آمریکا را به همین سو کشانده، در جریان مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) به عنوان یک دانشکده نظامی نیز می گویند:« جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است.»
طبیعتاً آنچه ساورز نیز از آن با عنوان عادی و نرمال شدن ایران یاد می کند، چیزی جز پیروزی در همین جنگ نیست. معنای پیروزی غرب در جنگ مذکور، طبیعتاً چیزی جز تبعیت ایران از سیاست های غرب در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... نخواهد بود. در این مسیر، تماس و برقراری ارتباط نزدیک با ایران، مهم ترین راهبرد رسیدن به این مقصود تلقی می شود. از این منظر، ماهیت اصلی برجام در نظر غرب را باید دروازه ی غربی کردن ایران و الحاق آن به جمع کشورهای تابع نظام سلطه در نظر گرفت.
این یعنی آنکه قرار است در قبال نزدیکی بی سابقه ایران و غرب از رهگذر برجام، زمینه های ایجاد تغییرات فرهنگی عمیق در سطح ایران فراهم شده، نتیجه ی این سیاست ها، نهایتاً به بر روی کار آمدن دولت های غربگرا و تغییر ماهیت نظام انقلابی ایران منجر شود. این دقیقاً همان مدلی است که آمریکا پیش از این در مسیر مقابله با شوروی طی سالهای حد فاصلِ ریاست جمهوری خروشچف تا گورباچوف دنبال کرده است. بر همین اساس است که شخص رئیس جمهور آمریکا نیز زمانی که از برجام حرف می زند، خود را پیرو سیاست های نیکسون در قبال شوروی معرفی کرده، برجام را با مذاکرات آمریکا و شوروری در دوران جنگ سرد مقایسه می کند.
به عنوان مثال وی در هر دو مقطع زمانی پس از بیانیه لوزان و وین، در سخنانی با مضمون یکسان می گوید:«من به نحوی غریزی استراتژی ای را که پرزیدنت نیکسون و ریگان در دوران جنگ سرد علیه شوروی داشتند، درک می کنم و ما همان راهی را می رویم که با شوروی سابق رفتیم. ذاکرات ما با شوروی در نهایت به سود آمریکا تمام شد و با ایران نیز همان نتیجه را خواهد داشت؛ این مذاکرات به امنتر شدن آمریکا و اسرائیل میانجامد.»
روشی که نیکسون و ریگان در دوران جنگ سرد علیه شوروی داشتند، حمایت از سلسله اقدامات غیرنظامیای بود که به "فروپاشی از درون" یک ابرقدرت بیانجامد و در تاریخ شوروی همین راه طی شد. ریچارد نیکسون رئیس جمهور پیشین آمریکا نیز در متن کتاب «پیروزی بدون جنگ» به خوبی نشان می دهد چگونه ایالات متحده از رهگذر مذاکرات و توافق اتمی با شوروی، زمینههای فروپاشی آن کشور را از درون فراهم کرد. پس از تبیین فضای کلی حاکم بر جهاد کبیر، سوال این است که فرآیند این مسئله جگونه خواهد بود؟ برای پاسخ دادن به این سؤال، بهترین راه مراجعه به متن بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در همین زمینه است.
معظم له در جریان حضور در مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) در زمینه تبیین این جهاد کبیر، با اشاره به آیه 52 سوره مبارکه فرقان می فرمایند: «این آیه در مکّه نازل شده. درست توجّه کنند جوانهای عزیز! در مکّه جنگ نظامی مطرح نبود؛ پیغمبر و مسلمان ها مأمور به جنگ نظامی نبودند، کاری که آنها میکردند کار دیگری بود؛ همان کار دیگر است که خدای متعال در این آیهی شریفه میگوید: وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا.»
ایشان در ادامه می افزایند:« آن کارِ دیگر چیست؟ آن کارِ دیگر، ایستادگی و مقاومت و عدم تبعیّت [است.] فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛ از مشرکین اطاعت نکن. اطاعت نکردن از کفّار همان چیزی است که خدای متعال به آن گفته جهاد کبیر... «جهاد کبیر» یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمی که در میدان مبارزهی با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیّت؛ تبعیّت نکن. تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدانهای مختلف؛ تبعیّت در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در میدانهای مختلف از دشمن تبعیّت نکن؛ این شد «جهاد کبیر».» امام خامنه ای همچنین در بخشی دیگر از بیانات خود در جمع دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) می فرمایند: «اینکه بنده روی تبیین اینهمه تکیه میکنم، برای خاطر این است که امروز این جهادکبیر به میزان زیادی متوقّف به تبیین است؛ تبیین، بیان کردن، روشنگری؛ امروز روشنگری لازم است.»
مجموع آنچه تا کنون مورد بررسی قرار گرفته است، تا حد زیادی نشان داده است که جهت گیری های لازمِ نخبگان، مسئولین و مردم در راستای «جهاد کبیر» چیست و چگونه محقق خواهد شد! طبیعتاً بزرگترین وظیفه ی مسئولین در راستای انجام جهاد کبیر، تاکید بر پیروی از مدل های بومی در اسناد توسعه و چشم انداز کشور خواهد بود. در این زمینه، تصحیح بنیان های لیبرال برنامه ششم توسعه کشور را می توان از بزرگترین مصداق های جهاد کبیر مسئولین در شرایط کنونی دانست. در غیر این صورت، تأکید بر پیروی از مدل های توسعه غربی، کاری جز همکاری خواسته یا ناخواسته با جناب ساورز و همکارانش نخواهد بود! مجموعه مستنداتی که تا کنون از برنامه ششم توسعه در دست است، نشان می دهد اولاً این برنامه نسبتی با اقتصاد مقاومتی ندارد و دوماً در بخش های زیادی مبتنی بر یک نگاه سکولار و لیبرال تدوین شده است.
سوال این است که در صورت رفتن جمهوری اسلامی بر مسیر این برنامه، دیگر برای مبارزه نرم با ارزش های منحط فرهنگ غربی، می توان چه ادعایی داشت؟ و به راستی چگونه می توان از درافتادن جمهوری اسلامی در دام مهیا شده به وسیله غرب جلوگیری نمود؟ چندی پیش جناب نوبخت سخنگوی دولت گفته است در نوشتن برنامه ششم توسعه از کتاب حسن روحانی با عنوان «امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران» استفاده شده است. جالب آنکه جناب روحانی در متن کتاب مذکور، صراحتاً جمهوری اسلامی را به پیروی از مدلهای اقتصادی سکولار توصیه نموده، گویی هویتی به نام اقتصاد اسلامی وجود ندارد!
روحانی در صفحه 782 کتاب مذکور می نویسد:« در این سند پس از بررسی انواع مکاتب اقتصادی و ارزیابی و مطالعه روی آنها از منظر اسناد فرادستی نظام از جمله اهداف اقتصادی سند چشمانداز و سیاستهای کلی ابلاغی در برنامههای چهارم و پنجم توسعه به ویژه سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی نظریههای مکاتب نهادگرایان و کینزیهای جدید با الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران قرابت بیشتری دارد!» حال سوال این است که در این میان، نسبت برنامه ششم توسعه با جهاد کبیر چه خواهد بود؟! و دولت چگونه خواهد توانست مدعی تبعیت نکردن از دشمن در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره شود؟
به نظر می رسد اشاره ظریف رهبر انقلاب به سخت تر بودن جهاد کبیر از جهاد نظامی نیز ناظر به واقعیت هایی از همین جنس بوده است. واقعیاتی که ما را وادار میکند ضمن حفظ وحدت درونی با مسئولین غرب باور، زمینه ی روشنگری در زمینه مضرات پیروی از الگوهای غربی را فراهم نموده، عدم پیروی از الگوهای دشمن را تبدیل به مطالبه ای عمومی در سطح کشور نماییم. در طول حیات 37 ساله انقلاب اسلامی آنچه باعث کند شدن روند موفقیت های نظام جمهوری اسلامی در حوزه های مختلف شده است، تنها و تنها پیروی و باور مسئولین به الگوهای غربی و دوری آنان از تفکرات انقلابی بوده است. بر همین اساس است که رهبر فرزانه انقلاب در جریان مراسم سالگرد ارتحال امام(ره) میفرمایند: «هرجا انقلابی حرکت کردیم پیش رفتیم... اگر راه را عوض کردیم ملت ایران و اسلام سیلی خواهد خورد.» بر این اساس، طبیعتاً حاکم شدن تفکر انقلابی بر بخشهای مختلف کشور، نتیجه ای جز فتح خرمشهرهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، علمی و ... را در پی نخواهد داشت.
ارسال نظر