بیاهمیتی به فرهنگ در مجلس در روزی که رهبر تذکر دادند!
در روز هشدار رهبر انقلاب درباره ولنگاری فرهنگی، نمایندگان بیاهتمامی خود را نشان دادند و فقط 4 نفر نامزد کمیسیون فرهنگی شدند!
بیاهتمامی فرهنگی یعنی فقط 4 نفر نامزد کمیسیون فرهنگی شدند!درست در روزی که مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان مجلس دهم از اولویت فرهنگ سخن گفتند و از ولنگاری دستگاههای فرهنگی در حوزه فرهنگ انتقاد کردند! تنها چهار نماینده مجلس برای حضور در کمیسیون فرهنگی اعلام آمادگی کردند. کمیسیونی که گویا به خاطر آنکه آب و نانی در آن نیست، چندان مورد توجه قرار نگرفته، لذا طوری که تعداد نمایندههای خواستار حضور در کمیسیون فرهنگی در میان فهرست کمیسیونها رتبه یکی مانده به آخر را به دست آورده است! این استقبال کمرمق نشاندهنده همان ولنگاری است که رهبری نسبت به آن هشدار دادهاند.
صبح دیروز، جلسه مجلس شورای اسلامی زودتر از زمان معمول به اتمام رسید تا نمایندگان به دیدار مقام معظم رهبری بروند. در این دیدار رهبر انقلاب جملهای کلیدی درباره فرهنگ بیان کردند و گفتند: «مسئله اقتصاد، اولویت فوری و کنونی کشور است، اما فرهنگ در بلندمدت از اقتصاد نیز مهمتر است.» ایشان از نمایندگان خواستند تا فرهنگ را به عنوان اولویت کاری خود قرار دهند. همچنین رهبر انقلاب نسبت به ولنگاری و بیاهتمامی در دستگاههای فرهنگی هشدار دادند. موضوعی که میتوان عمومیت آن را در بین برخی از دستگاههای فرهنگی مشاهده کرد.
ولنگاری صفتی منفی است که هیچ شخص حقیقی و یا حقوقی تمایل ندارد به آن متهم شود، ولی عملکرد اشخاص، نهادها و مؤسسات است که آنها را شامل واژه ولنگاری فرهنگی که مقام معظم رهبری آن را بیان کردهاند، میکند و یا آنها را از این صفت مستثنی میکند. نشانههای ولنگاری فرهنگی را میتوان در وضعیت فرهنگی کشور مشاهده کرد و فارغ از اینکه کدام یکی از نهادهای فرهنگی در آن نقش بیشتر یا کمتری داشته است، کلیت آن را ارزیابی کرد. انتقادهای متعدد از وضعیت فعلی فرهنگی کشور که از سوی رهبر انقلاب، مراجع تقلید، ائمه جمعه، رسانهها، آحاد مردم و حتی منتقدان سیاسی داخلی بیان میشود، نمایانگر این است که برخلاف آنچه نهادهای فرهنگی در بیلان کاری و کارنامه عملکردی ارائه میدهند، همه چیز مثبت و رو به تعالی نیست و اگر هم در زمینه شاخصههای کمی پیشرفتی صورت گرفته است، در حوزه کیفیت نقصهای جدی وجود داشته است. رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس درباره تولیدات فرهنگی مفید و مضر سخن گفتند و نسبت به اثرات سوء استفاده از کالاهای فرهنگی مضرّ هشدار دادند. آیا نهادهای فرهنگی که در مسئله تولید کالاهای فرهنگی دخالت دارند میتوانند برچسب اطمینان نسبت به سلامت محصولات خود را ارائه کنند؟
موضوع مجلس یکی از دمدستیترین مواردی است که میتوان از آن به عنوان سهلانگاری در امور فرهنگی نام برد. در مجلس تازه نفس که چند روز بیشتر از آغاز به کار آن نگذشته است، فقط چهار نفر خواهان حضور در کمیسیون فرهنگی هستند و قاعدتاً کسانی که بعد از این به کمیسیون افزوده خواهند شد، افرادی هستند که علقه و تمایل قلبیشان حضور در جای دیگری بوده است و شاید هیچ وقت هم آن طور که باید دلشان با حوزه فرهنگ و وظایف کمیسیون فرهنگی یکی نشود. کمیسیون فرهنگی مشکل بزرگی دارد و آن این است که کمتر از کمیسیونهای اقتصادی و سیاسی مجلس زرق و برق و موقعیت دارد و کار برای آن کمیسیون بیشتر از سایرین دلی است و آب و نانی در آن نیست. تا جایی هم که کار کردن برای حوزه فرهنگ دلی و برخاسته از یک باور درونی نباشد، نتیجهاش چیزی بیشتر از یک ولنگاری نخواهد بود. ولنگاری که باعث میشود نه یک نهاد فرهنگی کار شاخصی را در حوزه فرهنگ انجام دهد و نه اینکه از فعالیتهای خودجوش فرهنگی که توسط مردم اجرا میشود، حمایت کند.
بسیاری از اقدامات فرهنگی که بدون کمک دولتی برگزار میشود، هیچوقت با استقبال دولت و نهادهای فرهنگی روبهرو نمیشود و حمایتی از سوی دولت از آنها انجام نمیشود. قطع شدن رابطه میان فعالیتهای مردمی در حوزه فرهنگ و هنر و بخش دولتی فرهنگ، نشانهای از ولنگاری است که نمیتواند ظرفیت مردمی را در حوزه فرهنگ مدیریت و استعدادهای جوان و نو را کشف کند. البته مردم فرهنگدوست کشورمان نشان دادهاند که همیشه چند گام از دولت و نهادهای شبهدولتی جلوتر بودهاند و هیچگاه امور فرهنگی را معطل حمایت دولتی نکردهاند، نشانه مجسم این وضعیت، برگزاری مجلس فرهنگی و مذهبی توسط اقشار مختلف جامعه است.
در مقابل این بیتوجهی، بودجههای فرهنگی کشور در جاهایی خرج میشود که نتیجه آن یا حداقلی است و یا به نتیجه معکوس منجر میشود. سیل جشنوارهها، همایشها و نمایشگاههای فرهنگی که از بودجه عمومی ارتزاق میکنند، ولی خروجی ندارند هر ساله تکرار میشود. تنها در حوزه سینما که یکی از شاخههای هنر به شمار میرود، در طول سال بودجه عظیمی صرف تولید فیلمهایی میشود که بعضاً مروج فساد اخلاقی و تشویق مردم به مفاسد اجتماعی است. جشنوارههای متعدد فیلم در پایتخت و سایر شهرستانها برگزار میشود و هر جشنواره نیز بودجه جداگانهای طلب میکند، اما در نهایت تعدادی فیلم در همه این جشنوارهها دست به دست میشوند و هیچ سیاست راهبردی نیز در اجرای آنها دیده نمیشود. مدیریت سینمای کشور هنوز نتوانسته است یک برنامه جامع برای آینده سینما طراحی کند و اهداف کلی مانند «سینمای امید» با تمسخر اهالی سینما روبهرو میشود. در حوزه کتاب و ادبیات هم وضعیت چندان دلچسب نیست. بهرغم توصیه به مطالعه و توجه به کتابخوانی در جامعه، هر ساله شاهد نزول میزان مطالعه، کاهش تیراژ کتابها و بسته شدن تعداد بیشتری از کتابفروشیها هستیم. به جای کتاب مردم به فست فود میروند و جای کتابفروشی را فلافی میگیرد. برخی از کتابهایی هم که منتشر میشود، از نظر ممیزی یا هیچ ممیزی روی آنها صورت نمیگیرد که باعث شرم خواننده آنها میشود و یا اینکه آنقدر سختگیریهای بی موردی انجام میشود که کتاب شرحه شرحه شده و ناقص میشود.
ولنگاری فرهنگی را حتی میتوان در مواجهه اشتباه با پدیدهای به نام ماهواره مشاهده کرد که نهادهای رسمی و رسانه ملی هیچ وقت نتوانستهاند مشکل آن را حل کنند و در مقابل ناتوانی آنها فعالیتهای خودجوش مردمی مانند کاری که نوجوان بوشهری و جوان گچکار قمی انجام داد، حتی از سوی مراکز فرهنگی با تقدیر و توجه همراه نمیشود. وجود ولنگاری فرهنگی در میان دستگاههای فرهنگی حقیقتی است که نمیتوان آن را کتمان کرد، ولی میتوان برای آن راه حلی پیدا کرد؛ راهحلی که شاید یکی از راههای نیل به آن اولویت یافتن فرهنگ در مجلس است.
ارسال نظر