بعد از فروپاشی شوروی ساکس با سرمایهٔ سوروس به کشورهای مختلف اروپای شرقی مسافرت کرده و اقتصادهای آنان را طراحی می‌کرد و کسی که با خریدهای بزرگ مجموعه‌های دولتی این کشورها سودهای سرشار می‌کرد، کسی نبود جز جرج سوروس!

پروفسور جفری ساکس این هفته به تهران سفر و در دانشگاه امیرکبیر سخنرانی می‌کند. این پیرمرد سابقاً هارواردی که در دوران جوانی جای میلتون فریدمن پیر را در اجبار کشورها به شوک‌درمانی یا طراحی اقتصادهای پس از کودتا و روی کار آمدن غرب را برای غرب‌گرایان و طرفداران سرمایه‌داری فراهم کرد، در کشورهای مختلف دست به اقدام و طراحی اقتصاد زده که اکثر آن‌ها با ناکارآمدی گسترده و فروپاشی اقتصادها همراه بوده است.

نسخهٔ ساکس با میلتون فریدمن پدر اقتصاد بازار آزاد یک وجه مشترک دارد، باید اصلاحات سرمایه‌داری و به‌اصطلاح آن‌ها بازار آزاد با فشار و یک‌دفعه اجرا شود، آنچه به آن شوک‌درمانی می‌گویند. اهمیت شوک‌درمانی اجرای بدون فوت وقت، مبهوت کردن طرف مقابل و گرفتن امکان مقاومت اوست.

فرق جفری ساکس با پدر مکتب شیکاگو این بود که شوک‌درمانی فریدمن خونین‌تر و شوک‌درمانی او ظاهری دموکراتیک‌تر داشت. گرچه درنهایت عواقب این اصلاحات نتایج خونین داشت. ساکس برگ برندهٔ دیگری هم داشت و این‌که هر جا نسخه می‌داد، مدعی می‌شد برای اجرای نسخه‌هایش پول به آن کشورها می‌آورد و از ارتباطات با امثال صندوق بین‌المللی پول برای این کار استفاده می‌کند.

اگر فریدمن زمینهٔ کودتاهای اندونزی و شیلی را با طراحی اقتصادهای پساکودتاهای خونین با کشتارهای میلیونی انجام داد، جفری ساکس دست به مهندسی اقتصاد بولیوی، لهستان و اکثر اروپای شرقی بعد از استقلال از شوروی و طراحی روسیه بعد از فروپاشی زد.

ساکس با پرچم مقابله با تورم، افتخار بیکاری ۳۰ درصدی مردم بولیوی، ترک خدمات تأمین اجتماعی برای ۶۱ درصد بولیویایی‌ها، رجوع میلیونی بیکاران بولیوی به کاشت و فراوری مادهٔ مخدر کوکائین را درنتیجهٔ طراحی‌های خود در دههٔ ۸۰ به بار آورد. در بولیوی حالت فوق‌العاده اعلام شد، رفت‌وآمد احتیاج به کارت اجازه داشت، پلیس به همهٔ نهادهای مدنی حمله کرد، راهپیمایی و گردهمایی سیاسی غدغن، گاز اشک‌آور و شلیک گلوله رایج شد. ۱۵۰۰ نفر ازجمله وزرای سابق کار و سناتورها، دستگیر و به زندان‌هایی دورافتاده در جنگل آمازون منتقل شدند، کارگران معادن قلع به‌خاطر اعتراض اخراج شدند. قیمت مهم‌ترین صادرات بولیوی هم که قلع بود ۵۵% سقوط کرد. مواردی که زمینهٔ به قدرت رسیدن اوو مورالس برای اعتراض به این اقتصاد ازهم‌گسیخته و آمریکا زده را همپای چاوز در ونزوئلا فراهم آورد.

بلایی که با نسخه‌های مریدان جفری ساکس آرژانتین دههٔ ۹۰ را به خاک سیاه نشاند و موجب اخراج ۷۰۰ هزار کارگر و چوب حراج به همهٔ آرژانتین شد.

حزب همبستگی لهستان که برای دفاع از حقوق کارگران به قدرت رسیده بود، با نسخه‌های جفری ساکس، لهستان را از نعمت اصلاح اقتصادی و بازار آزاد برخوردار کند. جفری ساکس، این همکار جورج سوروس، عامل انقلاب‌های رنگی که با پیشنهاد و تأمین مالی او راهی لهستان شده بود نسخه‌های مشابهی برای آنجا تجویز کرد. این طرح شامل حذف آنی کنترل قیمت‌ها و یارانه‌ها، حراج معادن، کارخانه‌ها، رفتن از کارخانه‌های صنعتی سنگین به تولید کالاهای مصرفی و… بود. نتیجه تکان‌دهنده بود نرخ بیکاری ۲۰ درصد و ۴۰ درصد برای افراد زیر ۲۴ سال، ۵۹% زیرخط فقر، ۷۵۰۰ اعتصاب در یک سال درنتیجهٔ فشارها و… و یک سلسله سرکوب و تبدیل جنبش مردمی حامی کارگران به یک گروه دیکتاتور و غیرمردمی شد.

نقطهٔ بعدی حضور او اتاق فکر یلتسین برای فروپاشی شوروی بود، او آنجا نیز با وعدهٔ کمک ۱۵ میلیارد دلاری وارد شد. در همین دوره به‌عنوان رئیس انستیتو توسعهٔ بین‌المللی هاروارد منصوب شد و به‌عنوان مشاور یلتسین نقش‌آفرینی کرد. اتفاقی که در روسیه فقط با انحلال پارلمان و محدود کردن دموکراسی و کودتای نرم یلتسین پیش رفت، حراج به ثمن بخس شرکت‌های بزرگ نفتی روسیه مثل یوکس، شرکت نیکل نوریلسک و… که با آلوده کردن مدیران روسیه به فساد و شکل‌گیری یک طبقهٔ مرفه فاسد شکل گرفت. اوضاع به‌هم‌ریختهٔ سیاسی و بعدها امنیتی روسیه در انتهای دههٔ ۹۰ و ابتدای قرن ۲۱ کار را به‌جایی رساند که جز رفتن یلتسین و آمدن پوتین راهی برای تداوم حیات روسیه نماند.

بعد از فروپاشی شوروی ساکس با سرمایهٔ سوروس به کشورهای مختلف اروپای شرقی مسافرت کرده و اقتصادهای آنان را طراحی می‌کرد و کسی که با خریدهای بزرگ مجموعه‌های دولتی این کشورها سودهای سرشار می‌کرد، کسی نبود جز جرج سوروس!

یکی از نکات الگوی ساکس متحدشدن با اقتصاددانان داخلی برای پیگیری نقشهٔ او بعد از ارتباطات اولیهٔ وی است. ساکس بعدها به‌ویژه بعد از افتضاح روسیه مدل کار خود را عوض کرد و پز کمک به کشورهای مستمند مثل آفریقا گرفت و حتی دانشگاه خود را که در اثر این برنامه‌ها موردانتقاد قرارگرفته بود، تعویض کرد و در سال ۲۰۰۲ به کلمبیا رفت. بماند که این انتقادات و تلاش برای اصلاحات بیش از همه راه را برای شرکت‌های آمریکایی و اروپای غربی برای رهایی از رکود اقتصادی باز می‌کند. حالا او تلاش کرده قرائتی تعدیل‌شده‌تر از شوک‌درمانی و اجرای بازار آزاد ارائه دهد و داد حمایت از کشورهای مستمند هم سر داده است.

حال سؤال اینجاست که ۳ روز بعد از تحذیر رهبر انقلاب به نسخه‌های ناکارآمد خارجی برای اقتصاد چه کسی با چه انگیزه‌ای زمینهٔ حضور چنین کسی را در کشور فراهم کرده است؟ آیا قرار است مانند دیدارهای سال گذشتهٔ آلن گودمن و جک استرا، در روزهای تعطیلی و عزای عمومی در کشور، باب جدیدی برای نفوذ و به هم ریختن اقتصاد کشور باز شود؟ آیا آقای ساکس برای محاکمه و پاسخگویی به جنایت‌های اقتصادی و فقر و بیکاری مردم اروپای شرقی و آمریکای لاتین به تهران و دانشگاه امیرکبیر آمده یا برای نسخه‌گیری ما و به فلاکت رساندن اقتصاد کشور و زندگی مردم؟