با گذشت 37 سال از عمر پربرکت نظام جمهوری اسلامی، راهبردهای دشمنان برای مقابله با آن، به صورت روشنی تغییر یافته است. بر خلافِ آنچه در رسانه های غربی گفته می شود، اقتدار روزافزون نظام جمهوری اسلامی، امروز و همزمان با روی کار بودنِ یک دولت ظاهراً غربگرا نیز، قابل مقایسه با 3 یا 4 سالِ قبل نیست. برای فهمِ این روندِ رو به رُشد، بایستی با گذار از سطحِ رویدادهای روزمره سیاسی در عرصه سیاست داخلی و خارجی ایران، نگاه خود را معطوف به مولفه های کلان و راهبردیِ قدرت زایی در جهانِ معاصر نماییم. تسلط بر افکار عمومی دنیا و اثبات دموکراتیک بودنِ نظام سیاسی، دو مولفه ی اساسی در قدرت افزایی نظامات سیاسی در سراسر جهانِ امروز به شمار می روند. چنانکه می دانیم، امروزه افکار عمومی ایالات متحده نیز، ایران و روسیه را تنها قدرت های واقعی برای مبارزه ی صادقانه با تروریسم در سراسر جهان می دانند.

 از طرفی؛ امروز بر خلاف سال 88، ادعای غیرواقعی بودن انتخابات ایران، به مدد رسانه های غربی و اپوزیسیون خارج نشین جمهوری اسلامی!، تبدیل به یک دروغ مسلم شده است. رسانه های مذکور در جریانِ انتخابات هفتم اسفند، با پیشنهاد لیست های انتخاباتی و دعوتِ بی سابقه و غیرمنتظره مردم برای حضور در پای صندوق های رای، درواقع بالاجبار، خط بطلانی بر ادعاهای دروغین خود مبنی بر فرمایشی بودن انتخابات در سطح ایران کشیدند. پیشنهاد رسانه ی رسمی دستگاه اطلاعاتی انگلیس مبنی بر رای ندادن به سه فردِ مشخص در انتخابات مجلس خبرگان استان تهران را می توان یکی از چالشی ترین موضوعات خلق شده پیرامون انتخابات اخیر مجلس خبرگان رهبری دانست. دیگر رسانه های اپوزیسیون جمهوری اسلامی همچون رادیو زمانه، رادیو فراد و ... نیز به دنباله روی از بی بی سی، بر خطِ حذف آیات عظام مصباح، یزدی و جنتی اصرار داشتند. پیشنهاد حذفِ دبیر شورای نگهبان-به عنوان مهمترین نهاد ناظر بر انتخابات ایران- به وسیله ی رای مردم، درواقع اعترافِ بلند و گوشخراش بی بی سی و همراهانش به واقعی بودن انتخابات دموکراتیک در سطح جمهوری اسلامی بود.

با این حال، آنچه در آن فضا بیشتر به چشم آمد، تقابل جریان انقلابی و غربگرا بر سر صندوق های رای جمهوری اسلامی و بالا گرفتن جنجال ها بر سر لیست انگلیسی و ضدانگلیسی بود. بی بی سی فارسی چند روز مانده به برگزاری انتخابات خبرگان، با انتشار مطلبی به قلم حسین باستانی با تیترِ« یک محاسبه: حذف 'یزدی، جنتی و مصباح' از خبرگان چگونه ممکن است؟»؛ با مبناقرار دادن تعداد آراء حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری تهران نوشت:« رای دهندگان به فهرست رفسنجانی-روحانی ، بیش از نیم میلیون نفر از رای دهندگان به فهرست یزدی-جنتی-مصباح بیشتر هستند. در چنین شرایطی اگر حامیان رئیس جمهور فعلی در انتخابات خبرگان پیش رو، به طور هماهنگ به ۱۶ نفر رقیب آقایان یزدی، جنتی و مصباح رای بدهند، به راحتی امکان راندن آنها به جایگاه های ۱۷ به پایین فهرست منتخبان استان تهران را خواهند داشت.»

همزمان پایگاه ضدانقلاب رادیو زمانه در مقاله ای به قلم اکبر گنجی، روزنامه نگار فراری از ایران نوشت: «رأی نیاوردن «مثلث جیم» در تهران، هزینه بسیار بالایی برای جمهوری اسلامی، آیت‌الله خامنه ای، سپاه و افراطی‌ترین بخش‌های جمهوری اسلامی دارد. شکست این سه تن، آزمون فیصله‌بخش شکست آیت‌الله خامنه‌ای، اصولگرایان و اسلام فقیهانه آنان است. تهران می‌تواند این آزمون فیصله‌بخش را انجام دهد...» تخریب های گسترده جریانات غربگرا بر علیه سه عالم انقلابی مذکور، در کنارِ گرایش قاطبه مردم تهران به لیست اصلاح طلبان در این دوره از انتخابات، نهایتاً باعث راه نیافتن آیات عظام محمدتقی مصباح و محمد یزدی به خبرگان پنجم شد. همزمان، رسانه های همزاد بی بی سی در داخل کشور، این موفقیت عظیم! را جشن گرفتند. روزنامه آرمان در یک بی اخلاقی رسانه ای و ضد اصول اولیه دموکراسی، ضمن چاپِ عکس 16 نفر پیروز انتخابات خبرگان در تهران، جای تصویر آیت الله جنتی را خالی گذاشت تا اوج عصبانیت خود از راه یابی این عالم مجاهد و انقلابی به مجلس خبرگان را نشان داده باشد!

روشن شدن نتایج انتخابات هیئت رئیسه خبرگان اما بی بی سی و دوستان داخلی اش را در شوک قابل توجهی فرو برده است. ریاست آیت الله احمد جنتی بر مجلس خبرگان، می تواند تنها یک معنا داشته باشد:«تو دهنی به بی بی سی و غرب». این مسئله زمانی بیشتر رنگ واقعیت به خود می گیرد که بدانیم غربی ها بر خلاف مجموعه نظام جمهوری اسلامی، برقراری رابطه نزدیک دولت یازدهم و غرب را به معنای انقلاب زدایی تدریجی از ایران در نظر گرفته اند. طبیعتاً در این پروسه، مجلس خبرگان رهبری می تواند موثرترین نهاد تضمین انقلابی بودن یا نبودن جمهوری اسلامی تا آینده ای بسیار دور باشد. لذا در این مسیر، ریاست آیت الله جنتی در مجلس خبرگان با رایی قاطع، معنای مشخصی برای مجموعه نظام سلطه و غرب خواهد داشت. جالب آنکه همین چند ماهِ قبل؛ «جان ساورز»؛ رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی انگلیس طی مصاحبه ای با سی ان ان، توهمات قابل توجهی در زمینه پایان قریب الوقوع انقلابی گری در جامعه ایران بر زبان آورده بود.

ساورز به سی ان ان گفته بود:« من فکر می‌کنم آنچه ما داریم می‌بینیم یک کشوری است که در حال دوران گذار و انتقال از یک پایه و اساس انقلابی‌گری به یک کشور عادی‌تر و نرمال‌تر است... من فکر می‌کنم ما نیاز به قدری صبر استراتژیک در قبال ایران داریم تا به آن، زمان برای توسعه و تکامل ظرف 10 تا 15 سال پیش رو بدهیم. البته اگر ایران سعی به گریز هسته‌ای بکند، ما همچنان یک ضامن نهایی که همان حمله محتمل نظامی است، داریم. اما من فکر می‌کنم این احتمال وجود دارد که ایران طی 10 تا 15 سال آینده به کشوری عادی تر و نرمالتر تبدیل شود و ما باید این احتمال را تقویت کنیم.» رسانه تحت نظر جانشین آقای ساورز-بی بی سی فارسی- درواقع با ابداع نظریه «حذف مثلث جیم» در مقطع پیش از انتخابات هفتم اسفند، مشغول تقویت کردن همین احتمال بوده است. احتمالی که البته حالا به چیزی نزدیک به صفر میل کرده است!

جالب آنکه رسانه ی دستگاه اطلاعاتی انگلیس و همفکران داخلی اش، حالا و پس از برگزیده شدنِ آیت الله جنتی در یک فرآیند کاملاً دموکراتیک نیز، مانند سال 88، دست از گاز گرفتنِ رای مردم ایران برنمی دارند. جمشید برزگر حالا دوباره دندان تیز کرده، در رسانه رسمی دستگاه امنیتی انگلیس، مجدداً اینگونه به رای مردم در انتخابات خبرگان حمله می کند:« انتخاب فردی با کمترین رأی لازم برای راه‌یابی به مجلس خبرگان به‌عنوان رئیس، درعین‌حال این سؤال را پررنگ می‌کند که سهم افراد از قدرت در جمهوری اسلامی تا چه اندازه تابع رأی و خواست مردم است؟ بسیار محتمل است که در رقابت محمدرضا عارف و علی لاریجانی بر سر ریاست مجلس شورای اسلامی نیز این سؤال بار دیگر مطرح شود.» این لجن پراکنی مداوم بر علیه رای مردم ایران، طبیعتاً قطع نخواهد شد. چه اینکه اگر قطع شود، حق التحریر جناب برزگر از پوندهای ملکه نیز قطع شده و اساساً در یک تحلیل کلان تر، بودجه ی بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو زمانه و ... نیز دیگر توسط MI6 و CIA تامین نخواهد شد.

با این وجود، فضاسازی های رسانه ای هیچ گاه، نمی تواند واقعیت ها را تغییر دهد. چه اینکه همین نویسنده ی حق التحریر MI6 نیز در بخش دیگری از یادداشت اخیر خود می نویسد:«  انتخاب [آیت الله] جنتی به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری از جهاتی به معنای تداوم فضای پیشین در این دوره از مجلس است، اما با توجه به انتخابات اسفند و بحث‌های فزاینده درباره تعیین جانشین رهبری، اهمیت و ابعاد متفاوتی می‌یابد. ریاست آیت الله جنتی بر خبرگان، جز تبعیت تمام و کمال مجلس خبرگان پنجم از آیت الله خامنه ای معنای دیگری نمی تواند بیابد. این تبعیت به ویژه در زمان لازم برای اعلام نام جانشین آیت الله خامنه ای، اهمیتی حیاتی دارد.» انفعالِ قابل توجهِ برادر بزرگتر روباه پیر در برابر برگزیده شدن آیت الله جنتی به ریاست مجلس خبرگان نیز، جای تاملی جداگانه خواهد داشت. مارک تونر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در اولین واکنش نسبت به این انتخاب اعضای خبرگان گفته است:« ما وقایع داخلی ایران را از نزدیک پیگیری می کنیم اما در حال حاضر هیچ اظهار نظری درباره نتایج انتخاب رئیس مجلس خبرگان ایران نداریم!»

معنای دیگر اظهار نظر آقای تونر می تواند این باشد که:« ما متاسفانه چاره ای جز پذیرفتن این واقعیت تلخ نداریم!» همانگونه که در ابتدای این نوشته آمد، بر خلاف ظاهر بعضاً ناخوشایند برخی رویدادهای جاری در عرصه سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، در یک نگاهِ کلان و راهبردی، مجموعه ی فرآیندها و فعل و انفعالات جاری در ایران-مانند 37 سال گذشته- در مسیر پیشرفت اهداف اصیل انقلاب اسلامی و عجز دشمنان آن در رویارویی با گسترش روزافزون قدرت جمهوری اسلامی در ابعاد ملی، منطقه ای و بین المللی به پیش می رود. فراموش نمی کنیم که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در مقطع پیش از برگزاری انتخابات هفتم اسفند، با ورود مستقیم به بحث لیست انگلیسی، در دیدار جمعی از مردم آذربایجان فرموده بودند:« دشمن درصدد است افکار عمومی را از اهداف پلید خود غافل نگه دارد. آن‌ها می‌خواهند در انتخابات اعمال‌نفوذ کنند. مردم آگاه باشند و در نقطه مقابل خواست دشمن عمل کنند.» حالا با تبعیت مردم از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب، نتیجه ی انتخابات حساس ترین نهاد ممکن در نظام جمهوری اسلامی، ریاست انقلابی ترین فرد ممکن بر آن شده است. وضعیت در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز چندان تفاوتی با مجلس خبرگان ندارد.