واکنش ضدانقلاب به ریاست آیتالله جنتی بر مجلس خبرگان
اکبرگنجی، هوادار طرح «حذف مثلث جیم از خبرگان» با انتخاب ایت الله جنتی به ریاست مجلس خبرگان رهبری این پروژه را شکست خورده اعلام کرد.
در روزهای منتهی به انتخابات خبرگان رهبری، رسانههای بیگانه و چهرههای برانداز شناختهشده، خط رسانهای مشترکی را آغاز کردند که به طور خلاصه عبارت بود از حذف آیاتعظام جنتی، یزدی و مصباح از خبرگان رهبری و جایگزینی فهرست مورد نظر هاشمی رفسنجانی. بیبیسی فارسی که یکی از سردمداران این خط بود، در تحلیل خود با مبنا قرار دادن تعداد آرای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری تهران نوشت:
«رأیدهندگان به فهرست رفسنجانی-روحانی، بیش از نیممیلیون نفر از رأیدهندگان به فهرست یزدی-جنتی-مصباح بیشتر هستند. در چنین شرایطی اگر حامیان رئیس جمهور فعلی در انتخابات خبرگان پیشرو، به طور هماهنگ به 16 نفر رقیب آقایان یزدی، جنتی و مصباح رأی بدهند، به راحتی امکان راندن آنها به جایگاههای 17 به پایین فهرست منتخبان استان تهران را خواهند داشت.»
اکبر گنجی با هدف قرار دادن آیاتعظام جنتی، یزدی و مصباح، ترکیبی تحت عنوان «مثلث جیم» جا انداخت و خواستار رأی ندادن به آنها و ممانعت از ورودشان به مجلس شد. گنجی حذف این سه نفر را معادل ضربه زدن به رهبر معظم انقلاب دانست و تأکید کرد که «رأی نیاوردن «مثلث جیم» در تهران، هزینه بسیار بالایی برای جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای، سپاه و افراطیترین بخشهای جمهوری اسلامی دارد. شکست این سه تن، آزمون فیصلهبخش شکست آیتالله خامنهای، اصولگرایان و اسلام فقیهانه آنان است. تهران میتواند این آزمون فیصلهبخش را انجام دهد...»
تحلیلهای مشابه گنجی به وفور در رسانههای بیگانه همچون بیبیسی فارسی، روزآنلاین و رادیو زمانه به وفور و کاملاً هماهنگ یافت میشود؛ گویی تمام آنها از یک اتاق فرمان واحد هدایت میشوند.
یک) تأکید رسانههای غربی بر حذف فقهای انقلابی از مجلس خبرگان و «تکرار کردن» مواضع آنها از سوی سران فتنه و اپوزیسیون داخلی از یک سو و موضعگیری صریح و قاطع رهبر انقلاب پیش از انتخابات علیه دخالت رسانههای غربی در انتخابات خبرگان از سوی دیگر، این ذهنیت را بر افکار عمومی متبادر کرد که مجلس خبرگان پیشرو بیش از ادوار سابق سیاسی خواهد بود، چراکه به گفته رهبر معظم انقلاب احتمال بیشتری دارد که بخواهند برای سرنوشت زمامداری کشور و آینده نظام تصمیمگیری کنند، لذا انقلابیگری خبرگان یا غربگرایی و وابستگی آنها نقش بهسزایی در آتیه انقلاب اسلامی دارد. این مسئله در جایجای سخنان آیتالله خامنهای درباره خبرگان رهبری و البته اپوزیسیون ایرانی و دشمنان اروپایی و آمریکایی به وضوح رویت میشد.
پس از انتخاب آیتالله جنتی به عنوان رئیس مجلس خبرگان و ترکیب هیئت رئیسه جدید خبرگان رهبری، اهمیت مسئله برای دیگر بار به چشم آمد. واکنش منفی و بغضآلود جریاناتی که از مسیر مهندسی مجلس خبرگان، به دنبال سرنگونی و براندازی پرده از نیات درونی آنها برداشت. در رتبه اول باید به مواضع اکبر گنجی، مبدع طرح «نه به مثلث جیم» اشاره کرد که به صراحت اعلام کرد طرح مثلث جیم در راستای سرنگونی بود که البته «ریاست آیتالله جنتی بر خبرگان، مبطل خیالاندیشی» سرنگونی بود.
گنجی در این تحلیل خود[1] از وضعیت قبل و بعد از انتخابات خبرگان، با تقسیم سرنگونی به «سرنگونی برای سرنگونی» و «گذار مسالمتآمیز به دموکراسی» به بررسی روشهای مختلف سرنگونی از قبیل انقلاب، جنگ مسلحانه و حمله نظامی قدرت خارجی میپردازد و امکان آنها را در شرایط فعلی مردود تصور میکند. وی سپس متوجه شاخه دوم یعنی «گذار مسالمتآمیز به دموکراسی» میشود و طرح نه به مثلث جیم را در همین راستا ارزیابی میکند:
«در مبارزه مسالمتآمیز در هر شرایطی باید از همه فرصتها برای نه گفتن به دیکتاتور و نظام دیکتاتوری استفاده کرد... طرح حذف «مثلث جیم» همچنان قابل دفاع است و این طرح را باید به همه قلمروها برای برکناری مسالمتآمیز سرکوبگران گسترش داد. با هر کنار زدنی، جامعه بیشتر امیدوار خواهد شد که قادر به انجام چه کارهایی است. فرایند حذف گسترده و مداوم روحانیت از 10 مجلس شورای اسلامی چگونه امکان پذیر شد؟ مگر جز این بود که مردم با شرکت در انتخابات سلطانی همین رژیم طی 10 دوره، با نه گفتن به روحانیت، غیر روحانیون را جانشین آنها کردند؟»
دو) از خصومت دشمنان انتظاری جز این نیست و اگر چنین نبود جای تعجب داشت. قسمت مهم ماجرا همراهی و همکاری با این خط در داخل کشور بود. پشتیبانی از لیست هاشمی رفسنجانی که شماری از اعضای جامعتین در آن گنجانده نشده بودند، با ضربان بالایی در میان رسانههای زنجیرهای اصلاحطلبان اعم از روزنامه و سایت و شبکههای اجتماعی پمپاژ شد، برخی چهرههای سیاسی در جهت حذف فقهای انقلابی از مجلس خبرگان نطقهایی ایراد کردند و حتی اشخاصی همچون بازیگران، خوانندهها و کمدینها که کوچکترین مرجعیت سیاسی ندارند در این مسیر قدم برداشتند و به فرمان یکی از سران فتنه، طرح براندازی «نه به مثلث جیم» را «تکرار» کردند. کلیدواژه اعتدال بهانهای مشترک بود تا حتی فقها و خبرگان انقلابی با عناوینی همچون تندرو، افراطی و داعشی به محاق برده شوند و فهرست خبرگان امید بر سرلیستی هاشمی به عنوان لیست معقول و معتدل بر صحن مجلس خبرگان قدم نهند.
سه) تکمیل قطعات مشترک این جورچین که با طراحی رسانههای انگلیسی و اپوزیسیون خارجی برنامهریزی شده، با مدیریت هاشمی رفسنجانی بازیگردانی و هدایت گردیده، و با شیپور رسانههای زنجیرهای اصلاحات و اعتدال، شخصیتهای سیاسی نزدیک به هاشمی و سلبریتیهای خردهپا در عرصه سیاست عرضه شد، میتواند این جمعبندی را ارائه دهد که طرح «نه به مثلث جیم» و «حذف فقهای انقلابی از مجلس خبرگان»، پروژهای برای سرنگونی نرم و تحدید قدرت رهبری به عنوان مهمترین و مشروعترین رکن قدرت نظام جمهوری اسلامی است. این هدف (یعنی سرنگونی نرم و تحدید قدرت رهبری و دیگر ارکان قدرت همچون شورای نگهبان، مجلس خبرگان و سپاه پاسداران) با همین ترکیب (یعنی برنامهریزی در خارج، بازیگردانی داخل و ابزارهای تبلیغاتی چهرههای سیاسی، مطبوعات زنیجرهای و سلبریتیهای خردهپا) پیشتر در فتنه سال 88 با ابزار سخت جنگ مسلحانه و شورش خیابانی دنبال شد، لیکن با مواضع رهبر معظم انقلاب، روشنگریهای فقها و مراجع انقلابی و هوشیاری مردمی، به شکست انجامید.
با توجه به این واقعیات است که میتوان درک بهتری از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیس و اعضای جدید مجلس خبرگان داشت: «آنچه در مرحلهی سوم دارد انجام میگیرد -که مال امروز هم نیست، چند سال است که شروع شده، سالها است که شروع شده منتها روزبهروز توسعه پیدا کرده- جنگ نرم از نوع دیگر است؛ این است که خیلی خطرناک است، این آن چیزی است که بنده مکرر در مکرر تذکر میدهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ و آن عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر محاسبات. ما که مسئول هستیم و نشستهایم اینجا، یک محاسبهای داریم برای کارهای خودمان، یک محاسبهای میکنیم؛ این محاسبه نتیجهاش این میشود که اینجور موضع بگیریم؛ اگر محاسبهی ما را توانستند تغییر بدهند، موضعگیری ما تغییر پیدا خواهد کرد. یکی از کارهای اساسی آنها این است: تغییر محاسبهها در مسئولین؛ تغییر باورها در مردم؛ تغییر در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری، مجموعههایی که تصمیمسازی میکنند و تصمیمگیری میکنند. این آن کار خطرناکی است که تهاجم به مبانی انقلاب در آن هست، تهاجم به بنیانهای حافظ و محافظ هست؛ به سپاه حمله میکنند، حملهی تبلیغاتی؛ به شورای نگهبان حمله میکنند؛ به نیروهای مؤمن و جوانهای مؤمنِ حزباللهی حمله میکنند؛ الان رادیوهای بیگانه و تلویزیونهای بیگانه و تبلیغات بیگانه پُر است از این حرفها؛ من نمیدانم شما آقایان محترم چقدر دسترسی دارید، چقدر میبینید؛ بخصوص با این ابزارهای جدید ارتباطاتی که به وجود آمده، دائم دارند روی این زمینهها کار میکنند برای اینکه مخاطبین خودشان را به این نتیجه برسانند. به روحانیّون انقلابی حمله میکنند؛ روحانی انقلابی را با عناوین گوناگون، [مثل] آخوند حاکمیتی و امثال آن، میکوبند. در یک کلمه: تلاش در این جنگ نرم، زمینهسازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است؛ میخواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایهی اقتدار او است، تهی بشود و خالی بشود. وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرتها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیت.»
ارسال نظر