دکتر محمدسعید احدیان
تحلیلی برنتایج، دستاوردها و نگرانی های انتخابات دهم/ مهمتر از برد و باخت جریان ها
تجربه جدیدی از سیاست ورزی به فرهنگ سیاسی ایران افزوده شد و در رشد جامعه پذیری سیاسی مردم ایران کمکی مهم کرد مخصوصا رای دادنهای لیستی شاید بتواند زمینهساز رفع یکی از مهمترین ضعفهای ساختار سیاسی ایران یعنی نبود تحزب واقعی با بدنه فعال اجتماعی، شود.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر محمدسعید احدیان- انتخاباتهای 7 اسفند که فرایند آن با 10 اردیبهشت تکمیل شد، در تاریخ سیاسی ایران به دلیل اهمیتی که دارد، تحلیل پیام ها، چیستی و چرایی آن تا مدتها جای بحث و بررسی دارد. در این نوشتار تلاش خواهم کرد صرفا به چیستی مجلس آینده و برخی پیامهای انتخابات بپردازم و مشخصا در پایان یک نگرانی مهم را به همه دلسوزان کشور، گوشزد کنم:
چه مجلسی خواهیم داشت:
1- به دلیل اینکه نه جریان اصول گرایی و نه اصلاح طلبی به تنهایی نتوانستند اکثریت کرسیهای مجلس را کسب کنند و تعداد قابل توجهی از منتخبین از مستقلین محسوب میشوند، اینکه این مستقلین به کدام سو تمایل بیشتری دارند یا جذب کدام جریان میشوند، نقش مهمی در آرایش سیاسی مجلس دهم خواهد داشت لذا برای روشن شدن وزن هر جریان، باید تا انتخاب هیات رئیسه مجلس صبر کرد تا با روشن شدن ترکیب رئیس مجلس و مخصوصا دیگر اعضای هیات رئیسه، وزن فراکسیونهای مجلس را تشخیص داد.
2- در عین حال میتوان این جمع بندی قطعی را داشت که ازدو جریان اصلی هرکدام که بتوانند با یارگیری از مستقلین اکثریت مجلس را به دست بیاورند، بازهم این اکثریت شکننده خواهد بود. به همین نسبت هر جریانی که اقلیت را به دست بگیرد، میتواند اقلیتی قوی و موثر ایجاد کند.
3- نگاهی به ترکیب نیروهای اصلی دو جریان نشان میدهد که هم در جریان اصول گرایی جریان آرمان خواه اصول گرایی (به تعبیر نادرست اما مشهور برخی تندرو) تاثیر زیادی بر مجلس نخواهد گذاشت و هم در جریان اصلاح طلبی، طیف معتدل که ما آن ها را اصلاح طلبان معتقد به انقلاب مینامیم، نقش آفرین خواهند بود.
4- به دلایل فوق الذکر مجلس آینده با دولت ضدیت نخواهد داشت و همراهی خوبی میکند اما در موارد حساس احتمالا نقش مستقل هم بازی خواهد کرد چرا که علاوه بر اصول گرایان و مستقلین حتی اصلاح طلبان نیز رای خود را چندان وامدار دولت نمیدانند و خود را کاملا در دولت هضم شده تعریف نمیکنند.
از آنچه ذکر شد میتوان اینگونه جمع بندی کرد که در برآیندی کلی مجلس:
اولا: مشی معتدلانه خواهد داشت اما مشی دولتی نخواهد داشت.(نه دولتی و نه ضد دولتی)
ثانیا: مجلس عامل نفوذ دشمن هم نیست چرا که قاطبه اصلی اصول گرا ها و اصلاح طلبان، معتقد به انقلاب و دغدغه مند منافع ملی هستند و در مسائل کلان نظام مخصوصا مواردی که دغدغه رهبری است مجلس با منافع ملی همراهی خواهد کرد حتی اگر برخی عناصر زمینه تاثیرپذیری از دشمن و در نتیجه نفوذی شدن را هم داشته باشند، به نظر نمیرسد برای نفوذ جریانی یا نفوذ شبکهای در مجلس دهم زمینهای جدی وجود داشته باشد.
ثالثا: هم اصلاح طلبان و هم اصول گرایان از ضعف نبود چهرههای شاخص رنج میبرند (اولی به دلیل نگرفتن احراز صلاحیت و دومی به دلیل شکست در انتخابات تهران) و اگر از بین منتخبین فعلی چهرههای کارآمد جدید ظهور نکنند، مجلس کم توان خواهد بود و از تاثیرپذیری از بیرون مجلس رنج خواهد برد که هر دو جریان باید این ضعف خود را با روشهایی جبران کنند.
در مجموع در یک جمله میتوان گفت که مردم مطابق ذائقهای که به دولت یازدهم رای دادند، مجلسی معتدل را تشکیل دادند و چون این مجلس ویژگی لازم برای رعایت دو دغدغه رهبری یعنی عامل نفوذ نبودن دشمن و «دولتی و ضددولتی نبودن» را داراست، از نظر جهت گیریهای کلان، مجلسی مناسب میباشد و البته کارآمدی آن منوط به سازماندهی مناسب فراکسیونها خواهد بود.
دستاوردهای انتخابات:
این انتخابات برای مردم و نظام دارای دستاوردهای قابل توجهی در چند سطح بود:
دستاوردها در فضای بینالمللی :
مشارکت مناسب و نمایش اقتدار(قدرت مشروع) که اعتباری است برای نظام و وزن نظام را به شدت تقویت میکند.
نمایش امنیت در منطقهای ناامن که باعث میشود به عنوان لنگر منطقه، قدرت بازی منطقهای ایران را تقویت کند.
زمینه بیشتر برای اعتمادسازی به فعالان اقتصادی خارجی مبنی بر اینکه مجلس نیز دیگر تندروی (از نگاه آنها) نخواهد داشت و لذا برای آنان آینده قابل اطمینان تر تصور میشود.
از نظرسیاسی داخلی:
پذیرش سازوکارهای نظام جمهوری اسلامی توسط غیرانقلابیها و مخالفان انقلاب برای پیگیری مطالباتشان به منزله تثبیت کامل نظام محسوب میشود. نظامی که اپوزیسیون آن، مطالباتشان را درون سیستم نظام تعریف میکنند، تثبیت شده است.
نکته مهم این بود که نظام به صورتی شفاف، هم غیرمعتقدان به خود را به عنوان واقعیتی پذیرفت و آنها را دعوت به شرکت در انتخابات کرد و هم ذرهای از مبانی خود مبنی بر رعایت ضرورت احراز صلاحیت ها، عقب نشینی نکرد به عبارت دیگر این دعوت نه از سر ضعف بلکه از سر اقتدار شکل گرفت و با این وجود توسط غیرانقلابیها با مشارکت گسترده آنان، حکم تایید گرفت.
بازگشت اصلاح طلبان معتدل و انقلابی (اصلاح طلبان معتقد به انقلاب) به عرصه قدرت با فضایی که رهبری برای آنان ایجاد کردند گامی مهم در عرصه سیاست داخلی تلقی میشود که اگر با گامهای بعدی از سوی آنان تکمیل شود و با پاسخ مناسب از سوی نظام نیز روبرو شود، میتواند زمینه ساز بازسازی دوباره دوبال اصلاح طلب و اصول گرای درون نظام، به عنوان الگوی بهینه نهادسیاست ورزی در ایران، شود.
شکست چهرههای اصلی اصول گرایی در انتخابات تهران، تلنگری بود به جریان اصول گرایی برای اصلاح خود، و ایجاد «نواصول گرایی».
تجربه جدیدی از سیاست ورزی به فرهنگ سیاسی ایران افزوده شد و در رشد جامعه پذیری سیاسی مردم ایران کمکی مهم کرد مخصوصا رای دادنهای لیستی شاید بتواند زمینهساز رفع یکی از مهمترین ضعفهای ساختار سیاسی ایران یعنی نبود تحزب واقعی با بدنه فعال اجتماعی، شود.
نمایش مجدد رعایت حق الناس در برگزاری انتخابات از بزرگترین دستاوردهای این انتخابات و انتخابات خبرگان بود، به گونهای که حتی در موردی با اینکه رای مردم با نظر رهبری اختلاف داشت، ذرهای در تایید رای مردم توسط مجریان و ناظران تعلل نشد همچنین شورای نگهبانی که بارها مورد تهمت جناحی عمل کردن قرار گرفته بود، به راحتی انتخاباتی را تایید کرد که عضو برجسته خود در آن رای نیاورد در حالی که اگر حق الناس ملاک عمل فردی مثل آیت ا... یزدی یا جنتی نبود، ما اکنون با باطل شدن چند صندوق در تهران و بالا رفتن رای آیت ا... جنتی و رای آوردن آیت ا... یزدی روبرو بودیم این تایید بدون کوچکترین چالش توسط شورای نگهبان، به روشنی نشان میدهد که اگر خطایی در عملکرد شورای نگهبان وارد باشد خلاف برخی اظهارات و تهمت ها، عدالت و تقوای آنان کم نظیر است و برآیند کلی عملکرد آنان کاملا قابل اثبات.
نگرانی ها:
در مجلس ششم بخشی از جریان افراطی اصلاح طلب یعنی اصلاح طلبان غیرمعتقد به مبانی و اصول انقلاب اسلامی، عملا میدان دار جریان اصلاحات شدند و طیف اصلاح طلب معتقد به انقلاب را به دنبال خود کشاندند گرچه زمینه این مساله در مجلس فعلی وجود ندارد اما در عین حال این نگرانی هرچند اندک همچنان وجود دارد که اصلاح طلبان درون مجلس به دلیل کم داشتن چهرههای شاخص دوباره میدان داری جریان اصلاح طلب مجلس را به طیف افراطی خارج از مجلس واگذار کنند و گرفتار جریان سازی آنها شوند و جریان اصلاح طلبی به سمت هدف تقابل با نظام که در شکل جدید آن استحاله انقلاب است، پیش رود گرچه همانطور که ذکر شد، این احتمال با توجه به حضور دکتر عارف به عنوان لیدر جریان اصلاح طلب درمجلس کمی بعید به نظر میرسد.
سیاست زده کردن فضای کشور توسط دولت که میتواند با انگیزههای مختلف صورت گیرد از یک طرف و ادامه اصرار بر انگشت نقد بر دولت به جای دشمن خارجی، توسط طیف مخالفان برجام از جریان اصول گرایی و همچنین احتمال تقابل جریان اصول گرایی با دولت، به دلیل فضای انتخاباتی ریاست جمهوری از طرف دیگر، نگرانی دیگری است که در صورت اتفاق باعث میشود، اولویتهای اصلی نظام یا به حاشیه برود یا مطالبهای سیاسی تلقی شده و در نتیجه فراموش شود.
نگرانی از کاهش سرمایه اجتماعی نظام؛ مهمتر از برد و باخت جریان ها
اما یک نگرانی جدی وجود دارد که حتما باید با جدیت مورد توجه قرار گیرد. علی رغم مشارکت گسترده بخشی از مردمی که در انتخابات پیشین مجلس یعنی مجلس نهم، به دلیل غیررقابتی بودن، رای نداده بودند، مطابق آرای مرحله اول میزان مشارکت کشوری 62 درصد باقی ماند و مشارکت 48 درصدی در تهران فقط با 2 درصد افزایش به 50 درصد رسید. گرچه مشارکت 62 درصدی از بالاترین نصابها در جهان محسوب میشود و نشانه اقتدار نظام است اما این نقطه قوت نباید چشم ما را بر احتمال وجود واقعیتی دیگر ببندد.
حرف اصلی این است که اگر تعداد رای دهندگان در انتخابات مجلس دهم که در انتخابات مجلس نهم رای نداده بودند، از سبد آرا کم شود ما با توجه به افزایش جمعیت، شاهد کاهش مشارکت مخصوصا در تهران هستیم و مساله مهم این است که عدم مشارکت این عده، یعنی به وجود آمدن احساس ناکارآمدی در بخشی از جامعه که در بدترین شرایط سیاسی یعنی انتخابات مجلس نهم با رای دادن کنش گری سیاسی کرده بودند به عبارت دیگر در این دوره انتخابات ما شاهد کاهش مشارکت قشری از مردم هستیم که سرمایههای اصلی نظام جمهوری اسلامی محسوب میشوند.
این عده نه بین خود و جریان اصلاحات نسبتی دیدهاند که به آنان رای دهند و نه امیدی به اصول گرایان داشتند و در صورت استمرار این مساله باید نگران کاهش سرمایه اجتماعی نظام در آینده بود. البته برای اطمینان از این تحلیل باید میزان مشارکت شهرهای مختلف بامیانگین مشارکت کشور و مشارکت دوره قبل مقایسه شود همچنین میانگین مشارکت مناطق محروم تر تهران و شهرهای بزرگ در مقایسه با مناطق برخوردارتر و میانگین مشارکت دوره قبل مقایسه شود اما فعلا بر اساس همین آمارهای موجود، مساله به قدری دارای اهمیت است که ضرورت داشته باشد به طور جدی بررسی شود.
سخن آخر
در کنار ضرورت بررسی میزان مشارکت سیاسی بخشی از مردم، در مجموع میتوان انتخابات مجلس دهم را انتخاباتی در تراز انقلاب اسلامی با دستاوردهای بسیار مهم از جمله تثبیت و اقتدار هرچه بیشتر داخلی و خارجی جمهوری اسلامی دانست که نتیجه آن، مجلسی قابل اطمینان را در جهت گیریهای اصلی رقم خواهد زد که البته در کنار این دستاوردهای قابل توجه، باید نگران کارآمدی مجلس و اوجگیری سیاست زدگی در کشور بود.
اگر مجلس عاقلانه رفتار کند و لاریجانی رئیس شود بهترین مجلس شکل خواهد گرفت