پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن زنگنه- طی روزهای اخیر، تحلیل های مختلفی در خصوص نتایج انتخابات تهران از سوی طیف ها و جناح های مختلف ارائه شده است. این تحلیل ها را می توان به جند دسته تقسیم کرد:

1- برخی رای مردم را، ناشی از بی بصیرتی مردم تهران دانسته اند و این که تهرانی ها در زمین رادیوهای بیگانه و بویژه بی بی سی بازی کرده اند 

2- عده ای دیگر این رای را ناشی از تغییر سبک زندگی مردم دانسته اند و تاثیرات ماهواره و غیره 

3- عده ای این رای را ناشی از ارتقای فرهنگی مردم تهران و جلودار بودن انها نسبت به  شهرستان ها در حوزه آزادی ها و رشد سیاسی دانسته اند 

4- عده ای این رای را کاملا طبیعی برشمرده اند و دهها تحلیل دیگر...

این نوشتار سعی دارد تا با توجه به تجربیات انتخابات های گذشته و نیز جامعه شناختی مردم تهران، به بررسی و تحلیل این رای بپردازد.

مقدمات:

اول آنکه :

میزان مشارکت مردم تهران در انتخابات اخیر 50 درصد بوده است که نسبت به انتخابات مجلس نهم، 2 درصد رشد داشته است. این در حالی است که درصد مشارکت در کل کشور 62 درصد است که نسبت به دوره قبل 2 درصد کاهش داشته است. این در حالی است که همواره در همه انتخابات گذشته، میزان مشارکت مردم تهران از میانگین کل کشور کمتر بوده است. [مجلس نهم : کشور %64، تهران % 48 - مجلس هشتم : کشور %51، تهران %30 -  مجلس هفتم : کشور %51، تهران %37 – مجلس ششم : کشور %69، تهران %47.  فقط در این دوره است که اختلاف مشارکت کل کشور و تهران به حداقل رسیده است یعنی %12]. 

دوم آنکه:

در انتخابات مجلس نهم، کل آرای ماخوذه تهران 2205152 رای بود و در انتخابات مجلس دهم، 3246991 رای. یعنی تعداد 1041839 نفر بیشتر رای داده اند. چند آمار دیگر هم در خصوص میزان رای چند نفر شاخص جالب است. 

آقای حداد عادل: اتخابات نهم = 1096744، انتخابات دهم = 1057639. آقا تهرانی : انتخابات نهم = 676142، انتخابات دهم = 884033. بذرپاش : انتخابات نهم =343837، انتخابات  دهم = 777871 .

سوم آنکه:

 بررسی آرای نفرات برگزیده انتخابات دهم مجلس در تهران هم قابل توجه است. 

آقای عارف = 1608185، علی مطهری : انتخابات نهم = 434301، انتخابات دهم = 1381971 ، آقای زالی ( نفر سی ام ) در انتخابات دهم = 1078817. 

چهارم آنکه:

  بررسی این آمار نشان می دهد که با توجه به افزایش 2 درصدی میزان مشارکت نسبت به دفعه قبل، در انتخابات سال 90، کل تهرانی های حائز شرایط رای دادن 4594066 نفر بوده است و در سال 94 این میزان 6493994 نفر بوده است یعنی 1899928 نفر بیشتر از دوره قبل. 

پنجم آنکه:

 بررسی آمارهای دوره های قبلی نشان می دهد که اصولا، مردم ترجیح می دهند که در هر دوره مجلسی را بر گزینند که تعامل و نزدیکی بیشتری با دولت داشته باشد. مجلس نهم ( سال 90 )، مجلس هشتم ( سال 86) و نیز مجلس ششم ( سال 78) نمونه هایی هستند جهت اثبات این ادعا. در خصوص مجلس هفتم نیز، که با آخرین سال های دولت اصلاحات ( سال 82) شرایط ویژه ای برقرار بود. بنابراین بخشی از این رای کاملا طبیعی است.

ششم آنکه :

بررسی آمار اصول گرایان نشان می دهد ( بند 2 ) نشان می دهد که کاندیداهای مطرح اصول گرا، محبوبیت خود را ( از منظر تعداد افراد ) حفظ نموده اند و حتی در مواردی افزایش چشمگیری ( از لحاظ مطلق رای ) نموده است که البته بخشی از آن به جهت تمرکز لیست های اصول گرایان است ( برخلاف مجلس نهم، که آرا و لیست های اصول گرایان متشتت بود ). بنابراین می توان گفت همه کسانی که در دوره های قبل به اصول گراها رای داده بودند، مجدد هم رای خود را به اصول گراها داده اند  ( حداقل ) لذا به طور قطع می توان گفت که محبوبیت کاندیداهای اصول گرا کاهش نیافته است و در مواردی هم افزایشی نسبی داشته است. 

هفتم آنکه:

بررسی امار لیست اصلاح طلبان و مقایسه آن با دوره های قبل را نشان می دهد که تقریبا یک میلیون پایه و کف رای لیست اصلاح طلب هاست ( آقای زالی ) که تقریبا برابر است با آرای بالاترین کاندیداهای اصول گرا. اما از سوی دیگر سرلیست اصلاح طلب ها، یک میلیون و ششصد هزار رای کسب کرده است. از سوی دیگر مقایسه رای حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در دو دوره چهارم و پنجم خبرگان، نشان می دهد، اختلاف رای مطلق وی حدود 750 هزار رای است. (مجلس خبرگان چهارم = 1564197 ، مجلس خبرگان پنجم = 2301492 ). 

نتایج به دست آمده از مقدمات:

 بررسی آمار نشان می دهد، عملکرد مردم تهران کاملا متناسب با دوره های قبل است. بخشی از این آرا بدلیل تغییر دولت است و اینکه مردم تهران تمایل به مجلسی هماهنگ با دولت دارند. بنابراین بر خلاف تبلیغاتی که تلاش می کنند، مردم تهران را دچار چرخش در تصمیم گیری سیاسی نشان دهند، امری غیر علمی و استفاده سیاسی از آرای ایشان است. همیشه و در همه دوران های انتخاباتی، جناح های پیروز سعی نموده اند، تفسیر و تحلیلی متناسب با گرایش های سیاسی خود ارائه دهند.

اما سوال اصلی اینجاست : 

" حدود یک میلیون رای اضافه ای که در صندوق های تهرانی ها ریخته شده است، توسط چه کسانی بوده است ؟ " 

جواب این سوال را باید در تدبیر رهبری انقلاب و پیش بینی حدود یک ماه و نیم قبل ایشان از انتخابات دید. رهبر معظم انقلاب از همه کسانی که حتی نسبت به نظام و حتی شخص رهبری هم موضع دارند و دلخوری هایی دارند، خواستنند تا پای صندوق های رای حاضر شوند. این افراد کسانی هستند که بنا به دلایلی در انتخابات های گذشته مجلس حضور نمی یافتند، اما تدبیر رهبری به گونه ای رقم خورد تا ایشان نیز با صندوق های رای، آشتی کنند و پای صندوق های رای بیایند.

 بررسی مجدد میزان مشارکت مردم تهران در دوره های قبل، این سخن را اثبات می کند. در حالی که با شرایط فعلی اقتصادی پیش بینی می شد میزان مشارکت مردم تهران همانند سایر دوره ها، فاصله زیادی با میانگین کشور داشته باشد اما به یکباره میزان مشارکت مردم تهران نسبت به دوره قبل هم 2 درصد رشد نشان داد ( در حالیکه در کل کشور، درصد مشارکت 2 درصد کاهش پیدا کرده است ). 

بنابراین بر خلاف آنچه در مورد مردم تهران از سوی برخی افراد گفته می شود، مردم تهران به ندای رهبر خود لبیک گفته اند و پای صندوق های رای حاضر شده اند و با توجه به تنوع دیدگاه های کاندیداها، کاندیدای مد نظر خود را انتخاب کرده اند.

مردم تهران همان کسانی هستند که بیش از 65 درصد آنها در سال 88 به میرحسین موسوی رای دادند اما در نهم دی، با حضور باشکوه خود، حماسه ای خلق کردند که رهبر اتقلاب از آن به ایام الله یاد نمودند. 

مردم تهران، مردمی متدین، علاقه مند به نظام و وفادار به رهبری معظم خود هستند. نباید گرایش های سیاسی مردم را به علاقه مندی و وفاداری و عدم وفاداری به انقلاب و رهبری گره زد.

دو قطبی مخالف – موافق دولت یا دو قطبی اعتدال – افراط، دو قطبی های کاذب وارداتی هستند که توسط بیگانگان تبلیغ و ترویج می شود. 

دو قطبی اصلی وفاداران به انقلاب و مخالفان انقلاب است. مردمی که بیش از 62 درصد آنها در پای صندوق ها حاضر شده اند، علاقه مند و وفادار به انقلاب و رهبر خود هستند و نباید جناح های سیاسی با عینک خود به این مردم نگاه نمایند.