یادداشت اختصاصی رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن
اثرگذاری انتفاضه سوم بر سیاست داخلی اسرائیل / آشفتگی در خیمه راستگراهای رژیم صهیونیستی
گمانه زنیها در ابتدای کار حاکی از این بود که لیبرمن یکی از اعضای کابینه خواهد بود و حتی نتانیاهو وزارت خارجه را توام با نخستوزیری به عهده گرفت تا شاید لیبرمن وارد کابینه شود و پست وزارت خارجه را دوباره در اختیار لیبرمن گذارد. سرانجام گفتوگوی بین ایشان به نتیجه نرسید و لیبرمن خارج از کابینه قرار گرفت.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- آقای «سلمان صفوی» رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن، مدیر مرکز بینالمللی مطالعات صلح در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی علل آشفتگی در بین راستگراهای رژیم صهیونیستی نوشت:
کابینه کنونی رژیم صهیونیستی سی و چهارمین کابینه این رژیم را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر طی شصت و هشت سال اخیر در کمتر از هر دو سال یک کابینه تشکیل شده است؛ در حالی که بایستی به طور معمول هر چهار سال یک کابینه تشکیل میشد. کابینه حاضر از جهاتی ویژگیهای خاص خویش را دارا است؛ اولین کابینهای است که صرفا با 61 کرسی حامی پارلمانی تشکیل شده است که این تعداد حداقل تعداد حامیان پارلمانی را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر اگر این تعداد به 60 کرسی در پارلمان برسد، کابینه سقوط میکند. گفتنی است که پارلمان رژیم صهیونیستی از 120 کرسی تشکیل شده است و هر کابینهای که روی کار میآید بایستی 61 کرسی حامی در پارلمان داشته باشد.
راستگرا بودن اعضای حاضر در پارلمان دومین ویژگی است؛ به طوری که حتی آویگدور لیبرمن، رییس حزب «اسراییل خانه ما» نیز نتوانست در این کابینه مشارکت داشته باشد. در حالی که وی یکی از راست-گراهای افراطی ملیگرای رژیم صهیونیستی است. سومین ویژگی شرایط خاص داخلی و خارجی است که در این وضعیت نتانیاهو توانسته کابینه خویش را تشکیل دهد. این ویژگیها باعث میشود که کابینه مشکلات و پیامدهای خاص خود را به همراه داشته باشد.
اولین پیامد عبارت است از این که نسبت به سیاستهای این کابینه پذیرش لازم نزد افکار عمومی وجود ندارد. انتفاضه سوم قدس چهارمین ماه خود را پشت سر گذاشته است اما این در حالی است که در داخل رژیم صهیونیستی عدهای از افراطگراهای تندتر از نتانیاهو از جمله لیبرمن وی را متهم میکنند به این که شدت عمل لازم را در قبال فلسطینیها به خرج نمیدهد. همچنین مشکلات و نابسامانیهای شخصی نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم را عامل ناکامی سیاستهای این کابینه به شمار میآورند. مجموع این شرایط و به ویژه ناتوانی نتانیاهو در کنترل انتفاضه باعث بروز انتقادات زیاد از این رژیم شده است و افرادی مثل لیبرمن برای خروج از شرایط نابسامان کنونی و آشفتگی فعلی طرح انحلال دولت کنونی و انتخابات زودرس را مطرح میکنند؛ چرا که شاید در پرتو مشکلات کنونی که به اسم نتانیاهو نوشته شده است، در انتخابات جدید آرای حزب لیکود، حزب متبوع نتانیاهو کاهش پیدا کند و احزب دیگری چون حزب «اسراییل خانه ما» بتوانند با آرای بیشتر به پارلمان راه پیدا کنند تا در صورت ممکن در کابینه جدید سهم قابل توجهی داشته باشند.
با این حال به نظر میآید که احزاب داخل کابینه بیشتر از احزاب خارج از آن میتوانند در ساقط کردن کابینه نقشآفرینی کنند؛ چرا که حتی اگر یکی از احزاب کوچک حاضر در کابینه از آن بیرون روند، این اقدام به معنای فروپاشی کابینه خواهد بود. همچنین چنین اقدامی از سوی هر یک از این احزاب به معنای خودکشی احزاب حاضر در پارلمان نیز میتواند تلقی شود. تهدید به خروج از کابینه، تهدید به انحلال کابینه و انتخابات زودرس به حساب میآید. پس اظهارات افرادی چون لیبرمن چندان مهم به نظر نمی رسد؛ چرا که حزب وی خارج از کابینه حضور دارد. گمانه زنیها در ابتدای کار حاکی از این بود که لیبرمن یکی از اعضای کابینه خواهد بود و حتی نتانیاهو وزارت خارجه را توام با نخستوزیری به عهده گرفت تا شاید لیبرمن وارد کابینه شود و پست وزارت خارجه را دوباره در اختیار لیبرمن گذارد. سرانجام گفتوگوی بین ایشان به نتیجه نرسید و لیبرمن خارج از کابینه قرار گرفت.
گفتنی است که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در انحلال کابینه یا پارلمان رژیم صهیونیستی نقشی ندارند اما تداوم و تشدید تحریمهای اقتصادی اروپا علیه کالاهای ساخت شهرکنشینان در فلسطین اشغالی میتواند بیانگر این نکته باشد که نتانیاهو نتوانسته است با اروپاییها تعامل خوبی برقرار کند. همچنین انتقاداتی که اخیرا سفیر ایالات متحده آمریکا در رژیم صهیونیستی از این رژیم بیان کرده است، میتواند به عنوان تنشآمیز بودن روابط دو جانبه تلقی شود. در مجموع این مسائل منجر به کسب نمره منفی از عملکرد نتانیاهو در نزد افکار عمومی رژیم صهیونیستی میشود و در انتخابات آینده نیز میتواند تاثیرگذار باشد.
بایستی توجه داشت که معمولا پایگاه اجتماعی احزاب رژیم صهیونیستی در حالت ثبات قرار دارد؛ به ویژه احزاب قدیمی و بزرگ مثل احزاب لیکود و کارگر احزاب فصلی نیستند و پایگاه ثابتی بین شهرکنشینان دارند. در حالت کلی نسبت به وضعیت سیاسی این احزاب بایستی به دو عامل توجه داشت: اولا، میزان پایگاه اجتماعی احزاب و ثبات یا عدم ثبات آن و ثانیا، نوع نگاه احزاب به مقولههای اقتصادی، اجتماعی، نظامی و وضعیت شهرکنشینان میتواند در سرنوشت سیاسی احزاب این رژیم تاثیرگذار باشد.
ارسال نظر