پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- بخش قابل توجهی از پرونده انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در حال بسته شدن است اما بررسی ابعاد آن امری ضروری می نماید:

1- حسن روحانی در انتخابات مجلس شکست خورد. او در انتخابات ریاست جمهوری توانست 2 میلیون و 385 هزار و 890 رأی مردم استان تهران را به دست آورد و اکنون با افت رای ، تنها 2 میلیون و 238هزار و 166 رأی را به دست آورد. دولتمردان مدعی اند او محبوبیت اش افزایش پیدا کرده و این در حالی است که حتی با افزایش مشارکت مردم او در جایی که پایگاه رای او محسوب می شود با کاهش رای مواجه شده است.

2- شوک اصلی نتایج انتخابات مجلس، بیشتر از همه متوجه دولت اعتدال شده است چرا که اصولگرایان با همه دخالت های دولت، اکثریت مجلس را گرفته اند ولی با رسانه های دولتی، با بزرگ کردن نتایج تهران سعی دارند این موضوع را پنهان کنند. به عنوان دلسوزان دولت آقای روحانی حق نداریم پیام مردم را در قالب پیروزی لیست اصلاح طلبان- دولت در تهران تحلیل کنیم. 

این اولین مجلسی است که بعد از یک دولت شکل می گیرد و اکثریت آن همنوا با دولت نیست. باید به دولت محترم با شفافیت بگوییم که این ناکامی بزرگ در طول تاریخ انقلاب به دلیل وعده های دروغ و راست 100 روزه و..و معطل کردن کشور به آمدن ارزهای خارجی است موجب «نه» مردم وشکست تاریخی دولت آقای روحانی شده است. توهم پیرامون نتیجه انتخابات تهران و خوابیدن در باد پیروزی آن، منجر به نادیده گرفتن و عدم درک پیام انتخابات اخیر توسط دولت یازدهم شده است. 

امیدواریم این مهم توسط آقای روحانی و دولتش درک شود و آنها را به مطالبات اصلی مردم در توجه به مشکلات معیشتی و اقتصاد وادار نماید و رویه گذشته ادامه پیدا نکند. متاسفانه، نان مردم وامنیت مردم را آقای روحانی، گروگان گرفته و تا دوباره رییس جمهور نشود رها نخواهد کرد دور اول را که گفت همه مشکلات تقصیر احمدی نژاد است و تا مذاکره نکنیم وتحریم ها برداشته نشود کاری نمی شود کرد دور دوم هم سازدیگری برایمان، کوک خواهد کرد.

3- انتخابات مجلس دهم حداقل سه پیام کلیدی برای اصولگرایان دارد:

اول- مرکز تصمیم گیری و تصمیم سازی اصولگرایان هر چند مانند این انتخابات، تقریبا فراگیر بود اما بایستی دقت نماییم که مرکز تصمیم گیر هر جریان سیاسی در یک فرایند زمان بر و تدریجی شکل می گیرد تا بتواند همه بدنه را پای کار بیاورد.

دوم- اصولگراها به دلیل دلبستگی بالاتر به نظام همواره بیشتر در دفاع از وضع وجود دفاع کرده اند این را بگذارید در کنار اینکه ثمره 8 سال دولت نهم و دهم و سه مجلس هفتم، هشتم و نهم نیز در منظر افکار عمومی قرار داشت. همین دو موضوع نیز باعث می شد اصولگرایان با کارنامه دیده شوند اما اصلاح طلبان سفید و بدون کارنامه و همین مبنا بود که در تهران، زمین را به حریف واگذار کردند.

سوم- در هیچ کشوری بر سر اصل نظام و ارزش های آن نظام، رقابت انتخاباتی شکل نمی گیرد. حتی در آمریکا نیز بر سر «ارزشهای لیبرال سرمایه داری» رقابت شکل نمی گیرد بلکه بحث بر سر میزان مالیات، بیکاری، نرخ دقیق تورم و... بحث ها و برنامه های انتخاباتی شکل می گیرد. اکنون نیز اصولگرایان باید قدری شعارهای عملگرایانه سر دهند آنگونه که در مجلس هفتم به صحنه آمدند و با وجود اقتصاددانانی چون توکلی، نادران و خوش چهره، شعارهای انتخاباتی و برنامه های خود را برای مجلس هفتم ارایه کردند و اتفاقا مورد اقبال خوب مردم قرار گرفتند.

چهارم- تجربه ام گذشته و حال این را به ما می آموزد که هم به صورت کلی و هم اینکه هر منطقه ای از تهران مطالبات خاص خود را دارد اصولگرایان باید قدری در مورد آزادی های اجتماعی، وضعیت اجتماعی، اوضاع اقتصادی و.. مردم مبتنی بر اندیشه های ناب رهبری، مواجهه و رفتار خود را باز آرایی نمایند. سبک زندگی مردم تهران، مشی کنونی اصولگرایان را نمی پذیرد. البته این یک روند است که هنوز به مشهد، قم و.. نرسیده است.

4- توجه داشته باشیم! ایران فقط تهران نیست. نباید اسیر برخی رسانه ها در اعلام پیروزی جریان های سیاسی شویم. آسان ترین راه برای اینکه دریابیم کدام جریان سیاسی در مجلس آینده هژمونی دارد فهرست هایی است که در ایام تبلیغات برای سراسر کشور منتشر کردند.

با این فهرست و اشخاص پیروز می توان دریافت، نماینده های راه یافته به مجلس با فهرست ارایه شده کدام جریان سیاسی مطابقت دارد:

اصولگرایان 98 کرسی، اصلاح طلبان 53 کرسی(با اضافه شدن تهران این ترکیب حداکثر به 83 نفر می رسد) و کسانی که در هیچکدام از این دو فهرست نبودند که احتمالا در مجلس در یکی از این دو قرار می گیرند 31 کرسی

 5- اصلاح طلبان پیروز انتخابات نیستند. آنها در کل کشور به اندازه ای رای ندارند که حتی برای نائب رئیسی، نامزد معرفی کنند. این موضوع وقتی روشنتر می شود که ترکیب هیات رئیسه آینده، تماما از نیروهای اصولگرا خواهد بود(البته بحث معامله برخی گروهها مانند طیف رهروان نیز جای بررسی دارد.)

6- بر فرض هم اصولگرایان در انتخابات متحمل شکست شوند. آیا این اولین بار است که عده ای مانند آن شخصیت کارتونی نوای «من می دونستم» و «غر زدن» را پیشه خود ساخته اند؟ خرداد 76 و مجلس ششم را مگر نیروهای انقلاب ندیده اند که بعد از آن با بازآرایی خود و درس آموزی از گذشته، مجددا در شوراهای شهر و مجلس هفتم و.. توفیق خدمت به مردم را یافتند. اکنون همه باید انسجام مبارک جریان حزب الله در انتخابات مجلس را حفظ کرده و مجددا با حضور جدی در عرصه های اجتماعی و نه صرفا سیاسی، یاوران بهتری برای رهبر خردمند انقلاب باشیم.

7- چند نکته کوتاه را هم ناگفته نگذاریم:

* ارزیابی دقیق همه نهادها نشان می دهد: در انتخابات خبرگان هم بهترین مجلس ولایی تشکیل شده است و یاران آقای هاشمی کمتر از 12 نفر هستند و همراهان او تلاش دارند پیروزی در تهران را آنقدر آگراندیسمان نمایند تا آن شکست نیز تحت شعاع گیرد

* اصلاح طلبان باید ادب انتخاباتی داشته باشند آنها هر وقت برنده می شوند می گویند حماسه و وقتی هم بازنده شوند می گویند تقلب.

* هاشمی وروحانی هرگز اصلاح طلب نمی شوند فقط با اصلاح طلب ها بازی خواهند کرد وهر وقت این مهره ها بدرد نخورد سراغ یاران راست خواهند رفت مهم در قدرت ماندن است نه اصولگرا واصلاح طلب بودن اینها خری را که سوار شدند به سختی پیاده می شوند پس کمربندها را برای رقابت سنگین 96، محکمتر ببندید.