پارس؛
شهید بهشتی به صراحت از انگلیسی ها ابراز برائت می کرد؛ شما چطور آقای هاشمی؟!
این کینه و بغض و دشمنی با شهید بهشتی هنوز هم در نوشتهها و گفتههای آن گروهها، وجود دارد و پنهان شدنی نیست. اسم و رسم آن گروه ها هم مشخص است و آنها دقیقا همان هایی هستند که امروز از جریان آقای هاشمی و اصلاح طلبان حمایت می کنند!
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اخیرا اینستاگرام منتسب به آقای هاشمی رفسنجانی با اشاره به انتقادات اخیر درخصوص حمایت انگلیسی ها از لیست ایشان برای انتخابات، بدون ارائه پاسخ منطقی و برائت از انگلیسی ها، نوشته است: « چه کسانی به بهشتی انگ انگلیسی بودن زدند؟» در ادامه این متن کوتاه آمده است: «یکی از مشکلات شخصیت هایی مانند آیت الله بهشتی این بود و هست که این بزرگان چون حداقل نیم قرن از زمان خویش جلوترند. سخنان آینده نگرانه بهشتی حتی برای بسیاری از همکسوتانش مفهوم نمی شد و گران می آمد، همانها که با قیافه های متدین، وضو می ساختند و به قصد قربت به او اتهام بی دینی، ریاست طلبی ، وابستگی به اجانب و انگلیسی بودن می زدند و حتی در فیضیه را»
این درست که برخی مخالفان شهید مظلوم بهشتی در میان روحانیان و حوزویان بوده اند، اما آیا این همه حقیقت درباره ایشان هست؟ آیا مخالفان شهید بهشتی فقط در میان برخی روحانیان بوده اند و آن شهید مظلوم هیچ دشمن دیگری نداشت؟ آنچه درباره شهید بهشتی میتوان گفت اینست که قاطعیت و پافشاری ایشان در دفاع از آرمانهای امام و انقلاب و برخورد او با خط سازش و افکار لیبرالی و عناصر نفوذی به حدی بود که گروهکهای ضدنظام و ضدانقلاب و لیبرال از همان زمان تاکنون کینه و نفرت عجیبی از شهید بهشتی به دل دارند. شهید بهشتی با شناختی که از این افراد داشت و همچنین حساسیتی که نسبت به خط امام و انقلاب داشت، هرگز در برابر آنها کوتاه نمیآمد و با شدت تمام در برابرشان میایستاد. همین مساله هم باعث شد که آن شهید بزرگوار در معرض شدیدترین تبلیغات، اتهامات و دشمنیها قرار بگیرد تا جایی که گروههای سیاسی مخالف، او را دشمن آزادی، انحصارطلب، مستبد، دیکتاتور و … نامیدند!
این کینه و بغض و دشمنی با شهید بهشتی هنوز هم در نوشتهها و گفتههای آن گروهها، وجود دارد و پنهان شدنی نیست. اسم و رسم آن گروه ها هم مشخص است و آنها دقیقا همان هایی هستند که امروز از جریان آقای هاشمی و اصلاح طلبان حمایت می کنند!
حال آقای هاشمی به دنبال چه کسانی می گردند؟ ایشان باید پاسخ بدهند که دشمنان و مخالفان شهید بهشتی چه کسانی بوده اند؟ چرا بهشتی را عامل استبداد و انحصار و دیکتاتوری و ارتجاع میدانستند؟ جز اینکه شهید بهشتی در خط امام بود و در براه انداختن جریانهای اصیل اسلامی و انقلابی پیشتاز بود؟ جز اینکه در تحقق خواستهای امام و خنثی کردن مانورهای سازشکارانه لیبرالها نقش اصلی را ایفا میکرد؟ جز اینکه شهید بهشتی افشا کنندهی خط نفاق و خط سازش و خط نفوذ بود و اصرار میورزید که ملت باید به کسانی رای بدهند که معتقد به اسلام انقلابی باشند؟ آیا او نبود که سهم بسزایی در ایجاد ائتلاف سازمانهای اصیل اسلامی برای معرفی کاندیداهای مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی بویژه اصول مربوط به ولایت فقیه داشت؟ آیا او نبود که به طور قاطع در برابر نفوذی ها می ایستاد و آنها را رسوا می کرد؟ آیا همین مواضع قاطع و انقلابی باعث نشد که نفوذی ها کینه شهید بهشتی را به دل بگیرند و او را مورد آماج تهمت ها و ا هانت ها قرار بدهند و در نهایت به شهادتش برسانند؟
خوب است آقای هاشمی به این سوال پاسخ بدهند که آن دشمنان شهید بهشتی، امروز کجا هستند؟ در کدام اردوگاه جا خوش کردهاند؟ برای چه کسانی سینه میزنند؟ از چه کسانی حمایت می کنند؟ آنهایی که شهید بهشتی را عامل ارتجاع میدانستند، امروز درباره شما چه می گویند؟! این اسلام لیبرالی چرا امروز از جریان شما طرفداری میکند؟!
خوشبختانه درباره شهید بهشتی، تاریخ بهترین گواه و شاهد برای قضاوت است. هنوز هم سخنرانیها و مواضع قاطع شهید بهشتی موجود است. در اینجا به یک مورد از مواضع قاطع شهید بهشتی در برابر جریان نفوذی اشاره میکنیم. لازم به ذکر است که شهید بهشتی، این مواضع قاطع و انقلابی را در برابر یکی از مسئولان وقت کشور گرفته و با سخنان کسی مخالفت کرده بودند که تا آن مقطع نه به عنوان ضدانقلاب شناخته میشد و نه ضد نظام و ضدامام. شهید بهشتی همچنین تاکید میکند که ما با اظهار نظر افراد مخالف نیستیم، با اظهار نظری مخالفیم که بخواهد آغاز یک توطئه علیه نظام و انقلاب باشد. آن شهید مظلوم اسیر جوسازیها و تبلیغات این افراد هم نمیشود و به مردم اعلام میکند که این افراد میخواهند با جوسازی و پیام های تبریک و حمایت و هیاهو، حرف خود را به کرسی بنشانند.
سخنرانی شهید بهشتی علیه حسن نزیه
در خرداد ماه سال ۵۸ حسن نزیه، مدیر عامل وقت شرکت نفت و رییس کانون وکلا در نشستی اعلام کرد که اسلام نمیتواند چاره و راه حل همه مشکلات کشور باشد. این سخنان با واکنش تند شهید بهشتی مواجه شد و ایشان خواستار محاکمه حسن نزیه شدند. مرور این سخنرانی ما را با حساسیت انقلابی شهید بهشتی درباره خطر نفوذ جریان های سازشکار و وابسته و غیرانقلابی در لایه های قدرت و دستگاه ها و نهادهای کشور، آشنا می کند :
«بنده امروز در روزنامه کیهان (۷/۳/۵۸) یک سخنرانی دیدم مربوط به اجتماع وکلای دادگستری… گفته است که:«اگر ما فکر میکنیم تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و قضائی را میتوانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم میدانند این امر در شرایط حاضر نه مقدور است نه ممکن و نه مفید»
بنده نمیگویم آقا شما حق نداری حرفت را بزنی، ملاحظه کنید ما نه استبداد و خفقان داریم در کشور و نه چیزی شبیه آن، ولی حق داریم که این مطلب را صاف و پوست کنده بیان کنیم که افراد و گروهها هرچند مبارزاتی داشتهاند، هرچند زندانها رفته باشند، هرچند تلاشهایی با سابقههای سی و چهل سال داشته باشند، میتوانیم ما این سوال را مطرح بکنیم که این افراد و این گروهها، رابطهشان امروز با انقلاب اسلامی ملت ما و رهبری انقلاب چیست؟ میخواهیم این را روشن کنیم. یا نه حق نداریم؟
من این سوال را دوست دارم بر ملت ایران عرضه کنم بر خانوادههای شهدای انقلاب ایران در این مقطع اخیر عرضه کنم و بگویم ای ملت مبارز انقلابی بپاخاستهی ایران، ای خانوادههای شهیدان در راه خدا، من سخنم با اکثریت قاطع شماست، از آن اکثریت قاطع انقلابی بپاخاسته میپرسم فرد یا گروهی که در تعریف و رابطه انقلاب تو میگوید «اگر ما فکر میکنیم تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و قضائی را میتوانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم میدانند این امر در شرایط حاضر نه مقدور است نه ممکن و نه مفید» آیا تو ای اکثریت قاطع ملت انقلابی و ای نسل جوان انقلابی و ای روحانیت انقلابی متعهد مبارز و ای دانشگاهیان انقلابی متعهد و …، آیا چنین افراد و چنین گروههایی را در رابطه با خط انقلابیات خودی میدانی یا بیگانه؟
خوب حالا توجه بفرمائید مساله اساسی این است که همین آقای گویندهی این سخن و همفکرانش در مبارزات ملی گذشته ما، اینها به پاریس آمده بودند تا امام خمینی را تا رهبر عالیقدر ملت انقلابی، رهبر عالیقدر ما و شما را به خیال خودشان قانع کنند که ایشان بپذیرند که راه حل بحران سیاسی و اجتماعی ایران، قبول کردن انتخابات آزاد بختیار با رژیم است.
مطلب من با این افراد و این گروهها این است که لااقل بگذارید ماها بمیریم! ماها که از نزدیک در بحثهایتان بودهایم، دیگر نباشیم بعد بیایید خودتان را بعنوان متولیان انقلاب ایران جا بزنید! بحثهایی بوده است، خود من حضورا در آنها شرکت داشتهام که آقایان تاکید داشتند که پافشاری امام در نبودن شاه، بیجا و یک آرمان ایدهآلیستی است. وقتی بعد یک پله تنزل کردند، گفتند خیلی خوب، شورای سلطنت را قبول کنند و در این مساله پافشاری و تاکید داشتند. حالا اگر رهبر ایران مکرر مطرح می کردند مبادا اینها بخواهند انقلاب اسلامی ما را به سمت یک دموکراسی غربی، یک لیبرالیسم غربی، یک سوسیال دموکراسی شرقی، اگر ایشان نگران بودند و حساس بودند، جا دارد این حساسیت و این نگرانی ایشان یا جا ندارد؟ بجاست این حساسیت ایشان…
الان نوشتهاند که در مورد این مقاله، عدهی زیادی تلگراف نموده و از ایشان تقدیر نمودهاند. اینها دیگر بیشتر نشانهی این است که یک گروه اقلیت روشنفکرمآب و روشنفکرنما میخواهد با این بازیها با دستآورد انقلاب خونین اسلامی ما موضعگیری تازه داشته باشند که برای ما عواقب آن معلوم است.
سوال کردهاند که با شناختی که شما از این اشخاص دارید چرا پستهای حساس اقتصادی در مملکت را به این اشخاص واگذار کردهاند؟ ما با این واگذاریها از روز اول هم موافق نبودهایم! ما میدانستیم کسانی که تا پنج ماه قبل میتوانستند انتخابات آزاد بختیار را کلید حل مشکلات ایران قرار دهند، اینها اگر بیایند حتی در این پستهای اقتصادی قرار بگیرند آن وقت روزی شروع میکنند برای انقلاب ما دلسوزیهای اینچنینی میکنند!
امروز روی سخن من با ملت انقلابی ایران است اعلام میکنم ملت عزیز انقلابی مسلمان ما هشیار باش، افراد و گروههایی با دیدهای خودشان که به هر حال قابل قبول من و تو نیست، مورد قبول ماها نیست، به دلیل اینکه زندان بودهاند، به دلیل اینکه در مبارزات دهها سال است شرکت داشتهاند، به دلیل اینکه با مرحوم دکتر مصدق پیوند و رابطه و دیدار داشتهاند، اینها نغمههایی را آغاز کردهاند که این نغمهها برای انقلاب ما و انقلاب تو جهت اسلامی انقلاب تو خطرناک است، آگاه و هشیار و مصمم باش که میدان را برای گسترش این نغمهها باز نگذاری! تلگرافها شروع شده تا بخواهند به خورد تو بدهند که این رهنمودهای عالیقدر برای پیروزی انقلاب تو گرانبهاست…
من فعلا نمیخواهم بگویم اینها خائناند یا نه. باید اینها محاکمه شوند تا معلوم شود با چه انگیزهای میگویند اسلام نمیتواند راهحل باشد؟ اگر صرفا یک اظهارنظر است، اظهارنظر آزاد است. در این مملکت کسانی هستند که میگویند اصلا خدا نیست و ما هم متعرض آنها نیستیم ولی اگر بیش از یک اظهار نظر باشد، اگر بخواهد مساله آغاز یک توطئه باشد، هشدارباش میدهیم ما با همان آمادگی که در طول انقلاب برای شهادت افتخارآمیز در راه خدا داشتیم، در برابر توطئهها با همان روحیه حتی گرمتر و داغتر و صمیمیتر و مصممتر آماده هستیم. شما خیال کردید با یک کنگره چند صد نفری با نام دهانپرکن حقوقدان و وکلای دادگستری میتوانید جامعه انقلابی ما را مرعوب کنید؟ شما خیال کردید که حقوقدان در این مملکت منحصر به این چند نفر است که آنجا گرد آمدهاند؟ …»
ارسال نظر