غفلت ونفوذ از ابتدای انقلاب تاکنون/ دستگاههای اطلاعاتی وامنیتی هدف اول نفوذی ها
در برگه گزینش سوالی وجود داشت که شما مقلد چه کسی هستید و کلاهی هم صریحا نوشته بود من از کسی تقلید نمی کنم! و یا کلاهی اصلا از خودش عکسی نداده بود در پرونده و بعدا هم که عکسی از او منتشر شد مربوط به پرونده دانشجویی او در دانشگاه علم و صنعت بوده است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حسین قاسمی- درماههاوحتی سالهای ابتدای انقلاب به دلیل ضعف ناشی ازگزینش خصوصا دربرخی مشاغل ،مناصب ودستگاههای حساس ،شاهد نفوذ عناصر وابسته ویا منحرف وغیر همسوبا انقلاب بودیم.برخی از این افراد به اشکال مختلف هویت واقعی خودرادراین سالهابروز دادند و قطعا برخی کماکان ناشناخته مانده اند.
درکناران به کار گیری برخی ادارات ساواک ماننداداره هشتم ودوم ساواک درسیستم جدید،زمینه سازنفوذ و برخی اشکالات وایرادات جدی بعدی شد.دراین یادداشت به این مطالب پرداخته می شود.
دستگاههای اطلاعاتی وامنیتی هدف اول نفوذی ها
ازجمله جاهایی که مورد توجه سرویسهای بیگانه وکانونهای داخلی انهاجهت نفوذوکادرسازی قرارگرفت،دستگاههای اطلاعاتی -امنیتی و کمیته ها و...بود.درماهها وروزهای اول که بسیاری ازنیروهای مومن و انقلابی و خط امامی نسبت به حضوردر دستگاههای اطلاعاتی( به دلیل عملکرد سازمان جهنمی ساواک) بدبین بودند،برخی افراد وگروههاباهدف نفوذ در دستگاههای حساس بااستفاده ازهرج ومرج ماههای ابتدای انقلاب وارد شدند.
سرتیپ مهدی منتظری رییس پیشین سازمان حفاطت اطلاعات ارتش که از ابتدای انقلاب درمراکز اطلاعاتی و امنیتی حضورداشته است درباره ورود عناصروگروهکهای منحرف اظهارداشته است:
''اوایل پیروزی انقلاب ،کار اطلاعاتی نه تنها جاذبه ای نداشت بلکه به لحاظ تداعی ساواک،یک حالت انزجار دراذهان ایجاد کرده بود و خیلی ها احتراز می کردند ازورود به تشکیلات اطلاعاتی یا انتساب به اون...کسانی که کارتشکیلاتی کرده بودند مثل حزب توده یا منافقین اینها خوب به اهمیت کار وجایگاه کار ،واقف بودند وانهایی که کار تشکیلاتی نکرده بودند،خیلی به این قصه واقف نبودند...''
این مسول اطلاعاتی -امنیتی درباره ضعف گزینش اظهار داشته است:
''اوایل بعد از پیروزی انقلاب ،یک مکانیسم ضابطه مندو نظام مندی وجودنداشت.زمان وزارت اطلاعات بود که یک مقداری گزینش ها روی فرم امد وضابطه مند شد.
چون من خودم،سه چهارماه توی همین دفتر اطلاعات وتحقیقات نخست وزیری بودم،وضعیت کاری انجارا می دانم.بقیه جاها هم البته همینطور بود بیشتربراساس روابط واینکه فلانی را فلان شخص معرفی کرده...
خیلی وقتها حتی نمی رفتند ببینند که این کی هست و به خاطر همین هم کشمیری ها و قدیری ها و زریباف ها و...الی ماشاالله دردستگاه اطلاعاتی نفوذ کردند.''
(رضاگلپور،شنوداشباح،صفحه ۱۲۱)
منتظری درجای دیگر گفته است:
''اصلا گزینشی درکارنبود.این دستگاه اطلاعاتی یک ملغمه ای بود ازافرادوسازمان های مختلف.همین دفتراطلاعات وتحقیقات نخست وزیری که ازجاهای مختلف امده بودند.''
(رضاگلپور،شنوداشباح،صفحه۶۲۸)
مهندس بهزاد نبوی نیز درباره وضعیت جذب و پذیرش درکمیته مرکزی مطالبی را اظهارنموده که قابل تامل وتوجه است:
''روزهای اول پیروزی انقلاب که ما درکمیته مرکزی فعالیت داشتیم،یک ساواکی خیلی راحت می توانست درکمیته نفوذکند.چراکه هیچکس،اشخاص دیگررا نمی شناخت،همه مردم بودند ویکدیگررا نمی شناختندوازسوابق قبلی هم بی اطلاع بودند.
مثلا وقتی پشت درهای کمیته می ایستادیم ودر را فشارمی دادیم که کسی داخل نشودناگهان بک نفرازلابلای درداخل می شدواونیزیکی از ما می شدوبعدازچندروزیک بازوبندمی گرفت وبه عنوان عضوکمیته شروع به فعالیت می کرد.
این اشکالی بودکه مابعدازپیروزی انقلاب درخیلی ازنهادهای انقلابی داشتیم وخلاصه حالتی بود که به دلیل ازصفرشروع کردن این نهادهاهرکسی می توانست نفوذکند،درصورتی که دروزارتخانه هاوادارات دیگر به این صورت نبود...''
(گفتگوی اختصاصی بهزادنبوی باروزنامه اطلاعات نقل شده درجلددوم کتاب ''شهیددکترباهنرالگوی هنرمقاومت''-انتشارات بنیاد شهید-اسفندماه 1361)
خسروتهرانی رییس واحد تحقیقات واطلاعات نخست وزیری و ازمسولین ارشد وزارت اطلاعات درسالهای ابتدای تشکیل وزارت وضع ان مقطع را اینگونه توصیف کرده است:
''بعدانقلاب بسیاری ازافرادکه با نهادها ویاسازمان ها همکاری کرده اندفاقدپرونده ی دقیق و منظمی بوده وبرخی باواسطه هایی معرفی شده بودند،مسعودکشمیری هم به همین شکل به خدمت نخست وزیری درامده بود.''
(محمد حسن روزیطلب و محمدمهدی اسلامی ،پرونده مسکوت،صفحه ۶۸و۶۹)
ایت الله مهدوی کنی اولین رییس کمیته های انقلاب اسلامی نیزروایتی مشابه دارد:
''اوایل انقلاب جذب نیروهادرکمیته حساب وکتابی ازنظرتعدادنیرو،گزینش،اموزش انتطامی،نظامی،و...نداشت،به همین جهت یک سری نابسامانی هایی رابه دنبال داشت.حتی بعضی ها به نام کمیته،افرادی رادورخودشان جمع کرده وتشکیل کمیته داده بودندوکارهایی غیرازکارهای انتظامی می کردند.زمین واموال تقسیم می کردندو...''
(صخره سخت،صفحه۵۳)
حضرت امام خمینی ره نیزدران مقطع مکررا خطرنفوذ درارگانها ونهادهای انقلابی را متذکرشده اند:
''...و این را باید توجه بکنند آقایان که در بین این ارگانهایی که هست، مثل سپاه پاسداران، مثل ارتش، مثل کمیتهها، مثل دادگاهها و همه این جاهایی که بعد از انقلاب به عنوان و اسم یک گروهی پیدا شده است، شیاطین ننشستهاند که اینها خالص باشند. در بینشان افرادی نفوذ کردهاند و به واسطه آن نفوذ، کارهایی در آنجا انجام میدهند، برای اینکه روحانیین را و همینطور پاسدارها را و همینطور کسان دیگر را یا به جان هم بریزند و یا منزوی کنند.''
''نه اینکه ما نمیدانیم که الآن ما گرفتاریهایی داریم و اشخاص فاسدی هستند که در همه ارگانها نفوذ کردند، در همه کمیتهها، در همه دادگاهها، در همه جاهای دیگر نفوذ کردند و برای خاطر مشوه کردن این جمهوری کارهای خلاف میکنند؛ ''
''ضد انقلاب و اجانب اگر دیدند برای از بین بردن اتحاد شما با حمله نظامی نمیشود کار کرد، با نفوذ اقدام مینمایند، تا شما را از درون بپوسانند.''
حزب جمهوری اسلامی مورد طمع نفوذی ها
علاوه بردستگاههای اطلاعاتی و امنیتی وکمیته ها،یکی ازجاهای دیگری که مورد توجه قرارگرفت،حزب جمهوری اسلامی بود.حزب جمهوری اسلامی،وظیفه اش کادرسازی برای نظام بود و به نوعی حزب نظام نوپا محسوب می شد.
حزب جمهوری اسلامی گذرگاه وکانالی برای ورود به بخشهای مختلف مدیریتی نظام بود.
باوجود چنین اهمیتی،سیستم جذب وگزینش و ورود این حزب دچاراشکالات متعددی بود.اقای هاشمی رفسنجانی از موسسین حزب در این زمینه می گوید:
''حزب[جمهوری اسلامی]یک موسسه فوق العاده دربسته ای نبوده وتکیه برافکارعمومی بوده ویک جوان ظاهرالصلاح درطول بکسال،دوسال می تواندبه شکلی عمل کند که اعتمادراجلب بکند.این خیلی سخت نیست...دریک حزبی که اساس ان برارتباط واعتماد به مردم است،یک جوان دانشجوباظاهرفریبنده ونشان دادن خدمت صالح،می توانداعتمادجلب بکندواینطورشده بود.
(رورنامه جمهوری اسلامی،شنبه۱۳۶۰/۵/۱۷)
علیرضا نادعلی ازاعضای حزب جمهوری اسلامی نیز دراین زمینه معتقد است:
''والله ان موقع یعنی سالهای اوایل پیروزی انقلاب،حزب یک جایی بود که ورود افراد مختلف،به ان ازادبود.یعنی همه کسانی که دوست داشتندکه ارتباطاتی داشته باشندوخدمتی بکنند ...حزب هم واقعا دربش به روی همه بازبود...
میخواهم عرض بکنم که حضور کلاهی خیلی حالا سخت هم نبود.چون حزب خیلی گزینشی عمل نمی کرد.خیلی هابایک مقداراستعدادی که ارخودشان نشان می دادند،خب وارد می شدند ورشد هم می کردند.''
(رضاگلپور،شنوداشباح،صفحه۵۱۵)
حسن غفوری فرداستاندارخراسان درابتدای انقلاب ووزیرنیرودردولت شهیدرجایی درگفتگوباخبرگزاری فارس درباره نفوذ درحزب اظهار داشته است:
''ببینید آن زمان خیلی گزینش ها درست و اصولی نبود و افراد می توانستند به سادگی در هر کجا که می خواهند نفوذ کنند.من به خاطرم هست که مثلا درحزب جمهوری اسلامی هم همین اتفاق رخ داد و کلاهی نفوذ کرده بود در حزب.
در برگه گزینش سوالی وجود داشت که شما مقلد چه کسی هستید و کلاهی هم صریحا نوشته بود من از کسی تقلید نمی کنم! و یا کلاهی اصلا از خودش عکسی نداده بود در پرونده و بعدا هم که عکسی از او منتشر شد مربوط به پرونده دانشجویی او در دانشگاه علم و صنعت بوده است.
کسی هم نرفته بود تا آن زمان پرونده گزینش او را بررسی کند و تازه بعد از این جریانات به پرونده او مراجعه شد و مشخص شد او از اول با قصد نفوذ وارد شده بود و برای همین هم سعی کرده بود از خود ردی به جا نگذارد.واقعا در پرونده کلاهی هیچ چیز خاصی در مورد او نبود و به سادگی داخل حزب رفته بود و کسی هم تحقیق نکرده بود که این آدم اصلا چه کسی است!
...البته من قبول دارم که دست های پنهانی در کار بوده است ولی واقعا گزینش ها در آن زمان گزینش درست و حسابی هم نبوده است دیگر! ما آن روزها خیلی نفوذی ها داشتیم که بعدها دستشان رو شد و حالا کشمیری یکی از مشهورترین آنها بود که توانست لطمه جدی هم به نظام وارد کند!''
(خبرگزاری فارس،۸شهریور۱۳۹۴)
ایت الله سید احمد علم الهدی نیز می گوید:
''...باتشکیلات،بیشترمی شودمملکت را منحرف کردتابدون تشکیلات.هرجاتشکیلاتش محکم تربود(مثل حزب جمهوری اسلامی)عامل نفوذی اش هم بیشتربود.''
(محمدحسن روزیطلب،صخره سخت،صفحه۵۴)
بکارگیری اداره هشتم ودوم ساواک
اداره کل دوم ساواک قبل از انقلاب مسئولیت جمعآوری اطلاعات در خارج از کشور را به عهده داشت و اداره کل هشتم ساواک وظیفهاش کنترل اتباع خارجی و سفارت خانه ها در ایران بود. این دو اداره ساواک بیشترین ارتباط و نزدیکی را با سرویس های بیگانه خصوصاً موساد داشتند.
پس از انقلاب توسط دولت موقت و بعدها دفتراطلاعات وتحقیقات نخست وزیری این دواداره به کار گرفته شدند.بدون شک ورود این افراد تبعات طولانی مدت داشته ودارد.
فردی بانام مستعار سیدرضاطالقانی که کارمند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی معرفی شده ، درگفتگوبا ماهنامه نسیم بیداری [شماره۶۶صفحه ۴۳]اظهار داشته است:
''انقلاب،بدنه ساواک را دربخش خارجی حفظ می کندوبا ان ها همکاری می شود.''
ماهنامه نسیم بیداری درهمین شماره[شماره ۶۶صفحه ۳۷]درگفتگو با ''اقای الف.ش'' که او را ''ازکارشناسان وبنیانگذاران سیستم اطلاعاتی پس ازانقلاب خوانده به نقل از ایشان اورده است:
''درجریان گذار سیستم امنیتی،اداره هشتم دست نخورده باقی ماند وانها تجربیاتشان را انتقال می دادند وحتی برخی ازاعضای واحداموزش شان برای ماتدریس هم کردند.ازاین گدشته درعملیات های تم،نفوذ ومنابع ومنابع دوبل به ماکمک می کردندوحتی بعضی از انها،دردوره جمهوری اسلامی بازنشسته شدند.''
دکتر ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه دولت موقت نیزدر گفتگو با سایت «تاریخ ایرانی» به بازسازی وبه کارگیری بخشی از ساواک توسط دولت موقت اشاره می کند:
«پس از پیروزی انقلاب ضرورت بازسازی ادارات دوم و هشتم، بخصوص اداره هشتم در شورای امنیت ملی کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت. با توجه به تحریکات گسترده شکستخوردگان انقلاب و فعالیت گروههای ضد انقلاب وابسته به قدرتهای خارجی، به اتفاق تصویب شد که اداره هشتم بازسازی و فعال شود. شورای انقلاب هم این مصوبه را تائید کرد.
در آن زمان، من به وزارت امور خارجه رفته بودم و شهید دکتر چمران به عنوان معاون نخستوزیر در امور انقلاب کار میکرد و اجرای این مصوبه به او واگذار شد. در راستای اجرای این مصوبه دکتر چمران به بررسی کارمندان اداره هشتم پرداخت. به جز اعضای یک یا دو گروه از تیمهای تعقیب و مراقبت این اداره مدیران آن همه از ایران رفته بودند. دکتر چمران با جستجوی فراوان توانست برخی از اعضای این گروهها را احضار کند. آنها به شدت ترسیده بودند و حاضر به همکاری نبودند. اما دکتر چمران توانست نظر موافق آنها را جلب کند و آنها شروع به کار کردند.
نظر شورای امنیت ملی تحت نظر گرفتن فعالیت همه کارمندان سفارتخانههای آمریکا، انگلیس، شوروی و حتی شبکه موساد در ایران بود. اما اعضای این گروه با ذهنیتی که قبل از انقلاب داشتند و اولویت رصد کردن فعالیت شورویها در ایران، اولین کار خود را از رصد کردن کارمندان سفارت شوروی آغاز کردند. در جریان همین فعالیت بود که به قرار دیدار سرکنسول شوروی با یک ایرانی پی بردند و گزارش کردند.» (پایان نقلقول از ابراهیم یزدی)
دکتر ابراهیم یزدی در جای دیگر بازسازی ساواک در آن سالهای اول انقلاب را در گفتگو با «اندیشه پویا» نیز چنین روایت میکند:
«روزنامههای حزب توده مرتب فشار میآوردند که اسامی ساواکیها منتشر شود. بعضی از اعضای دولت و شورای انقلاب هم همین نظر را میدادند، اما من با انتشار آنها مخالفت کردم. حزب توده میدانست که بعضی از افراد فعال حزب با ساواک همکاری میکردند
هدف حزب توده از انتشار اسامی شناسایی این اعضاء بود. اما من برای دولت و شورای انقلاب و سپس رهبر فقید انقلاب توضیح دادم که انتشار علنی این اسامی چه پیامدهایی خواهد داشت و موجب ایجاد یک بحران امنیتی در سطح جامعه خواهد شد. مردمی که این افراد را میشناسند به جان آنها خواهند افتاد ... با اشرافی که به ساختار و فعالیتهای ساواک پیدا کردیم روشن شد که دو اداره در ساواک وجود داشت که بسیار مهم و برای امنیت کشور حیاتی بودند: اداره دوم و اداره هشتم. اولی جاسوسی برون مرزی، دومی ضد جاسوسی در داخل کشور. ... با کسب نظر موافق مهندس بازرگان به یکی از مدیر کلهای ساواک، که هنوز از ایران خارج نشده بود، اطلاع دادم که به دیدن من به نخست وزیری بیاید. او ابتدا به شدت ترسیده بود و نمیآمد. اما بعد از توضیحاتی که درباره ضرورت این دیدار به او داده شد، آمد و به اتفاق به بازدید از ادارات دوم و هشتم ساواک پرداختیم...» (اندیشه پویا – اسفند 92)
بکارگیرندگان اداره هشتمی ها معتقد بودند چون این افراد در مسائل داخل کشور دخالتی نداشتند و از تجربه آموزشی کار اطلاعاتی و ضدجاسوسی فراوانی برخوردار بودند، باید از آنها استفاده کرد. آنها معتقد بودند نیرویی که در ضدجاسوسی کار می کند عملکردش ملی است و ربطی به این یا آن رژیم ندارد.
محمد شریعتمداری، معاون خسرو تهرانی (رئیس دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری)، در گفتگو با روزنامه اعتماد درباره جذب ساواکی ها می گوید:
«کسی از این ساواکی ها را هم جذب اطلاعات نخست وزیری کردید؟
[شریعتمداری]: اصلاً بخشی از ساواک را ما مجددا را اندازی کردیم اطلاعات کشور در حوزه امنیتی کار سخیفی می کرد.
مثلاً؟
[شریعتمداری]: فرض کنید اگر ضد جاسوسی در ساواک بود و به این دلیل که این سیستم را آمریکایی ها طراحی کرده بودن در حوزه شرق بیشتر تمرکز و قدرت داشتند .
ثمره اش را هم بعدا در منحل شدن حزب توده دیده ایم .
[شریعتمداری]: شاید . این هم گفتم به دلیل این بود که آمریکاییها اینجا بودند و طبیعتاً روی شرق باید بیشتر کار می کردند
چند درصد از ساواکی ها ار جذب کردید؟
[شریعتمداری]:خاطرم نیست ولی تعدادی از اینها که در حوزه امنیت در مسائل خارجی کار می کردند به ویژه در حوزه جاسوسی و ضد جاسوسی به کار گرفته شدند که اطلاعات از آنها گرفته شود و مشخص شود که چه کارهایی انجام شده است .
امام در جریان جذب ساواکی ها بودند؟
[شریعتمداری]: بله. حتماً مسئولان دولت امام را در جریان گذاشته بودند.
پیشنهاد این کار را چه کسی داد و چه کسی نظارت براین کار داشت؟
[شریعتمداری]: معاونت امور انقلاب نخست وزیری متصدی این کار بود که معاون نخست وزیر محسوب می شد و بالطبع خود نخست وزیر که شهید رجایی بودند مسئولیت این کار را بر عهده داشتند ایشا
ن هماهنگی های لازم را با امام در این زمینه داشتند .» (پایان نقلقول از محمد شریعتمداری)
سرتیپ منوچهر هاشمی، که به مدت ۱۵سال ریاست اداره هشتم ساواک را برعهده داشت وبه گفته ارتشبد حسین فردوست «به انگلیسیها مربوط بود»، درباره به کارگیری تشکیلات سابق خود می گوید:
«اولین اداره ای که به کار گرفتند اداره من، اداره کل هشتم، بود... در یکی دو سال اول من با سیستم ارتباط داشتم ولی بعد ارتباط قطع شد.» (مجموعه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، گفتگوی شاهرخ مسکوب بامنوچهرهاشمی،نوارشماره6،10می 1985صص19 و20)
به گفته منوچهر هاشمی بیش از ۹۰ درصد کادر اداره هشتم ساواک تا دوران ریاست خسرو تهرانی در نهاد نخستوزیری مشغول به کار بودند: «تقریباً عوامل اصلی اداره من به جز رئیسشان به کارشان ادامه دادند و الان هم مشغول هستند.» (محمدحسن روزیطلب، کتاب صخره سخت، صفحه۱۱۸)
الف. ع. از اعضای اداره هشتم ساواک نیز طی گفتگویی با خبرنگار دیدهبان اظهار داشت:
«پس از انقلاب مسئولین شورای انقلاب بلافاصله ما را دعوت بکار کردند. و بر حسب تصادف در سمت جنوب شهر یکی از اعضای خانواده همسرم من را بعنوان شکنجه گر معرفی کردند، بعد از آن وقتی از خانه خارج شدم احساس کردم تحت نظرم و به یکباره من را دستگیر کردند که ببرند برای اعدام انقلابی که همان لحظه یک قربانی نذر کردم برای نجاتم. بلافاصله رئیس کمیته گفت فردی که از ساواک دستگیر کردید را برای تکمیل شناسایی بفرستید اداره و من هم وقتی که خودم را معرفی کردم، دعوت بکار شدم. وقتی فهمیدند که اداره هشتمی هستیم فردای ان شب آزاد شدم و فوری شروع به کار کردم. من هم بخاطر تخصصی که داشتم طرحی عملیاتی مطرح کردم... بعد از ان گفتند که همکارانمان را هم دعوت بکار کنیم و پس از آن اداره ما به دفتر تحقیقات اداره اطلاعات نخست وزیری در خیابان پاستور تبدیل شد و همزمان در انقلاب با دست خالی خدمت می کردیم و چون عشق و شوق به وطن و اسلام داشتیم موفقیت های چند برابر از گذشته به دست آوردیم.»
ارسال نظر