پارس بررسی می کند:
انتخابات برای سلامت قدرت یا حفظ آن؟/ این سیاست مال شماست!
توجه به سیره امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در حکومتداری ما را متوجه بسیاری از انحرافات و قدرتطلبیهایی که به نام حفظ ارزشها انجام میشود، میکند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی مسائلی- انتخابات در کشورها و حکومتها معمولا برای حفظ سلامتِ قدرت انجام میشود، به این معنا که مردم آزادانه بتوانند به بهترین و کارآمدترین اشخاص رأی داده و آنها را در منصب قدرت بنشانند و به این وسیله قدرت را از فساد و خودکامگی دور دارند. ازاین رو همه کاندیداها انگیزهشان را از شرکت در انتخابات، حفظ سلامت قدرت معرفی میکنند. ولی کیست که نداند انگیزه بسیاری از آنها کسب قدرت و یا حفظ آن است. به دیگر سخن، کسانی که در قدرت نیستند میخواهند با انتخابات آن را از حریف بستانند و کسانی در قدرتند برای ثبات قدرت و محفوظ ماندن آن تلاش میکنند. این جنگ قدرت رنیز به خاطر آن است که آنها به قدرت به دیده هدف مینگرند و نه ابزاری که میتواند به حفظ و گسترش ارزشهای انسانی و الهی بپردازد. اما چیزی که در این میان دردآور است این که افرادی پیش و پس از انتخابات دائم سخن از حفظ ارزشها داشته باشند ولی در عمل ارزشها را قربانی حفظ و کسب قدرت کنند، و دردناکتر اینکه این جریان های سیاسی و هوادارانشان هیچگاه پایمال شدن ارزشها توسط خودشان را ندیده و حتی گاهی از این رفتارها به عنوان یک ارزش و سیاست یاد میکنند. سخن در این باره فراوان است ولی توجه به سیره امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در حکومتداری ما را متوجه بسیاری از انحرافات و قدرتطلبیهایی که به نام حفظ ارزشها انجام میشود، میکند. چنانچه آن حضرت دربارۀ حلیهگری اهل قدرت میفرماید:
«اى مردم، وفا همراه راستى است که سپرى محکمتر و نگهدارندهتر از آن سراغ ندارم. آنکسکه از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد، خیانت و نیرنگ ندارد. اما امروز در محیط و زمانهاى زندگى مىکنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را زیرکى مىپندارند و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر مىخوانند. چگونه فکر مىکنند؟ خدا آنها را بکشد. چهبسا شخصى تمام پیشامدهاى آینده را مىداند، راههاى مکر و حیله را مىشناسد؛ ولى امر و نهى پروردگار مانع اوست و بااینکه قدرت انجام آن را دارد، آن را بهروشنى رها مىسازد؛ اما آنکسکه از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد، از فرصتها براى نیرنگبازى استفاده مىکند.»[1]
حقیقت اینکه امیرمؤمنانی که ما مدعی پیروی از او در کسب و حفظ قدرت هستیم، بزرگی بود که میفرمود:
«وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیةُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یغْدِرُ وَ یفْجُرُ وَ لَوْ لَا کَرَاهِیةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَکِنْ کُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ کُلُّ فُجَرَةٍ کُفَرَةٌ وَ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یعْرَفُ بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَة.[2]
سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست؛ اما معاویه حیلهگر است و معصیت و نافرمانى میکند. اگر نیرنگ ناپسند نبود، من زیرکترین افراد بودم؛ ولى هر نیرنگى گناه و هر گناهى نوعى کفر و انکار است. روز رستاخیز در دست هر حیلهگرى پرچمى است که با آن شناخته مىشود. به خدا سوگند، من با فریبکارى غافلگیر نمىشوم و با سختگیرى ناتوان نخواهم شد.»[3]
همچنین در روایت دیگرى از آن حضرت آمده است:
«لوْ لَا التُّقى لَکُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ.[4]
اگر تقوا نبود، سیاستمدارترین عرب بودم.»
آری کسانی که قدرت را هدف میدانستند، امیرالمؤمنین علیه السلام را فاقد کیاست و زیرکی معرفی میکردند تا آنجا که به فرموده آن حضرت، حتی قریش میگفتند: «إِنَّ ابْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَکِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ(نهجالبلاغه خطبه 200)؛ پسر ابوطالب شجاع است، اما علم جنگ نمیداند».
متأسفانه امروز نیز بسیاری همین منطق را دارند زیرا در سلوک این افراد، آنکه پیروز انتخابات شود موفق است، امّا در نگاه امیرالمؤمنین، آنکه اخلاق را رعایت کند. به نظر این جماعت، حفظ قدرت اصل است، ولی در نظر امیرالمؤمنین، حفظ ارزشها.[5]
امام خمینی قدس سره نیز در این زمینه خاطره جالبی از دوران مبارزه دارند، ایشان میفرمودند: وقتی ما در زندان بودیم قرار بود که از آنجا بیرون آییم و در قیطریه تحت نظر باشیم. رئیس امنیت آن وقت در آنجا حضور داشت. ما را پیش او بردند. وقتی ما را دید شروع به صحبت کرد و در ضمنِ سخنانش گفت: آقا سیاست عبارت از دروغگویی است، عبارت از خُدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است. این را بگذارید برای ما.
من به او گفتم: «این سیاست مال شما است...»
البته سیاست به آن معنایی که اینها میگویند که دروغگویی، چپاول مردم با حیله و تزویر است هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد.[6]
________________________________
[1]. محمد دشتی، ترجمۀ نهج البلاغه، ص۹۵.
[2]. شریف رضی، نهج البلاغه، ص۳۱۸، خطبۀ۲۰۰. در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: «لوْ لَا التُّقی لَکُنْتُ أَدْهَی الْعَرَبِ.» (اگر تقوا نبود، سیاستمدارترین عرب بودم) (محمدبنیعقوب کلینی، کافی، ج۱۵، ص۷۴؛ ابنشعبۀ حرانی، تحف العقول، ص۹۹).
[3]. محمد دشتی، ترجمۀ نهج البلاغه، ص۴۲۳، با اندکی تصرف در ترجمه.
[4]. محمدبنیعقوب کلینی، کافی، ج۱۵، ص۷۴؛ ابنشعبۀ حرانی، تحف العقول، ص۹۹.
[5]. دراینباره بنگرید به کتاب: محمد اسفندیاری، آسیبشناسی دینی، ص173تا 186.
[6]. صحیفه امام، ج 13، ص 217. امام خمینی- قدس سره- این جریان را در چند مورد دیگر نیز بیان نمودهاند، در جایی در این باره فرمودهاند: پاکروان [=حسن پاکروان، رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت. ] آمد پیش ما و آن مولوى [=سرهنگ مولوى معاون وقت ساواک تهران]- هر دو آنها هم رفتند- آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبتهایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلّب است، عبارت از خُدْعَه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگى است!- این تعبیر آخرش بود- این را بگذارید براى ما. مىخواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب، اگر این سیاست عبارت از اینهاست، اینکه مال شما هست! بله، بعد هم برداشتند در آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان. صحیفه امام، ج9، ص177 و همچنین بنگرید به: صحیفه امام، ج13، ص431 و در جایی دیگر فرمودهاند: چون [آن] موقعْ مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بکنم. گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما مىگویید نبودهایم. صحیفه امام، ج1، ص 269.
ارسال نظر