پارس بررسی می کند:
گنده گویی کردن مدل سعودی/ چه دستاوردی در سوریه داشتند که حالا می خواهند نیروی نظامی وارد کنند؟
سعودی ها اگر نیروی نظامی آموزش دیده ای دارند حداقل بعد از چند ماه درگیری و تلفات بالا قادر خواهند بود یمن را تسخیر کنند! سوریه پیشکششان بماند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری(رئیس اندیشکده مطالعات جهان اسلام)- همین چند روز قبل بود خبری منتشر شد که سعودی ها سوری ها و محور مقاومت را تهدید کردند علیه آنان دست به اقدام نظامی خواهند زد و لشگر نظامی زمینی به سوریه اعزام می کنند. این خبر در جهان با واکنش های متفاوتی همراه بود. از ولید معلم که سعودی هارا تهدید کرد با تابوت بر می گردند تا آنکه روس های به شدت نسبت به این سخنان واکنش نشان دادند. البته باید بدانیم تنها کسانی که در سخنان از این موضوع حمایت کردند شیخ نشینان منطقه و در لسان آمریکایی ها بودند. این یادداشت بر آن است تا تحلیلی بر قدرت سعودی ها در نبرد آنیده بپردازد و موضوع را از این حیث برسی نماید.
۱.با آغاز بحران یمن در چند ماه گذشته سعودی ها از وضعیت تهاجم نظامی به جایی رسیدند که سلاح های راهبردی وعده داده یمنی ها سعودی هارا زمین گیر نمود. به طوری که در استان های جنوبی عربستان و شمالی یمن نیروهای انصار الله به قدرت وارد شدند و بسیاری از مناطق اشغال شده سابق از سوی سعودی هارا بازپس گرفتند. از سوی دیگر شاهد هستیم یکی از سلاح های راهبردی ارتش یمن که متعلق به دهه 70 است هر شلیکش ده ها نیروی متجاوز سعودی، اماراتی، بلک واتر و.... را نابود ساخته است. از سوی دیگر سعودی ها با صدای فراوان و تشکیل ائتلاف به ظاهر بین المللی که بعد از چند روز، بسیاری از آنان اعلام کردند یا سعودی ها به دروغ اسمشان را در لیست قرار داده یا اساس در لیست حمله کنندگان به یمن نیستند و صرفا از تمامیت ارزی امکان مقدس اسلامی دفاع می نمایند، نشان داد فاقد پایگاه نظامی مستقل برای ضربه زدن به یک ارتش مستقل همچون کشور یمن است. کشوری که ۲۰ میلیون جمعیت دارد توانسته با حداقل امکانات دفاعی در برابر سعودیهای تا دندان مجهز که بزرگترین وارد کننده تسلیحات جهان هستند بایستد!
البته اخباری نیز وجود دارد که سعودی ها از ترس کشته شدن و اسارت حتی خلبانانشان را هم اجاره کردند و نیروهای چند ملیتی بلک واتر که دستشان به خون بیگناهان عراق و دیگر کشورها آغشته شده است را وارد درگیری های مستقیم علیه یمن نمودند. به طوری که در یکی از این حملات موشکی توسط یمنی ها فرمانده این نیروی بلک واتر در پادگان سعودی کشته شد.
سعودی ها اگر نیروی نظامی آموزش دیده ای دارند حداقل بعد از چند ماه درگیری و تلفات بالا قادر خواهند بود یمن را تسخیر کنند! سوریه پیشکششان بماند.
۲.سعودی ها چه کاری در سوریه انجام ندادند. از پشتیبانی سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی گرفته تا خرج مستقیم پول در منطقه و حتی پرداخت حقوق نیروهای داعش و جبهه النصره! هر کس از اوضاع منطقه خبر داشته باشد می داند برخلاف داعش جبهه النصره که شاخه رسمی القاعده بین المللی در سوریه است هیچ منابع انرژی و اقتصادی در اختیار ندارد و صرفا کمک های تسلیحاتی و ریالی سعودی هاست که آنان را سرپا نگه داشته است. این جدای از فعالیت و حمایت سعودی ها از گروه های معارض دیگر سعودی و حتی استخدام نیروی انسانی برای این گروه های تکفیری است.
به تعبیر بهتر هرچه داشتند سعودی ها به میدان آوردند و تلاش چهار سال و اندی حتی نتوانست دمشق را هم شامل شود و برعکس در چند ماه اخیر شیفت عملیات علیهشان شد. عملیات اخیر نصر که به قطع محور شمال و جنوب حلب و تغییر کارکرد حلب و ان شا الله آزادی آن بینجامد سناریوی سعودی ها، ترک ها، قطری ها و دیگر کشورها برای تبدیل حلب به پایتخت معارضین را از بین برد و دست حمایتی آنان از وسط نصف نمود. در واقع سعودی ها چیزی دیگر برایشان نمانده است که بخواهند روی کنند. این لاف زدن ها همان ضرب المثلی است که پیش تر بیان شده است.
سعودی ها تمام راهبردها، مذاکرات، تسلیحات و حمایت های خود را علیه ملت سوریه انجام دادند و حالا دیگری چیزی برایشان باقی نمانده که بخواهند از آن استفاده کنند. بهتر است کمی بیندیشند و بگویند چه دستاوردی در سوریه داشتند که حالا می خواهند نیروی نظامی وارد کنند.
۳. سعودی از چند ماه قبل و بعد از اشتباهات داخلی در مسئله منا و سپس شروع فعالیت علیه دولت ایران نشان دادند فاقد صبر سیاست خارجی گذشته هستند و شکاف سیاسی نسل اول حاکمیت و درگیری درونی آنان کار را به جایی رسانده که هر لحظه امکان نابودی و انشقاق سیاسی از درون است. کسانی که سرخط خبرهای رسانه های سعودی را دنبال میکنند؛ می بینند چه شکافی علیه خاندان حاکم وجود دارد و اعدام شیخ نمر و شعله ور کردن آتش شیعیان و حتی اهل سنت مناطق عربستان چگونه می تواند دامن این کشور را بگیرد.
دخالت نظامی و اشغال بحرین هرچند به ظاهر با سرکوب مسلمانان بحرینی همراه شده اما واقعیت نشان می دهد این منطقه مستعد فاز دوم بیداری اسلامی در حوزه ی خلیج فارس است و با شکل گیری دومینوی دولت های خلیج فارس به طور حتم سعودی ها در امان از آن نخواهند بود و خسارت های آن را خواهند دید. چگونه می توان تصور کرد کشوری که نیروی انسانی نظامی اشت در قالب ارتش نیست و بیشتر یک پلیس امنیتی حافظ منافع سلطنتی است در سه جبهه یعنی بحرین، یمن و بعد از آن سوریه بجنگند و پیروز هر سه محور باشد.
در یمن همانطور که گذشت شکست های بدی خورده و کارشناسان معقتدند سعودی ها نه راه پیش دارند و نه راه پس که بخواهند از مرداب یمن نجات پیدا کنند.از سوی دیگر بحرین با اعدام شیخ نمر و فشارها علیه گروه های یمنی مستعد انفجار از درون است و از سوی دیگر بازگشت گروه ها تکفیری در داخل عربستان و موج حملات علیه شیعیان و اهل سنت و انتقال مسیر بیداری اسلامی به این کشور در کنار درگیری های شاهزادگان مسیر انتقال قدرت از نسل اول به نسل سوم سعودی می تواند بسیار حائز اهمیت باشد.
با این نگاه باید گفت «گنده گویی» سعودی ها نزد تمام کارشناسان عیان است و اگر هم خبطی از سوی دولت سعودی سر بزند همپیمانان محور مقاومت ساکت نخواهند نشست. همانطور که در سوریه ساکت ننشستند این بار راحت تر می توانند تسلیحات استراتژیک خود را در اختیار همپیمانان راهبردی قرار دهد و زودتر از قدس، مدینه و کعبه آزاد گردد.
هرچند سلاح های استراتژیک مقاومت علیه صهیونیست ها محفوظ است و به طور حتم مقابله با این رژیم سلاهاح های منحصر به فردی را می طلبد که در میان مقاومت وجود دارد. کیست که نداند وقتی رهبر معظم انقلاب به عنوان تنها شخصی که در جهان جرات دارد به صراحت خبر از نابودی حیفا و تلاویو در صورت خطای صهیونیست ها بدهد. سعودی ها در یابند کوچکتر از صهیونیست ها هستند و اگر خطایی مشابه مرتکب شوند بیشتر از حیف و تلاویو را باید شاهد باشند.
ارسال نظر