کلید روحانی در دست اوباما
رئیس جمهوری در آنجا تصریح کرد که اکنون توپ در زمین امریکا است. او به اشاره گفت آن کلیدی را که به یمن انتخابات 24 خرداد از سوی ملت شریف ایران به من واگذار شده بود به کار بردم و قفل مذاکرات را گشودم.کلیدی دیگری مانده که دیگر در دست من نیست، در دست پرزیدنت اوباماست.
به گزارش پارس به نقل از مشرق، روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
معارضه سوریه، پرچم سفید وین
سعدالله زارعی در بخش یادداشت روز روزنامه کیهان نوشت:
شرکت دوگروه عمده تروریستی (موسوم به احرارالشام و جیشالاسلام) در مذاکرات یا به تعبیر درستتر گفتوگوهای وین و مواجهه سیاسی آنان با نمایندگان رسمی دولت سوریه در این شهر، یک اتفاق مهم به حساب میآید البته نه به این معنا که این دو گروه و یا موضعگیری آنان درباره مسائل سوریه اهمیت دارد. این دو گروه در عداد گروههای درجه 2 و حتی 3 سوریه به حساب میآیند. اهمیت این رویداد در این نکته است که آمریکا و کشورهای منطقهای وابسته به آن نظیرترکیه، عربستان و قطر، 4 سال پس از درگیری امنیتی و نظامی علیه دولت سوریه، با مشارکت در گفتوگوهای ژنو، اعتراف میکنند که برنامه نظامی و امنیتی علیه دمشق به نتیجه نرسیده است.
دو گروه تروریستی احرارالشام و جیشالاسلام در گفتوگوهایی که طرف دیگر آن مقامات رسمی سوریه بودهاند، در متن اتفاقات دیگر قرار دارد و با آنها عمق و اهمیت این ملاقاتها معلوم میشود. در همین روزها وزارت خارجه آمریکا رسماً اعلام کرد که دوره (18 ماهه) گذار با محوریت اسد سپری میشود و در عین حال او حق دارد بار دیگر کاندیدا بشود. این در حالی است که مقامات رسمی آمریکا بارها اعلام کرده بودند که بشار اسد هیچ جایگاهی در آینده سوریه ندارد! در همین روزها ترکیه پروسه بستن مرزهای جنوبی- مشترک با سوریه- را آغاز کرد و تاکنون بیش از 50 کیلومتر از مرزهای مشرف به منطقه حلب را بسته است و حال آنکه تا همین چند ماه پیش مقامات ارشد این کشور از لزوم ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه- شامل حلب، ادلب و حسکه- صحبت میکردند که به معنای ایجاد امکان اتصال هوایی و زمینی ترکیه به عمق حدود 100 کیلومتری سوریه بود. ترکیه با بستن مرزهای مشترک خود با سوریه در واقع از یک طرف اعلام میکند که از موفقیت پروژه اسقاط حکومت دمشق و به قدرت رسیدن گروههای تروریستی وابسته به خود ناامید شده و از طرف دیگر بیانگر نگرانی آنکارا از سرازیر شدن گروههای تروریستی به ترکیه است.
همزمان با اقدام دولت ترکیه در بستن بخشهایی از مرزهای جنوبی خود، دولت اردن نیز که نگرانیهای مشابهی دارد، از روش گذشته در حمایت از معارضه سوری در جوار مرزهای خود دست کشید و در جریان عملیات اخیر ارتش سوریه در منطقه شیخ مسکین واقع در شمال استان درعا که در مجاورت مرزهای اردن قرار دارد، مانع رفت و آمد نیروهای شبه نظامی وابسته به «جبههًْ النصره» به اردن شد. علاوه براین ارتش اردن اطلاعات گستردهای از موقعیتهای نظامی جبههًْالنصره را در اختیار ارتش سوریه قرار داد که این اطلاعات، کمک مهمی به ارتش سوریه بود. البته در جریان مسایل امنیتی چهار سال گذشته، اردن هیچگاه به دلخواه خود با گروههای تروریستی که علیه بشار اسد وارد عمل شدند، همکاری نکرد چرا که سلفیها در اردن بسیار قوی هستند و میدان یافتن گروههایی نظیر داعش و النصره در اردن، این کشور را در کام بحران شدید امنیتی قرار میدهد و حال آنکه در مقایسه با دولت دمشق، امان قادر به مقاومت نیست. در سالهای گذشته از یک سو آمریکاییها و از سوی دیگر سعودیها فشار شدیدی به دولت اردن برای ایفای نقش در پازل ضد سوری آمریکا وارد کردند و دولت اردن بیآنکه ایفای چنین نقشی را به نفع کشور خود بداند، با آن همکاری میکرد، از این رو وقتی اردن از حمایت از جبههًْالنصره دست برمیدارد به منزله کم شدن فشار آمریکا و عربستان روی اردن است و این خود برآوردی از وضعیت عمومی جبهه و طرحهای آمریکایی به دست میدهد.
موضوع دیگر این است که طی ماههای اخیر به وضوح وضعیت میدانی سوریه تغییرات مهمی کرده است. طی ماههای اخیر روند میدان و آنچه خارج از میدان اتفاق میافتد ولی ماهیت میدانی دارد، کاملاً به ضرر معارضه بوده است. در این ماهها معارضین مسلح عضو احرارالشام و جیشالاسلام ناچار شدند حومه دمشق را ترک کنند و زبدانی که موقعیت استراتژیکی دارد را تقریباً به طور کامل تخلیه نمایند. این دو اقدام از یک سو موقعیت امنیتی دمشق را تثبیت کرد و از سوی دیگر مرزهای لبنان و موقعیت حزبالله را بهبود بخشید. علاوه بر این طی هفتههای گذشته ارتش و نیروهای مرتبط با آن منطقه وسیعی در حد فاصل حلب، حما، ادلب و لاذقیه را به محاصره درآورده و ارتباطات گروههای معارض را مختل کردهاند. کما اینکه در استان حمص، منطقه باستانی تدمر به محاصره ارتش سوریه درآمده است. ارتش همچنین در منطقه جنوب با آزادسازی منطقه شیخ مسکین که در مجاورت جولان و شمال استان درعا قرار دارد، ضربه سنگینی به تروریستها و حامیان آن وارد نمود. مشارکت نیروی هوایی روسیه یک محور دیگر در تغییر شرایط و وضعیت سوریه بود. ورود فعالتر روسیه به پرونده امنیتی سوریه، اعتماد به نفس ارتش را بالا برد، نگرانیهای تسلیحاتی آن را برطرف کرد و در سطح منطقهای هم سبب تغییر معادله گردید. پس از آن اتفاق دیگری که افتاد این بود که معارضین با عقبنشینی مدافعین منطقهای خود مواجه شدند و این در تضعیف روحیه آنان بسیار مؤثر بود. درگیریهای به وجود آمده بین گروههای معارض که در هفته گذشته به کشته شدن بیش از 50 نفر از آنان منجر شد، عمق نگرانیهای معارضین از شرایط پیش آمده را نشان میدهد.
در این شرایط مذاکرات وین که به شکل گفتوگوهای جداگانه و واسطهای برگزار گردید، یک پیروزی بزرگ را برای مردم سوریه رقم زد. آمریکا طی سالهای گذشته روی تغییر دولت سوریه تمرکز کرد و با تشکیل ائتلافی از کشورهای غربی، عربی و منطقهای تلاش کرد تا سرنوشت سوریه را در دستان خود و در خارج از محیط جغرافیایی سوریه رقم بزند. مذاکرات ژنو که عمدتا مذاکرات دولت با بخشی از معارضین بود و با مدیریت نماینده دبیرکل سازمان ملل انجام شد، از یک طرف اعتراف جهانی و منطقهای به مشروعیت و تداوم دولت سوریه را در پی داشت و از سوی دیگر سرنوشت تحولات سوریه را به جمعی از نیروهای مختلف سوریه و با محوریت دولت سپرد که این هم به معنای کاهش مداخلات خارجی در امور سوریه محسوب میشود.
تن دادن غربیها به مذاکراتی که در آن ایران، سوریه و روسیه در کنار هم قرار دارند و گروههای ستیزهجو را به پذیرش دولت وادار میکند. یک پیروزی درخشان برای جبهه مقاومت و به خصوص سوریه به حساب میآید و این در حالی است که در یکی دو سال اخیر به دلیل مداخلات قلدرمابانه آمریکا و بازی جنایتکارانه ترکیه، عربستان، قطر و بعضی دیگر از کشورهای منطقه، پرونده سوریه به شدت پیچیده شده بود در این مدت جبهه مخالف سوریه با هزینههای فراوان بارها موجهای سنگینی را با هدف انهدام دولت سوریه و قطع ارتباط آن با جبهه مقاومت به راه انداخت و کار هم بر دولت سوریه و حامیان آن سخت شد اما استقامت آنان در نهایت بر آن موجهای سنگین فایق آمد. وقتی پس از این همه تلاش، بشار جعفری به عنوان رئیس هیئت نمایندگی سوریه در پشت میز وین مینشیند و شرایط دولت سوریه را برای شنیدن حرفهای معارضین مطرح میکند، همه میفهمند که جبهه آمریکایی-سعودی دستهای خود را به علامت تسلیم بالا برده است.
در این میان دولت ترکیه تنها کاری که توانست انجام بدهد این بود که مانع مشارکت گروه کردی PYD به رهبری صالح مسلم در گفتوگو میشود که این ممانعت معادله را تغییر نمیدهد ضمن آنکه نوعی برانگیختگی کردی علیه دولت ترکیه را در پی میآورد کما اینکه مشارکت دادن دو گروه معارض مسلح یعنی «احرار الشام» و «جیش الاسلام» که با اصرار عربستان در لیست گروههای شرکتکننده در گفتوگوها گنجانیده شد، مسئله را تغییر نمیدهد. این دو گروه معارض برای شرکت در گفتوگوها دو شرط را مطرح کرده بودند آزادی بعضی از زندانیهایشان توسط دولت و رفع محاصره از آنان در مناطقی که در محاصره ارتش قرار دارند که دولت زیر بار شرط دوم نرفت و تنها بخشی از زندانیان آنان را آزاد کرد. البته حتی اگر دولت دمشق به این دو شرط کاملا عمل میکرد هم این مابهازای زیادی در قبال پذیرش مشروعیت دولت دمشق از سوی معارضه محسوب نمیشد.
بحران سوریه با مذاکرات وین به نقطه پایان نمیرسد. هنوز هم سوریه در انتظار لایههای جدید بحران خواهد بود و لذا اعتراف بخشی از معارضه به دولت دمشق و یا اذعان آمریکا، ترکیه، عربستان و... به عدم امکان اسقاط نظام سوریه به معنای دست کشیدن آنان از توطئه نیست اما مهم این است که حالا هیچ کسی در سوریه تردید ندارد که تهاجم علیه دولت و ارتش سوریه به نتیجه نمیرسد هر چند هزینههای زیادی را به مردم سوریه تحمیل میکند. مردم سوریه هماکنون با روحیه آمادهتری با تروریزم مقابله میکنند و امیدشان به بازگرداندن شرایط زندگی در کشور بالا رفته است و این پیروزی بزرگی است.
یک قدم در اجرا
محسن مهرعلیزاده در بخش نگاه روز روزنامه اعتماد نوشت:
سفر رییسجمهور به دو کشور اروپایی ایتالیا و فرانسه را میتوان گام دوم برجام خواند. در حالی که در نخستین گام دیپلماسی دولت یازدهم بیش از هر چیز معطوف به ثمر رساندن توافق هستهای ایران و غرب و رفع تهدیدات سیاسی و امنیتی و تحدیدات اقتصادی و فرهنگی ناشی از تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان بود که بحمدالله با پایداری و مقاومت مردم و هدایتهای مقام معظم رهبری و تدبیر ستودنی دولت و دستگاههای دیپلماسی کشورمان موجب عزت و سربلندی مردم عزیز کشورمان شد، گام اجرایی آن به صورت عمده بر ایجاد فرصتهای جدید اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سایه گسترش روابط با کشورهای جهان تمرکز دارد.
گسترش روابط با کشورهای اروپایی در این گام به دلایل مختلف اهمیت به سزایی دارد؛ نخست آنکه دولتهای اروپایی به دلیل سطح توسعه اقتصادی و تکنولوژیک توان برآورده کردن خواستهای مهم اقتصادی ایران به خصوص سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی و نیز انتقال تکنولوژی را دارا هستند. دوم اینکه مواضع کشورهای اروپایی در زمینههای سیاسی و امنیتی و به خصوص در سطح منطقه خاورمیانه قرابت و نزدیکی بیشتری با مواضع جمهوری اسلامی ایران دارد و در نهایت اینکه مقاومت سیاسی چندانی نیز در داخل کشور در مقابل توسعه همهجانبه روابط با این کشورها وجود ندارد.
سفر رییسجمهور به کشورهای ایتالیا و فرانسه دستاوردهای مهمی در عرصههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی داشت که در ادامه یادداشت حاضر به کوتاهی مرور میشود.
دستاوردهای سیاسی - امنیتی: یکی از مهمترین مسائلی که در طول سفر رییسجمهور کشورمان هم در ایتالیا و هم در فرانسه در مذاکرات دوجانبه مورد تاکید قرار گرفت همراهی ایران و این کشورها در مورد خطر مشترک افراطیگری و تروریسم بود. سفر دکتر روحانی به اروپا یک بار به دلیل وقوع حملات تروریستی به پاریس به تعویق افتاده بود و واقعیت این است که پس از وقوع این حملات کشورهای اروپایی تهدید افراطیگری و تروریسم را بیش از هر زمان دیگری به خود نزدیک احساس میکنند. در چنین شرایطی تاکید مکرر رییسجمهور بر رویکرد مسوولانه ایران در قبال امنیت کشورها و حضور کشورمان در صف مقدم مقابله با تروریسم میتواند امکان ایجاد شراکت راهبردی با کشورهای اروپایی برای تامین امنیت را در ذهن تصمیمسازان و تصمیمگیران کشورهای اروپایی به یک گزینه ارزشمند مبدل کند؛ شراکتی که با ایجاد همسویی و پیوند میان امنیت ایران و امنیت این کشورها، میتواند زمینهساز دستیابی کشورمان به امنیتی پایدار و پویا و مبتنی بر روابط سازنده با جهان باشد.
موضوع سوریه نیز یکی دیگر از موضوعاتی بود که در کانون مذاکرات هیات ایرانی و ایتالیایی و فرانسوی قرار داشت. به نظر میرسد دستیابی به راهحلی منطقی در مورد مهمترین بحران فعلی خاورمیانه و ایجاد نزدیکی میان دیدگاههای طرفین در این زمینه میتواند تاثیری به سزا در ارتقای جایگاه سیاسی ایران داشته باشد.
آنچه در زمینه دستاوردهای سیاسی سفر لازم است مورد تاکید قرار بگیرد، انجام نخستین سفر اروپایی رییسجمهور بعد از برجام به فرانسه است؛ کشوری که بیشترین سختگیریها و کارشکنیها را در جریان مذاکرات هستهای ایران صورت داده بود. چنین امری بیش از هر چیز نشان از پایان یافتن کامل پرونده هستهای ایران و عبور از آن در مناسبات خارجی کشور دارد.
دستاوردهای اقتصادی: بررسی برنامههای سفر رییسجمهور نشان میدهد که مسائل اقتصادی مهمترین دستور کار سفر اروپایی رییسجمهور بود. رییسجمهور در هر دو کشور علاوه بر مذاکرات رسمی سیاسی به صورت مستقل با کارآفرینان، سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی این کشورها به گفتوگو نشست و کوشید تا با تشریح سیاستهای اقتصادی دولت خود همکاری آنان در زمینه توسعه اقتصادی پایدار و ایجاد ثبات در منطقه را جلب کند. همکاریهایی که میتواند در اجرای برنامههای اقتصاد مقاومتی مددکار دولت باشد.
ایتالیا پیش از اعمال تحریمهای ظالمانه یکی از مهمترین شرکای اقتصادی ایران محسوب میشد و بازگشت شریکان اقتصادی ایتالیایی به بازار ایران با توجه به شناخت آنها از شرایط اقتصادی ایران میتواند مزایای بسیاری به همراه داشته باشد.
امضای بیش از ٢٠ سند همکاری میان ایران و فرانسه در حضور روسای جمهور دو طرف که بخش عمده آنها اقتصادی بود، نشانهای از عزم جدی فرانسه و ایران برای گسترش مشارکت اقتصادی میان دو کشور بود. در این میان به خصوص امضای قرارداد خرید ١١٨ فروند هواپیمای ایرباس اهمیت فراوانی داشت.
تحریم فروش هواپیما و قطعات یدکی آن به ایران یکی از ظالمانهترین تحریمها و البته یکی از نمادهای تحریم اقتصادی ایران به شمار میرفت و شکسته شدن این تحریم، آن هم در چنین ابعادی دستاوردی بسیار ارزشمند و نشانهای از فرا رسیدن فصلی تازه بود.
دستاوردهای فرهنگی: سفر رییسجمهور در عرصه فرهنگی نیز دستاوردهای ارزشمند بهسزایی به همراه داشت. ملاقات رییسجمهور با رهبر کاتولیکهای جهان در واتیکان و تاکید دو طرف بر دستیابی به جهانی به دور از خشونت در سایه ادیان الهی در شرایط خشونتبار کنونی جهان که سایه وحشت بر سر همه انسانها سنگینی میکند بسیار مهم و قابل تامل بود. از دیگر دستاوردهای فرهنگی رییسجمهور باید به انعقاد تفاهمنامه همکاری میان موزه لوور و سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشورمان اشاره کرد که میتواند زمینهساز رونق اقتصاد فرهنگ کشورمان باشد تا فرهنگ نیز از برکات رفع حصر ایران بیبهره نباشد.
گام دوم برجام در سایه سفر رییسجمهور با قدرت برداشته شده است با این حال بهرهگیری از فرصتهای آن البته درگرو آماده کردن زمینههای داخلی خواهد بود.
افق مذاکرات ژنو و تثبیت نقش ایران
پیروز مجتهدزاده در بخش سرمقاله امروز روزنامه آرمان نوشت:
برخلاف همه فضاسازیها و تنش افکنیهای موجود از سوی برخی کشورها امروز فضای بینالمللی برای دستیابی به یک راهکار سیاسی در سوریه مساعد شده است. نمونه آن را میتوان در مذاکرات ژنو با حضور مخالفان رژیم اسد طی چند روز گذشته و همچنین روز جمعه با حضور موافقان دولت سوریه مشاهده کرد. همهچیز حکایت از این دارد که شرایط موجود در ژنو تقریبا طرفین را حاضر به گفتوگو با یکدیگر ساخته است.
بر اساس دستورالعملهایی که از قبل در مذاکرات ژنو تعیین شده میتوان به دستیابی یک راهکار سیاسی در سوریه میان موافقان و مخالفان امیدوار بود.
اگر چه نمایندگان دولت سوریه مدام از عدم تغییر ساختار دولت سوریه سخن به میان میآورند و مخالفان رژیم اسد خواستار تغییر دولت سوریه هستند اما میتوان از هماکنون افقی روشن در آینده این مذاکرات مشاهده کرد؛ چراکه در مجموع منظور از برگزاری این مذاکرات در ژنو نزدیکسازی مواضع دو گروه مخالف و موافق در سوریه است.
بنابراین گمان میرود دستورالعملهایی مبنی بر ماندن اسد بر سر قدرت تا برقراری ثبات و آرامش در سوریه مورد تاکید و تایید همه بازیگران ذینفع قرار گرفته باشد. به طور قطع اسد در صورت رفراندوم و برگزاری انتخابات در یک فضای مساعد میتواند جای خود را بهطور صلحآمیز به فرد دیگری دهد امری که گمان میرود پذیرفته شده و موردتایید سازمانهای بینالمللی هم باشد بنابراین کسی نمیتواند آن را رد کند. البته برخی از گروههای سیاسی در سوریه که خود را از مذاکره کنار میکشند در حقیقت نمیتوانند در آینده با این توافق کنار آیند. این گروهها در نهایت بیخبری خود را از ساختاردهی سیاسی کشور سوریه در آینده محروم میکنند و بازیگران اصلی گروههای ناسازگار و مخالف را کنار میگذارند. با این شرایط میتوان نسبت به آینده نتیجه مذاکرات اما در یک پروسه زمانی بلندمدت امیدوار بود.
با این حال و با توجه به اینکه چارچوب کلی مذاکرات موردقبول همگان است اما این مذاکرات به احتمال بسیار دچار دستانداز و موانعی خواهد شد. تحولات اخیر به خوبی روشن کرد که فضای ژئوپلتیکی امروز منطقه کاملا برای حل بحران سیاسی سوریه آماده بوده و ایران نیز خواه و ناخواه در مرکز تحولات قرار گرفته است؛ زیرا مثلث ترکیه، عربستان و رژیمصهیونیستی با کمال بیدرایتی آتش نهفته خود را در میدان جنگ بر روی ایران متمرکز ساختهاند.
این اشتباه بزرگ زمانی رخ داد که همهچیز به نفع ایران در فضای منطقهای و جهانی رقم خورده بود. از این رو این مثلث به علت عدم دید دقیق نسبت به حوادث روزگار متوجه موقعیت ایران در مقطع کنونی نبوده و در نهایت شکست خواهد خورد. در توافق هستهای با ایران، ایالات متحده آمریکا که بازیگر اصلی در تحولات منطقهای و خاورمیانه است به طور کل تغییر جناح داد و از حمایت مثلث ترکیه، عربستان و رژیمصهیونیستی صرفنظر کرده به مثلث ایران، روسیه و سوریه پیوست و در عمل هم حتی از ایران حمایت کرد. ایالات متحده پس از حمایت از مواضع روسیه و ایران به جهان اعلام کرد که اسد تا برقراری صلح در سوریه خواهد ماند. از سویی رئیسجمهور روسیه در یک ابتکار بسیار جالب در سازمان ملل متحد با اوباما به توافقهای اصولی در رئوس مسائل رسیدند و در چهارچوب اصلی حمایت از مثلث روسیه، ایران، سوریه و عراق به این جبهه گراییده و از آن دفاع کرد.
از سویی ملاحظه شد که رئیسجمهور روسیه برای ثبیت شرایط کنونی و جدید به تهران آمده و با رهبر معظم انقلاب دیدار کرد و با آن هدیه بسیار جالب، پوتین از نظر تاکتیک زمانی و با توجه به تنشآفرینی برخی از کشورها، به جهان اعلام کرد که راهبرد و مواضع روسیه و ایران در سوریه محکم و همراستا بوده و وضعیت این جبهه در سوریه تثبیت شده و در نهایت ایالات متحده هم با ما خواهد بود. ملاحظه شد که ترکیه در نهایت حماقت و همچنین واهمه ناشی از دیدار پوتین با مقامات عالیرتبه ایرانی دستپاچه شده و هواپیمای بمب افکن روسیه را سرنگون ساخته و همان اقدام سبب نابودی مواضع آنها در منطقه شد.
عربستان سعودی هم همان راه را طی کرده و ایران را به جنگ تهدید کرد و پس از آن به طور مستقیم از سوی ایالات متحده آمریکا سرزنش شد. در نتیجه امروز شرایطی به وجود آمده که عربستان سعودی و ترکیه سکوت را ترجیح میدهند. با درایتی که آمریکا و سایر بازیگران صاحب هژمونی برای سهیم ساختن عربستان در مذاکرات سوریه نشان دادند میتوان به افق مذاکرات و آینده سوریه و خاورمیانه امیدوار بود؛ چراکه عربستان بر برخی گروههای مخالف اسد در سوریه نفوذ داشته و همچنین ریاض وادار به احترام به نقش ایران در مذاکرات شده است. امروز همه کشورهای صاحب قدرت این اصل مهم را میدانند که ایران تاثیرگذار اصلی در تعیین و تکلیف سرنوشت سوریه شمرده میشود و این مساله با وجود جنگطلبیهایی است که آلسعود همچنان ادامه میدهد. با این همه مشاهده میشود این نقش مثبت و فعالانه رو به جلو پیش میرود.
تجربههائی که باید بازگو شوند
روزنامه جمهوری اسلامی در بخش سرمقاله امروز خود نوشت:
روزهای مبارک دهه فجر، فرصتی تازه برای اندیشیدن درباره حرکت پرخروشی است که طومار حاکمیت استبداد ستمشاهی را در هم پیچید و فضای تازهای در کشور ایجاد کرد که آحاد مردم استقلال، آزادی و زندگی در پرتو احکام نورانی و حیات بخش اسلام را تجربه کنند.
یکی از جدیترین تجربههای تاریخ معاصر کشور، پدیدهای است که نه تنها دوستان انقلاب بلکه حتی دشمنان قسم خورده ملت ایران را نیز متعجب کرد و آن استقامت و پایمردی ملت و نیروهای انقلاب در عرصه مقابله با توطئههای عظیم دشمنان بود.
طیف وسیع گروهکهای محارب امیدوار بودند با هر اقدام ایذائی و تهاجمی آنها، انقلاب و نظام از پا در آیند ولی هر چه بیشتر جنایت کردند و به انواع شیوههای تروریستی متوسل شدند، کمتر نتیجه گرفتند. آنها بسیاری از چهرهها و شخصیتهای نامدار و کارآمد انقلاب و نظام را از مردم گرفتند ولی حتی فقدان همان عزیزان هم سودی برای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب به بار نیاورد. امام خمینی در جریان بزرگداشت شهیدمطهری نکات مهمی را خاطرنشان ساختند که عیناً در همان دوره و بعدها صحت و درستی آن نکات آشکار شد. امام فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود».
مرور زمان، درستی این کلام و ارزیابی امام را به وضوح نشان داد. از یکطرف قاعدتاً پیشبینیها این بود که شهادت بزرگان و شخصیتهای اصلی نظام همچون شهید مظلوم آیتالله بهشتی، شهیدمطهری، شهدای محراب، مقامات ارشد نظامی و شخصیتهای برجسته سیاسی موجبات دلسردی مردم را فراهم سازد ولی در میدان عمل هر شهادتی موجب یکپارچگی، وحدت و انسجام مردم میشد و دشمن از هر اقدام خود نتایج معکوسی میگرفت.
حتی فریب صدام و امیدوار ساختن او به فتح سه روزه تهران هم به هیچ یک از اهداف دلخواه دشمنان انقلاب منجر نشد. دشمن هرگز تصور نمیکرد که این جنگ به یک نبرد فرسایشی تبدیل شود و هشت سال بطول انجامد و ارتش بعثی عراق علیرغم پشتیبانی تام و تمام شرق و غرب آنگونه دچار انحطاط شود و نه تنها در جبههها بلکه حتی جنگ شهرها، جنگ نفتکشها و حملات وحشیانه به جبهه و پشت جبهه و استفاده از سلاح شیمیائی هم گرهگشا نباشد. در پایان جنگ هم دشمنان انقلاب امیدوار بودند که یک نفرت و دشمنی ریشهدار و جاودانه را در منطقه بویژه میان ایران و عراق ایجاد کردهاند که تحت هیچ شرایطی قابل مهار هم نخواهد بود.
لکن به برکت رهنمودهائی که امام خمینی و در واقع خصلت انقلاب و نظام ایجاب میکرد، در طول دورانی که مردم عراق دچار مشکل و مصیبت شدند، نخستین دستانی که برای یاری به سوی آنها دراز شد، ایران بود. هنوز هم جدیترین یاران و یاورانی که برای کمکرسانی و حمایت از مردم عراق و منطقه در صحنه حاضرند، پیروان انقلاب و امام خمینی(ره) هستند که با درک پیچیدگیها و حساسیتهای موضوع، دشمن واقعی را به خوبی شناختهاند و تحولات میدانی و حرکات فریبکارانه در هیچ مقطعی نتوانسته، دشمنشناسی مردم و نیروهای انقلاب را خدشهدار کند.
تصادفی نیست که ما در طول 8 سال دفاع مقدس حتی شاهد نبودهایم که یکبار پرچم عراق به آتش کشیده شود یا دراوج حملات موشکی دشمن به شهرها و مناطق مسکونی، مردم نتوانند دشمن اصلی را بشناسند. این پدیده بخوبی نشان میدهد که اصول و آرمانهای انقلاب در ذهن و روح مردم، جایگاه مورد انتظار خود را پیدا کرده و نهادینه شده است. همین دشمنشناسی و اعتماد به نفس مردم و مهمتر از همه، ایمان استواری که ملت در طول این سالها از خود نشان داد، موجبات نصرت الهی را فراهم ساخت و همگان از دولت گرفته تا دشمن، به چشم خود دیدند که هیچکس از سرمایهگذاری و دشمنی علیه ملت ایران کمترین سودی نبرد و هر یک به نوعی زیان دیدند و عواقب دشمنی با ملت ایران را چشیدند.
برجستهترین نمونه از این نوع در دهه اول، سرنوشت صدام و در دهه اخیر، تحریمهای ظالمانه غرب علیه ملت ایران است. اکنون نه امام در میان ماست و نه صدام زنده است ولی از امام جز بزرگی و کرامت و عزت نمیشنویم از صدام جز ننگ و نکبتی بر تاریخ معاصر عراق مطرح نیست. در زمینه تحریمها نیز مقاومت ملت ایران توانست توطئه آمریکا را خنثی کند و پیروزی نهائی را برای ایران رقم بزند.
ایکاش این تجربهها برای نسل امروز و نسلهای آینده که این واقعیتها را از نزدیک احساس نکردهاند، بگونهای بازگو شود که حقایق عینی و ملموس، عیناً سینه به سینه منتقل شود و نسل امروز دریابند که آنچه در اختیار آنها است، ارزان به دست نیامده است. چه کسانی که برای یک دوران طولانی خون دلها خوردهاند. چه خانوادههائی که عزیزان خود را از دست دادهاند. چه بسیار جوانان و غیورمردانی که در جبهه و پشت جبهه شهید شدهاند یا جانبازی کردهاند ولی پرچم پرافتخار اسلام و انقلاب و نظام را با همت و استقامت مثال زدنی خود همچنان در اهتزاز نگهداشتهاند. دهه فجر فرصتی گرانقدر برای شناخت عظمتی است که پشتوانههای این انقلاب و نظام دارد و عمق استراتژیک آنرا همین اراده و اعتقاد و باورهاست که تشکیل میدهد.
بازی با برگ سید حسن
حسن رشوند کارشناس سیاسی در بخش سرمقاله امروز روزنامه جوان نوشت:
رهبری در جمهوری اسلامی ایران رکن رکین نظام و محور اصلی آن و ضامن عدم انحراف سازمانها و نهادهای مختلف از وظایف اصیل اسلامی است و مجلس خبرگان رهبری یکی از نهادهای اساسی و حساس نظام جمهوری اسلامی ایران است که سه وظیفه اصلی شناسایی، انتخاب و نظارت بر عملکرد رهبری را بر عهده دارد.
از این رو انتخابات مجلس خبرگان بسیار مهم و نمایندگان منتخب مردم در این مجلس، مسئولیت خطیری بر عهده دارند. فضای سیاسی ـ اجتماعی کنونی حاکم بر کشور، وضعیت جناحهای سیاسی حاضر در صحنه رقابت انتخاباتی، برگزاری همزمان دو انتخابات مهم مجلس دهم و خبرگان پنجم و پیامدها و انتظارات ناشی از برجام، اهمیت و حساسیت انتخابات این دوره را به مراتب حساستر کرده است.
در اهمیت این دوره از انتخابات خبرگان،همین بس که رهبر معظم انقلاب برای اولین بار به صراحت فرمودند: «اهمیت انتخابات خبرگان که شاید هیچ کدام از انتخاباتهای کشور به این درجه از اهمیت و حساسیت نباشد، در این است که با این انتخابات، مردم افراد خبره مورد اعتماد خودشان را انتخاب میکنند تا اینها آماده به کار باشند برای لحظه حساس فقدان رهبری در کشور. این مجموعه مورد اعتماد ملت باید بنشینند و با بصیرت کامل، رهبری را که قادر بر ادای تکالیف رهبری میدانند، انتخاب و به مردم معرفی کنند. اگر چنین جمعی در آن هنگام ـ یعنی هنگامی که کشور به تعیین رهبر احتیاج پیدا کرده است، یا به خاطر اینکه رهبر قبلی از دنیا رفته است و یا خدای ناخواسته از صلاحیتها افتاده است، که باید رهبر دیگری را انتخاب کنند ـ حضور نداشته باشد و آماده به کار نباشد، آنچنان گرهی در دستگاه مدیریت کشور به وجود خواهد آمد که با هیچ سرانگشتی این گره باز شدنی نیست.»
با توجه به حساسیت این دوره از انتخابات، برخی سخنان و رفتارهای بروز یافته طی ماهها و روزهای اخیر از برخی افراد و شخصیتهایی که با جزئیات ساختارهای نظام و فعل و انفعالات سیاسی کشور آگاهی و شناخت کامل دارند، در تضاد است و از همین رو با نزدیک شدن به روزهای واپسین انتخابات، نگرانیها دوچندان شده که مبادا در پشت این سخنان تند و غیر مسئولانه، سناریویی مشابه فتنه 88 نهفته باشد. کسانی با نیتهای خاص پس از شکست پروژه آنها در روند تأیید صلاحیتها به دنبال چالشآفرینی در عرصه انتخابات اسفندماه هستند، از جمله این افراد که شاید بیشتر از هر عنصر سیاسی دیگر به دنبال طرح مباحث جدید در انتخابات است، آقای هاشمی رفسنجانی است.
ارزیابی از روند اظهارات ایشان در ماهها و روزهای گذشته، هر تحلیلگر منصفی را به این مسیر رهنمون میکند که آقای هاشمی در پازلی ایفای نقش میکند که حداقل میتوان گفت با آموزههای حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب در باب انتخابات و بررسی صلاحیتها، فرسنگها فاصله دارد و درست رفتاری از خود بروز میدهد که امروز این رفتارها را حتی در رأس هرم اصلاحطلبان افراطی در انتخابات پیش رو سراغ نداریم. مرور برخی اظهارات گذشته آقای هاشمی میتواند درک لازم را نسبت به اظهارات روز گذشته وی به افکار عمومی انتقال دهد. آقای هاشمی در 29 آذر 94 که روزنامه اصلاحطلب آرمان اقدام به انتشار این مصاحبه کرده، گفته بود: «سالم بودن انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ضروریتر از انتخابات مجلس شورای اسلامی است و اگر این انتخابات قابل قبول نباشد، خدشهای بر نظام اسلامی ما وارد میشود.» پیشتر نیز وی با طرح شوراییبودن رهبری به دنبال فضاسازی این تفکر بود تا به جایگاه رهبری نظام خدشه وارد کند و تغییر در ساختار نظام در دستور کار دشمنان قرار گیرد.
هاشمی در این انتخابات نیز همچون انتخابات ریاستجمهوری 88 سعی کرد با همان ادبیات سوخته شده فتنه 88، یعنی زیر سؤال بردن «سلامت انتخابات» بستری را برای گروههای سیاسی فراهم نماید تا تشکیل «کمیته صیانت از آرا» و شبههآفرینی نسبت به انتخابات 94 نیز بار دیگر کلید بخورد. برخی قرائن حکایت از آن دارد که حجتالاسلام سید حسن خمینی در این دوره از انتخابات خبرگان قصد کاندیداتوری نداشته و صرفاً با فشار آقای هاشمی و برخی سران اصلاحات، اقدام به ثبتنام کرده بود. استفاده از برخی القاب خارج از قاعده طلبگی برای سید حسن خمینی توسط آقای هاشمی همچون علامه، استاد مبرزو.... تنها و تنها با هدف به باور رساندن سید حسن مردد برای حضور در عرصه انتخابات و سنگین کردن فضا علیه شورای نگهبان بود تا شورای نگهبان نتواند در یک بستر طبیعی به وظایف خود در بررسی تأیید صلاحیت سید حسن خمینی درست عمل کند. اما روز گذشته اوج رفتار خارج از چارچوب اندیشه و مواضع حضرت امام خمینی(ره) و خلاف مشی بزرگان انقلاب از سوی آقای هاشمی بروز یافت.
وی طی سخنانی در مراسم سالروز ورود حضرت امام خمینی (ره) با هجمه به شورای نگهبان، این نهاد قانونی و مورد تأکید حضرت امام خمینی (ره) که تضعیف آن را امام راحل مساوی با فساد دانسته و فرد تضعیف کننده به این نهاد را مفسد فیالارض معرفی میکند گفته است: «صلاحیت خود را از کجا آوردهاید که صلاحیت شخصیتی اشبه به جدش امام را قبول نمیکنید؟ چه کسی به شما اجازه داده است قضاوت کنید؟ چه کسی به شما تریبون داد؟ همه باید به امام و بیت ایشان خود را بدهکار بدانیم؛ بدهکارها هدیه خوبی در مقدمه انتخابات به بیت امام ندادند. اگر امام و اراده مردم نبود، هیچ کدام از اینها نبودند». در مقام تعرض به جایگاه سیدحسن خمینی با شخصیت امام راحل و یکی دانستن شخصیت این بزرگوار با بقیه نوادگان امام عزیز بر نمیآییم که چنین مقایسهای به خطاست و بیت شریف حضرت امام(ره) برای همه دوستداران انقلاب اسلامی عزیز و محترم است و رعایت شأن این بیت عظیم الشأن بر همه ما در جایگاه فردی و اجتماعی، نه در جایگاه واگذاری مناصب حکومتی به اعتبار منتسب بودن به خاندان امام خمینی(ره) فرض است. اما در چرایی رفتار آقای هاشمی رفسنجانی و بازی وی با برگ سیدحسن آقا، چند نکته حائز اهمیت است:
1- آقای هاشمی از ماهها قبل این گرا را به جامعه میداد که قصد دارد خیلی عریان و خارج از قواعد بازی انتخاباتی وارد عرصه انتخابات شود. رد صلاحیت خودش برای ریاست جمهوری، رد صلاحیت پسرش برای شورای شهر، روبهرو شدن با رأی منفی در انتخاب هیئت رئیسه خبرگان چهارم، حکم محکومیت دخترش، زندانی شدن پسرش به جهت فساد مالی از جمله مؤلفههایی هستند که انگیزه ورود وی برای استفاده از همه ظرفیتها و رایزنیها در انتخابات خبرگان را تقویت کرد تا شاید از این طریق بتواند اقدامات و محاکمات صورت گرفته در گذشته را بیاساس جلوه دهد. بنابراین سیدحسن آقای خمینی برای آقای هاشمی یک ظرفیت به حساب میآمد تا بتواند از این برگ، برای شکستهای پی در پی خود در گذشته استفاده کند و در پشت حمایت از بیت شریف حضرت امام (ره) آرزوهای خود را تحقق بخشد.
2- آقای هاشمی تمام تلاش خود را مصروف کرد تا در روند تأیید صلاحیت کاندیداهای مورد نظر خود برای خبرگان پنجم خارج از شرکت در آزمون و تأیید در این بستر، تغییراتی ایجاد کند، حتی به دنبال تأییدیه اجتهاد برخی آقایان از جمله سیدحسن آقا از مراجع بزرگ تقلید بود که بعدها مشخص شد این مراجع بزرگوار حاضر به ورود در این حوزه نشدند و بستر قانونی آزمون را بر فشارهای سیاسی ترجیح دادند. بنابراین با شکست این سناریو، مطلوب آقای هاشمی برآورده نشد و تمکین به قانون و پیگیری تأیید صلاحیت توسط برخی آقایان با اعتراض به عدم احراز صلاحیت خود به شورای نگهبان، فضای انتخابات روند طبیعی خود را طی کرد. لذا این وضعیت برای آقای هاشمی غیرقابل تحمل بود و طبیعی است که اظهارات روز گذشته وی و حمله به شورای نگهبان به بهانه حمایت از سیدحسن آقا و بیت شریف امام (ره) با این فرض دنبال میشود.
3- اصلاحطلبان به صراحت و تمام قد اعلام کردهاند که قصد تحریم یا حتی شرکت کمرنگ در انتخابات را ندارند و به دلیل گره خوردن انتخابات مجلس با خبرگان، نمیخواهند یکی از این دو را فدای دیگری کنند، لذا اعلام این سیاست برای آقای هاشمی که اهداف بزرگتری را برای خود در انتخابات خبرگان دنبال میکرد و انتخابات مجلس در حاشیه نگاه وی قرار داشت، موجب عصبانیت ایشان از اصلاحطلبان شده و با طرح این مباحث و به اصطلاح، حمایت از بیت شریف حضرت امام (ره) و شخص حاج سیدحسن آقا، به دنبال تحریک اصلاحطلبان و بیان اظهارات و حتی اقداماتی است که تاکنون بر خلاف روش وی، از درون جریان اصلاحات درباره انتخابات آینده بروز یافته است.
4- اظهارات آقای هاشمی پس از تأیید صلاحیت خود، این اطمینان را به وی داده است که شورای نگهبان در این مدت کوتاه تا انتخابات نمیتواند تأیید صلاحیتش را پس بگیرد و او را رد صلاحیت کند، بنابراین اسب خویش را زین کرده و با تمام قوا علیه شورای نگهبان میتازد تا هزینه رد صلاحیت فرزندان خود و شکستهای گذشته را از کیسه سیدحسن آقا و در کل بیت شریف حضرت امام(ره) بپردازد. این اظهارات و رفتار آقای هاشمی نشان میدهد که وی قصد دارد باب هرگونه تأیید صلاحیت افرادی همچون حاج سیدحسن خمینی بسته شود تا اکنون که امیدی به تغییر ترکیب مجلس آینده خبرگان ندارد، جو حاکم در جامعه با تنش و ناآرامی مواجه شده و شکستها و بیتوجهی جامعه نسبت به سخنان و تلاشهای چند ماه گذشته وی به فراموشی سپرده نشود. اما آقای هاشمی خود به درستی میداند دوران این سخنان و مظلومنماییها گذشته است و حتی نزدیکان وی در درون جریان اصلاحات نیز به درستی وضعیت و جایگاه وی را فهم کردهاند و از همین روست که مکرر اعلام میکنند ما با صندوقهای رأی قهر نخواهیم کرد.
بودجه چند دوازدهم برای سال ٩٥
مهدی تقوی، اقتصاددان در سرمقاله امروز روزنامه شرق نوشت:
ارائه بودجه چنددوازدهم از سوی دولت برای ماههای ابتدایی سال آینده، در شرایط فعلی کشور امری اجتنابناپذیر است و توافق صورتگرفته میان دولت و مجلس بر سر آن، نشاندهنده درک درست از این مسئله است. در کتابهای بودجه آمده که وقتی دولتها به علت شوکهای اقتصادی، ناگزیر به تعویق یا تعویض برنامههای کلان اقتصادی هستند، بودجه چنددوازدهم ارائه خواهد شد. دولت روحانی از زمان رویکارآمدن، دو بودجه سالهای ٩٣ و ٩٤ را به موقع تقدیم مجلس کرد، اما امسال به دلیل شرایط خاص اقتصادی، کاهش شدید درآمدها و رسیدن مذاکرات هستهای به آخرین گام، ادامه روش سالهای گذشته ممکن نبود.
در سال جاری، قسمت عمده بودجه کشور صرف هزینههای جاری شد و بخش عمرانی از بودجه جا ماند. حال امید میرود با بهسرانجامرسیدن برجام و برداشتهشدن محدودیتها از مقابل پای اقتصاد ایران، بتوان با گردش مناسب سرمایه در کشور، هم بخش عمرانی را فعال کرد و هم اتکای اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی را کمتر و کمتر کرد. بخشهای جامانده کشور مانند صنعت، حتما نیازمند تزریق نقدینگی و نوسازی ماشینآلات و فناوری است و احتمالا دولت و مجلس میتوانند پس از عبور از روزهای شلوغ انتخابات مجلس دهم که نمایندگان را هم بهشدت درگیر کرده است، با فراغ بال بیشتری در سال آینده به مسئله بودجه رسیدگی کنند.
خوشبختانه سازمان مدیریت و برنامهریزی بار دیگر آغاز به کار کرد. انحلال این سازمان در دولت احمدینژاد، بهشدت به بدنه کارشناسی آن لطمه زد. هنوز تعدادی از قدیمیهای سازمان در آن باقی مانده بودند و تعدادی از کارشناسان جوان هم نزد آنان پرورش یافته بودند. این بدنه از بین رفت و حالا تا رسیدن آن به انسجام، زمان و انرژی دوباره لازم است. با این حال وضعیت بودجهنویسی کشور نسبت به دوره گذشته، بهبود یافته و میتوان امیدوار بود بهتدریج به سمت بودجههای واقعیتر و عملیاتی حرکت کنیم.
به نظر میرسد بررسی برنامه ششم توسعه در مجلس دهم نیز تصمیم قابل قبولی در فضای فعلی است. دولت احتمالا باید اصلاحاتی در برنامه لحاظ کند. در عین حال باید امیدوار بود ترکیب مجلس دهم از حیث نیروهای کارشناس به گونهای باشد که با تشکیل گروههای مختلف در حوزههای متعدد برنامه ششم، به کارشناسیترشدن آن کمک کند. تصویب قوانین اقتصادی و توسعهای در مجلس آینده در صورت وجود نمایندگان توسعهگرا، سمت و سوی مناسبتری خواهد یافت.
خطرات پسا تحریم، کمی مراقب باشیم!
علی ماروسی رئیس شورای مدیران مرکز حقوقی و داوری لاهه در بخش یادداشت روز روزنامه خراسان نوشت:
چند گاهی است که جامعه ایرانی، خصوصا فعالان اقتصادی، برای استفاده بهینه از دوران پسا تحریم و افزایش همکاری های تجاری بین المللی به تکاپو افتاده اند. بدیهی است که رفع موانع تجارت و سرمایه گذاری خارجی از جمله مهمترین نتایج مذاکراتی است که با سخت کوشی و درایت تیم مذاکرات هسته ای به دست آمده است. البته با توجه به اینکه طرفین مذاکرات همیشه به دنبال تضمین منافع خویش هستند، طبیعی است که سند و یا حاصل مذاکرات نمی تواند مطلقا مطلوب طرفین و خالی از نقص باشد.
اکنون باید ضمن نقد و بررسی منصفانه نتایج مذاکرات، به این سوال جواب داد که، آیا زمینه سازی برای دوران پسا تحریم انجام شده است؟
پیشتر، در نوشتار های زیادی به این موضوع پرداخته ایم که مدیریت پسا تحریم بسیار مشکل تر از مدیریت دوران تحریم است. اشاره شد که رفع تحریم مانند شکستن سد آبی در بالادست است که اگر صحیح مدیریت نشود منجر به سیلابی خواهد شد که تمام محصولات و نتایج زحمات صورت گرفته در مسیر خود را از بین خواهد برد! شوق پیوستن به اقتصاد جهانی و همکاری با شرکای بازرگانی، امری است بسیار نیکو؛ ولی مسلم این است که این امر مقید به رعایت اصول و قواعدی است که حاصل صدها سال مراودات فراملی است. تحلیل کارشناسی وضعیت مذاکرات تجاری بین نهادها و شرکت های ایرانی و غیر ایرانی، تا حدودی این نگرانی را تقویت می کند که در بسیاری از موارد بخش خصوصی و گاه دولتی، توجه کافی را به نتایج عقد قراردادهای تجاری با شرکای خارجی ندارند.
این در حالی است که می توان گفت شرکای خارجی، سال ها است که با تشکیل تیم های کارشناسی برای مرحله به مرحله پسا تحریم و همکاری با ایران برنامه ریزی کرده اند. مطلوب این است که این موضوع را با یک مثال ساده ترسیم کنیم. چندی قبل پس از آن که در جمعی از مدیران ارشد شرکت های بزرگ اقتصادی اروپایی در خصوص همکاری های تجاری با ایران به سخنرانی پرداختم، پس از جلسه یکی از مدیران ارشد شرکتی چند ملیتی نکته بسیار جالبی را قید کرد. او گفت چندی است که شرکت آن ها هر روزه به رصد همه موضوعات حقوقی ایران می پردازد. وی افزود: شرکت آن ها سابقه چندین دهه فعالیت در ایران را دارد و اظهار کرد برای بررسی آخرین تحولات حقوقی در ایران جمعی از وکلای زبده را به استخدام در آورده اند.
در نتیجه این شرکت هم اکنون تمام زوایای بازار ایران را می شناسد و بیش از یک سال است که با کمک تیم های تخصصی حقوقی و جامعه شناسی در حال ترسیم برنامه همکاری 10 سال آینده با ایران است؛ آن هم برنامه ای که در آن کلیه مسائل مربوط به ورود به بازار، ماندگاری و حتی خروج از بازار به دقت ترسیم شده باشد.
این موضوع در عرف و اصول حاکم بر مراودات بین المللی امری کاملا مرسوم است، ولی نگاهی به وضعیت تجارت خارجی کشورمان، ما را با نگرانی ها و سوالات بسیاری رو به رو می کند. واقعاً ما چه کرده ایم؟ آیا برای بررسی وضعیت حقوقی و اقتصادی مراودات تجاری بعد از تحریم ها اتاق فکری ایجاد کرده ایم؟
آیا به این نکته توجه کرده ایم که هنوز شرکت ها و موسسات زیادی از جمله بانک ها و دانشگاه ها در لیست تحریم هستند؟ آیا تیم های حقوقی با تجربیات بالای بین المللی را به کار گرفته ایم تا در روند مذاکرات و نهایی کردن اسناد تجاری، همان دقتی را به کار ببرند که تیم های طرف مقابل از سال ها قبل به کار می برند؟ آیا صرف امضای قرارداد و مشارکت خارجی دوای درد اقتصاد ایران است؟ جایگاه تولید ملی و اقتصاد مقاومتی کجاست؟
در نتیجه؛ با این که بخش عمده سد تحریم ها شکسته است، بهره مندی از نتایج این موضوع با شعار و آمار اصلا ممکن نیست. همانطور که در نوشته های قبلی ذکر شده است ما هنوز در مرحله گذار هستیم که سخت ترین مرحله است. در عرف مدیریت قراردادهای بین المللی به این مرحله بین تاریکی و روشنایی می گویند که در آن نقش نیازها و هیجانات دوران جدید که معمولا هم با مذاکرات واسطه ای و کلی همراه است بسیار محسوس است. در حالی که سرمایه گذاران واقعی هرگز با هیاهو وارد عرصه نمی شوند و تا اطمینان حاصل نکنند که بستر حقوقی و اقتصادی برای ورود، فعالیت وخروج از بازار ایران آماده است دست به ریسک نمی زنند.
بازار ایران در حال حاضر جذابیت های خاصی دارد، ولی در عین حال عطش بازار و عدم توانایی مدیریت موضوعات توسط بخش خصوصی ایران گاهی باعث سوء استفاده شرکای خارجی می شود. در حال حاضر ما با حضور بسیار برنامه ریزی شده شرکای خارجی مواجه هستیم. اگر دقت نداشته باشیم این وضعیت باعث انعقاد قراردادهایی میشود که نسل های بعدی باید هزینه آنها را بپردازند. بنابراین، اگر بخواهیم واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم، اقتصاد ایران در مرحله ارزیابی و ورود به بازارهای جهانی است، لذا، در عصر ارتباطات و مبادلات که بحث از ثانیه است، باید با نگاه سنتی در همکاری های فراملی و عقد قراردادها و تعهدات تجدید نظر اساسی کرد.
اکنون زمان آزمون وخطا نیست، بلکه زمان همت مضاعف برای استفاده بهینه از شرایط جدید است. این امر فقط و فقط نیازمند تدبیر و ارائه یک تصویر شفاف و مطمئن از بازار ایران و به کار گیری کارشناسان خبره در جهت تدوین برنامه ها و حتی قراردادهای بین المللی است.
در عین حال اقتصاد و تولید ملی ما در معیارهای جهانی هنوز نوپا است و متاسفانه در بعضی حوزه ها هنوز قدرت رقابت ندارد؛ لذا، اگر مراقب نباشیم، ورود رقبای خارجی که قبلا مطالعات کارشناسی زیادی انجام داده اند، نه تنها باعث تحمیل قراردادهای یک طرفه خواهد شد بلکه باعث به حاشیه رفتن اقتصاد ملی و مظلوم واقع شدن سیاست های مبتنی بر اقتصاد مقاومتی می شود. اقتصاد ملی و بها دادن به تولیدات داخلی در عین همکاری با شرکای خارجی به معنی افزایش قدرت و رشد اجتماعی بیشتر و به حداقل رساندن آسیب های اجتماعی از جمله بیکاری و فقر در جامعه است. بنابراین رفع تحریم در هر زمان و به هر شکلی که باشد نباید باعث شود تا توجه مدیران اقتصادی از تولیدات ملی و برنامه ریزی های تخصصی منحرف گردد.
عزت، حکمت و مصلحت در یک سفر
حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهوری در بخش دفتر اول روزنامه ایران نوشت:
رئیس جمهوری ایران از همان ابتدای فرآیند مذاکرات هسته ای تأکید کرد که با ایران باید به زبان تکریم سخن گفت؛ برجام در مرحله اجرایی خود فرصتی فراهم کرد که ما از زبان خشک و به شدت فنی و فیزیکی دوره قبل،که به هرحال ضروری هم بود، قدری فاصله گرفته و به زبان آرمانی گفتوگویی نزدیک ترشدیم.
ما اندک اندک از فیزیک به سیاست منتقل شدیم، لحن گفتارها چه در واتیکان که از ضرورت گفتوگوی بینا-ادیانی سخن به میان آمد وچه در دیدار یونسکو که بر مناسبات بینا- فرهنگی تأکید شد،عموماً همدلانه بود. اگر بخواهم همین فضا را با دوران پیش از حصول توافق نهایی هسته ای مقایسه کنم باید بگویم که ما از گفتوگو «با جهان» به فضای گفتوگو «در جهان» منتقل شدیم.
اگر در مرحله مذاکرات هسته ای سخن از گفتوگوی ایران با 1+5 می رفت، اکنون در مرحله بازی های برد-برد، ایران بخشی از جهان با همه چالش ها وفرصت های آن است ونه در برابر جهان. در این دیدارها مشخص شد که همه ما سر نشینان یک کشتی واحد وساکنان یک کوی واحد هستیم.این همان فضایی است که از نظر ما یک فضای مناسب برای عملیاتی کردن آرمان جهانی عاری از خشونت وافراطی گری به شمار میرود.ما البته خوش خیال وخام اندیش نیستیم،مخاطراتی که از ناحیه بازیگران افراطی غیر دولتی متوجه جامعه جهانی شده کاملا جدی است وپاسخ عاجل ومبرم خود را می طلبد،اما برای اولین بار طی سالهای اخیر است که می بینیم یک نوع اجماع وتفاهم اعلام نشده در سطح بازیگران دولتی برای برخورد با تهدید های مشترک وجود دارد که ما نمونه بارز این تفاهم را در ایتالیا وفرانسه دیدیم.
حل بحرانهایی که خاورمیانه باید برای عبور از آن تلاش بکند شاید چندین نسل طول بکشد اما دست کم می توان گفت که جهان اکنون بر سر اینکه «مسئله چیست» به یک تفاهم نسبی نایل آمده.در این دوران نوین که ما به یمن پایان خوش وپیروزمندانه مذاکرات هسته ای قدم در آستانه آن گذاشتیم ایران دیگر نه «مسئله» که بخشی است از «حل مسئله» وپاسخی است به چالش های نوینی که بشر در مرحله کنونی جهانی شدن با آن مواجه شده.روشن است که بدون کنار رفتن پرده های تیره وضخیم «مسئله نمایی» ومسئله سازی وامنیتی سازی ازبرنامه هسته ای ایران ما نمی توانستیم به آستانه این مرحله برسیم.
این دیدارها برای ما فرصتی بود که از نزدیک با دغدغه های جهانی طرفهای اروپایی آشنا بشویم.در یک کلام باید بگویم که برجام به عنوان یک الگوی تعمیم پذیر برای حل سایر مسائل واختلافات جهانی راه خودش را گشوده.اروپایی ها بر این باور هستند که همانگونه که برجام فرصتی برای پیوند های بینا-تمدنی و بینا-فرهنگی میان حوزه تمدن اسلامی وتمدن غربی گشوده، فرصتی هم برای ادامه همین مسیر گفتوگویی با امریکایی ها، تا منتهای منطقی آن فراهم ساخته است. رئیس جمهوری در آنجا تصریح کرد که اکنون توپ در زمین امریکا است او به اشاره گفت آن کلیدی را که به یمن انتخابات 24 خرداد از سوی ملت شریف ایران به من واگذار شده بود به کار بردم و قفل مذاکرات را گشودم.کلیدی دیگری مانده که دیگر در دست من نیست، در دست پرزیدنت اوباماست.
اکنون این امریکا است که اگر می خواهد الگوی برجام به حوزه تازه ای از مناسبات گسترش یابد،باید از سنت وعادات کهنه خود دست بردارد و مسیر تازه ای را برگزیند.اکنون پس از برجام،این یک گزینه تئوریک ونظری نیست،برجام راه را نشان داده.آقای اوباما با دفاع همه جانبه از توافق هسته ای یک «نه» قاطع ومحکم به لابی صهیونیستی و به تندروان داخلی امریکا گفت،ما می توانیم در امتداد راهی که برجام پرتوی تازه بر آن مسیر افکنده یک گام جلو تر برویم اگر که امریکایی ها یک «نه»ی دیگر به صهیونیست ها بگویند.
دیدار با پاپ در یک فضای معنوی وصمیمانه انجام شد. در اینجا مایل هستم برای ملت عزیز ایران توضیح بدهم که خوشبختانه جهان مسیحیت اکنون در سیمای پاپ فرانسیس یک رهبری کاملا متفاوت، نواندیش و عدالت خواه و صلحطلب می بینند.به نظر من این یک فرصت است برای صلح جهانی و منطقهای که بخصوص جهان اسلام باید آن را قدر بداند.
اجرایی شدن برجام واثبات مقاصد صلح آمیز ایران در برنامه هسته ای خود فرصت بی نظیری برای اجرایی ساختن فتوای درخشان مقام معظم رهبری در خصوص ممنوعیت کامل وهمه جانبه همه ی انواع سلاحهای کشتار جمعی در سطح جهانی فرآهم آورده واین همان سخنی بود که پاپ هم به بیانی دیگر در سخنرانی سازمان مللی اخیر بر آن تاکید کرده بود.گفتگوی دو روحانی در باره ضرورت امحای کامل سلاح های هسته ای ونقشی که ادیان بخصوص ادیان ابراهیمی در این باره می توانند برعهده بگیرند تمرکز یافت.روحانی در این دیدار تصریح کرد به عنوان کسی که بنا بر وظایف ذاتی خود در همه ایام دفاع مقدس از نزدیک وبه گواهی تجربه ی زیسته خود، شاهد پیامدهای هولناک وضد بشری کاربرد سلاح های شیمیایی از سوی رژیم صدام بوده است،می فهمد که سلاح کشتار جمعی یعنی چه ؛اوتوضیح داد ایران به عنوان قربانی سلاح های کشتار جمعی بیش از هر کشور دیگر جهان صلاحیت آنرا دارد که پرچمدار امحای کامل سلاح های اتمی باشد.
پاپ از موضعی همدلانه از مواضع بیان شده ما در این گفتگو حمایت کرد ونشان داد آنجا که سخن از انباشت سلاح های اتمی می رود چیزی به نام "محل امن" نداریم وهستی نوع بشر همواره در معرض مخاطرات وریسک های پیش بینی نشده قرار خواهد گرفت. همه ما در این دیدار به وضوح دریافتیم که مشترکات میان پیروان ادیان ابراهیمی به مراتب فراتر از آن اختلافاتی است که سوداگران جهانی بازار جنگ وتفرقه سعی در برجسته ساختن آن دارند.
آخرین قربانی عالیجناب!
سیدعابدین نورالدینی در بخش یادداشت امروز روزنامه وطن امروز نوشت:
درباره صحبتهای آقای هاشمی رفسنجانی علیه شورای نگهبان به بهانه عدم احراز صلاحیت سیدحسن خمینی، یک موضوع فرعی نیز وجود دارد که در کنار مسائل اصلی مربوط به این اظهارنظر، باید به آن پرداخته شود. از زمانی که آقای هاشمی تصمیم گرفت از ظرفیت نام «خمینی» برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کند، این نگرانی ایجاد شد که سوءاستفاده و برداشتهای بیحساب و کتاب از ظرفیت «خمینی»، به وجهه و تصویر امام(ره) آسیب وارد کند و متاسفانه تا حدودی - البته نه چندان زیاد - این موضوع رخ داده است.
خاطرات 2 نفره و خواب، 2 مستمسک هاشمی برای سوءاستفاده از ظرفیت بیپایان محبوبیت امام(ره) برای پیشبرد اهداف سیاسی بود. به فراخور هر برنامه و هدف سیاسی، این خاطرات 2 نفره و غیر قابل استناد و نیز خوابها مورد استفاده قرار میگرفت و متاسفانه هر بار برخلاف ذهنیت عمومی از دیدگاههای حضرت امام(ره)، جملهای به ایشان نسبت داده میشد. در همین ماجرای مذاکره با آمریکا نیز خاطرات 2 نفره و غیرقابل استناد هاشمی از حضرت امام(ره) مطرح شد و او مدعی شد امام طرفدار مذاکره با آمریکا بود! حال آنکه دهها و صدها جمله و اظهارنظر صریح حضرت امام(ره) وجود دارد که نشان میدهد مبنای سیاست خارجی ایدئولوژیک ایشان، بر دشمنی و ضدیت و عدم رابطه با آمریکا استوار بوده است.
چه هدف هاشمی باشد؛ چه نه، سوءاستفاده سیاسی از ظرفیت «خمینی»، منجر به آن میشود که روایت اصلی و رایج از امام خمینی(ره) و دیدگاهها و افکار ایشان، در جامعه مخدوش شود. شاید برای آنهایی که به دنبال سازگار کردن مبانی اسلام با مبانی غرب بوده و هستند، سازگار کردن امام خمینی(ره) با سکولاریسم و لیبرالیسم، چندان مشکل نباشد! کما اینکه اکنون جریان لیبرال در ایران خود را مرجع تشخیص پیروی از خط امام میداند! آنچه اینها با سوءاستفاده از نام امام(ره) به دنبال آن هستند برای همه مشخص است. اما آن چیزی که بویژه رهبر انقلاب را راغب میکند درباره خطوط درست و روشن و مستند خط امام روشنگری کنند، تبعات این سوءاستفاده، یعنی مخدوش شدن تصویر واقعی امام خمینی(ره) و در نتیجه از معیار افتادن راه اصیل امام(ره) در رفتار و گفتار جمهوری اسلامی است.
پروژه «خمینی جوان»، پس از تلاش برای مخدوش کردن تصویر اصیل امام خمینی آغاز شد. «خمینی جوان» کسی است که «خمینی سازگار با لیبرالیسم» را تایید میکند! البته آنان که هاشمی را میشناسند، میدانند «خمینی جوان» یک اهرم سیاسی – تبلیغاتی است. کما اینکه در همین انتخابات 7 اسفند، کارکرد آن برای هاشمی رفسنجانی، هم برای زمان احراز صلاحیتها بوده است و هم برای دوران تبلیغات.
اگر قاعده «خمینی جوان» را در قواره همین ابزار سیاسی، فهم کنیم، تنها گوشهای که درباره آن وجود دارد، همان افسوس خوردن به خاطر سوءاستفاده از نام امام برای اهداف لیبرالهاست.
امام اگر آنگونه باشد که هاشمی در ظاهر میگوید؛ خب! اینکه اساسا غیرقابل پذیرش است و جامعه پذیرای این حرفها نیست! آقای هاشمی چه چیزی را میخواهد به جامعه ایرانی با مختصات فکری فعلی ارائه دهد! وراثت؟ این دیگر چه شترگاوپلنگی است که جریان مدعی اصلاحات و لیبرالیسم به مردم پیشنهاد میدهد؟
آن هم در سالگرد ورود رهبر انقلاب اسلامی57 به ایران! انقلاب 1357 بر مبنای عدالت اجتماعی و برای ریشهکن کردن خان و خاندان بود! انقلاب اسلامی 57 برای به قدرت رسیدن مستضعفان بود! این جمله صریح امام است که فرمودند «مستضعفان وارثان انقلابند!» و خود تا لحظه عروج به آن وفادار ماندند!
آنچه هاشمی به عنوان بدهکار بودن مردم به امام و خانواده امام میگوید، به هیچ عنوان از سر ارادت و احترام و خضوع در برابر امام(ره) و خانواده امام(ره) نیست بلکه برای چاق کردن ابزار سیاسی خود است!
بله! ما خود را مدیون امام میدانیم چراکه اسلام را روی دست گذاشت، بالا برد و به کمک مردم، به جامعه ایرانی عزت و استقلال داد! نسلهای جدید باید خود را مدیون امام بدانند چراکه مانع پرورش یافتن آنها در جامعه طبقاتی و خاندانی رژیم گذشته شد. ما مدیون امامیم چون پرچم عدالت و برابری را برافراشت. مستضعفان را حاکم کرد و خود هم تا آخر بر این میثاق ماند. و مردم نیز چون مدیون امام خمینی هستند؛ بر میثاق خود برای حراست از انقلاب او پایبندند. ما مدیون امامیم اما ملاک، انقلاب است و قانون. همان انقلابی که امام(ره) درباره آن فرمودند: «انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد» (منشور روحانیت) و همان قانونی که ایشان درباره آن تصریح کردهاند: «اگر میخواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را.» [صحیفه امام؛ ج14، ص378]
سفارش و توصیه به تبعیض آن هم به نام امام(ره) جفای بزرگی به انقلاب است! سیدحسن خمینی که احترام او به واسطه نسبتش با امام(ره) برای همه ما واجب است نیز باید نشان دهد فرزند همان امام است. موضوع احراز صلاحیت سیدحسن واقعا چیزی نیست که بتوان با یدک کشیدن نسبت خونی با امام، حقی فراقانونی درباره آن قائل شد! چراکه باعث ضایع شدن حقوق دیگر کاندیداها میشود! این با بدیهیترین اصول انقلاب اسلامی سازگاری دارد.
اگر قرار باشد شورای نگهبان برای نوه امام(ره) تبعیض قائل شود، این یک اتفاق خوب در سالگرد انقلاب اسلامی نیست! آنچه آقای هاشمی به بهانه دفاع از نوه امام میگوید، به مرور باعث رسوب یک ذهنیت منفی نسبت به بیت امام در افکار جامعه ایرانی خواهد شد! آقای هاشمی آنچه را برای فرزند مجرم خود میخواهد، برای نوه امام هم میخواهد! و آن «تبعیض» است! خانواده امام باید از این مسائل مبرا بمانند! باید بدانند هاشمی از بیت امام دفاع نمیکند! بلکه آتش پروژه خودش را چاق میکند! این وسط قربانی کیست؟
تهدیدات و فرصت های سفر به اروپا
دکتر سید عبدالله متولیان در بخش یادداشت امروز روزنامه رسالت نوشت:
بالاخره پس از یک تأخیر بلند مدت، اولین سفر پسابرجامی رئیس جمهور کشورمان به دو کشور اروپایی ایتالیا و فرانسه انجام شد. این سفر که به عنوان اولین میوه شجره برجام در جهت باز کردن قفلهای اقتصادی کشور و لغو تحریم های ظالمانه غرب علیه ایران تلقی می گردید ، حاوی درس ها و نکات مهم و پندآموزی است که چنانچه دولتمردان به نکات منفی آن توجه نکنند بی تردید خسارات متعدد اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی و در نهایت خسارات امنیتی را متوجه نظام جمهوری ایران خواهد ساخت.
با توجه با اینکه آثار برجام بر اقتصاد و فرهنگ جامعه ایران در سه مقطع "کوتاه مدت" ، "میان مدت" و " بلند مدت" قابل ارزیابی است ، آثار سفر پسابرجامی رئیس جمهور به دو کشور اروپایی نیز تابعی از همین قاعده بوده و باید در سه مقطع فوق الاشاره بر حوزه های مختلف ملی ، منطقه ای و فراملی اسلامی ایران بویژه حوزه اقتصاد ارزیابی گردد.
بر اساس اخبار موجود ، سفر روحانی به دو کشور ایتالیا و فرانسه با امضای ٣٧ قرارداد به ارزش حدود ٥١ میلیارد دلار که عمده آن به خرید ایرباس مربوط می شود در تاریخ دیپلماسی اقتصادی ایران کم سابقه بوده است ، لیکن نگاهی به دستاوردهای این سفر نشان می دهد که برجام برای اروپایی ها ظاهراً فرجام خوب و خوشی داشته و خروج از رکود و بحران اقتصادی و رونق کسب و کار و افزایش بی سابقه شاخص های بورس برخی شرکت ها نظیر دانیلی ، ایرباس و...از آثار کوتاه مدت این سفر است ، اما به زعم برخی صاحبنظران برای کشور ایران ، اتوبوس برجام در مسیر رسیدن به فرجام در همان فلکه اول تهرانپارس دور زده و مسیرش را به سمت اروپا و غرب کج کرده است.
به گواهی بسیاری از خبرگان اقتصادی و به استناد آمار و اطلاعات موجود ، دولت آقای روحانی که در حوزه اقتصادی با رکود بی سابقهای مواجه بوده است، اینک با هدف برون رفت از بن بست اقتصادی و ارائه چشم اندازی مثبت در اقتصاد تن به این سفر داده است.
قراردادهای منعقد شده در این سفر ، دارای ضعف های حقوقی و ایرادهای متعدد شکلی، فنی و محتوایی است:
1- در یکی از بندهای این قراردادها تصریح شده که اگر تحریم ها بازگردد و آنها (شرکت های طرف قرارداد) مجبور به خروج از ایران شوند ایران حق هیچگونه اعتراضی نداشته و شرکت مقابل نیز هیچگونه غرامتی به ایران نخواهد پرداخت.
2 - این قراردادها برای کشور بدهی و دیون خارجی را به ارمغان آورده و دیر یا زود باید به فکر بازپرداخت آن ها باشیم و در شرایط ویژه اقتصادی انعقاد اینگونه قراردادهای یکسویه توجیه اقتصادی ندارد.
3 - در شرایطی که با توطئه و تبانی مثلث "عبری عربی غربی" قیمت نفت در سراشیبی سقوط قرار گرفته و اوضاع اقتصادی ایران در بدترین وضعیت ممکن و در حالت رکودی بی نظیر قرار دارد ، نباید منابع کشور را که با زحمت به دست آمده ، بابت خریدهای غیر ضروری از دست بدهیم . کدام عقل سلیم اقتصادی بر چوب حراج زدن به سرمایه های آزاد شده کشور بابت خرید هواپیما و اجناس لوکس و غیر ضروری صحه گذاشته است.
در شرایطی که صدها مشکل عمومی و اولویت دار که اکثریت مطلق جامعه با آن دست به گریبان هستند وجود دارد چرا باید پول پرزحمت کشور صرف خرید کالاهایی شود که بخش بسیار قلیلی از جامعه را پوشش می دهد.
4 - برخی خبرها بر غیر منطقی بودن قراردادها دلالت دارد؛ شرکت پژو سیتروئن فرانسه با ده ها قید و شرط غیر قابل قبول ، متعهد شده است که با سرمایه گذاری بسیار ناچیز و از جیب ملت ایران سه مدل از خودروهای از رده خارج خود را ( مدلهای 208 و 2008 و 301) که مربوط به 10 سال پیش است ، از سال 96 در ایران تولید نماید! خوب است که این قرارداد با قراردادهای مشابه توسط شرکت های هندی و استرالیایی و... مقایسه شود که طرف غربی و ژاپنی را متعهد کرده است که بخشی از محصولات روز خود را در آن کشور تولید نموده و سهمی مشخص از بازار بین المللی را نیز به آن کشور اختصاص دهد و همه ساله استانداردهای شرکت مادر در شرکت کشور هدف نیز دنبال شود.
5 - مفهومی که ملت قهرمان ایران از اقتصاد برد برد استنباط میکنند این است که انتظار منطقی این بود که به جای یک جمع 100 نفره از بازرگان، تولید کنندگان ایرانی را جهت مذاکره برای تامین مواد اولیه و یافتن بازار های فروش جدید در کشورهای اروپایی همراه خود می بردند و قراردادهای فی مابین بر بستر تأمین منافع ملی و توسعه صادرات منعقد می شد و خرید هواپیما و خودرو و... را به بخش خصوصی واگذار می کردیم. اما آنچه رخ داده است حاکی از عزم جدی دولت برای واردات بیشتر کالا های اروپایی به ایران است ،
در حالی که اقتصاد کنونی ایران بیش از آنکه به کالا های لوکس اروپایی ها احتیاج داشته باشد نیازمند نگاه ویژه به تولید داخلی مبتنی براقتصاد مقاومتی و بومی است .
6 - کاش همان طور که ایتالیا و فرانسه با برنامه ریزی و با برآورد دقیق از فرصت ها و تهدیدات پسابرجام ، از این سفر برای رونق بخشی به اقتصاد بحرانی خود بهره برداری کرده و حضور خود در اقتصاد ایران را به ده ها شرط موکول کردند ، ایران نیز طی 31 ماه گذشته به جای بازی های سیاسی و بزرگنمایی غلط برجام و به جای خیال پردازی های بیهوده که منجر به سوءاستفاده بیشتر طرف غربی می شود ، برای امروز و این سفر از پیش برنامه ریزی و برآورد دقیق و درستی بر اساس تحلیل صحیح داده ها و با مدلهای علمی (SWOT) میکرد.
آنچه بیان شد تنها گوشه هایی از آثار کوتاه مدت این سفر پسابرجامی است و بدیهی است چنانچه نسبت به رفع آثار منفی آن کوتاهی شود بی تردید آثار میان مدت و بلند مدت آن به حوزه های فرهنگی و سیاسی کشیده شده و سرانجام شاهد آثار غیر قابل تصور آن در
حوزه های امنیتی نیز خواهیم بود.
علاوه بر ایرادهای مذکور، اصول و قواعد دیپلماتیک نیز در این سفر رعایت نشده و به گفته بسیاری از صاحب نظران ، برخی بی توجهی ها
به این قواعد موجب تضعیف و تحقیر ملت ایران گردید . کاش آقای روحانی نیز قدری به این قواعد توجه بیشتری کرده و از برگزاری جلسه زیر سایه نماد استیلای روم بر ایران خودداری می کرد.
و بالاخره کاش همان طوری که رهبر معزز و معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای بارها و بارها بر اقتصاد مقاومتی و بومی و دل کندن از بیگانگان و تکیه بر توان داخلی ، به عنوان تنها راه فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی کشور تأکید فرموده اند ، آقای رئیس جمهور نیز این سفر را فرصتی برای پایه ریزی اقتصاد مقاومتی و کم کردن سایه تهدیدات غرب از سر مردم تلقی می کرد.
به طور کلی و در یک نگاه ، سفر رئیس جمهور و هیئت اقتصادی و غیر اقتصادی همراه نشان می دهد که این سفر بیش از آنکه به نفع ایران باشد باعث خیر و برکت و گشایش اقتصادی برای طرف های اروپایی شده است. نتایج این سفر ناخودآگاه سخن اوباما در شهریور سال جاری را در خاطره ها زنده می کند که در پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسیده بود ایران در تحریم ها رشد غیر قابل باوری کرده بود و حالا اگر شما پولهای بلوکه شده ایران را آزاد کنید آیا به اقتدار بیشتر ایران نخواهد انجامید گفت : قرار نیست پولی به ایران داده شود بلکه ما به جای پول ، اجناس و کالاهایی را به ایران خواهیم فروخت.
با این اوصاف و به منظور پیشگیری از عوارض ناشی از کم توجهی به منافع ملی، ضروری است نمایندگان مجلس شورای اسلامی به فوریت نسبت به بررسی دقیق این قراردادها و تطبیق آن با منافع ملی اقدام نمایند.
ارسال نظر