پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سفارت عربستان نیز از سوی برخی معترضان تصرف شد! خبری که اصلا عجیب نیست. در چند سال گذشته بارها و بارها در تجمعات مختلف، شاهد اقدامات شتابزده و هیجانی از سوی برخی جوانان بوده ایم. کار به جایی رسیده که تقریبا هر لحظه منتظر چنین صحنه هایی هستیم و اصلا تعجب نمی کنیم که بار دیگر سفارتخانه ای به آتش کشیده شود! 

جالب اینکه هر بار تجمعات حق طلبانه و عدالت خوهانه مردمی با این قبیل رفتارهای احساسی و افراطی و مشکوک به انحراف کشیده می شود و اصل آن اعتراضات تحت الشعاع این حواشی قرار می گیرد. سپس افرادی به صحنه می آیند و با محکوم کردن این قضایا سعی در جمع کردن ماجرا دارند، اما کسی از خودش نمی پرسد که برای حل همیشگی این مشکل چه باید کرد؟ تا به کی باید شاهد خودسری یک عده برای لکه دار کردن چهره نظام باشیم؟ چرا مردم مومن و حزب اللهی باید تاوان فهم غلط یک عده قلیل را بدهند؟ این اتفاقات عجیب تا کی قرار است تکرار شود و کسی با عوامل آن برخورد نکند؟

البته مساله مهمتر از برخورد، ذهنیتی است که این افراد را وادار به رفتارهای خشونت آمیز می کند. فضایی که این قبیل افراد در آن نفس می کشند، فرصت هرگونه تامل درخصوص نتیجه و تبعات اقدامات افراطی را از آنها می گیرد. انگار هیچ فکر و اندیشه ای در مغزهای آنها وجود ندارد. در نتیجه بدون درنگ و فارغ از توجه و تامل درخصوص تبعات احتمالی اقدامات خشن و هیجانی، دست به کار می شوند و از دیوار سفارت خانه هایی بالا می روند که دولتهایشان با ما سر ناسازگاری دارند و منتظر بهانه و فرصت برای مظلوم نمایی و انتقام هستند. 

هربار با این قبیل اقدامات مشکوک، نتیجه کار عملا تاحدود زیادی به نفع دولت هایی می شود که این عناصر افراطی علیه سفارت آنها اقدام کرده بودند! مثلا چند سال پیش سفارت انگلیس تحت فشار اقدام انقلابی مجلس قرار داشت اما اقدام عجیب برخی معترضان باعث شد که دولت انگلیس، طلبکارانه سفارتش را در ایران تعطیل کند در حالی که آن سفارت پیش از اقدام مشکوک معترضان، با فضاحت درحال بسته شدن بود!

10  

حال دو راه بیشتر وجود ندارد. یا اینکه همچنان چشمها را ببندیم و مثل همیشه تماشاگرنماها و معترض نماها و ... را محکوم کنیم و دوباره منتظر آینده و سفارتی دیگر باشیم! و یا اینکه چشمها را کاملا باز کنیم و به فکر حل مشکل باشیم. کار از برخورد و بازداشت این افراد هم گذشته و کسی ادعا نمی کند که تنها با بازداشت و محکومیت، می توان جلوی این قبیل حوادث را گرفت. همان طور که در قسمت های قبلی بیان شد، متاسفانه این تحلیل غلط برای اقدام هیجانی، ممکن است در فکر و ذهن خیلی ها وجود داشته باشد. پس قبل از هرچیزی باید دنبال آسیب شناسی باشیم و ببینیم که چرا برخی جوانان به اصطلاح حزب اللهی و طرفدار نظام، متوجه تبعات اقدامات خود نیستند؟ چرا منافع ملی برای آنها اهمیت ندارد؟ چرا قانون و مراجع و نهادهای قانونی در نظر آنها اهمیت ندارد؟ مهمتر از همه، چرا به بیانات و سفارشات و هشدارهای مکرر رهبر معظم انقلاب توجه نمی کنند؟ مگر رهبر انقلاب بارها تاکید نکرده اند، هرگونه اقدام عملی بدون توجه به قانون و نهادهای قانونی، جرم است؟ 

«… این هیچ مجوّز آن نیست که کسانى به بهانه این‏که اطمینانشان سلب شده، قانون‏شکنى کنند. قانون‏شکنى جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونى براى مقابله با هر چیزى که به نظر انسان منکر می‌‏آید – بدون اجازه حکومت – خودش یک جرم است؛ مگر نهى از منکر زبانى، که بارها گفتیم نهى از منکر زبانى جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطى هم ساقط نمی‌‏شود؛ اما آن‏جایى که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ چیزى مجوّز این نیست که بگویند چون نیروى انتظامى و قوّه قضایّیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزى که لازم باشد مردم براى حادثه‏‌اى خودشان وارد عمل شوند، رهبرى صریحاً به آنها خواهد گفت»

پس احتمالا این افراد یا اصلا سخنان رهبری را نشنیده و نخوانده اند؛ یا کلا توجهی به بیانات رهبری ندارند و یا اینکه رهنمودها را از افراد و جریانات دیگری می گیرند! بدون تعارف، این وظیفه نهادها و سازمان های انقلابی است که جوانان و نیروهای حزب اللهی را بیش از پیش متوجه قانون، منافع ملی و انقلابی و دغدغه های مقام معظم رهبری کنند تا به تدریج شاهد اندیشه ورزی در رفتارهای سیاسی این جریان باشیم.