عرفان قانعی فرد*

کردهای ترکیه، شاید هرگز قیام های کردها را از یاد نمی برند. مانند: ئاگری داغ (۱۹۲۶-۱۹۳۴) ، (شیخ سعید پیران (۱۹۲۵) ، آرارات (۱۹۳۰) ، درسیم (۱۹۳۷) و دیاربکر (۱۹۳۴) و… قیام هایی که با خون شسته شدند و با منتهای خشونت، مهار. گرچه بررسی سبب و علت آنان هم در حوصله ی این مقال نمی گنجد. اما مورخان معتقدند که در دکترین جمهوری خواهی، نوعی ناسیونالیسم شدید افراطی نهفته بود و این تناقضات در دولت مردان ترک تا ۷۶ سال بعد هم چنان ادامه یافته است و کم کم در راه تمرین دمکراسی سعی در باور هویت قوم های دیگر ترکیه دارد که قدرت واقعی جامعه اش، گوناگونی زبان و نژاد و موسیقی و قوم و هویت جداگانه آنان است و نمی شود که با قدرت سیاسی و شورای امنیت ملی و فرماندهان نظامی ۷۶ سال از پرونده های محرمانه نگه داری و پاس داری کرد تا مبادا به هویت غیرترک، کسی لب بگشاید.


تعصب شدید و افراطی سیاست حکومت و شاید عدم مدارای کردها، مانع آرامش و زیست مسالمت آمیز کردهای ترکیه با دیگر بخش های این کشور شد و البته مورخان هرگز از خطاهای سیاسی حکومت های ترک – و حتی نسل کشی آنان هم - چشم به غفلت نخواهند بست.


به عنوان آوردن یک شاهد تاریخی می توان گفت که در ژانویه ی ۱۹۶۷ حکومت سلیمان دمیرل، زبان کردی را ممنوع و انتشار حتی یک برگ نظم و نثر به این زبان را جرم تلقی کرد و حتی بعضی از روزنامه های وابسته به حکومت هر انتشار اثر هنری را توسط کردها، « زوزه های کردهای سرخ» توصیف کرد و آن هنگامی بود که کردهای ایران رادیو کردی و روزنامه ی کردستان انتشار می دادند و ارکستر رادیو کردی با هنرمندان مختلف برنامه اجرا می کرد. کردهای ایران و عراق، به زبان خود مجموعه ی نظم و نثر را منتشر می کردند و یا با این زبان با حکومت مرکزی خود مکاتبه داشتند. دمیرل حتی مقالات تحریک آمیز را اقدامی ضدتمامیت ارضی کشور و یا علیه امنیت ملی خواند و ۳ اوت ۱۹۶۷ تظاهرات عظیم مردم کردستان در سلیوان – ۱۰ هزار نفر – و دیاربکر – ۲۵ هزار نفر– برای دفاع از هویت فرهنگی خود، شکل گرفت.
حکومت ترکیه، جرات ابراز اعتراض مسالمت آمیز در این بخش از کشور خود را به فال نیک نگرفت که شاید تمرین دمکراسی مردمان جامعه باشد و جزو الفبای جمهوریت است و بهتر است به اصطلاح و روی کردی نو بپردازد، بلکه با مشت آهنین و زندان و گلوله و ترور به این بخش از مردمان ترکیه، پاسخ گفت و نسل جوان آن روز کردستان ترکیه، امروز شاید از میانسالی گذشته اند اما از یادها نرفته اند. هر حرکتی – حتی اجرای یک شب شعر ساده – رنگ و بوی امنیتی داشت و هرگز هم هویت فرهنگی – سیاسی کردها به رسمیت شناخته نشد و کردها هم در حکومت مرکزی مشارکتی نداشتند. حتی اگر در کردستان عراق، یک ناآرامی رخ می داد به این بهانه صدها کرد روشن فکر و فعال فرهنگی و اجتماعی کردستان ترکیه را محاکمه و متهم به جاسوسی برای بیگانه و… می کردند و سیاست حکومت مرکزی در انکارا جز خشونت، ذره ای تعدیل نشد. توهم جدایی طلبی باقی ماند، و حکومت ترک را می آزرد اما سند مکتوبی برای اثبات ندارد که اکثریت مردمان جامعه کردستان ترکیه خواهان چنین امری باشند. گرچه در بین بعضی از حزب ها شاید چنین رویکرد رویایی وجود داشته و دارد، اما آیا نسل جوان و تفکر غالب بر جامعه چنین است؟ در بررسی اسناد تاریخی، شاید گاهی تعدادی از فعالین فرهنگی و اجتماعی دست خوش احساسات می شدند و طرح رویایی کردستان بزرگ را در سر می پروراندند اما حکومت به جای گفتگو و رفع نقیصه ی فرهنگی، آنان را جدایی طلب و… می خواند که امروزه روز در اسناد مشخص می شود زمینه ی عملی نداشتند. و آن حزب هایی که به بهانه ی آزادی بخشی، روی کرد مسلحانه در پی گرفتند در میان جامعه چندان قوام نگرفتند و مردمان جامعه پیشرفته تر از احزاب بودند.


البته این اعتقاد هم وجود دارد که اوجالان- در میان پیروان اش مشهور به نام سَروک آپو (Serok Apo) – از روز اول طبق خواسته سازمان اطلاعاتی ژاندارمری ترکیه کار را شروع کرده و بعدها از اعضای آرگنکون شده. Ergenekon هم مجموعه ای از کمالیست گراهای افراطی در ترکیه هستند که اکثرا هم جزو نیروهای امنیتی – نظامی. . حالا در ریشه لغوی هم اسم یک جای افسانه ای است در کوه های آلتا با نماد گرگ خاکستری و البته منشا تروریسم در ترکیه… اکثر اعضای ان را ژنرال های بازنشسته و نظامی های ارتش ترکیه هستند و دولت سایه نامیده شده اند… این سازمان مسئول جنگ ۳۰ ساله پ ک ک در داخل ترکیه است. بعدها ژنرال اردل جیملر در نیروی دریایی اولین کسی بود که درباره ان علنا حرف زد و حتی گفت CIA در دوران تشکیل کمونیسم از ان حمایت کرده. روزنامه صباح ترکیه هم بر اساس اسناد ۴۰۰۰ صفحه ای افشا کرد که اوجالان عضو ان بوده.
سال ۱۹۷۸ که پ ک ک را تاسیس کرد مانیفست ان راه انقلاب کردستان بود و به زبان ترکی هم نوشته بود که خواستار استقلال کردهای ترکیه است… بماند که ۴۰۰۰ روستا را ویران کرد و هزاران نفر را ترور. وقتی رفت زندان ورق برگشت و از تمامیت ارضی ترکیه دفاع کرد و آتاتورک را ستود و موضوع بی ربط کنفدرالیسم دمکراتیک را مطرح کرد و … بعدها عثمان اوجالان، برادر عبدالله هم گفت: پ ک ک و همه شاخه هایش هیچ اعتقادی به آشتی و دمکراسی نداشته و ندارند او هم معتقد است که اوجالان ارگنکونی است و ارگنکون هم اجازه برقراری صلح را نخواهد داد…
یک سال پیش از ۱۹۸۴ که پ ک ک به عنوان سازمانی چریکی شناخته شود، به طور مسلحانه علیه دولت ترکیه اقدام کرد. در آن زمان نگاه مقامهای نظامی و شخصی آنکارا این بود که پدیده ای خارجی است که در بقاع لبنان، سوریه، عراق و ارمنستان پایگاه دارد و تورگوت اوزال – رییس جمهور وقت ترکیه- آن را لانه فساد و ترور نامید. رهبران سوریه از سالها پیش، تسیهلاتی برای پ ک ک فراهم کرده و با تروریست های سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در ایام یاسر عرفات، این گروه ها رابطه یافتند و اعضایش در اردوگاه های فلسطینی، دوره نظامی و آموزشی طی می کردند و بعدها در ارمنستان هم پایگاه داشتند و دارند. . اختلافهای سوریه و ترکیه هر چند از سال ۱۹۳۹ و به خاطر آب فرات بود، اما دمشق به منظور فشار علیه آنکارا، با کارت پ ک ک بازی می کرد و در رسانه ها برای عوامفریبی اعلام می شد که « مبارزه پ ک ک برای خودمختاری کردستان و حقوق فرهنگی و سیاسی کردها در ترکیه است و… » پ ک ک برگ برنده ای شد که هرگز سوریه از آن چشم برنداشت؛ هم بر همسایه اش فشار می آورد و هم از مشکل کردهای خود و مسایل امنیتی مرتبط با آنان رها می شد. سوریه از ارمنی ها و پ ک ک، علیه ترکیه حمایت کرد. دولت دمشق به منظور فشار بر آنکارا با کارت پ ک ک بازی می کرد و در رسانه هایش اعلام می شد که “ مبارزه پ ک ک برای خودمختاری کردستان و حقوق فرهنگی و سیاسی کردها در ترکیه است “ . پ ک ک برگ برنده ای شد که هرگز سوریه از آن چشم بر نداشت، برگه ای که با آن هم بر همسایه اش فشار می آورد و هم از مشکل کردهای خود و مسائل امنیتی مرتبط با آنان رها می شد. هزاران کرد سوریه با اعمال فشار استخبارات سوریه و نیروی پ ک ک به جبهه های این حزب اعزام شدند تا بجنگند و در یک سال بیش از یازده هزار جوان کرد سوری در صفوف حزب موهومِ اوجالان کشته شدند. گرچه اوجالان حمایت سوریه از پ ک ک را استراتژی می نامید اما این پیمان تاکتیکی جز ویرانی و خون ریزی برای کردها در آن ایام ثمره ای نداشت و شمار تلفات مردم از اوت ۱۹۸۴ تا پاییز ۱۹۹۰ را ۲۰۰۰ نفر می دانند. سازمان امنیت ترکیه و ارتش این کشور نمی خواست که به هیچ وجه راه مسالمت آمیزی را برگزیند و اوجالان هم قایل به هیچ نرمشی نبود و مردم هم در این میان بازیچه ی سیاست خشونت.
حمید درویش رهبر دمکرات کردهای سوریه، اوجالان را به این قضیه متهم می کند که « یک نسل جوان کرد را گوشت دم توپ کرد» ، شاید همان نظریه ی کارشناسان را تکرار می کند که با هم کاری سازمان امنیت سوریه، هم کردستان سوریه را آرام کرد و هم جوانان جذب شده به یک آرمان موهوم و تخیل غیرواقعی را برای جنگ مسلحانه به داخل ترکیه کشانید. به این صورت مشکل کردهای سوریه – به زعم حکومت - هم حل شود. از ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹، ده ها مدرسه به وسیله ی پ ک ک در کردستان منهدم شد. حکومت هم در مقابله، سیاست تحلیل را در پی گرفت و هر خانواده متهم به هم کاری به پ ک ک را اعدام کرد. مدتی اوجالان سیاست تخریب خود را متوقف کرد اما حکومت هم چنان وی را تروریسیت نامید که « صدها روستا و منطقه را به آتش کشیده و جز ویرانی و بربریت، ارمغانی برای ترکیه نداشته است» ؛ اما سیاست آبادانی حکومت هم هیچ استراتژی معینی نداشت و کردها باوری به نرمش حکومت و تعدیل سیاست سرکوب آن نداشتند. و در ۱۱ استان کردنشین حکومت نظامی برقرار بود و انگار که آنکارا اطمینان داشت که ترور را باید با ترور پاسخ دهد و این درست مصادف با ایامی است که در ایران، حکومت سیاست پذیرش امان نامه های معارضین کرد مسلح را در پیش گرفته است و کردهای مسلحی که از ۱۹۷۹ به احزاب کردی منطقه پیوسته بودند و پس از مدتی به ایران باز می گشتند با دریافت امان نامه و به-زمین-گذاشتن اسلحه، به سیر زندگی عادی خود باز می گشتند و آگاهان سیاسی آن را سیاست تواب سازی ننامیدند بل که آن را سیاستی در جهت حفظ آرامش منطقه توصیف کردند.
در دهه ۹۰، ترکیه از سوریه خواست که دست از حمایت از تروریست های پ ک ک بردارد و نیز زمینۀ صلح فلسطین و اسراییل را فراهم کند. هر چند رویارویی، ۳۰۰۰۰ تن کشته و قربانی را به همراه داشت، اما سوریه همچنان از حمایت پ ک ک دست برنداشت و در سال ۹۶ بود که طاقت و صبوری ترکیه تمام شد و از سوریه خواست که اوجالان را اخراج کند.
و البته زمانی هم که - با پادرمیانی مام جلال طالبانی - اوزال می خواست با اوجالان گفتگو کند ارتش ترکیه با سم زمینه مرگ او را فراهم کردند. سرانجام در سال ۱۹۹۶ طاقت و صبوری ترکیه تمام شد و از سوریه خواست اوجالان را را اخراج کند. در هفدهم مارس ۱۹۹۸ (۲۶ اسفند ۱۳۷۷) اوجالان به چنگ سازمان استخبارات ملی (میت) ترکیه افتاد و کردها واکنشهایی داشتند. حتی در تهران هم در برابر سفارت ترکیه و سازمان ملل تظاهرات کردند (حکومت ترکیه، انگشت اتهام را بسوی ایران هم دراز کرده بود که در ارومیه، دفتر کار در اختیار پ ک ک قرار داده است و گفتند ایران در آن ایام برای رساندن سلاح به دره بقاع لبنان از پ ک ک کمک می گرفت که ایران عمده این اتهامات را رد کرد) .

اوجالان بار دیگر با کردهای عراق در ۲۷ اکتبر ۱۹۹۲ به صلح می نشیند اما ارتش ترکیه در ۱۲ کیلومتری خاک کردستان نفوذ کرد و کردهای عراق او را با ناآگاهی از واقعیت های کردستان متهم کردند. حتی محمود عثمان وی را شخصی دیوانه و مجنون نامید. در ۱۷ فوریه ی ۱۹۹۳ طالبانی با وی به گفتگو نشست تا با ترک ها در حکومت اوزال، آتش بس کند و راه دیپلماتیک را در پی بگیرد که به نفع کردهای ترکیه است. اما اوجالان دوباره حکومت را تحریک می کند و این بار عصمت سزگین، وزیر کشور، تسلیم بدون قید و شرط را می خواهد اما اوجالان « قطع عملیات نظامی، عفو عمومی، آزادی زبان و فرهنگ و… » اما سلیمان دمیرل هم چنان بر زیاده روی و افراط اوجالان تاکید دارد و وی را تروریسیت می خواند. و کردها بار دیگر دوران بلاتکلیفی را آغازیدند و حیات زندگی آرام شان در گرو فرونشاندن خواسته های سیاسی تحریک آمیز این رهبر شد. سرانجام اوجالان در ۲۶ اسفند ۱۳۷۷ پس از عملیات ده روزه سازمان اطلاعات ارتش ترکیه و سازمان اطلاعات ترکیه (میت) دستگیر شد. خبری دستگیری وی را بُلند اجویت نخست وزیر وقت ترکیه اعلام کرد.
اما طبعا در مناطق کردنشین اغراق در قهرمان سازی، روی کردی آشناست. اما در واقع امر بسیاری از رهبران کشور های اروپایی از دولت ترکیه خواستند که وی را عادلانه محاکمه کرده و از اعدام او خودداری کند. وی نیز به محض بازگشت خود را ترک دانست و عاشق ترکیه.
پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر، پ ک ک برای این که شامل لیست تروریستی آمریکا نشود، اسم خود را به کنگره دموکراسی کردستان (کادک) تغییر داد. پ ک ک گروه های کوچکی از خود ایجاد کرد تا از حملات ترکیه و حملات احتمالی آمریکا مصون بماند. این تقسیم اعضا به صورت گروههای کوچک در عراق، سوریه و ایران انجام شد. در کردستان عراق به نام حزب راه حل دموکراتیک کردستان و در ایران، پژاک (حزب حیات آزاد کردستان) تشکیل شد. پ ک ک و پژاک، دو روی یک سکه بودند اما شاید بامجوز دولت اقلیم، فعالیت داشتند.
سال ۱۳۸۸ هم بر اساس پیش نهاد اوجالان روز دوشنبه (۱۹ اکتبر) هشت تن از افراد مسلح وابسته به پ ک ک و ۲۶ پناه جوی جوان کرد ترکیه از اردوگاه مخمور، واقع در کردستان عراق، تحت عنوان سفرای صلح و نشانه ی اعلام آمادگی این حزب در جهت حل سیاسی مسئله ی کردها و مصالحه مسالمت آمیز با حکومت مرکزی، خود را تحویل مقامات قضایی ترکیه دادند. اما خبرهای رسانه ها حاکی از آن بود که کاروان سفیران صلح هنگام عبور از شهرها و استان های کردستان ترکیه با استقبال هزار نفری مردمان روبرو شد. اما آیا در چشمان امان گرفته های بازگشته به دامن وطن، پیروزی دیده نمی شد. که در ان ایام هم بنا به گفته، اعضای ارشد حکومت عراق، طالبانی نقش عمده ای ایفا کرد.
پ ک ک همچنان در فهرست یک سازمان تروریستی باقی ماند و CIA اعلام کرد که قاچاق مواد مخدر، منبع عمده مالی پ ک ک و پژاک است. زیرا سازمان های تروریستی بر دو پایه استوارند: ایدئولوژیکی – سیاسی و دومی اقتصادی. به هر حال در جاهایی که خلا قدرت دولت ها وجود دارد این سازمان ها خیلی زود رشد می کنند. آنها برای خرید اسلحه، مواد منفجره و نیازهای روزانه خود به پول نیاز دارند. در بین روش های درآمدزایی، قاچاق مواد مخدر بهترین آنهاست. یکی از مهم ترین مناطق حوزه پخش مواد برای پ ک ک اروپا می باشد که ۸۰ در صد پخش را در آن بر عهده دارد. پ ک ک به یکی از اربابان واقعی مواد مخدر تبدیل شد که در میان هلال طلایی (از پاکستان، افغانستان، ایران و ترکیه) تا اروپا رقیبی ندارد. هزاران هواخواه پ ک ک در اروپا شبکه بزرگ پخش مواد مخدر را بر عهده دارند. به گزارش اینترپل (پلیس بین الملل) در سال ۱۹۹۲ پ ک ک ۸۰ کنترل مواد مخدر اروپا را در دست دارد. پژاک نیز به عنوان شاخه ایرانی پ ک ک نقش اساسی را به ویژه در مرز های ایران ایفا می کند. در گزارشات سالانه پلیس بین الملل (اینترپل) چنین آمده است: " بین ۶۰ الی ۷۰ درصد مواد مخدر وارده به اروپا از طریق استانبول انجام می شود. ۱۷۸ تشکیلات کردی تحت کنترل پ ک ک و پژاک مستقیما در ترانزیت مواد مخدر دخالت دارند. دادستان کل آلمان نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: " ۸۰ درصد مواد مخدر مصرفی در آلمان توسط اعضای پ ک ک و پژاک تامین می گردد" . بسیاری از اعضای دستگیر شده فرقه های پژاک و پ ک ک توسط ترکیه و ایران نیز در بازجویی ها و یا مصاحبه های مطبوعاتی به این نکته اعتراف کرده اند که در آمد حاصله از مواد مخدر را برای تامین هزینه های فرقه های خود صرف می کنند. و در این ۲ سال اخیر هم اگر یک قاچاقچی کالا در مرز ایران و عراق از دادن حق گمرگ به پژاک امتناع کند، ترور خواهد شد.
حملات پژاک علیه ایران در سال ۱۳۹۰ شکل و رنگ دیگری یافت. در ان ایام که حملات پژاک به نقاط مرزی و تخلف ارضی، روز ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ تلویزیون TRT ترکیه و برخی از روزنامه های ترکیه (مانند زمان) نوشتند که مراد کارایلان توسط سپاه پاسداران ایران دستگیر شده و چند لحظه بعد هم علاالدین بروجردی (رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی) خبر دستگیری وی را در رسانه های داخلی ایران تائید کرد اما در غروب ان روز، علی اکبر صالحی (وزیر خارجه) تکذیب کرد… و از ۸ شب به بعد نیز به طور ۲۴ ساعته رسانه های وابسته به پ ک ک موضوع را تکذیب کردند و حتی کارایلان برای انحراف افکار عمومی مردم عامی هم خود را اسطوره ای افسانه ای و غیر قابل دسترس نامید که بر کوهساران پرواز می کند و باکی از جهان نیست! . اما یکی از کارشناسان CIA معتقد است که ” ترکیه قدرت و نفوذ سپاه ایران در میان افراد بومی در منطقه قندیل را ندارد و بدون شک سپاه پاسداران ایران، وی را دستگیر کرده و با وی به توافق رسیده و اکنون وی تغییر جهت خواهد داد! “ .
اما به هر حال تفکر فرقه مسلح پژاک، شبه نظامی چپ گرا، آپوگرایی مطلق و منحط است که به ترویج پیروی از افکار اوجالان می پردازد. گروه مسلح پژاک، شاخه ایرانی پ ک ک مائوئیست، در بخش شرقی کوهستان های قندیل، فعالیت دارد که شاید ۵ ساعت پیاده از مرز ایران فاصله دارد. فعلا که مسئول گروه مسلح پژاک را عبدالرحمن حاج احمدی معرفی کرده اند، مشهور است که با وجودی که بارها انشعاب هایی رخ داد و افرادی که صلاحیت و مشروعیت این شخص را به چالش می کشند، از پ ک ک جدا می شوند و بعد در شرایطی نامعلوم و مکشوک، کشته می شوند و انشعاب های درونی مانند شبکه ای مافیایی، مطرح نمی شود و یا در نطفه خفه می شوند… در سال ۲۰۰۳ پژاک به صورت شاخه ای از پ ک ک با هدف ایجاد خشونت و ترویج ترور در کردستان ایران تاسیس شد و تمامی اسناد و مدارک و بیانیه های این فرقه نشان می دهد که اعضای اولیه تشکیل دهنده آن همان اعضای پ ک ک و بیشتر از کردهای ایرانی می باشند. از ایام تاسیس تا به امروز، علی رغم ادعای فرقه پژاک و چتر حامی اش پ ک ک به رهبری عبدالله اوجالان که همیشه با بوق و کرنا اعلام آتش بس می کنند، خود را طرفدار دموکراسی و آزادی مردم کرد می دانند، هر روز شاهد خشونت و ترور توسط این فرقه هستیم که بعد خود رسما مسئولیت آن را برعهده می گیرند و پژاک و پ ک ک مخل امنیت مردم کرد شده اند
به هر حال پژاک پس از سفر مسعود بارزانی به تهران (اوایل آبان ۱۳۹۰) و وعده های مکررش به مقامات امنیتی و نظامی و عقد قراداد بین ایران و پ ک ک، عملا تعطیل شده و افسانه سرائی های رسانه ای و تبلیغاتی اش هم ظاهرا پایان یافته. و جز نفوذ در رسانه ها، فعالیتی دیگر ندارند. به قول یکی از مقامات سیاسی آمریکا" امروزه آنکارا و تهران و بغداد با دیدگاهی توام با شک و تردید به مسعود بارزانی، می نگرند که بیشتر او یک فیگور محلی است تا قدرت صاحب نفوذ سیاسی. زیرا از روز نخست نفوذ و قدرت چندانی در برایر پ ک ک نداشته و ندارد و نتوانست که در این مدت – با وجود وعده هایش به ترکیه و ایران – کمترین محدودیتی برای عملیات تروریستی پ ک ک و پژاک ایجاد کند و بهانه او این است که پ ک ک را نمی تواند اخراج کند اما بیشتر دلالت بر عدم توان او در انجام این مساله دارد و از دیگر سو تعامل پنهانش با اورشلیم. شاید اگر دلسوز و مدافع منافع و مصالح اقلیم می بود، به چنین امری مبادرت می کرد، وی برای عقب راندن نیروهای حزب رقیبش از اربیل از بمباران هواپیماهای ترکیه و توپ باران تانک های عراقی سود جست و تاریخ شاهد اضمحلال هزاران کرد را در راه رسیدن وی به این شهر و نامیدن پایتخت کردستانش، بر ان بود، اما یک قدم برای عقب راندن پ ک ک و پژاک از خاک کردستان، برنداشت" .
و امروزه پ ک ک، صراحتا حامی سوریه و تائید کننده حکومت بشار اسد است و حتی اعلام کرده در صورت حمله ترکیه ما از خاک و وطن خود دفاع می کنیم! و البته حکومت سوریه هم پس از نیم قرن به صدها هزار کرد که فاقد حق شهروندی بودند و حتی هویت شان را به رسمیت نشناخته، شناسنامه داده و با حزب اتحادیه دموکراتیک کردستان (شاخه سوری پ ک ک) که خود را مهمترین تشکل سیاسی کرد در کشور می داند توافق کرده که کنترل کردستان سوریه در اختیار آنها باشد. البته به طور مشهود، در تابستان امسال، ادبیات سیاسی روزنامه های ایرانی خطاب به پ ک ک تغییر مشهود یافت و به جای عادت مرسوم “ تروریستها” از واژه “ مبارزان و جنگجویان” استفاده شده است. اما یکی کارشناسان سیا بر این باوراست که در جنگ داخلی سوریه، دعوا بر سر منافع دو کشور ایران و ترکیه است و از دور هم عراق در موضوع منتفع است. آیا تقویت پ ک ک نیز اقدام مناسب استراتژیکی محسوب می شود که دوباره ایران از آن سود می جوید؟ و البته کارشناسان میت ترکیه هم بر این عقیده هستند که ایران در تحریک کردهای ترکیه را در حمایت فعلی از اوجالان بر عهده دارند. که تاکنون ایران ان را تکذیب نکرده است.
حزب کارگران کردستان ترکیه- پ ک ک- روز شنبه، به طور رسمی با ارتش این کشور اعلام آتش بس کرد. در شب نخست جشن ملی نوروز امسال با گردهمائی هزاران نفر از کردهای ترکیه، اوجالان از زندان پیامی فرستاد، ضمن اعلام آتش بس، از نیروهای فرقه اش در داخل ترکیه خواست که ترکیه را ترک کنند و به قندیل - پایگاه اصلی این گروه در کردستان عراق - بروند. گروهی ازمردمان خوشحال بودند که کابوس پ ک ک بر زندگی انان پایان یافته و گروهی از شیفتگان ترقه بازی هم – تحت عنوان منتقدان - پیام اوجالان را به معنای خلع سلاح پ. ک. ک معنی کردند که برنده بازی هم دولت ترکیه خواهد بود و دیگر پ. ک. ک توانی برای دفاع از خود نخواهد داشت.
نوشیروان مصطفی امین - رهبر جنبش تغییر - و نماینده اتحادیه میهنی کردستان عراق هم در این عید نوروز در کنار کردهای ترکیه بود اما از طرف بارزانی، نماینده ای حضور نداشت. زیرا معمولا در نزدیک شدن به حکومت های مرکزی دارای جمعیت کردنشین، بارزانی دوست دارد که در صف اول ماجرا باشد و به قول خودش خالص و مخلص بودن خود را به آن حکومت همسایه اثبات کند. البته اوجالان بارها و بارها، بارزانی را به عوامفریبی، تبارگماری، تفکر قبیله ای، سواستفاده از مردمان عوام، و خیانت و جنایت متهم کرد که خود را برای شاهنشاهی و خلیفه گری در کردستان آماده می کند. مسعود بارزانی هم با کمک اداره امنیت حزبش – پاراستن – که مافیایی رسانه ای دارد در این مدت علاوه بر سانسور کامل اخبار جلال طالبانی، یک خبر هم درباره اوجالان و کردهای ترکیه منتشر نمی کند زیرا با نزدیک شدن دوباره اوجالان به ترکیه، دیگر بودن او از نظر سیاسی، محلی از اعراب نداشته و ندارد.
مسعود بارزانی و حزبش برای ادامه کار بازرگانی و داد و ستد تجاری، خواهان حل موضوع کردهای ترکیه بود که البته او بیشتر به دنبال اضمحلال کامل پ ک ک است. بارزانی از سال ۱۹۹۲ به بعد با استفاده از امکانات مادی و حزبی و قدرت نظامی – امنیتی سعی در ساخته و پرداخته کردن تاریخی و هویتی برای خود و قبیله اش دارد اما وقتی با تجمع هزاران نفری کردهای ترکیه و عکس اوجالان روبرو می شود، نمی تواند بپذیرد. عین همان حالتی که مصطفی بارزانی در مهاباد داشت و وقتی مردم از پیشوا قاضی محمد استقبال می کردند و عکس او را بلند می کردند او هم عصبی می شد و یا در نزد پیرهای عشایر بدگوئی می کرد و یا هنگام رژه سربازها، عکس استالین را می گذاشت. و خود را رهبر خودخوانده کل کردهای جهان می دانست. و امروز هم همان میراث مانده است که کردستان ایران و عراق و سوریه و ترکیه تحت نفوذ خود و حزبش باشد.
البته دولت ترکیه هم اندک اندک در مسیری گام برمی دارد که هویت کردها را به رسمیت بشناسد و قوم کردها را به عنوان یک حقیقت غیر قابل کتمان در کشورش داشته باشد و صلح با کردها، می تواند در تعامل ترکیه و اروپا کمک وافری باشد. اما درباره احتمال آزاد کردن اوجالان، این تصور می رود که اردوغان نمی تواند نظرش را بر اداره امنیت ترکیه و ارتش بقبولاند و فعلا اندیشیدن به این موضوع دور از ذهن است.
و صلح پ ک ک هم دوباره برای کردها، پیام آور این نکته بود که عقلانیت سیاسی و دیپلماسی و پرهیز از توهم فروپاشی حکومت مرکزی دارای منطقه کردنشین، در دنیای فعلی می تواند راه توسعه و رشد کردها باشد تا در معادلات سیاسی و موزائیک قدرت منطقه حائز اهمیت باشند و با برداشتن سلاح و کارت بازی کشورهای پیرامون علیه همدیگر شدن، کمترین فایده ای برای کردها نداشته و ندارد
- پژوهشگر تاریخ معاصر