پارس بررسی می کند:
چند پرسش اصول گرایانه از بزرگان ائتلاف اصولگرا/ ائتلاف اصولگرایان جبهه گیری مقابل کدام قطب است اصلاح طلبان یا ضدانقلاب؟
از طرف دیگر هنوز چند صباحی از انتخابات ریاست جمهوری نگذشته است. مردم هنوز تشتت عجیب جریان اصولگرا را فراموش نکرده اند. چرا انتظار داریم این وحدت را باور کنند و صوری ندانند؟ اساسا برای برداشت مردم سهمی قائل شدیم؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهدیان- اخبار خوشی از ائتلاف اصولگرایان منتشر شده است. ژنرال های اصولگرا بالاخره بعد از ماهها چالش و تلخی دور یک میز جمع شدند و بناست برای انتخابات مجلس آینده با لیست واحد وارد صحنه شوند.
اصل ائتلاف و وحدت امری است قابل ستایش. اما ائتلاف و حتا وحدت به خودی خود موضوعیت ندارد، طریقیت دارد. باید دید هدف از این ائتلاف چیست و قرار است چه اتفاقی بیافتد؟
در همین رابطه چند نکته و پرسش محل طرح است:
سوال اول؛
از نظر بزرگان اصولگرا، کدام دوقطبی در کشور اصالت دارد و واقعی است؟ دوقطبی اصلاح طلب و اصولگرا یا دوقطبی انقلابی- ضدانقلابی.
آیا این دو یکی است؟ سوال این است که ائتلاف اصولگرایان جبهه گیری مقابل کدام قطب است اصلاح طلبان یا ضدانقلاب؟ آیا ضدانقلاب اصلاح طلب دیدم؟ یا ماجرای ضدانقلاب در دوران جدید تغییر کرده است؟
مساله این است که باید کمی متفاوت از گذشته ماجرا را دید. رهبری طی ماههای گذشته تاکید اساسی بر مساله نفوذ کردند. بعد هم تصریح کردند این نفوذ که گفته می شود تنها در جاسوسی نیست و جاسوسی کمترین سطح آن است. نفوذ، استحاله و براندازی نرم است. سبک زندگی لیبرال و تبلیغ چنین زندگی است. سبک زندگی که از آن آمریکای بزک کرده در می آید. سوال این است با این تفسیر متفاوت از نفوذ و خطر آیا هنوز نگران کننده ترین جریان در کشور، اصلاحات است؟ یا هستند کسانی که می توانند خواسته یا ناخواسته عامل نفوذ باشند و در همه دسته بندی ها نیز حضور داشته باشند؟
مساله این است که این ائتلاف، دوقطبی اصلاح طلب و اصولگرا را سامان می بخشد. سلمنا. برای دوقطبی انقلابی ضدانقلابی چه می کنید؟ اساسا فکر می کنید؟ اگر فکر می کنید بی دلیل چتر اصولگرایی را انقدر باز کردید.
سوال دوم؛
گفته شد ائتلاف طریقیت دارد. سوال این است که آیا این ائتلاف ما را به هدف می رساند؟ مثلا اگر می گذاشتیم فلان جریان و شخصیت اصولگرا با اعتدالیون وحدت می کرد و بین اعتدالیون و اصلاح طلبان انشقاق ایجاد می شد، به هدف نزدیکتر نمی شدیم؟ الان کل جریان اصولگرا از تندرو تا لیبرال اصولگرا ذیل یک چتر هستند. تردیدی هم نیست که جریان رقیب کل این جبهه را با تابلوی رئیس جمهور سابق برای مردم معرفی می کند. با این وصف چقدر باید هزینه داد تا گفته شود این جبهه همان جریان سابق نیست و متفاوت است؟
از طرف دیگر هنوز چند صباحی از انتخابات ریاست جمهوری نگذشته است. مردم هنوز تشتت عجیب جریان اصولگرا را فراموش نکرده اند. چرا انتظار داریم این وحدت را باور کنند و صوری ندانند؟ اساسا برای برداشت مردم سهمی قائل شدیم؟
سوال سوم؛
یک جبهه اصولگرایی درست شده است که از هر اعتقاد وسلیقه ای در آن پیدا می شود. سوال این است که لیست انتخاباتی با چه معیاری بسته می شود؟ شایسته سالاری است یا سهمیه بندی؟ مردم از کجا اطمینان پیدا کنند که سهمیه بندی جریانی و حزبی نیست؟ و مگر غیر این نیز باور پذیر است؟ چرا باید به فلان فرد که آزمون پس داده است ولی مجدد در ائتلاف است رای دهند؟ آیا بزرگان ائتلاف حاضرند از افراد شایسته و اما غیر جریانی و غیر حزبی، نیز داخل لیست قرار دهند؟ آیا با وجود این همه جریانی که دور یک میز نشسته اند می توان انتظاری غیر از سهمیه بندی داشت؟
واپسین سوال؛
اصولگرایی یعنی چی؟ هرکس ادعا کرد رهبری و امام و انقلاب را قبول دارد اصولگرا است؟ آیا عملکرد افراد مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا برای اخلاق سیاسی هم شان اصولگرایی قائل شدیم؟ مثلا اگر یک کاندیدا در انتخابات گذشته با بداخلاقی مثلث اصولگرایی را بهم زد، باز هم باید محل رجوع قرار گیرد؟
حرف این است که تا کی با این دو قطبی اصولگرایی و اصلاح طلبی قرار است همه مدعیان اصولگرایی را یکی بدانیم؟ چرا اجازه نمی دهیم پروسه خالص سازی-و نه پروژه خالص سازی- که وعده سیاسی دوران آخر الزمان است بدست مردم شکل بگیرد؟
این چماق ترس از اصلاح طلبی، باعث شده است اصولگرایی از درون تهی و بی هویت شود.
در هر صورت امیدواریم ائتلاف بماند و برای نصرت این جریان دعا می کنیم اما جریان اصولگرایی نیاز به پوست اندازی دارد، امروز نشد فردایی می رسد.
ارسال نظر