امیرحسین یزدان پناه
جنبش دانشجویی به مثابه «شورای نگهبان» انقلاب
د.جنبش دانشجویی امروز نیاز به خودباوری دارد. همه این نشست ها و مناظره ها و ... برای این جنبش یک کارنامه خوب است اما این ها کافی نیست.
16 آذر هرسال که نزدیک می شود، بازار نشست ها و مناظره های سیاسی در دانشگاه ها به تناسب فضای سیاسی کشور داغ یا حتی جنجالی و چالشی می شود. در این میان هرچقدر فضا برای بیان حرف ها و مواضع دانشجویان و جنبش دانشجویی بیشتر باز باشد، این فضا داغ تر و جذابیت آن برای این قشر بیشتر است. اما آیا جنبش دانشجویی یعنی برگزاری تریبون آزاد، مناظره و ...؟
برای پاسخ به این سوال باید به ویژگی های عناصر سازنده جنبش دانشجویی مراجعه کرد؛ یعنی دانشجویان. هردانشجو فی نفسه دارای خصوصیاتی است که همین خصوصیات را همراه خود به تشکل ها و تحلیل ها و تفسیرهای خود می برد و سرانجام، جریانی که از این عنصر مهم تشکیل می شود، واجد همه آن شرایط است. اما این ویژگی ها کدام است؟
در این مجال اندک، فرصت پرداخت مشروح به این ویژگی ها نیست اما در یک بررسی کلی می توان «عدالت خواهی»، «گرفتار نبودن در چرخه های قدرت و زر و زور» و در یک کلام «آزادگی»، «آرمانخواه بودن»، «مبارز بودن»، «تحرک و سرزندگی ناشی از سنین جوانی»، «دغدغه مند بودن» و خصوصیاتی از این قبیل را از جمله ویژگی های جنبش دانشجویی توصیف کرد. جریانی که اگر بر مسیر اصیل و فطری خود حرکت کند، نه به کسی باج می دهد و نه اجازه می دهد مورد ظلم قرار گیرد. آن جایی هم که احساس کند دست های پشت پرده می خواهند، سرنوشت کشورش را تغییر دهند، حتی اگر در 28 مرداد 32 حضور چشمگیر نداشته باشد 4 ماه بعد وقتی عرصه سیاسی کشور را آغشته به دخالت خارجی می بیند مقابل «نیکسون» می خروشد و خون گرمش را نثار مقابله با استکبار می کند. به دلیل همین پویایی و سرزندگی است که می توان انتظارات ویژه از جنبش دانشجویی داشت. جنبشی که باید زنده و سرزنده باشد تا آرمان های یک ملت گم نشود. براین اساس، هرچند حرف های گفتنی درباره آن چه جنبش دانشجویی می تواند علمدار آن باشد زیاد است اما به اعتقاد نگارنده، شرایط زمانی انقلاب اسلامی و نیز تحولات بین المللی و منطقه ای از یک سو و لزوم حرکت انقلاب اسلامی در مسیر اصلی خود وظیفه ای مهم و خطیر برعهده جنبش دانشجویی گذاشته است. چه این که دانشجویان از جمله مهم ترین محورهای مبارزات علیه نظام استبدادی پهلوی بودند و وفاداری آنان به امام راحل و آرمان های انقلاب، بعد از انقلاب نیز ادامه داشت و چه کسی است که کتمان کند، عرصه های نبرد در 8 سال دفاع از مرزهای ایران و انقلاب، کار همین فرزندان جوان خمینی کبیر بود.
به نظر می رسد، اکنون با گذشت نزدیک به 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر 2 نسل در عرصه مدیریتی و اجرایی کشور، این انتظار به حقی باشد که از جنبش دانشجویی داشته باشیم که با تکیه بر همان ویژگی هایی که ذکر شد، امروز به میدان بیاید و با رصد دقیق رفتار و عملکرد مسئولان در همه سطوح و حوزه ها و نیز دستاوردهای انقلاب اسلامی در 37 سال گذشته، همه این نتایج و رفتارها را با مسیر اصیل انقلاب و آرمان های امام راحل تطبیق دهد و آن جایی که انحراف رخ داده، علنا اعلام کند و برای ترمیم آن نیز راه حل ارائه کند. به بیان دقیق تر، امروز یکی از نیازهای کشور این است که یک مرکز زنده و پویا، مسئول رصد راه های رفته و نرفته نظام دراین 37 سال باشد. جنبش دانشجویی از این حیث می تواند یک «شورای نگهبان» باشد برای حراست از مسیر انقلاب که قدرت امروزی را برای ایران به ارمغان آورده و در عین حال، یک سازوکار هشداری برای راه هایی که نرفته ایم یا اشتباه رفته ایم و یک مغز متفکر برای ترمیم آسیب ها و عقب ماندگی ها. انقلاب اسلامی امروز در حوزه گفتمانی و نیز قدرت افزایی منطقه ای، به جایگاه مطلوبی رسیده و درحال کنار زدن موانع برای ایفای نقش در نظم جدیدی است که در دنیا درحال شکل گیری است. اما همه ما اذعان داریم که با وجود همه نقاط قوت غیرقابل انکار، نقاط ضعف جدی داریم که باید برایش فکر اساسی کرد؛ مثلا حوزه اقتصاد یکی از همین پاشنه آشیل هاست و نیاز دارد که تفکری پویا و زنده و معتقد به انقلاب اسلامی برایش اتاق فکر تشکیل دهد، آسیب شناسی کند، راه حل ارائه کند و حتی اگر لازم شد مانند سال های اول انقلاب، لباس رزم به تن کند و جهادگونه به میدان اقتدارزایی درونی در حوزه اقتصاد وارد شود. به این مثال می توان حوزه های فرهنگی و اجتماعی را نیز افزود.جنبش دانشجویی امروز نیاز به خودباوری دارد. همه این نشست ها و مناظره ها و ... برای این جنبش یک کارنامه خوب است اما این ها کافی نیست.
امروز درعرصه هایی که تاکنون ضعیف بوده ایم به فکر و اندیشه جوان و پویا و انقلاب این جنبش نیاز داریم تا بتوانیم از «پیچ تاریخی» سرنوشت سازی که در آن قرار داریم؛ به سلامت و با قدرت عبور کنیم. کوتاهی در انجام وظایف در این برهه مهم، شاید هرگز فرصت بیان آرزوی «یالیتناکنا معک» را برای این جنبش فراهم نکند که باز گردد و بتواند به عرصه های مورد نیاز ورود کند.
چه ترسناکه