خط قرمز اوباما و نتانیاهو بر سرِ ایران کجاست؟
خط قرمز نتانیاهو و اوباما بر سرِ مسئلۀ ایران با یکدیگر فاصله دارد و بعید به نظر میرسد که تغییر کند.
فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا می گوید: اوباما، برای اولین بار به عنوان رئیس جمهور آمریکا به اراضی اشغالی فلسطین آمده است. هرچند به گفتۀ خودش این سومین باری است که به اسراییل می آید، اما ورود وی در جامۀ رئیس جمهوری آمریکا به اسراییل و سخنان وی در حمایت از اسراییل بازتاب گسترده ای در مطبوعات جهان داشته است. سوای همۀ اشتراکات و تلاقی منافع میان دو طرف، بر کسی پوشیده نیست که از زمان روی کارآمدن اوباما سردی محسوسی در روابط واشنگتن-تل آویو دیده می شود. این واقعیت در حمایت آشکار نتانیاهو از میت رامنی، رقیب اوباما و تشویق یهودیان آمریکایی به رأی دادن به جمهوریخواهان محرز بود. اما دلیل این امر چیست؟ ناظران بر این باورند که رابطه میان اسراییل و آمریکا بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر مولفه های خارجی و تغییر و تحولات خاورمیانه و نوع تصمیم گیری طرفین قرار دارد: ایران، سوریه، مصر و گروههای جهادی همچون حماس و نوع بازیگری واشنگتن در قبال آنها چندان رضایت تل آویو را از زمان روی کارآمدن اوباما به همراه نداشته است. اینکه در سفر تاریخی اوباما به اراضی اشغالی محورهای مذاکره چه خواهد بود، حدس آن چندان دشوار نیست، مهم اینست که سیاست طرفین در عرصۀ عمل و در کانون های بحران خاورمیانه تا چه اندازه به یکدیگر نزدیک است. خبرآنلاین در گفتگویی با فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا ابعاد و زوایا سفر اوباما به اسراییل را مورد بررسی قرار داده است. ایزدی می گوید: به دلیل جو حاکم بر یهودیان اسراییل و تبلیغات جمهوریخواهان، اوباما مجبور به این سفر بود.
گفته می شود سفر اوباما در مقایسه با سفر سایر روسای جمهوری آمریکا در تاریخ معاصر این کشور متفاوت است، دلیل و ابعاد این تفاوت را برایمان شرح دهید.
به گفتۀ مسئولین آمریکایی سفر اوباما به اسراییل، در حوزۀ مسائلی که آمریکا با آن درگیر است، یک سفر تعیین کننده نیست. مثلا در حوزۀ فلسطین، آمریکایی ها و شخص اوباما گفته اند که برنامۀ خاصی برای پیشبرد آن چیزی که آمریکایی ها آن را روند صلح می خوانند، ندارد و از پروژه و برنامۀ جدیدی خبری نیست. در نهایت نباید منتظر اتفاق ویژه ای برای این سفر باشیم. خودِ آمریکایی ها نیز ادعا نمی کنند که سفر اوباما تا این حد سفر تعیین کننده ای باشد.
۲۰ سال از آنچه که آمریکا آن را صلح اعراب و اسراییل می خواند، گذشته است و در عمل هیچوقت اسراییل دنبال صلح واقعی نبوده و تنها به دنبال مدیریت کردن مردمی بوده است که سرزمین شان اشغال شده و از این جهت با روی کارآمدن دولتهای جدید فرق چندانی با گذشته به وجود نیامده است. در این ۲۰ سال (از سال ۱۹۹۲ به بعد) دولتهای زیادی روی کارآمدند اما وضعیت تغییری نکرده است و هیچکدام در عمل نشان نداده اند که خواهان آنند که حقوق مردم فلسطین احقاق شود حتی درحد ضعیف.
نتانیاهو نیز بدتر از سایر دولتها در این حوزه هیچ نوع انعطافی از خود نشان نداده است و کسی نیز این تصور را ندارد که سفر اوباما قرار است تغییری در این رویکرد ایجاد کند. بنابراین همانطور که اشاره کردم در حوزۀ فلسطین و اسراییل نباید خیلی به دنبال یک اتفاق جدیدی بود.
از سویی آمریکایی ها متأثر از نوع ساختار سیاسی و تسلط لابی اسراییل در این کشور در این حوزه ورود نمی کنند مگر اینکه با لابی اسراییل هماهنگ باشند و این هماهنگی هم اکنون وجود ندارد.
آیا تفاوت سفر اوباما در این نیست که آمریکا و اسراییل در زمان ریاست جمهوری اوباما، بیشترین اختلاف نظرها را با یکدیگر داشته اند؟
در دور اول ریاست جمهوری اوباما اختلافاتی میان تیم اوباما و تیم نتانیاهو در برخی از حوزه ها از جمله ایران وجود داشت. همانگونه می دانید اوباما اعلام کرده است که خط قرمز وی ساخت سلاح توسط ایران است اما نتانیاهو بر این اعتقاد است که capability و یا توانمندی ساخت را نیز خط قرمز خود می داند، مشاهده می کنید که خط قرمز نتانیاهو جلوتر از اوباماست و از این جهت این حوزه اختلافاتی وجود دارد.
در زمان انتخابات ریاست جمهوری اوباما مشخص بود که نتانیاهو از ریاست جمهوری رامنی حمایت می کند و نتیجه آن نیز سبب به وجود آمدن ناکامی و دلخوری نیز شد. از این رو یکی از اهداف سفر اوباما کاهش دلخوری های موجود میان اسراییل و آمریکا و تلطیف فضای میان دو طرف است. با توجه به اینکه سال آینده آمریکا، انتخابات میان دوره ای را پیش رو دارد و دمکراتها در هر حال به پول لابی اسراییل نیاز دارند، از این جهت این سفر لازم بود تا تبلیغی که جمهوریخواهان علیه دمکراتها می کنند و می گویند رابطۀ دمکراتها با اسراییل ضعیف شده است، نیاز بود
که تبلیغ جمهوریخواهان خنثی شود و این سفر از این جهت قابل تحلیل است.
از این رو شاهد خواهیم بود که اوباما در سخنرانی های خود در اراضی اشغالی به کرات دربارۀ حمایت و دفاع از اسراییل سخن خواهد گفت. از این رو سفر اوباما سفری خواهد بود که بیشتر جنبۀ روابط عمومی دارد برای اینکه نگاه مردم اسراییل نسبت به آمریکا و تیم اوباما و دمکراتها بهتر شود. لذا کاهش تنش ها میان طرفین از مهمترین اهداف سفر اوباماست.
خط قرمزی که دربارۀ ایران بدان اشاره کردید، تا چه میزان می تواند اجماع میان طرفین را تحت الشعاع قرار دهد؟ به جز ایران نقاط اختلاف میان دو طرف کجاست؟
مسئلۀ ایران قطعاً مطرح خواهد شد و اختلافی که میان اوباما و نتانیاهو دربارۀ خط قرمز مربوط به ایران وجود دارد، بعید است که بخواهد حل شود و یا تغییری در آن ایجاد شود.
در مورد سوریه نیز آمریکایی ها از نوع حکومتی که بعد از بشار اسد در سوریه حاکم خواهد شد، نگران هستند، از این جهت در سوریه مدتی است که محتاط شده اند و همین دغدغه را اسراییل نیز دارد. از این جهت فکر می کنم در حوزۀ سوریه بیشتر کارهایی که اوباما خواهد کرد، جنبۀ تبلیغاتی خواهد داشت تا اینکه بخواهد در عمل پروژۀ ویژه ای را در سفرش کلید بزند.
می دانید آمریکایی ها در حوزۀ کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا بعد از تحولات جهان عرب جایگاهشان افول یافته و ضعیف شده اند و از این جهت به نظر می رسد سفر اوباما حرکتی باشد برای اینکه آمریکایی ها اعلام کنند که هنوز در صحنه حضور دارند و تأثیرگذار هستند و در همین قالبهای تبلیغاتی و افکار عمومی باید سفر را ارزیابی کرد.
کابینۀ جدید نتانیاهو که گفته می شود غالباً افراد میانه رو در آن حضور دارند، می تواند شکل دیگری به روابط میان آمریکا و اسراییل بدهد؟
تا اندازه ای درست است از این جهت که چهره های تندروتری که در کابینۀ پیشین نتانیاهو حضور داشتند، در کابینۀ فعلی حضور ندارند. اما این بدان معنا نیست که قرار است نگاه رژیم صهیونیستی نسبت به ایران با تغییر ریشه ای مواجه شود. به خصوص اینکه نتانیاهو که فرد تندرویی در قبال ایران است همچنان نخست وزیر است و از این جهت تغییر در وضعیت وزرا نمی تواند تغییر جدی را در سیاست های اسراییل به همراه داشته باشد.
تغییراتی که در کابینۀ اوباما به وجود آمد، مخصوصاً با تأئید چاک هی گل که قبلا انتقاداتی به نوع سیاست های اسراییل وارد کرده بود، چالش جدیدی است و یکی از دلایل سفر اوباما نیز در واقع همین است که بعد انتخاب فردی مثل هی گل اوباما نیاز داشت که به اسراییل برود و ویژگی هایِ طرفدارِ اسراییل بودنِ خود را بیشتر عرضه کند و سعی کند که حالت بالانسی را در روابط طرفین ایجاد و نگاه منفی که در اسراییل نسبت به خودش به وجود آمده را کاهش دهد.
زهرا خدایی
ارسال نظر