به گزارش پارس به نقل از مشرق، «مرکز پژوهش روابط بین‌الملل رابین» که نام پیشین آن «مرکز پژوهش جهانی امور بین‌المللی» بود، توسط دکتر "باری رابین" در مرکز هرتزلیا در رژیم صهیونیستی ایجاد شد. این مرکز، ارائه‌دهنده تحلیل‌های مربوط به مسائل بین‌المللی غرب آسیا (خاورمیانه) است و از منابع و ارتباطات دست اول و بکر برای این امر استفاده می‌کند و به مثابه مشاور برای دولت، دانشگاه‌ها و رسانه‌های خبری رژیم صهیونیستی عمل می‌کند. «رابین» در گزارش جدید خود آورده است که در آستانه توافق هسته‌ای ایران با 1+5 و حضور روسیه در سوریه، روابط ایران و روسیه توجه جامعه بین‌المللی را به سمت خود جذب کرده است. گزارش «مرکز پژوهش روابط بین‌الملل رابین»، منافع مشترک و اشتراکات فرهنگی بین ایران و روسیه و تاثیر این عوامل در تحکیم روابط متقابل آنها و پیچیده‌ شدن این گره‌های ارتباطی می‌پردازد. به نظر این مرکز، این دو کشور در زمینه سیاست خارجه هم اشتراکاتی دارند.

 

مرکز رابین هرتزلیا: اشتراکات ایران و روسیه، از آنها متحد قدرتمند ساخته است // در حال ویرایش

 

مرکز «رابین» نوشت: «با حصول توافق هسته‌ای بین ایران و کشورهای 1+5، و شکل جدید روابط ایران و روسیه پس از آن، نگاه‌های بین‌المللی به سمت این دو کشور معطوف شده است. از سال 2013 بود که مولفه‌های نوظهور سیاست داخلی این دو کشور، آنها را به هم نزدیک کرد. این گزارش، به این می‌پردازد که شباهت‌ها و اشتراکات فرهنگی این دو، تا چه حد توانسته روابط آنها را به رغم پیچیدگی‌های فراوان به هم نزدیک کند».

 

اشتراکات ایران و روسیه، از آنها متحد قدرتمند ساخته است /// آماده جهت ملاحظه ///

 

این مرکز افزود: « امروز جامعه روسیه خواهان برقراری رابطه با ایران است که در این میان می‌توان از "الکساندر کوگین" (Alexander Dugin) و "سرگئی کورگینیان" (Sergey Kurginyan) که از نخبگان و صاحب‌نظران سیاست روسیه هستند و بارها بر اهمیت ایران اشاره کرده‌اند، نام برد. اتفاقا اگر بگوییم که طرفداران برقراری رابطه با ایران در روسیه، از طرفداران سرسخت "اوراسیاگرایی" و "جهان چند قطبی" هستند، بیراه نگفته‌ایم».

 

اشتراکات ایران و روسیه، از آنها متحد قدرتمند ساخته است /// آماده جهت ملاحظه ///

 

این مرکز صهیونیستی ادامه می دهد: «ایران از حیث ژئواستراتژیک اهمیت بسیاری برای روسیه دارد؛ اول اینکه، روسیه و ایران منافع مشترکی در رابطه با سوریه در افغانستان دارند و دوم اینکه، روسیه ایران را به عنوان برهم‌زننده تعادل در قبال سنی‌های افراطی دشمن روسیه محسوب می‌کند. علاوه بر این 2 دلیل، دلایل دیگر در این میان اهمیت دارند. از آن دست می‌توان به نگاه رسانه‌های روسی اعم از شبکه‌های اجتماعی در مورد ایران اشاره کرد:

1. ایران یک کشور مسلمان است، اما به نسبت کشورهای وهابی چون عربستان که دشمن قسم‌خورده روسیه است، از یک اسلام بسیار متمدنانه‌تر برخوردار است.

2. ایران و روسیه، شرکای خوب در جنگ علیه تروریسم هستند.

3. حکومت ایران یک سنتی و محافظه‌کار است و با همجنس‌بازی مقابله می‌کند. ممکن است که این امر برای جامعه روسیه مسخره باشد اما برای برخی نخبگان این کشور که همانا آرزومند پیاده‌کردن پروژه‌هایی که در روسیه نتوانستند پیاده کنند و آرزوی تحقق آنها در ایران را دارند، ارزشمند است. این وضعیت اتفاقا با تعریف حزب جبهه ملی فرانسه که پوتین را سیاستمداری زیرک و قدرتمند می‌داند که به کشورش اهمیت قائل است و سیاست نفرت از آمریکا و همجنس‌بازی را حفظ کرده است، مطابقت دارد. سیاست‌مدار و رهبری که این حزب دوست دارد که در فرانسه داشته باشد اما ندارد».

 

مرکز رابین هرتزلیا: اشتراکات ایران و روسیه، از آنها متحد قدرتمند ساخته است /// آماده جهت ملاحظه ///

 

مرکز «رابین» آورد: «سیاست داخلی روسیه نه ایدئولوژی‌گراست و نه مذهب‌گرا و  این در حالیست که کلیسای ارتدوکس روسیه خواستار سهم بیشتری از سیاست است. کلیسا همانند روحانیون ایرانی مخالف لیبرالیسم غرب هستند و شکاف عمیقی بین ارزش‌های غربی و ارزش‌های سنتی داخلی در این دو کشور وجود دارد. ایران تصویر شده در بالا، با توجه به اینکه چندان در دایره حساب و کتاب ژئوپلتیک روسیه نمی‌گنجد و هم از این روست که دیپلمات‌های روسی در قضیه تحریم‌ها علیه ایران، از غرب حمایت کردند. اما بعدا، تصمیم گرفتند که با چرخش مشهود، از رفع تحریم‌ها علیه ایران حمایت کنند. در هر حال، روسیه قاعدتا نباید خواستار رفع تحریم‌های ایران می‌بود؛ چرا که ایران تحریم‌شده می‌تواند با صدور گاز به اروپا جدی‌ترین رقیب انتقال انرژی به اروپا باشد و با توجه به اینکه کشورهای غربی قدرت بیشتری نسبت به روسیه در امر تجارت با ایران دارند، ایران باید در حال تحریم‌ باقی بماند تا کشورهای غربی به بازار این کشور دست نیابند».

مرکز مذکور افزود: «دو موضوع در بین نخبگان روس، نمود بیشتری دارد؛ اول اینکه، ایران خواستار توسعه برنامه هسته‌ای خود نه برای نیل به سلاح هسته‌ای که برای تضمین امنیتش است. دوم اینکه، ایران شریک و متحد بالقوه روسیه است. این دو دیدگاه در بین روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نویسان، و صاحبنظران روس وجود دارد. آنها معتقدند که ایران یک متحد طبیعی با ارزش‌ها و علایق مشترک با روسیه است که توانایی بر هم زدن تعادل تاثیر آمریکای دشمن روسیه را دارد. از زمانی که روسیه وارد قضیه سوریه شده و در طرف مقابل آمریکا از نیروهای ضد اسد حمایت می‌کند، این نگاه شکل جدی‌تری به خود گرفت، بطوری که میزان حمایت از ایران را می‌توان در شبکه‌های اجتماعی روسیه و بالاخص «وی کنتاکته» دید: "ایران، شریک اصلی ما در کشمکش با آمریکاست"».

 

شباهت‌های فرهنگی

مرکز «رابین» نوشت: «ایران و روسیه، شباهت‌های فرهنگی بسیاری با هم دارند؛ در بحث دین و مذهب جامعه ایران دچار دوگانگی است: از یک طرف، ایرانی‌ها مسلمانان خالص هستند که مذهب شیعه همچون فرهنگ باستانی جزء لاینفکی از زندگی آنهاست و از طرف دیگر بخشی از جامعه نگاه خوبی نسبت به مذهبیون ندارند. نظیر چنین موردی در روسیه هم دیده می‌شود.

روسیه وارث «بیزانتین» سزار است که سکولاریسم را در کنار قدرت مذهب می‌خواست. اتفاقا ایران هم کاملا به همین شکل است و نوک هرم قدرت نظام را ترکیبی از دولت و مذهب شکل داده است. سیاست ایران، کاملا در تبعیت از رهبر این کشور که مردی مذهبی و اهل سیاست و مطالعه است، قرار دارد.

هر دو کشور، خود را دارای پیشینه امپراتوری و فرهنگ چند قومیتی غنی و چیره می‌دانند. یک امپراتوری هم باید به قیمت برخورد جدی با هر گونه جدایی‌طلبی قومی ساختار خود را حفظ نماید».

این مرکز افزود: «شباهت‌های بسیاری بین نوع حرف زدن پوتین و رهبر ایران وجود دارد. هر دو، قویا بر حفظ تمامیت ارضی و خودکفایی تاکید می‌کنند. هر دو، در سخنان و سیاست‌شان بر تنوع‌بخشی منابع و صادرات و دوری از وابستگی به تک محصولی بودن تاکید دارند. مثلا یکی از نکات کلیدی سخنان رهبر ایران، واژه "پیشرفت علمی و فناوری" است؛ وی، قویا تاکید بر تولید داخلی و ایجاد یک نظام بانکی مستقل ایرانی کرده و پوتین نیز پیوسته تاکید بر چنین رویکردی داشته است.

 

شباهتهای ایران و روسیه و پیچیدگی‌های تصمیم‌سازی

 

دیگر وجه تشابه این دو، بهره‌بری از جنگ ترکیبی علیه دشمنان است. نیروهای روسیه با آموزش و هدایت جدایی‌طلبان اوکراین، در این کشور می‌تازند و روسیه هم به سبب عملیات‌های مخفیانه در عین حال می‌تواند خود را از اتهام اشغال مستقیم نظامی مبرا سازد؛ این نوع جنگ را می‌توان چریکی دانست. نظیر آن، در مورد ایران نیز صدق می‌کند؛ نیروهای سپاه قدس، شبه‌نظامیان شیعه عراقی را بر علیه داعش آموزش می‌دهند و به دلیل ماهیت عملیات‌های محرمانه، چندان اثری از دخالت خود بر جای نمی‌گذارد».

مرکز صهیونیستی رابین در پایان نوشت: «یکی از وجوه بسیار پر رنگ تشابه میان این دو را می‌توان اهداف ژئوپلتیک آنها دانست: کارشناسان رسمی روسیه دائما از کمبود احترام نسبت به روسیه سخن می‌گویند و مثلا "سرگئی کاراگانوف" -رییس شورای دفاعی خارجی روسیه- مدام از لزوم احترام بیشتر به روسیه حرف می‌زند و همین لحن و ادبیات را می‌توان در رهبران ایران هم دید: "ایران یک قدرت منطقه‌ای با حقوق قانونی است و باید احترام بیشتری به این کشور گذاشته شود". روسیه و ایران هم خوستار این هستند که همچون آمریکا و انگلیس ائتلاف بزرگ تاثیرگذاری شکل بدهند اما مشکل اینجاست که حوزه تاثیر آنها را کشورهایی تشکیل داده است که خواهان نزدیک شدن به آمریکا و ناتو هستند و هم از این روست که ایران و روسیه از عدم وجود احترام کافی حرف می‌زنند. اما تنها تفاوت در اینجاست که رهبران ایران وقتی از رویکرد و نگاه خود در مورد کشورهای عرب همسایه سخن می‌گویند، به سطح روابط خوب اشاره می‌کنند و مانند روسیه شفاف و واضح نمی‌گویند که دقیقا نگاه سیاست خارجه آنها نسبت به همسایگانشان چیست».