نقش رهبری در هدایت مذاکرات هسته ای
در همین حال است که پیام مهم رهبری منتشر میشود که در آن «تایید» برجام را همراه با «شروطی» قرار دادند. شروطی نهگانه که علاوه بر ده ملاحظهای که شورای عالی امنیت ملی ذکر کرده بود به تایید برجام اضافه شده بود.
به گزارش پارس ، با نهاییشدن مساله برجام و اجرای آنکه از سوی دو طرف در هفته گذشته کلید خورد، یکی از سرفصلهای مهم در سیاست ایران رقم خورده است. سرفصلی که خود پایانی بود بر مناقشهای دوازده ساله در برنامه هستهای ایران. در این میان مهمترین اظهارنظر را رهبر انقلاب با انتشار نامهای ابراز داشتند. درست در روزهای بعد از توافق هستهای و بعد از گذشت مدت زمانی، رهبری در مورد برجام و علت سکوتشان در این باره گفتند که هنوز مشخص نیست سرنوشت برجام در تصویب آن در تهران یا واشنگتن چه خواهد شد. اما حالا و پس از تصویب آن در مجلس ایران و آمریکا شرایط تغییر کرده و برجام وارد مرحله اجرایی خود شده است.
در همین حال است که پیام مهم رهبری منتشر میشود که در آن «تایید» برجام را همراه با «شروطی» قرار دادند. شروطی نهگانه که علاوه بر ده ملاحظهای که شورای عالی امنیت ملی ذکر کرده بود به تایید برجام اضافه شده بود.
رهبر معظم انقلاب در این نامه که خطاب به رئیسجمهور نوشته بودند، همچنان بر موضوع عدماعتماد به طرف آمریکایی و همچنین بد عهدی آنها انگشت تاکید گذاشتند.
نکته مهم در این باره این بود که رهبری از تمام دستاندرکاران به انجام رسیدن برجام تشکر کردند و نشان دادند که طرح برجام که در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید باید یکی از مبانی اصلی مورد رعایت دولت قرار گیرد تا در صورت لزوم و در مواقعی که طرف غربی تعهداتش را انجام نداد از آن طریق کارها دنبال شود.
از سوی دیگر ایشان ضمن تقدیر از کمیسیون ویژه مجلس و همه رسانهها و نمایندگان تاکید داشتند که میباید یک «هیات قوی، هوشمند و آگاه» برای «رصد کردن» نحوه اجرای برجام تشکیل شود. ایشان به صورت مشخص تاکید کردند که باید آمریکا و اروپا تحریمها را به طور کامل لغو کنند و در نامه آوردند: «هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزله نقض برجام است.» این در واقع موید همان نظری بود که پیش از اعلام کرده بودند: «در صورتی که تحریم ها فورا لغو نشود هیچ توافقی صورت نخواهد گرفت»(۲۰/۱/۹۴)
رهبر معظم انقلاب ضمن تایید و امضای اجرایی شدن برجام همچنان مواضع و خط قرمزهای خود را گوشزد کردند، خصوصا در این نامه بار دیگر بر مساله نفوذ آمریکا انگشت تاکید گذاشتند.
ورود دولت روحانی به مذاکرات
اما به این بهانه لازم است تا به بازخوانی مواضع رهبری در سالهای اخیر بپردازیم. سابقه بحث نشان میدهد که رهبری هیچگاه با مذاکره در زمینه برنامه هستهای مخالف نبودند. اما در عین حال همانطور که در جمع فرماندهان سپاه در سال ۹۲ بیان داشتند، خطوط قرمزی در مذاکرات وجود دارد که همه دولتها رعایت کردند و ملزم به رعایت کردن آن هستند.
در حالی که کشور وارد سال انتخابات مهم ۹۲ و انتخاب رئیسجمهور آینده میشد، رهبری در حرم رضوی اظهارات مهمی را بیان کردند. از یک طرف این سخنان نشان میداد که ایشان با حل شدن پرونده هستهای هیچ مشکلی ندارند و از سوی دیگر مساله نظارتهای آژانس روی برنامه هستهای ایران مطرح بود. اگر این روزها برخی از نظارتهای آژانس انرژی اتمی اظهار نگرانی میکنند، توجه به اظهارات رهبری در دو سال پیش نشان میدهد که ایشان هیچ مخالفتی با اعمال این نظارتها نداشتند و در عین حال معتقد بودند که آمریکاییها قصد حل شدن موضوع هستهای را نداشتند: «آمریکاییها اگر میخواستند مساله حل شود، این راهحل بسیار آسانی بود؛ میتوانستند به حق غنیسازی برای ملت ایران اعتراف کنند؛ برای اینکه نگرانیای هم از آن جهات نداشته باشند، میتوانستند مقررات قانونی آژانس هستهای را هم اعمال کنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتی با اعمال این نظارتها و مقررات نداشتیم. هر وقت نزدیک به راهحل میشویم، آمریکاییها یک سنگی میاندازند که جلوی راهحل گرفته شود.»(۰۱/۰۱/۹۲)
درست یک ماه بعد از آنکه حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ به پیروزی رسیده بود، رهبر معظم انقلاب در یک اظهارنظر بار دیگر موضوع مذاکره با غرب را مطرح کردند و اعلام کردند که با مذاکرات مخالف نیستند. سخنرانی روز سی تیرماه ۹۲ را شاید بتوان سرآغاز سپرده شدن پرونده هستهای ایران به حسن روحانی قلمداد کرد. چه اینکه میبینیم روحانی دو هفته بعد از این تاریخ دولت را تشکیل و در اواخر مرداد ۹۲ به پاستور وارد میشود. تنها چهار ماه بعد و در دی ماه ۹۲ ایران و غرب به توافق مهم ژنو دست پیدا میکنند. سخنرانی آن روز رهبری نشان میداد که راه برای مذاکره کردن تیم جدید هموار است، اما در عین حال همچون همیشه نسبت به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا تذکر لازم داده شده بود: «آمریکاییها میگویند ما میخواهیم با ایران مذاکره کنیم. خب، سالهاست که میگویند میخواهیم مذاکره کنیم؛ این یک فرصتی نیست که برای ما بهوجود آوردند. من اول سال گفتم که خوشبین نیستم. در مسائل خاص، مذاکره را منع نمیکنم - مثل مساله خاصی که در قضیه عراق داشتیم، و بعضی از قضایای دیگر - لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربه من این را نشان میدهد. آمریکاییها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیرمنطقیاند، هم در برخوردشان صادق نیستند.» (۳۰/۴/۹۲)
دستیابی ایران به سلاح هستهای
یکی از مهمترین محورهای مذاکرات و همچنین توافق هستهای مساله دستیابی ایران به سلاح هستهای است. ایران همیشه اعلام کرده که با انرژی صلحآمیز هستهای برای همه جهان موافق است و از دستیابی به سلاح هستهای حمایت نکرده و جهان را «عاری از سلاح هستهای» میخواهد. این موضوع چه در بیانات رهبری و چه در اظهارات مسئولان ایران به وفور تکرار شده است. اما در عین حال غرب مرتبا بر این مساله که ایران بهدنبال سلاح هستهای است پافشاری میکرد. این موضوع البته مورد حمایت ویژه اسرائیل قرار داشت تا به این وسیله به ایرانهراسی دامن زده شود.
در همین رابطه رهبر انقلاب با انتشار فتوای حرام بودن دستیابی به سلاح هستهای گام مهمی را برداشتند؛ فتوایی که بعدها حتی اوباما نیز در سخنرانیهای خود به آن اشاره کرد و معتقد بود که آمریکا روی این فتوا حساب ویژهای باز کرده است. با این حال طرف آمریکایی برای اینکه نشان دهد دستاوردی در مذاکرات داشته همچنان ایران را متهم به حرکت به سمت سلاح هستهای کرده بود.
رهبر انقلاب در ابتدای سال ۹۱ و در دیدار با بانکیمون در تهران گفته بودند: «آمریکاییها اطلاع کامل دارند که ایران بهدنبال سلاح هستهای نیست و فقط بهدنبال بهانهجویی هستند.» (۸/۱/۹۱) اما اظهارات مقامات آمریکایی همچنان در این باره ادامه داشت و این موضوع با حمایت رسانههای وابسته به اسرائیل بهطور جدی دنبال میشد. اواخر همان سال بود که رهبری بار دیگر به این موضوع اشاره کردند و این بار اما لایههایی از یک تهدید آشکار اشارهای داشتند به اینکه اگر ایران بخواهد سلاح هستهای درست کند کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد: «همین چند روز قبل از این، رئیسجمهور آمریکا نطق میکند و درباره مسائل هستهای ایران جوری حرف میزند که انگار اختلاف بین ایران و آمریکا این است که ایران میخواهد سلاح هستهای درست کند. میگوید ما تا جایی که بتوانیم، نمیگذاریم ایران سلاح هستهای درست کند! خب، اگر ما میخواستیم سلاح هستهای درست کنیم، شما چطور میتوانستید نگذارید؟ اگر ایران اراده میکرد که سلاح هستهای داشته باشد، آمریکا به هیچ وجه نمیتوانست جلوی او را بگیرد.» (۲۸/۱۱/۹۱)
رهبر معظم انقلاب همچنین در خطبه نماز جمعه درباره این فتوا و عدم حرکت ایران به سمت سلاح هستهای تاکید کرده بودند: «سلاح هستهای ایران، ربطی به گفتوگو با آمریکا و غیر آمریکا ندارد؛ خود آنها هم میدانند.» گاهی هم اهمیت فتوای حرمت سلاح اتمی را بر زبان آوردهاند؛ «ما براساس حکم قرآن و شریعت اسلامی، تولید سلاح هستهای و نگهداری آن و بهکار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم؛ این هیچ ربطی به آنها ندارد، به این مذاکرات هم ربطی ندارد.»
کدام تفسیر از برجام صحیح است؟
مثلث در گزارشی که در شماره ۲۷۴ خود منتشر کرد، به مساله نگاه منطقی به برجام پرداخته بود. در آن مقاله مدلهای مختلف نگاه جامعه و خصوصا اصولگرایان به برجام مورد توجه بود. بهطور خلاصه اینکه سه تفسیر با نگاه به تاریخ صدر اسلام میتوان از برجام ارائه کرد. برخی از سیاسیون رادیکال که این روزها نیز نسبت به تصویب برجام در مجلس و اجراییشدن آن بهشدت منتقد هستند، نگاهشان به برجام، نگاه «جام زهر» بود.
در این باره صریحترین سخن را حمید رسایی داشت. او در صفحه شخصی خود به اجرایی شدن برجام و پایان دوران جنگ تحمیلی اشاره کرده بود و صراحتا برجام را جام زهر دیگری که امروز «تعارف» شده است قلمداد میکند. رسایی با اشاره به نبود رسانهها در زمان پایان جنگ نوشت: «آن روز ابزار رسانهای امروز نبود تا برای همیشه تصویر و سخنان کسانی که این جام را تعارف کردند به حافظه تاریخی بسپاریم. خدا را شکر امروز آنقدر ابزار رسانهای در اختیار مردم هست که لازم نباشد ۲۰ سال دیگر درباره تعارفکنندگان جام زهر امروز دنبال اسناد بگردیم.»
درست روبهروی این طیف فکری، در آن سوی مرزهای ایران، اپوزیسیون قرار داشتند که همین حرف را اما به زبان دیگری بیان میکردند. آنها معتقد بودند که ایران به خاطر فشارهای ناشی از مسائل اقتصادی ناچار شده است عقبنشینی کرده و کوتاه بیاید و در واقع با دست خود «جام زهر را بنوشد». این اظهارات اگرچه از دو جبهه کاملا متضاد برمیخاست، اما محتوایی یکسان داشت. هر دو بر این باور بودند که برجام یک «جام زهر است» که به ناچار «نوشانده» شده است.
نگاهی که میتوان به راحتی اثبات کرد کاملا غلط است. ایران نه در شرایط سخت تورم ۴۰ درصدی قرار داشت و نه احتیاجی به قدرتهای غربی برای ادامه مسیر انقلاب، در این شرایط بود که برجام با حل و فصل موضوع هستهای به نتیجه رسیده است.
شاید اولین نشانههای این مدل فکری، از میان سخنان رئیسکل بانک مرکزی در دوره احمدینژاد به بیرون درز کرده بود. آنجا که بهمنی بعد از دو تحریم بانک مرکزی و نفت، از قرارداشتن در شرایط «شعب ابیطالب» سخن گفت. اظهاراتی که با واکنش رهبری روبهرو شد و شرایط کشور را نه شعبابیطالب که در آستانه بدر و خیبر دانسته بودند: «مقامات غربی بارها تکرار کردهاند که هدف از تحریمها و فشارها ضد ایران، خسته و از صحنه خارج کردن مردم و وادار کردن مسئولان به تجدیدنظر در محاسبات خود است، اما آنها اشتباه میکنند و به هدف خود نخواهند رسید زیرا این روسیاههای بد محاسبهگر، تصور میکنند نظام اسلامی در شرایط شعب ابی طالب است، در حالی که ملت ایران امروز در شرایط بدر و خیبر قرار دارد.»
ایشان اضافه کرده بودند: «در شرایطی که ملت ایران با سرافرازی به بسیاری از مراحل پیروزی دست پیدا کرده است و نشانههای پیروزیهای جدید را نیز به چشم میبیند، جبهه استکبار تلاش دارد با ترساندن مردم و مسئولان از تحریمها، در اراده آنان اختلال ایجاد و مردم را از صحنه خارج کند، در حالی که ملت ایران این راه پرافتخار را با بصیرت انتخاب کرده است و برای پیمودن آن مجاهدت فراوان داشته و خون عزیزترینهای خود را نثار کرده است.» (۱۹/۱۰/۹۰)
اپوزیسیون خارجنشین هم با تمسک به اظهارات رهبری درمورد نرمش قهرمانانه به این جمعبندی رسیده بودند که ایران در شرایط سخت قرار دارد و به ناچار جام زهر را پذیرفته است. رهبری در دیدار با فرماندهان نظام در شهریور ماه ۹۲ گفته بودند: «ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد «نرمشقهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است.»
اما حسن روحانی با وجود اینکه بعد از توافق وین در توئیتر خودش از لزوم صلح امام حسن(ع) در مقاطع خاص سخن گفته بود در اولین گفتوگوی تلویزیونیاش بعد از برجام تاکید داشت که ایران توانسته بود در همان شرایط تحریم فشارها را کاسته و تورم را کاهش دهد و اگر این اتفاق نیفتاده بود، دست ایران در مذاکرات چندان باز نبود.
هشدارهای رهبری
با این حال رهبری همیشه از مذاکره کنندگان حمایت کرده و مذاکره را درعین حال با هشدارهای بجا پیش میبردند.
ایشان در ابتدای سال ۹۲ از خوشبین نبودن به مذاکرات درحالی که آمریکاییها بهشدت اصرار به مذاکره داشتند سخن گفته و هشدار داده بودند: «آمریکاییها مرتب از راههای گوناگون به ما پیغام میدهند که بیایید درباره مساله هستهای گفتوگو کنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح میکنند. مسئولان بلندپایه و مسئولان میانی آمریکا بارها و بارها میگویند بیایید در کنار گفتوگوهای ۱+۵ که درباره مسائل هستهای بحث میکنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، درباره مساله هستهای ایران بحث کنند. من به این گفتوگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشته ما نشان میدهد که گفتوگو در منطق حضرات آمریکایی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راهحل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتوگو این نیست ــ منظورشان از گفتوگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. بنابراین ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتوگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.»
رهبری همچنین معتقد بودند مردم باید توجه کنند که دشمنی آمریکاییها تمامشدنی نیست: «اگر یک روزى هم مساله هستهاى حل شد - فرض کنید جمهورىاسلامى عقبنشینى کرد؛ همانکه آنها میخواهند - خیال نکنید مساله تمام خواهد شد؛ نه، ۱۰ بهانه دیگر را بهتدریج پیش میکشند؛ چرا شما موشک دارید؟ چرا هواپیماى بدون سرنشین دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستى بدید؟» (۱۲/۸/۹۳)
همین مساله نیز باعث شده بود تا بعد از حصول توافق در اظهارنظری نسبت به خطر نفوذ هشدار دهند.
نیاز آمریکا به نتیجه مذاکرات
اما ایشان یک سال بعد از توافق ژنو و پس از آنکه ایران برای دومینبار نتوانست مذاکرات را نهایی کند و در آذرماه ۹۳ برای دومین بار توافق ژنو تمدید شد، بار دیگر اعلام کردند که آن کسی که از تمدید مذاکرات ضرر میکند آمریکاییها هستند: «حالا مذاکرات را تمدید کردند، همه بدانند - هم آن کسانى که طرف مذاکرهاند، هم این کسانى که در داخل نگران این مسالهاند و نگاهشان به این مذاکرات است - که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، آنکه بیش از همه ضرر میکند ما نیستیم، آمریکایىها هستند. ما با ملت خودمان روراست هستیم. حقیقت مطلب را با ملت در میان میگذاریم، به ملتمان میگوییم، تا حالا هم فهمیدهاند، با دلایل متعدد هم میشود این را قطعى و مدلل کرد که قصد واقعى استکبار و غرب در مقابل ایران، جلوگیرى از رشد و اقتدار ملت ایران است؛ قصد واقعى این است که از عزت روز افزون ملت ایران جلوگیرى کنند؛ مساله هستهاى یک بهانه است، بهانههاى دیگرى هم در کنار این هست. (۶/۰۹/۹۳)»
رهبری یکبار دیگر هم موضوع احتیاج آمریکاییها را به مذاکرات گوشزد کردند و بهطور واقعبینانه از اختلاف دو حزب آمریکایی سخن گفتند: «در زمینه مسائل هستهای، دشمنان ما که طرف مقابل ملت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکاست – اینها دارند با تدبیر و سیاستگذاری حرکت میکنند. این را ما کاملا توجه داریم، میفهمند که دارند چهکار میکنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هستهای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که میبینید بین آمریکاییها هست، سناتورهای آمریکا یکجور، دولت آمریکا یکجور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم میدانند اما ابراز استغنا میکنند.» (۱/۱/۹۴)
رئیسجمهور آمریکا در پیام نوروزی که به مناسبت آغاز سال ۹۴ صادر کرده بود ضمن تبریک و اظهار دوستی با ایران مطالب خلافی را بیان کرده که از اهمیت زیادی برخوردار بود و واکنش سریع رهبری را نیز بهدنبال داشت. بلافاصله بعد از پیام اوباما که تلاش میکرد ایران را مقصر برهم خوردن توافق نشان دهد، ایشان در روز اول عید به این موضوع واکنش نشان دادند. این درحالی بود که از چند روز پیش از آن مذاکرهکنندگان ایران و غرب مشغول مذاکره با یکدیگر بودند که در نهایت روز ۱۳ فروردین به تفاهمنامه لوزان منتهی شده بود. رهبری در واکنش به اظهارات اوباما گفته بودند: «یکی از حرفها این بود که در ایران کسانی هستند که با حل دیپلماتیک مساله هستهای موافقت ندارند؛ این را او میگوید. میگوید در ایران کسانی هستند که نمیخواهند مساله هستهای با مذاکرات دیپلماسی حلوفصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچکس نیست که نخواهد مساله هستهای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیلها و زورگوییهای آمریکا؛ این را نمیخواهد. آنچه ملت ایران در مقابل آن مقاومت میکند قبول زورگوییهای طرف مقابل است. طرف مقابل میگوید بیایید مذاکره کنیم و شما حرفهای ما را موبهمو قبول کنید؛ این را میگوید. ملت ایران در مقابل این ایستاده است و یقینا نه مسئولان ما، نه هیات مذاکرهکننده و پشت سرِ آنها ملت ایران، مطلقا این را قبول نخواهد کرد.»(همان)
ایشان در همین سخنرانی یکی از مهمترین خطوط قرمز را مشخص کردند و گفتند که «آمریکاییها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیمهایی که میگیرد و چیزهایی که قبول میکند، بازگشتناپذیری وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. » این نکته بسیار مهمی بود که در واقع خط قرمز مشخصی را حین مذاکرات برای تیم ایرانی ترسیم میکرد.
به باور رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در تمام این سالها به تعهدات خود عمل کرده و این غرب و بهویژه آمریکا بود که هیچ وقت به تعهدات خود عمل نکرده بود. سرمنشا این مساله به بیانیه سعدآباد نیز بازمیگشت. جایی که ایران به تعهداتش عمل کرد اما به اعتراف جک استراو غرب با فشار آمریکا از انجام تعهداتش سر باز زده بود. بنابراین در این وضعیت این ایران است که باید نگران بدعهدی طرف مقابل باشد. رهبر انقلاب دراین باره فرموده بودند: «ما در این مذاکرات به همه تعهدات بینالمللی پایبند بودیم، ما در این مذاکرات به تعهدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم، ما نقض عهد نکردیم، ما دو جور حرف نزدیم، ما تلون بهخرج ندادیم؛ نقطه مقابل و طرف مقابل ما آمریکاییها هستند، عهدشکنی کردند، تلون در آراء نشان دادند، تقلب نشان دادند.»(همان)
بنابراین میتوان گفت که موضوع بدعهدی آمریکاییها همیشه مورد توجه مقام معظم رهبری بود و یکی از دغدغههای اصلی ایشان را شکل داده است. همچنان که در بهمن ماه ۹۳ گفتند: «آنها (آمریکاییها) در مجالس خصوصی و در نامهپراکنی یک جور حرف میزنند و در سخنان عمومی یک جور دیگر!»
حفظ وحدت در داخل
تاکید مهم و ویژه رهبر معظم انقلاب همواره در داخل بر این اصل استوار بود که مسائل هستهای نباید موجب اختلاف در داخل شود. ایشان در موارد مکرر و متعددی از تیم مذاکره کننده حمایت کرده بودند.
رهبری در طول مذاکرات یکی از مهمترین حمایتهایی که از تیم مذاکرهکننده انجام داد مخالفت با «سازشکار» خطاب کردن تیم مذاکرهکننده بود. اما دوگانه «سازشکاری / مقاومت» از پیش از انتخابات کلید خورده بود و بخشی که از پیش از انتخابات تیم مذاکرهکننده را سازشکار میدانستند همچنان بر اظهارات خود پافشاری میکردند تا جایی که رهبری در یک سخنرانی علنی به این موضوع اینگونه اشاره کردند: «هیچکس نباید این مجموعه مذاکرهکنندگان ما را با مجموعه شامل آمریکا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوه یک - سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچههای خودمان هستند، بچههای انقلابند؛ یک مأموریتی را دارند انجام میدهند. کار سختی هم هست [که] برعهده اینها است؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهده آنها است انجام میدهند. بنابراین نباید مأموری را که مشغول یک کاری است و مسئول یک فرآیندی است مورد تضعیف یا توهین یا بعضی از تعبیراتی که گاهی شنیده میشود - که اینها سازشکارند و مانند اینها - قرار داد؛ نه، این حرفها نیست. این را هم توجه داشته باشید.»
این تنها حمایت رهبری از تیم مذاکرهکننده نبود. چه اینکه در طول دو سال مذاکره تیم ظریف و غرب، رهبری همواره این تیم را مورد حمایت مستقیم خود قرار داده بودند. در ماجرای حضور ظریف در مجلس که منجر به مشاجره لفظی میان آن دو شد، کوچکزاده به ظریف گفته بود که نباید به مذاکره ادامه دهد و این را از قول رهبری بیان میکند. اما رهبری چند روز بعد در دیدار گفتند: «تیم مذاکرهکننده ایران امین، غیور، شجاع و متدین هستند.» ایشان همچنین تاکید کرده بودند: «بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچتردیدی ندارم.»(۲۰/۱/۹۴)
حمایت و هشدار
پس از انجام توافق لوزان رهبر انقلاب در اولین اظهارنظرشان گفتند: «میپرسند چرا فلانی (رهبری) درباره هستهای موضع نگرفته... جایی برای موضعگیری وجود نداشته.... مسئولان میگویند هنوز کاری انجام نشده و چیز الزامآوری نیست/ نه موافقم نه مخالف.» این موضعگیری از آن جهت بود که لوزان در واقع تنها یک بیانیه بود و هنوز ایران و غرب به توافق نهایی که چهار ماه بعد از وین به آن رسیدند دست پیدا نکرده بودند. اما بعد از حصول توافق در وین در مراسم عیدفطر گفتند: «آنچه مهم است این است که این مذاکرات را آقایان توانستند ختم کنند»؛ اظهارنظری که نشان میداد از اتمام پرونده رضایت و به نتیجه رسیدن آن رضایت دارند اما در عین حال رهبری در همان روز هشدار مهمیرا دنبال کردند که نباید از نظر دور بماند.
خطر نفوذ و شکاف میان جامعه
از همان روز بود که رهبری مرتبا مساله نفوذ از طریق برجام را تکرار کردند. رهبر معظم انقلاب ضمن تاکید بر اینکه برجام در مجاری قانونی مورد بررسی قرار گیرد از تیم دولت تشکر کردند: «رئیسجمهور محترم و بهخصوص هیات مذاکرهکننده که حقیقتا زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیه شده است، در مجاری قانونی پیشبینیشده خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛ این را به خود آن برادران هم از نزدیک عرض کردیم. (۲۷/۴/۹۴)
با این حال در روز عید فطر و بعد از تهیه متن برجام گفتند: «با این مذاکرات و با متنی که تهیه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد.»
دو نکته در مورد هشدارهای رهبر معظم انقلاب وجود داشت که لازم است هم امروز و هم در آینده مورد توجه قرار گیرد. اولا موضوع عدم تبدیل برجام به یک شکاف میان آحاد جامعه که رهبری نسبت به آن تذکر دادند و دوم موضوع نفوذ در ایران است.
ایشان تذکر دادند: «مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند.»
خط هشداردهنده رهبری، همچنین مرتبا بعدها نیز درباره خطر نفوذ تکرار میشد. همچنان که در دیدار با فرماندهان سپاه هشدار دادند: «نفوذ اقتصادی و امنیتی البته خطرناک است و پیامدهای سنگینی دارد اما نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن، خطر بسیار بالاتری است که همه باید مراقب آن باشند.»
ایشان سرمایهگذاری سنگین دشمنان برای نفوذ فرهنگی و تغییر تدریجی باورهای مردم را یادآور شدند و افزودند: «در زمینه سیاسی نیز بیگانگان بدنبال نفوذ در مراکز تصمیمگیری و اگر نشد، نفوذ در مراکز تصمیمسازی هستند که در صورت تحقق این توطئه، جهتگیریها، تصمیمات و حرکت عمومی کشور، براساس خواست و اراده بیگانگان، تنظیم و اجرایی خواهد شد.»
نگاه رهبری به توافق
شاید بهترین نمونه برای آنکه نشان داده شود که رهبر انقلاب نسبت به توافق چه نگاهی دارند، یادآوری سخنان ایشان در خطبههای نماز عید فطر امسال باشد؛ جایی که ایشان نتیجه مذاکرات را اینگونه تشریح میکنند: «ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمل کنند؛ ناچار شدند ادامه این صنعت را در کشور تحمل کنند؛ ناچار شدند ادامه تحقیقات و توسعه این صنعت را تحمل کنند. تحقیق و توسعه صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملت ایران؟»
با این نوع نگاه باید گفت، نتیجه نگاه رهبری به آینده برجام نیز ایستادگی قاطع در مقابل راهنفوذ دشمن خواهد بود. آنچنان که خودشان هم گفتند: «آمریکا تصور میکند که با این توافق هسته ای، راهی برای نفوذ به کشور مییابد. ما اجازه تهاجم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به این کشور نخواهیم داد. با همه قدرت خود که به لطف خداوند گسترده است، با این تهاجم مبارزه خواهیم کرد.»
همچنین در نامهای که ایشان به رئیسجمهور نوشتند مشخصا خط قرمز جدیدی را درباره ورود کالاهای آمریکا به ایران ترسیم کردند که میتوان آن را در چارچوب مبارزه با نفوذ فرهنگی ارزیابی کرد.
ارسال نظر