روشن شدن علت اولیه حادثه منا حکایت از بی‌کفایتی و ضعف مدیریت برگزارکنندگان حج دارد و این حادثه نه برای اولین‌بار که ده‌ها سال است تکرار می‌شود و سال بعد نیز چاره‌ای برای عدم تکرار حادثه سال قبل اندیشیده نمی‌شود. اتفاق امسال اذهان را به سوی دیگری نیز کشاند و آن اینکه چرا باید حرم امن الهی توسط یک خانواده اداره شود؟ و چرا سلایق و ظرفیت‌های دیگر مسلمانان در این امر وارد نمی‌شود؟ آیا طرح بین‌المللی (بین‌المللی اسلامی) اداره حج ایده درست و کارآمدی است؟ چه دلایل محکمه‌پسندی برای این ایده وجود دارد؟ آیا اگر منطق آن موجه جلوه کند، ساختار لازم برای اجرای آن فراهم می‌شود؟ به نظر می‌رسد ورای مسائل سیاسی و نگاه سیاسی به خاندان آل‌سعود می‌توان دلایل مهمی را برای این ایده برشمرد.

1- در عرف بین‌الملل امروز، مراکزی که جایگاه بین‌المللی دارند و محل رجوع کشورها و ملت‌های زیادی هستند طبق قوانین بین‌المللی اداره می‌شوند و سلیقه یک کشور یا یک خانواده بر آن اعمال نمی‌شود. مجمع عمومی سازمان ملل، یونسکو، مقر اروپایی سازمان ملل (ژنو) از ضوابط و مقررات کشورهای مستقر تبعیت نمی‌کنند و نظر اعضای سازمان ملل برای اداره آنجا در قالب معاهدات اخذ می‌شود. اداره مجامع بین‌المللی نیز از اراده دولت – کشورها خارج است و حتی سازمان کنفرانس اسلامی نظرات جمعی کشورهای اسلامی را دنبال می‌کند. حال چطور می‌توان اداره حرمین را به یک سلیقه و یک مدیریت و یک ظرفیت سپرد؟

2- گیریم که یک کشور- ملت هم صلاحیت چنین امری را داشته باشد. این امر می‌تواند توسط سازمان کنفرانس اسلامی و براساس موافقتنامه کشورهای اسلامی واگذار شود. اما آنچه کمتر بدان توجه می‌شود اینکه اصلاً در عربستان سعودی دولت- ملتی وجود ندارد. ملت از مفاهیم بنیادی علم سیاست است و شرط تحقق آن تبدیل مردم از رعیت به شهروند است. 

لازمه شکل‌گیری ملت، تمرین و تکرار ملت شدن است. انتخابات، رفراندوم، اداره همگانی بحران‌های ملی و جنگ تمام‌عیار، مشارکت عمومی، گزینش حاکمان و... از جمله نمادهای حرکت اقوام و مذاهبی است که در پروسه‌‌های ملی ملت می‌شوند و ملت بودن را تمرین و تکرار می‌کنند. مردم سرزمین حجاز از جهت شاخص‌های مذکور با 200 سال قبل هیچ تفاوتی نکرده‌اند، همانند گذشته یک خانواده حاکم کشور و مردم رعیت‌اند و از قضا نام کشور نیز برگرفته از نام خانواده است. بنابر این مردم عربستان نیز هیچ دخل و تصرفی در آیین‌نامه‌های اداره حج ندارند. نمایندگانی ندارند که قانون اداره حج را تصویب کنند و عصاره‌ای از نگاه مردم در اجرای مراسم حج متجلی گردد.

3- از جهت تاریخی نیز بی‌کفایتی و ضعف مدیریت مشهود است. دهها سال است مسلمانان در امن‌ترین سرزمین اسلامی قربانی می‌شوند و احساس امنیت را در «هذا البلد الامین» از دست داده‌اند. تکرار حوادث نشانگر رشد نیافتگی و عدم پیدایش خلاقیت از یک سو و عدم استفاده از ایده‌های دیگر بخش‌‌های جهان اسلام است.

4- از مهم‌ترین مسائلی که کمتر بدان توجه می‌شود ایدئولوژی حاکم بر مراسم حج و اداره حرمین است.

تا قبل از سال 1925، بقعه بزرگان در مکه و مدینه وجود داشت. حتی چهار مذهب اهل سنت نمازهای جداگانه‌ای در مسجدالحرام برگزار می‌کردند. بسیاری از اماکن تاریخی اسلام وجود داشت. اما قربانی سلیقه یک ایدئولوژی شد علاوه بر آن اجازه ساخت اماکن مشرف بر حرمین نیز سلیقه این فرقه است که از جلال و شکوه اماکن مقدس می‌کاهد.

5- در ایدئولوژی‌ وهابیت هر مسلمان غیروهابی یا مشرک است یا خرافاتی است یا مرتد است بنابر این اهتمام در پیشگیری از مرگ چنین مسلمانی نیز بی‌معنا است  و هر قدر بیشتر بمیرند پاک‌دینان (وهابی‌ها) بیشتر می‌شوند. علاوه بر آن طبق ایدئولوژی وهابیت به محض جدایی روح، جسم میت به جیفه تبدیل و صرفاً یک لاشه متعفن است و هیچ ارزش و احترامی ندارد. این باور نه در مواجهه با قبور بزرگان بقیع و زائران حج که در مواجهه با مردگان خودشان نیز اعمال می‌شود.

6- تکرار کشتار مسلمانانی که با هدف زیارت و عبادت از منزل خارج می‌شوند و به این مصیبت دچار می‌شوند وهن اسلام نیز هست و دنیای غرب با مشاهده این فجایع سؤال‌های متفاوتی را طرح می‌کند بنابر این تلف شدن حجاج در کنار تروریسم خشن در خاورمیانه که ریشه هر دو به سعودی‌ها برمی‌گردد موجب وهن اسلام است که باید سریعاً از آن جلوگیری شود.

7- درآمد سرشار حج که باید صرف توسعه آن برای رفاه و امنیت بیشتر شود یا صرف ساختن مساجد اشرافی در جهان اسلام می‌شود یا حاکمان غیرمردمی کشورهای فقیر اسلامی به وسیله آن خریده می‌شوند و یا صرف تعلیم ایدئولوژیک در مدارس وهابیت در سراسر جهان می‌شود که نتیجه آن تولد القاعده، النصره و داعش و... است. بنابر این جلوگیری از سرازیر شدن منابع مسلمین علیه امنیت جهان اسلام درد دیگری است که باید برای آن چاره‌‌اندیشی نمود.

8- حکام آل‌سعود با خادم‌الحرمین خواندن خود و خریدن سران برخی کشورهای اسلامی، توقع هیچ‌گونه صدای مخالفی را ندارند. آنان به نوعی خود را «عزیز دردانه» جهان اسلام فرض نموده‌اند و در مقابل پاسخ‌خواهی مانند «بچه لوس» جهان اسلام یا «بچه‌ پولدارها» برخورد می‌کنند و حاضر به تواضع و پذیرش اشتباه یا استفاده از نظرات دیگران نیستند.

9- بنابراین آنچه استدلال شد باید «ایده اداره مشترک حج» به گفتمان عمومی مسلمانان تبدیل شود و اداره حرمین از سلیقه یک خانواده و یک ایدئولوژی خارج شده و در تراز جهان اسلام قرار گیرد تا از وهن آن جلوگیری شود حتی اگر اجماع نظر مردم سرزمین حجاز نیز اعمال می‌گردید شاید می‌توانست به عنوان مسکن موجب آرامش شود اما آن مردم (مردمی که ملت نشده‌اند) نیز از اعمال نظرات خود محرومند. ان‌شا‌ء‌الله حادثه منا و کشتار هزاران مسلمان بی‌گناه و آرزومند منشأ تحولات بزرگ گردد و «جمهوری عربی حجاز» جایگزین نظام ارباب - رعیتی موجود شود.