به گزارش پارس به نقل از میزان کتاب «آزادی دینی در حقوق غربی و حقوق اسلامی» توسط  کریستین کالانگس به نگارش درآمده است. وی در این اثر مطالعه و بررسی اصول حقوق بشری در حقوق غربی و حقوق اسلامی را وجهه همت خود قرار داده است. ذیل مطالعه ای از این دست توجه نویسنده عمدتا بر آزادی عقیده و آزادی مذهب متمرکز گردیده است. 

 

وی نوعی روش مطالعاتی تطبیقی را جهت انجام این مطالعه در پیش گرفته است و در عین حال هدف از اتخاذ این روش را دستیابی به یک سنت حقوقی جهانی اعلام نموده است. در واقع این اثر به فرض امکان تحقق سنت حقوقی جهانی با تکیه بر آزادی دینی در حقوق اسلامی و حقوق غربی متکی است. 

 

نویسنده در پیشگفتار کتاب «آزادی دینی در حقوق غربی و حقوق اسلامی» متذکر شده است که بحث حقوق بشر دینی از جمله مباحثی است که باید به عنوان یکی از مباحث مهم در زمینه مطالعات تطبیقی ادیان ملحوظ گردد. وی در این باره به مطالعه سهم حقوق و قوانین اسلامی در کشورهای اسلامی و نیز سهم دین های یهودیت و مسیحیت در سنت حقوقی غربی پرداخته است. 

 

کریستین کالانگس می کوشد نشان دهد که چگونه پایبندی به یک سنت حقوقی جهانی می تواند نوع جدیدی از اجماعی بنیادین را، بر اساس احترام به باور های مذهبی به لحاظ حقوقی، تشکیل دهد. به باور وی امکان افزایش این اتفاق عملی در آزادی مذهبی، و شاید دیگر مسائل حقوق بشری، می تواند با نزدیکی هر چه بیشتر حقوق اسلامی و حقوق غربی دست یافتنی تر گردد. 

 

کریستین کالانگس مطالب کتاب «آزادی دینی در حقوق غربی و حقوق اسلامی» را در یک دیباچه و شش بخش سامان داده است. نام بخش های کتاب از این قرار است. بخش نخست «ریشه های کلامی و فلسفی آزادی مذهبی در قانون اساسی ایالات متحده»، بخش دوم «آزادی مذهبی در حقوق بشر بین الملل» و «آزادی مذهبی و شریعت» مطالب بخش سوم را به خود اختصاص داده است. بخش های چهارم و پنجم شامل مباحثی در خصوص «بین دین و قانون: سیاست به مثابه یک متغیر» و «آزادی مذهبی در حقوق بین الملل اسلامی» است. 

 

نویسنده در بخش ششم یا نتیجه گیری ذیل عنوان «نتیجه گیری: به سوی یک سنت حقوقی جهانی» به مطالعه چند و چون بهره گیری از مفهوم آزادی دینی در راستای دسترسی به یک سنت حقوقی جهانی دست یازیده است. مطابق مباحث کتاب «آزادی دینی در حقوق غربی و حقوق اسلامی» آزادی مذهبی در عمده مکاتب و مباحث حقوقی معاصر، به عنوان یک حق جهانی انسانی، پذیرفته گردیده است. با وجود این اتفاق نظر  آزادی مذهبی در جهان معاصر به مثابه یک دشواره حقوقی-قانونی مطرح شده است. دشواره ای که در میان مفاهیم و مباحثی همچون جهان شمولی حقوق، همزیستی مسالمت آمیز، چند فرهنگ گرایی و تنوع حقوقی رخ نموده است. در این میان تناقضی در ارتباط با نقش مفهوم آزادی مذهبی با ویژگی جهانشمولی حقوق غربی و خصلت بی زمانی و بی مکانی حقوق اسلامی پدیدار می گردد. 

 

نویسنده در عین حال که به توضیح این تناقض می پردازد بر این باور است که با وجود آن که آزادی مذهبی مفهومی پر چالش است در عین حال خود می تواند به مثابه عاملی آغاز گر در شکل گیری و پرورش یک سنت حقوقی جهانی در نظر گرفته شود. سرانجام آن که بر اساس مطالب اثر این مهم از طریق به کار بردن تجزیه و تحلیل مقایسه ای از ابزار حقوق بشر در جهان غربی و اسلامی با توجه به فرآیندهای حقوقی، قانونی و سیاسی، که توسط آن ایده های مذهبی و فلسفی نهادینه شده اند، امکان تحقق می یابد.