تحلیل پیامدهای قومیتگرایی افراطی در افغانستان
افغانستان به عنوان کشور همسایه و با دو خصوصیت مهم مسلمان و فارسی زبان بودن علاوه بر موقعیتهای ممتاز دیگر، برای جمهوری اسلامی ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به گزارش پارس به نقل از فارس پرداختن به مسائل این کشور همسایه با این دو ویژگی و نگاه با بصیرت به تحولات سیاسی افغانستان، مردم و دولتمردان این کشور برای جمهوری اسلامی لازم و ضروری است.
نهم سپتامبر برابر با 18 شهریور مصادف با سالگرد شهادت احمد شاه مسعود به دست القاعده است، در این خصوص کتابی در زمینه بررسی نقش احمد شاه مسعود در سی سال گذشته با عنوان «احمد شاه مسعود از شیر پنجشیر تا قهرمان ملی» توسط رضا سپهروند از نویسندگان استان مرکزی به چاپ رسیده که حاوی مطالب ارزشمندی از این شخصیت دوستدار ایرانی است.
رضا سپهروند دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی، نویسنده و روزنامهنگار متولد سال 1353 است که پیش از این نیز کتاب نظام سیاسی حکومت در اسلام از وی منتشر و به بازار نشر ارائه شده است.
به بهانه سالگرد شهادت احمد شاه مسعود به دست القاعده با نویسنده این کتاب مصاحبهای انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
چرا افغانستان و چرا احمد شاه مسعود را انتخاب کردید؟
با تشکر از شما و خبرگزاری فارس که این وقت را در اختیار بنده گذاشتند ابتدای امر باید عرض کنم چند سال گذشته یک مطلبی را از ترکی فیصل، رئیس اسبق استخبارات عربستان خواندم که خیلی توجه من را به موضوع مورد بحثمان جلب کرد، ترکی فیصل در مصاحبهای در جواب سوالی در خصوص اینکه چرا عربستان به احمد شاه مسعود در نبرد با شوروی اعتماد نمیکند؛ اعلام کرده بود که ایشان همه چیزش خوب است هم نیروهای زبدهای دارد، هم فرماندهای مقتدر و قوی است و هم سنی مذهب، اما تنها عیب مسعود این است که به زبان ایرانیها صحبت میکند این امر مرا واداشت تا به نقش مسعود این فرمانده پارسی زبان بپردازم.
با این حال بررسی نقش نخبگان سیاسی و تأثیر آنها در توسعه سیاسی و اجتماعی از مباحث مهم در تحولات مختلف سیاسی اجتماعی هر کشور است، کشور افغانستان که همسایه ایران اسلامی است، نیز به عنوان یکی از کشورهای پر فراز و نشیب چند دهه اخیر از این امر مستثنی نبوده است، تحولاتی که در سی سال گذشته و به خصوص رخدادها و حوادثی که در دهههای 80 و 90 میلادی در این کشور به وقوع پیوست، هر چند این تحولات از یک طرف ریشه در گذشته تاریخ افغانستان و شرایط بینالمللی داشت، اما از سوی دیگر مجموعه شرایطی را ایجاد کرد که تحلیل تاریخ این سه دهه و مسایل و پیامدهای پس از آن نیز به طور عمده محتاج درک آن رخدادها و حوادث در بعد داخلی و هم در بعد بینالمللی آن است.
آیا این حوادث در رویش و ظهور برخی رهبران جهادی در افغانستان تأثیر داشته است یا خیر؟
بله دقیقاً به نکته خوبی اشاره کردید، این تحولات منتج به خیلی از مسایل پیرامونی در این کشور شد که همچنان گریبانگیر آن است، یکی از پیامدهای مهم این تحولات در جامعه افغانستان ظهور شخصیتهای نخبه قومی در قالب احزاب و گروههای سیاسی و میلیشیای نظامی است که به جای تأکید بر کشوری متحد و ایجاد یک ناسیونالیسم افغانستانی و وحدت ملی بیشترین تأکیدشان بر قوم محوری و برتری قومی خود نسبت به سایر اقوام در افغانستان بوده و هست، به گمانم این عدم انسجام ملی در افغانستان بیش از هر چیز متأثر از جریان پشتونیزم و دامن زدن پاکستان به این موضوع است.
فیالواقع زخم ایجاد شده بر بستر وحدت ملی در افغانستان بیش از اینکه ناشی از مشکلات ساختاری در جامعه باشد، ناشی از دو عامل دیگر است، در گام نخست یوتوپیای خط دیورند و دیگری ظهور نخبگانی است که به عنوان کنشگرانی تأثیرگذار در جامعه افغانستان هر کدام سعی بر سهم خواهی قوم خود در ژانوس چند چهره سیاست داشته و به جای تأکید و تکیه بر رای و آراء مردم در گروی قدرتهای منطقهای و جهانی داشته و دارند.
مبحث مربوط به خط دیورند مورد بحث کتاب بنده نیست و مجالی دیگر میطلبد لکن بحث پیرامون بررسی نقش نخبگان سیاسی و به طور خاص احمد شاه مسعود در دو دهه 80 و 90 میلادی هر چند که ظاهراً بحثی است مربوط به گذشته، اما در عین حال به شرایط موجود و مسایل و مشکلات امروز افغانستان نیز میگردد.
فکر میکنید شناسایی نقش نخبگان و مطالعه در این خصوص در راهبرد ما از جامعه افغانستان راهگشا باشد؟
بله همینطور است؛ بیشک بر این باور هستم که شناسایی ساختار جامعه سیاسی معاصر افغانستان، بدون آگاهی از خصوصیات کمی و کیفی «گروه نخبه» سیاسی که پویش تاریخی مدارج و مراتب عالی را احراز کردهاند، کاملاً بینتیجه است و انسان جستجوگر را در ارزیابی تحولات افغانستان به بیراهه خواهد کشاند، زیرا موتور محرکه جامعه افغانستان همانند دیگر کشورهای در حال توسعه بیشتر متکی بر روحیات و تصمیمات فردگرایانه و نقش نخبگان و نخبه گرایان استوار است تا روحیات جمعی و تضارب آراء، از این رو تحقیق در باب نخبگان و منشأ اجتماعی آنها در جامعه همانند سایر جوامع مهمترین و اساسیترین تحقیقات جامعه شناسی سیاسی است، به ویژه آنکه تا جایی که تحقیق کردهام مطالعه در باره اینکه نخبه سیاسی کیست و چه صفات و خصوصیاتی دارد و به چه میزان بر پویش تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه اثرگذار است، در تاریخ تفکرات و پژوهشهای جامعه شناسان و علمای علم سیاست معاصر افغانستان چندان سابقه ندارد.
مطالعه و تحقیق در باره منشأ پیدایش گروه نخبه و نقش آن در تصمیم گیریهای سیاسی و شکل گیری رفتار اجتماعی، همانند ضرورت تحقیق و شناخت ساختار طبقاتی جامعه، نه تنها از آن جهت سودمند است که کلید فهم و تبیین قدرت دستگاه حکومتی را به دست میآورد، بلکه همچنین از این بابت مفید فایده است که گروه نخبه از مؤثرترین عوامل و نیروهای سیاسی و اجتماعی به شمار میآیند و در کشورهای در حال توسعه عملا تمامی رفتارها و تصمیم گیریها به علائق و منافع این گروه وابستگی کامل دارد.
اصولاً جوامع شرقی کار ویژه اینچنینی دارند و به علت عدم وجود تحزب و ابزارهای سیاسی مطلوب جهت مشارکت سیاسی و اجتماعی، تکیه بر نقش نخبگان، راه برون رفت نیروهای سیاسی و اجتماعی از وضعیت موجود بوده است. بنابراین بررسی و آگاهی از نقش نخبگان سیاسی افغانستان به انسان میآموزد، که جامعه افغانستان تا چه حد درگیر عناصر و نیروهای حافظ ایستایی و یا مشوق پویایی است.
پس به نظر میرسد نقش احمد شاه مسعود را شما در کتابتان به عنوان یک نخبه و رهبری کاریزماتیک در نظر گرفتید، اینطور نیست؟
بله ساختار ما بر اساس تئوری نخبه گرایی است فیالواقع شاکله اصلی این کتاب بر این اساس است، از این رو در این پژوهش به بررسی «احمد شاه مسعود» پرداختهایم مسعود یا آن طور که هوادارانش از او نام میبردند «آمر صاحب» یکی از برجستهترین فرماندهان جهادی در افغانستان است.
شخصیت واقعی او تحت تأثیر حب شدید هوادارانش و بغض شدید دشمنانش به درستی شناخته نشده است، از این رو است که هرگونه اظهار نظری در باره «احمد شاه مسعود» احتمالاً باعث نارضایتی دوستان و دشمنانش خواهد شد و همین امر باعث میشود قضاوت منصفانه در باره شخصیت و مبارزات مسعود قدری دشوار شود.
با این حال تعیین نقش و جایگاه احمد شاه مسعود در تحولات اجتماعی- سیاسی افغانستان از آنجا حائز اهمیت است که برخی افراد و گروهها نقش بسیار عظیمی برای وی (چه مثبت و چه منفی) قائل شدهاند، بسیاری او را به باد انتقاد گرفته و بسیاری نیز وی را ستودهاند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت این موضوع مورد بحث شما بر اساس مدلهای علمی و تحقیقاتی و بر اساس تئوریهای رایج در علوم سیاسی است.
بله، با تمام ارادت و تعلق خاطری که به احمد شاه مسعود پارسی زبان دارم معتقدم احمد شاه مسعود را باید خارج از حب و بغضها نگاه کرد و با مروری بر زندگی پر مخاطرهاش در 30 سال گذشته، برخی از این سؤالات و ابهامات در خصوص وی را از روی پژوهش پاسخ داد، بنابراین زندگی مبارزاتی او جواب بسیاری از ابهامات خواهد بود؛ از این رو سعی کردم از دایره انصاف و علمی بودن تحقیقم خارج نشوم، به نظرم در زندگی مبارزاتی او دو دوره برجسته به نظر میرسد؛ یکی حمله روسها و اشغال افغانستان و ظهور رهبری کاریزماتیک به نام احمد شاه مسعود در جامعه افغانستان و در مقطع بعدی تولد واپسگراهای طالبان در صحنه سیاسی و اجتماعی افغانستان که در طی آن مسعود در قامت یک رهبر میانهرو و در عین حال معتقد به مبانی شریعت دینی به مبارزه با طالبان میپردازد و در نهایت جانش را از دست میدهد لکن این دو نکته از آن حیث حائز اهمیت است که در هر دو دوره فوقالذکر افغانستان درگیر نبردی دو وجهی ایدئولوژیکی و ناسیونالیسم پشتون بود، نبردی که هنوز پایان نیافته است و دورنمای مشخصی هم نمیتوان برای آن متصور بود.
شما در این کتاب به دنبال چه چیزی هستید؟ امکان دارد که در این خصوص توضیحات بیشتری دهید.
این کتاب نه در پی اثبات حاکم بودن حکومت طبیعی لویاتانی نخبگان در افغانستان معاصر است و نه در تلاش توجیه قائم به شخص بودن حکومت و مشروعیت بخشیدن به کاریزما (فره) میباشد، بلکه اعتقاد بر این است که بحرانزدگی درازمدت جامعه افغانستان، منازعات گروههای مختلف سیاسی و قومی و فرقهای داخلی و بعضاً وابسته به قدرتهای منطقهای و بینالمللی و فرهنگ سیاسی مستعد نخبه پروری و نخبه گرایی زمینههای اجتماعی سیاسی و فرهنگی ظهور و روی آوردن به شخصیت کاریزمایی را فراهم کرده است.
در میان نخبگان در حال منازعه به طور طبیعی کسی که میتوانست توجه و همدلی بخشهای بیشتری از تودههای سرخورده را با اهداف اعلام شده خود کسب کند، که محبوبیت و مقبولیت بیشتری را داشته و به عنوان شخصیتی فرهمند که توان حل مشکلات و مسائل عدیده آنها را دارد مورد استقبال بیشتری قرار میگرفت.
از این منظر به بررسی نقش مسعود به عنوان نخبهای تأثیرگذار در جامعه افغانستان پرداختهام البته برای آشنایی کامل با وضعیت کمی و کیفی نخبگان سیاسی ابتدا، آشنایی با عقاید متقدمان مکتب نخبه گرایی ضروری است، زیرا تکامل عملی- نظری این کتاب با توجه به نظرات ماکس وبر و ویلفردو پارهتو شکل گرفته و نهایتاً مهمترین مفروض این تحقیق این است که «احمد شاه مسعود» نخبهای کاریزماتیک بود که در بطن ساختارهایی که هویت ملی آنها توسط روسها و طالبان انکار شده بود، ظهور کرده و علاوه بر استعدادهای خاص وی در رهبری تودهها، زمینههای اجتماعی در تبدیل او به «قهرمان ملی» نقش مهمی را ایفاء کرده است. اما این که چرا در این کتاب برای شناخت و فهم بررسی نقش احمد شاه مسعود در تحولات دو دهه 80 و 90 میلادی افغانستان، مخصوصاً از نظر پارهتو و ماکس وبر کمک گرفته میشود، بدین دلیل است که این دو بیش از هر محقق دیگری گروه نخبه سیاسی را به مثابه مفهومی کاملاً کلیدی در علوم اجتماعات جدید مطرح میکنند و بر خصلت عینیت گرا و علمی تحقیقات خود تأکید دارند.
مضافاً بر این، محیط سیاسی و اجتماعی زندگی این دو شخصیت نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم- محیطی غیر دموکراتیک و از بعد اقتصادی در بر گیرنده نظام فئودالی یا بقایای آن است و نهایتاً میتواند برای افغانستان مقطع زمانی مورد بررسی ما چه در امور سیاسی و چه در زمینه ساختار اقتصادی جامعه- هماهنگی و مطابقت داشته باشد.
از وقتیکه در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم
من هم از شما و خبرگزاری فارس بابت لطفشان بینهایت سپاسگزارم.
ارسال نظر