هر روز که به عمر انقلاب اسلامی افزوده می‌شود، اقتدار و توانمندی‌های بیشتر و جدید آن آشکارتر می‌گردد. در نگاهی کلان و منصفانه کافی است موقعیت ایران اسلامی را در منطقه و جهان، نه با سه دهة پیش، بلکه با یک دهة قبل، مقایسه کنیم تا شوکت و عظمت آن را ببینیم؛ عظمتی که دشمنانش هم، البته با بغض و کینه، چاره‌ای جز اعتراف به آن ندارند.

اما پابه‌پای این پیشرفت و بالندگی، امتحانات و موانع طبیعی یا دشمن‌ساخته هم دشوارتر و پیچیده‌تر می‌شوند. به‌عبارت ‌دیگر، اگر بناست ملتی مسیر رشد و کمال را طی کند و می‌خواهد شایستگی احیای تمدنی به عظمت تمدن اسلامی را در خود فراهم آورد، چاره‌ای جز دست‌وپنجه نرم کردن با ناملایمات و مصائب را ندارد و مطابق آموزه‌های حیات‌بخش اسلام، همراه همین سختی‌ها آسانی‌ها را نیز تجربه می‌کند و شیرینی رشد را هم‌زمان با تلخی‌های ناملایمات در کام خود احساس می‌کند «إنَ مَعَ‌العُسرِ یُسراً». درست همانند کوه‌نوردی که فتح قلة مرتفع و صعب‌العبوری را هدف گرفته است و با سختی این مسیر را طی می‌کند، اما هر گام که بر می‌دارد و خود را به قله نزدیک‌تر می‌بیند، ابتهاج و نشاط و شوق رسیدن به قله بیشتر بر او مستولی می‌شود.

امروز انقلاب اسلامی در مسیر همین کمال و بلوغ بیشتر، باید از پسِ آزمونی دشوارتر و پیچیده‌تر برآید و آن دست‌وپنجه نرم کردن با فتنه‌ها و حیله‌های پس از برجام است.

دشمن مکار و چندلایه است و هر روز در پی خدعه‌ای نو تا هدف اصلی و نهایی خود را، که براندازی یا استحالة نظام اسلامی است، به سرانجام برساند. روزی با جنگ، روز دیگر با تحریم و امروز با «نفوذ»!

از منظرى مى‌توان گفت «نفوذ» ترفند جدیدى نیست و پیش‌ازاین نیز سابقه داشته است. دولت موقت، جریان نفاق، اواخر دوران سازندگی و دوران اصلاحات هرکدام نمونه ها و نشانه هایی تلخ و پرهزینه و بعضا" غیرقابل جبران از نفوذ وابستگان و دل بستگان به غرب در بخش ها و لایه هایی از نظام را به ما نشان داد که برخی آثار آن همچنان باقی است.

 اما به‌رغم این سوابق، باید بدانیم «نفوذ» در دورة جدید متناسب با بلوغ نظام اسلامى دارای پیچیدگى‌های بیشترى است. اقدامات دشمن براى تحقق «نفوذ» را در دو بخش مى‌توان دسته‌بندى کرد: نخست، در بعد «بینش» و دوم، در بعد «رفتار».

دشمن براى نیل به هدف اساسى خود از «نفوذ»، که «براندازى» یا دست‌کم «استحاله» نظام است نیازمند عواملى در داخل است که در سه جایگاه و موقعیت مهم بتوانند در این تغییر بینش و رفتار م‍ؤثر واقع شوند.

«دانشگاه»، «رسانه» و «مراکز تصمیم‌گیر یا تصمیم‌ساز» سه جایگاه و موقعیت حساس و کلیدى هستند که دشمن با نفوذ در آ‌ن‌ها و بهره‌مندى از همراهى عوامل «وابسته» و «دل‌بسته» به خود به‌دنبال تحقق طرح «نفوذ» است.

نظریه‌سازى و نظریه‌پردازى را ازطریق دانشگاهیان وابسته یا دل‌بسته دنبال مى‌کند. رسانه‌هاى وابسته و دل‌بسته مسئولیت ساده‌سازى و توزیع این تئورى‌ها و نظریه‌ها و همراه کردن افکار عمومى را برعهده دارند و عوامل دل‌بسته و وابسته در مراکز تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز در قواى مختلف و بیرون قوا این نظریه‌ها را تبدیل به تصمیم و سپس رفتار نظام خواهند کرد، اگر شرایط را آماده ببینند و فرصت پیدا کنند!

اقدام و عملیات سه ضلع یادشده، که مى‌توان آن را «هندسة نفوذ» نامید، باید از نقطه‌اى آغاز شود و این نقطه از نظر نویسندة این سطور، تقلیل «دشمن» به «رقیب» است. به‌محض اینکه دید ما به دشمن تغییر یابد و ما دیگر او را به چشم دشمن نگاه نکنیم، روزنة وسیع «نفوذ» باز می‌شود و ادامة راه دیگر چندان دشوار نخواهد بود. شاید به‌همین‌دلیل است که تعالیم قرآن براى پیشگیرى از نفوذ دشمن و شیطان روی برخی مفاهیم تأکید ویژه‌ای دارد.

قرآن کریم در سورة فاطر ما را به دشمنی با شیطان فرامی‌خواند و مى‌فرماید: «إنّ الشّیطانَ لَکُم عَدُوٌ فتّخذوُهُ عَدُوّا»

یا در سورة نساء آشکارا ما را از دوستى با کفار نهى مى‌کند و مى‌فرماید: «لاتَتَخِذوُاالْکافِرین اَولِیاء»

نکتة مهم دیگر در بحث «نفوذ»، حوزه‌هاى موردنظرِ دشمن براى دستیابى به اهداف خود است. شواهد و قراین نشان‌دهندة این است که دشمن در این مقطع برنامة جامعى دارد و همة حوزه‌هاى سیاسی، فرهنگى و اقتصادى را نشانه گرفته است.

در حوزة سیاسی، انتخابات پیش رو از همین حیث اهمیتِ بسیاری دارد و درصورت راهیابى عناصر وابسته یا دل‌بسته به استکبار به مجلس خبرگان رهبرى و مجلس شوراى اسلامى، «نفوذ» در لایه‌هاى مهم نظام به ثمر خواهد نشست. موج جدید حملات به شوراى نگهبان را، که رکن مهم مراقبت از این راهیابى است، نیز باید در مسیر باز کردن معبر براى تحقق «نفوذ» ارزیابى کرد.

وابسته‌ کردن کشور در حوزة اقتصاد، از دیگر مصادیق نفوذ در دوران پس از برجام است که با تیزبینى باید مراقب آن بود. و درنهایت حوزة فرهنگ که مهم‌ترین، مؤثرترین و ماندگارترین حوزه است. شاید عده‌اى فقط مک دونالد و کوکاکولا را مصداق نفوذ فرهنگى بدانند، اما باید بدانیم مک دونالد و کوکاکولا نمادهاى شناخته‌شده و به‌عبارتى پرچم فرهنگی امریکا قلمداد مى‌شوند که در سرزمین‌هاى فتح‌شده به اهتزاز در مى‌آیند؛ اما پیش از این نمادها و در مناطقى که هنوز فتح نشده‌اند، ابزار فرهنگى دیگری از موسیقى گرفته تا کتاب و رفت‌وآمدهاى فرهنگى و هر آنچه منجر به تغییر نگاه به دشمن شود، ولو در حوزه‌هاى دیگر، نفوذ فرهنگى شمرده مى‌شود.

 و نکتة آخر در این یادداشت، تدریجى بودن مقولة «نفوذ» است. دشمن ثابت کرده است هر جا هر مقدار که نیاز باشد، حاضر است حوصله به‌خرج بدهد تا به هدفش برسد. ممکن است جاهایى را آماده بیابد و سرعت پیشروى خود را افزایش دهد، اما اگر شرایط را درکل مساعد ببیند و امیدوار به موفقیت باشد، هرچند دستیابى به هدف نیازمند زمان باشد، فاکتور زمان را در محاسبات خود لحاظ خواهد کرد.

باتوجه‌به آنچه گفته شد، شرایط پس از برجام مهم‌تر خواهد بود، هرچند برجام را عده‌ای ابزار یا قدم اول بدانند! کسانی که همچنان می‌کوشند تا با توقف در برجام جلوی «نفوذ» را بگیرند، بدانند گام‌های بعدی را نیز از دست خواهند داد. اما اگر پس از برجام خوب مدیریت شود، می‌توان مطمئن بود که دشمن از برجام هم آنچه می‌خواسته به‌دست نیاورده است. البته، وظیفة مجلس و شورای عالی امنیت ملی دربارة برجام به قوتِ خود باقی است و این دو نهاد مهم باید دقتِ بیشتری را در بررسی برجام مبذول دارند.

بنابرآنچه گفته شد، بایستی همة دل‌بستگان به انقلاب و نظام اسلامى، ضمن پرهیز از مجادله‌های فرسایشی و مضر، حفظ وحدت و همدلى را وجهة همت خود قرار دهند و هندسة مقابله با «نفوذ» را طراحى کنند. همچنین در سه حوزة دانشگاه، رسانه و مراکز تصمیم‌سازى و تصمیم‌گیرى، ضمن هوشیارى در برابر کید دشمن و جلوگیرى از «نفوذ»، به راهکارهاى ایجابى نیز توجه داشته باشند.