به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامهآخرین بخش این یادداشت ها می آید:

مقام مسئول در کاخ سفید که در داخل و خارج امریکا مسئولیت پرونده مبارزه با تروریسم از طریق تمامی ابزارهای غیر نظامی را بر عهده دارد، درباره ترس ترکیه و کشورهای عربی از ایران که سبب می شود آنها به حمایت از شبکه های تروریستی بپردازند علی رغم این که خودشان هم از آنها می ترسند، گفت: «به هر حال اطلاعاتی که ما در اختیار داریم باعث می شود معتقد شویم که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جبهه النصره و داعش حمایت نمی کنند و به آنها کمک نمی رسانند. شاید از جای دیگر کمک ها به آنها می رسد.»

نظر دادم: «یک مقام قطری در یک جلسه خصوصی گفته است: ما از جبهه النصره حمایت می کنیم یا به عبارت دیگر آن را تایید می کنیم.»

جواب داد: «به این مساله اعتراف می کنم. جبهه النصره را قطر حمایت می کند و شاید دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز از آن حمایت کنند. اما درباره شبکه داعش نوعی از تساهل وجود دارد که منجر به حمایت از آن می شود. قطر خوب برخورد می کند و با ما در مبارزه با داعش همکاری می کند. ما از تعامل خوب آن راضی هستیم، همکاری خوبی در موضوع مبارزه با تروریسم دارد. عربستان نیز در این زمینه همکاری می کند. اما مسائلی وجود دارد که همان طور که تو به آنها اشاره کردی سبب می شود که بعضی وقت ها از  سیاست "دو گانه" پیروی کند، این مساله ای است که ما را عذاب می دهد. اما به عنوان کشور به داعش پول نمی دهد و از آن حمایت نمی کند. کشور کویت هم ما را عذاب می دهد، مسئولان آن می گویند که همه قوانین لازم برای مبارزه با تروریسم را صادر کرده اند. اما مشاهده می کنیم که همکاری با آن در مبارزه با تروریسم "پیش نمی رود" برای این که تلاش ها برای ترجمه قوانین صادر شده و تصمیم های اتخاذ شده تا کنون جواب نداده است. کشور امارات متحده عربی در این موضوع خوب همکاری می کند.»

پرسیدم: «ترکیه چطور؟ این کشور اجازه می دهد کسانی که از کشورهای دیگر وارد آن می شود به سوریه و عراق بروند تا به داعش و جبهه النصره بپیوندند تا وارد میدان های جنگ شوند. اگر این مساله را می داند و آسان می گیرد مشکل است. اما اگر بدون اطلاع آن این اتفاق می افتد مشکل بیشتر است. ترکیه پولی نمی دهد و حمایت مالی نمی کند. اما آسان می گیرد یا اجازه می دهد که پول و سلاح از خاک کشورش برای افراد مسلح عبور کنند.»

جواب داد: «ترک ها می گویند مصالح خود را درک می کنند و می دانند که داعش خطری برای آنها است. اما وضعشان خوب است و هیچ نگرانی ندارند. اگر یکی از کشورها اطلاعاتی درباره تروریست هایی که وارد ترکیه می شوند تا از آن جا به سوریه یا عراق منتقل شوند، دارد باید آن اطلاعات را به مقام های ترکیه تحویل دهد. دیگر خودش می داند چه کند. به هر حال ترکیه عضوی از پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است که خود علیه تروریسم ایستاده و با آن مبارزه می کند.»

گفتم: «اما عضوی است که شورش می کند و شرط می گذارد و برخی مسائل را قبول می کند و برخی دیگر را رد می کند.»

جواب داد: «ترکیه خود را عضو "پیمان مبارزه با تروریسم" می داند با حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه نمی جنگد یا به کسانی که می خواهند از پس نظام او بر آیند کمک نمی کند. مشکل اساسی اش کردها هستند که تلاش می کند این مشکل را حل و فصل کند و فکر می کند می تواند از پس آن برآید.»

نظر دادم: «ترکیه اردوغان اسلام گرای میانه رو است با حکومتی سکولار یا حتی می توان گفت که نیمه سکولار شده است. الگو یا نمونه ای شده بود.»

جواب داد: «اما آن چه در مصر با به قدرت رسیدن اخوان المسلمین با به ریاست جمهوری رسیدن محمد مرسی روی داد آنها را شکست داد، نمونه ترکیه اردوغانی دیگر نمونه نیست و الگو بودنش را از دست داد، برای این که حزب عدالت و توسعه که اکنون قدرت را در دست دارد ریشه های اخوانی یا اسلامی دارد.»

نظر دادم: «یک چیز را فراموش نکنید و آن غرور قدرت است. اگر اردوغان بخواهد در این غرور باقی بماند هم به خودش آسیب می زند هم به ترکیه به ویژه اگر واقعا به این فکر افتاده باشد که عملا امپراطوری ترکیه را احیا کند حتی اگر مثل شکل سلطنت عثمانی نباشد.»

جواب داد: «کاخ اسطوره ای او را فراموش نکن. رویای او به دوران عثمانی باز می گردد. به هر حال خیلی ها در منطقه می گویند که نظام منطقه ای که بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شده بود، فروپاشیده است. به نظر من شاید در شرق خاورمیامه (Levant) فروپاشیده باشد به گونه ای که مرزها در حال تغییر هستند. اما چنین چیزی را در مورد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نمی بینیم. در لیبی مشکلات بسیاری وجود دارد و جنگ های بسیاری به راه است اما هنوز همه چیز پایان نیافته است. نظام منطقه ای جدید چیست؟»

اوضاع جاری در کشورهای منطقه را برایش توضیح دادم و تغییراتی که می روند بر کشورها تحمیل شوند و اشاره کردم که توافقی که میان امریکا و ایران به دست می آید می تواند به ترتیب اوضاع کمک کند.

جواب داد: «من نمی دانم نظام منطقه ای جدید در خاورمیانه چیست. و نمی دانم از 1961 و 1962 در یمن چه گذشت. در روزنامه نیویورک تایمز چیزهایی درباره آن خواندم. نزد مسیحی ها (در غرب) گفته می شود که صدها سال پیش کشتاری در آن جا رخ داد که به معاهده ای ختم شد که متعاقب آن اصلاحاتی انجام شد و اتفاقاتی روی داد.»

به این ترتیب دیدار من با این مقام امریکایی تمام شد و پرونده گزارش های من در این سفرم به امریکا نیز به پایان رسید. حالا این که چقدر از این حرف هایی که امریکایی ها در این سفر به من زدند راست است یا با واقعیت مطابقت دارند و این که تا چه اندازه پیش بینی ها و تحلیل هایشان صحیح است یا این که چقدر از آنها برای پنهان کاری و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر وقایع و جلوگیری از فاش شدن حقایق است بستگی به تحولات دنیا دارد. قطعا در ماه های پیش رو خیلی چیزها روشن خواهد شد.