پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عماد حسینی- نامش خضر عدنان محمد موسی است؛ مردی فلسطینی متولد سال۱۹۷۸(۱۳۵۷) که میان هیاهوی جنگ‌های تروریستی داعشی- صهیونیستی و به فراموشی سپرده شدن مسئله فلسطین توسط کشورهای عربی، با اعتصاب غذای خود، یکه و تنها و با شکم خالی صهیونیست‌ها را شکست داد.

خضرعدنان2

 او که بارگذشته بعد از 66 روز مبارزه با گرسنگی، ضعف و اقدامات روانی صهیونیست‌ها، آنان را مجبور به آزادی‌اش کرده بود این بار با 10روز کمتر و طی 56 روز به این مهم نایل شد و نام خود را به‌عنوان سردار مبارزه معده‌های خالی فلسطینی در تاریخ این ملت به ثبت رساند. عدنان، لیسانس خود را در رشته اقتصاد و فوق لیسانسش را در رشته ریاضیات از دانشگاه بیرزیت گرفت. او ازجمله شخصیت‌های بارز جنبش جهاد اسلامی فلسطین در کرانه باختری محسوب می‌شود که به نوعی سخنگوی آن هم به شمار می‌رود. تا پیش از این، 7بار توسط صهیونیست‌ها بازداشت شده بود و این‌بار نیز در 8/7/2014 (تقریبا یک سال پیش) در حاشیه غائله اختفای 3 نظامی صهیونیستی در الخلیل بازداشت و بدون آنکه اتهام یا جرمی به وی تفهیم شود صرفا با توجه به درخواست سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی در حبس احتیاطی قرار داده شد و بعد از آنکه روز 18دسامبر 2014 بازداشت احتیاطی‌اش برای سومین‌بار پیاپی تمدید شد دست به اعتصاب غذا زد و تأکید کرد مرگ را به بقا در اسارت صهیونیست‌ها ترجیح می‌دهد. او متاهل و دارای 6 فرزند به نام‌های معالی، بیسان، عبدالرحمن، محمد، حمزه و علی است. براساس توافق صورت گرفته بین وکیل‌مدافعش با مسئولان امنیتی رژیم صهیونیستی و چراغ سبز نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و وزیر جنگش مقرر شد وی در مقابل پایان دادن به اعتصاب غذا روز 21تیرماه از زندان رژیم صهیونیستی آزاد شود. چند روز قبل از آزادی‌اش همشهری با همسرش همصحبت شد تا او بازگو‌کننده بخشی از مشکلات خانواده اسرای فلسطینی در بند رژیم صهیونیستی باشد. «رنده موسی» (ام عبدالرحمن) همسری است که به همراه 6‌فرزندش که بزرگ‌ترین آنها 7 ساله و کوچک‌ترین‌شان سه قلوهای یک‌سال‌ونیمه هستند تمامی 56 روز را پابه‌پای همسرش با صهیونیست‌ها مبارزه کرد. او که از یک سو دغدغه سلامت همسر و از سوی دیگر مسئولیت نگهداری از 6کودک و در ضلع سوم این مشکل چند وجهی مجبور به مقابله با جنگ روانی سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود، در آخرین روزها وساعت‌های این اعتصاب غذا اعلام کرد که خود و حتی فرزندان شیرخوارش نیز در حیاط بیمارستانی که عدنان در آن بستری شده دست به اعتصاب غذا زده‌اند و اگر قرار است بلایی بر سر همسرش بیاید بهتر است آنها نیز به همان سرنوشت دچار شوند. او در حالی با ما به گفت‌وگو نشست که می‌گفت برای آزادی همسرش نه‌تنها روزشماری بلکه دقایق و ثانیه‌ها را هم می‌شمارد زیرا آنچه در 56روز اعتصاب غذای خضر عدنان متحمل شد از تمامی مشکلاتی که طی 35سال عمرش به چشم دیده سخت‌تر، طولانی‌تر و دشوارتر بوده است.

خضرعدنان

* خانواده یک اسیر مبارز فلسطینی در بند رژیم صهیونیستی، آن هم در حال اعتصاب غذا چگونه وضعیتی می‌تواند داشته باشد؟

حداقل توصیفی که برای این وضعیت می‌توانم بگویم این است که ما در شرایط و وضعیت اسفناک وفاجعه‌باری قرار داشتیم؛ شرایطی آمیخته با نگرانی، وحشت و ترس؛ شرایط بی‌ثباتی و دلشورگی مستمر که تمام وجودمان را سراسر شبانه‌روز در بر گرفته بود.

اینکه تصور کنی کسی که او را خوب می‌شناسی، بسیار دوستش داری و می‌دانی از چه غذایی خوش‌اش می‌آید و چه غذاهایی را نمی‌خورد، چندین روز مستمر لب به غذا نزده شرایط بسیار وحشتناک و طاقت‌فرسایی را رقم می‌زند.

من تمامی این شرایط را لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه زندگی کردم، هر زمان زنگ تلفن به صدا در می‌آمد موجی از نگرانی تمامی وجودم را فرا می‌گرفت و به‌خود می‌گفتم نکند قرار است خدای ناکرده خبر ناگواری به من بدهند، این در حالی بود که من در آن روزها هر لحظه منتظر این خبر ناگوار بودم.

این وضعیت بر تمامی خانواده حکمفرما بود و برای من که همسرم با مرگ دست‌وپنجه‌ نرم می‌کرد بسیار بدتر، ناگوارتر و دشوار‌تر می‌گذشت.

خضرعدنان1

* در 56 روز اعتصاب غذای پدر خانواده، دقیقا بر شما و 6 فرزندتان چگونه گذشت؟

ببینید! من از خدا 35سال عمر گرفته‌ام و اگر بخواهم تمامی سختی‌های تمام عمرم را در یک کفه و این 56 روز را در کفه دیگر بگذارم باید بگویم سختی‌های هر یک روز از این 56 روز برایم سخت‌تر ودشوار‌تر از تمامی دشواری‌هایی بود که در تمامی زندگی‌ام تجربه کرده بودم.

شرایط آنقدر دشوار و سخت بود که اصلا قابل توصیف نیست نه روز ما روز بود و نه شب ما شب، نه کسی میلی به غذا در خود احساس می‌کرد و نه اصولا غذایی از گلوی کسی پایین می‌رفت، درحالی‌که مجبور بودیم تلاش مضاعفی را برای رساندن پیام مظلومیت وی انجام دهیم و روزانه با بسیاری از رسانه‌ها سخن بگوییم. فشار رسانه‌ها از یک سو، فشارهایی که به‌دلیل وضعیت خضر عدنان از اعضای خانواده به یکدیگر منتقل می‌شد و انتشار برخی اخبار دروغ و شایعات مربوط به شهادت وی و اذیت و آزارهای سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی برای فشار روانی بر ما از سوی دیگر، زندگی ما را به یک جهنم تبدیل کرده بود.

سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بارها نیمه‌های شب با ما تماس می‌گرفتند و خبر می‌دادند که همسرم شهید شده است. هر یک از این فشارها به‌خودی خود می‌توانستند یک فاجعه بسیار بزرگ و ویرانگر برایم محسوب شوند. کودکانم هم شرایط بسیار سختی را گذراندند همه آنها کم وسن سال هستند. بزرگ‌ترینشان 7سال دارد، یکی 4 سال ونیمه است و بعدی 3ساله و سه‌قلوهایم هم یک سال ونیمه هستند. آنقدر بر آنها هم سخت گذشت که وقتی پدرشان اعتصاب غذای خود را پایان داد گویی آنان مجددا به دنیا آمده و عمر دوباره‌ای گرفته‌اند، به‌خصوص فشارهایی که بر من وارد می‌شد فرزندانم را هم تحت‌تأثیر خود قرار داده بود.

خضرعدنان10

* خضر عدنان کیست؟ از منظر یک همسر به این مبارز فلسطینی چگونه می‌نگرید و او را چگونه برای خوانندگان ما توصیف می‌کنید؟ در مورد مبارزات وی چه نظری دارید؟

من صرفا به خضر به‌عنوان یک همسر نگاه نمی‌کنم، او را همواره یک رهبر مبارز فلسطینی دیده و می‌بینم، با وجود تمامی فشارهایی که به من وارد شده لحظه‌ای در اینکه وی بر حق است و راهش را صحیح انتخاب کرده شک نکرده‌ام. او را یک آزاده می‌بینم که هرگز حاضر به زانو زدن در برابر زیاده‌خواهی‌های صهیونیست‌ها نشده. از این‌رو نپذیرفته که در مقابل خواست صهیونیست‌ها در زندانی کردنش کرنش کند و با جسم و جانش به رویارویی با آنان پرداخته است.

او آزادمردی است که می‌خواهد آزادانه و بدون قیدوبندهای اشغالگران زندگی کند، گرچه خارج از زندان هم اشغالگران صهیونیست بازهم قید و بندهایی را بر تمامی فلسطینیان اعمال می‌کنند اما او آزادمردی است که هرگز فشار دژخیم را نمی‌پذیرد و از حق و حقیقت دفاع می‌کند؛ حتی اگر به ضررش هم تمام شود.

خضر عدنان به‌خاطر رویکرد حق‌طلبانه‌اش بارها و بارها توسط صهیونیست‌ها بازداشت شده و من به‌عنوان کسی که با او زندگی کرده‌ام می‌بینم که در مبارزه‌اش هراسی از بازداشت شدن ندارد، تنها مسئله مهم و محوری برایش دفاع از حق و حق‌طلبی است که دفاع از اسرای فلسطینی جزو این مبارزه محسوب می‌شود.

ایشان در دفعات متعدد، رهبری تظاهرات ضد‌صهیونیستی را در کرانه باختری به‌عهده گرفته‌اند؛ راهپیمایی‌هایی که بسیاری از آنها در دفاع از اسرای فلسطین سامان داده شده بودند تا نشان دهد لحظه‌ای از دفاع و حمایت از آنها دست نمی‌کشد.

یکی دیگر از ویژگی‌هایش توکل کاملش بر خداست. وقتی به وی در مورد اقدامات صهیونیست‌ها هشدار می‌دادم همواره پاسخ می‌داد که خدا خود حافظ و نگهدار همگان است از این‌رو به وعده پیروزی که خداوند داده است هم اعتقاد کاملی دارد.

او همچنین بارها به من توصیه کرده که «اصل آن است که آزادگی پیشه کنیم، اگر روزی روی زمین هم جایی برای ما نباشد، به‌طور حتم نسل‌های بعدی در آنجا راه ما را ادامه خواهند داد».

خضرعدنان4

* با توجه به آنچه گفتید، ظاهرا توافق صورت گرفته با مسئولین صهیونیستی درباره آزادی خضرعدنان به‌معنای پایان مبارزه‌اش نخواهد بود و وی به محض آزادی این مبارزه را ادامه خواهد داد؟

این دقیقا همان رویکردی است که خضر عدنان در پیش گرفته و ادامه هم خواهد داد زیرا هیچ آزادمردی حاضر نخواهد شد سرزمینش تحت اشغال باقی بماند و میهنش زیر چکمه‌های اشغالگران باشد، حال اگر این اشغالگران صهیونیست‌ها باشند که دیگر وضعیت بدتر هم می‌شود. این تنها نظر همسر من نیست بلکه بسیاری از مردم فلسطین هم همین نظر را دارند. هر انسانی که به خدا ایمان داشته باشد می‌داند که مبارزات ما مبارزه‌ای برحق است و سلول به سلول بدن ما باید برای مبارزه با صهیونیست‌ها آماده باشد. من زمانی که با خضر عدنان ازدواج کردم او تازه از اسارت صهیونیست‌ها آزاد شده بود و وقتی از برنامه‌های زندگی‌اش با من سخن می‌گفت همواره مبارزه علیه صهیونیست‌ها بخش مهمی از سخنانش را تشکیل می‌داد. بارها تأکید می‌کرد که تا آزادی فلسطین هیچ فشار و مشکلی وی را متوقف نخواهد کرد. او هر بار که با صهیونیست‌ها مواجه شده به‌شدت بر افروخته شده و با آنها هرچند از طریق زبان به مبارزه پرداخته است. ما فلسطینیان همواره خود را در صف اول صحنه رویارویی با صهیونیست‌ها می‌دانیم و تمامی انواع مبارزه را هر کس به قدر وسع خویش، به‌عنوان راهکاری جهت آزادی سرزمین‌مان قرار داده‌ایم.

خضرعدنان5

* روز 26‌ماه مبارک رمضان (21تیرماه) روز آزادی همسر شماست، شما شخصا و خانواده‌اش ازجمله مادرش چگونه در انتظار این روز نشستید؟

باید بگویم که از زمان انتقال خضر عدنان به بیمارستان که به‌دلیل وخامت وضع جسمانی‌اش صورت گرفت، من با کمک صلیب‌سرخ خود را به بیمارستان رساندم. آخرین باری که در بیمارستان با او ملاقات کردم وضعیت او بسیار وخیم شده بود. وقتی چشم‌ام به او افتاد از وخامت وضعیتش کاملا اطمینان حاصل کردم. با صراحت باید بگویم که در آن لحظه او بین مرگ و زندگی دست وپا می‌زد. یعنی دقیقا می‌توانم بگویم لحظاتی بیشتر با مرگ فاصله نداشت. اینجا بود که دیگر طاقت نیاوردم و از اتاق او خارج شدم و در حیاط بیمارستان به همراه 6 فرزندم ایستادم و اعلام کردم من و این بچه‌ها از این لحظه برای همبستگی با همسرم دست به اعتصاب غذا می‌زنیم. تمامی وساطت‌های صلیب سرخ و برخی از عوامل و حتی فشار سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی هم نتوانست مرا از این تصمیم بازدارد و تنها اعلام می‌کردم تا زمانی که مسئله شوهرم حل نشود من هم سرنوشت او را دنبال خواهم کرد. من به تمامی کسانی که برای مذاکره با من می‌آمدند اعلام می‌کردم که همسرم چیز زیادی از شما نمی‌خواهد. او تنها آزادی خود را می‌خواهد. او به شما می‌گوید 12‌ماه بدون هیچ دلیل و اتهامی مرا بازداشت کرده‌اید، دیگر بس است، مرا آزاد کنید، همین. اگر اتهامی به من وارد است مرا محاکمه و اگر اتهامی ندارید مرا آزاد کنید. آیا حضور پدر میان اعضای خانواده‌اش جرم است؟ چرا همسرم را از حضور در کنار خانواده‌اش در‌ ماه مبارک رمضان محروم کرده‌اید؟ چرا باید بدون هیچ دلیلی همسرم از حضور در شب‌های قدر در کنار ما و نیز ما از دیدن او محروم باشیم. بعد از این اقدامات بود که شکر خدا تلاش‌ها شدت بیشتری به‌خود گرفتند تا آنکه وکیل مدافع همسرم ساعت 12/30 شب به من خبر داد که صهیونیست‌ها با درخواست آزادی‌اش موافقت کرده‌اند. در این لحظه بود که من برای بار دوم به اتاقی که در آن بستری شده بود رفتم تا با دست خود به او غذا بدهم و بدین‌شکل اعتصاب غذای او را با تنها یک قاشق کوچک از سوپ که در دهانش گذاشتم به پایان برسانم.

خضرعدنان6

 * شرایط شما در آن لحظه چگونه بود، چه احساسی داشتید؟

با وجود آنکه تنها چند ساعت بین این دو دیدار فاصله بود اما تفاوت بسیار زیادی بین این دو ملاقات وجود داشت. در واقع 2 شرایط و 2احساس کاملا متفاوت و متضاد با یکدیگر را زندگی کردم. نخستین بار که به ملاقات خضر عدنان رفتم او در اعتصاب غذا بود، شرایط جسمانی بسیار بدی داشت و به‌دلیل اعتصاب غذای طولانی خون استفراغ می‌کرد اما در بار دوم که وارد اتاقش شدم، این بار پیروزمندانه و با ابهت وارد شدم او دیگر پیروز شده بود. او را در جایگاه یک قهرمان بزرگ می‌دیدم که توانسته بود صهیونیست‌ها را به زانو درآورد. تا آن لحظه او حاضر نبود حتی پزشکان صهیونیست وی را مورد معاینه قرار دهند زیرا معتقد بود هیچ نفعی برای وی نخواهد داشت و صرفا صهیونیست‌ها از اطلاعاتی که از وضعیتش به‌دست می‌آوردند سوءاستفاده خواهند کرد. او همچنین تأکید می‌کرد که برایش تفاوتی نمی‌کند در چه وضعیت جسمانی‌ای قرار داشته باشد زیرا فقط به یک هدف فکر می‌کرد و آن پایان دادن به ظلم و اجحافی بود که در حقش روا شده است. واقعا در آن شرایط من از خوشحالی و شعف در پوست خود نمی‌گنجیدم، خود را یک پیروز واقعی می‌دیدم. احساس همراهی با یک قهرمان، بسیار غرورآفرین است؛ قهرمانی که با دست خالی ساختار عریض و طویل رژیم صهیونیستی را شکست داد و رژیمی را به بن بست رساند که بسیاری از مردم در این کره خاکی تصور می‌کنند قدرتی شکست‌ناپذیر است. اما این خضر عدنان بود که با یاری و مدد خداوند موفق شد صهیونیست‌ها را برای دومین بار شکست دهد و باید اعتراف کرد که او بدون یاری خداوند هیچ قدرت و توانی نداشته و ندارد؛ پس هزاران بار شاکر خداوند هستیم.

خضرعدنان7

 * بعد از پایان این اعتصاب آیا با هم دیدار و گفت‌وگویی داشتید؟ آیا او در مورد روزهای اعتصاب غذا، آن هم در شرایطی که حدود 2‌ماه بدون غذا سپری شد به شما چیزی گفته است؟

وقتی از وی در مورد وضعیت آن دوره پرسیدم به‌طور کوتاه به من گفت که باور کن روزهایی ‌گذشت که من هیچ نوع احساس گرسنگی نمی‌کردم، گویی که خداوند در من توان مضاعفی را قرار داده بود یا حتی خودش مرا سیر می‌کرد و در شرایطی احساس می‌کردم که گویی تازه از سر سفره غذا بلند شده‌ام. اما در عین حال روز‌هایی هم بر من گذشت که مرگ را در یک قدمی خود می‌دیدم. آنگونه که برایم توصیف کرد، احساس‌های متفاوتی در روزهای مختلف این اعتصاب غذا داشت اما احساس پیروزی، تمامی سختی‌های آن‌را به بوته فراموشی سپرده است. او همچنین از تمامی افرادی که برایش دعا کردند تشکر کرد و تأکید کرد که دعای خیر آنها در افزایش روحیه و ادامه راهش یاریگرش بود.

خضرعدنان8

 * به تازگی ‌ماه مبارک رمضان به پایان رسیده و راهپیمایی روز قدس برگزار شده است. شما به‌عنوان یکی از اعضای خانواده اسرای فلسطینی، حمایت جهان اسلام را در پیشبرد مسائل بر حق خود و دفاع از حق‌طلبی ملت فلسطین چگونه توصیف می‌کنید؟

من به‌عنوان یک زن خانه‌دار فلسطینی که اغلب اوقات همسرم در اسارت زندان‌های رژیم صهیونیستی قرار داشته باید به صراحت خدمت‌تان بگویم با توجه به رخدادهایی که در منطقه شکل گرفته و می‌گیرد، حتی بسیاری از فلسطینیان نیز از مسئله خود غافل مانده‌اند. من این مسئله را به وضوح در زمانی که برای ایجاد همبستگی با مشکل همسرم تلاش می‌کردم با پوست و گوشت خود احساس کردم. وقتی ملت فلسطین را هم به مسائل و مشکلات جانبی بسیاری مشغول کرده و آنان را از مسئله اصلی خود غافل می‌کنند، چه توقعی از کشورهای دیگر می‌توان داشت. امروز به وضوح شاهد آن هستیم که توطئه‌هایی برای دور کردن مردم از مسئله قدس و دیگر مقدسات اسلامی و اینکه فلسطین کشوری تحت اشغال است در حال اجراست. بااین حال ما از ملت‌های عربی و اسلامی توقع داریم با وجود تمامی مشکلاتی که در پی انقلاب‌های اخیر گریبانشان را گرفته، نیم‌نگاهی هم به مسئله فلسطین داشته باشند، به ما در امر آزادی کشورمان کمک کنند و با انجام تظاهرات و راهپیمایی‌ها همبستگی خود را با ملت فلسطین اعلام کنند. در دوره اعتصاب غذای خضر عدنان وقتی می‌شنیدیم یا می‌خواندیم که در کشوری تحصنی یا تظاهراتی در حمایت از وی برگزار شده، روحیه‌ها ما برای ادامه مبارزه صدچندان می‌شد. به‌طور حتم هر نوع تظاهراتی در هر کشور عربی یا اسلامی و حتی غیراسلامی در حمایت از مسئله فلسطین و مقدسات این سرزمین به‌ویژه مسجدالاقصی و قدس شریف صورت بپذیرد به‌طور حتم بازخورد مثبت خود را بر مبارزات ملت فلسطین خواهد داشت و به پویایی فعالیت‌های ما کمک شایانی خواهد کرد. در نهایت امیدوارم که مشکلات منطقه به‌زودی حل شده و بار دیگر مسئله فلسطین و قدس شریف به جایگاه اصلی خود به‌عنوان محوری‌ترین دغدغه و مسئله ملت‌های عربی و اسلامی بازگردد.

خضرعدنان9