پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیرحسین یزدان پناه- با تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت درباره جمع بندی مذاکرات هسته ای و الزام آور شدن اجرای آن برای کشورهای جهان، وزارت خارجه و نیز اعضای ارشد تیم هسته ای همچون محمد جواد ظریف و سید عباس عراقچی، تاکید کردند که بخش هایی از این قطعنامه را که مربوط به حوزه تسلیحاتی و موشکی می شود ایران اجرا نمی کند. درباره این قطعنامه موضوعات مختلفی مطرح می شود که بعضا برخی از آن ها می تواند قابل تامل به نظر برسد اما در این مجال سعی شده تا به 3 ابهام مطرح پاسخ داده شود:

1- چرا باید درباره توافق هسته ای قطعنامه شورای امنیت صادر شود؟

واقعیت این است که هرکس وقتی با فردی لاقید و عهدشکن مواجه باشد، باید برای اطمینان نسبی از اجرای قولی که آن فرد به او داده، هزینه های نقض عهد را برایش زیاد کند. در مقابل آمریکا و متحدان غربی اش نیز که تاکنون موافقت نامه های بین المللی متعددی را نقض کرده اند شرایط مانند همان فرد لاقید و عهد شکن است که نمی شود به تضمین هایی که خودش می دهد اعتماد کرد و باید هزینه های نقض عهدش را زیاد کرد. از طرفی کنگره آمریکا نیز باید در معادلات سنجیده شود چرا که بدون یک الزام بین المللی این نهاد ممکن است توافق را نقض کند. هرچند از سناتورها بعید است که با وجود همین قطعنامه نیز آن را نقض نکنند. چه این که براساس قوانین داخلی آمریکا کنگره می تواند قطعنامه های شورای امنیت را نقض کند و دولت را مجبور کند آن را اجرا نکند. بنابراین از یک سو برای آن که دولت آمریکا و بقیه کشورها مجبور به اجرای توافق هسته ای شوند و از سوی دیگر برای آن که هرکس نقض عهد کرد براساس قوانین بین الملل هزینه های سیاسی اش را پرداخت کند، باید این قطعنامه تصویب می شد ضمن این که آمریکایی ها هرگز تمایل به آن نداشتند.

2 - اگر ایران قطعنامه را اجرا نکند آیا توافق نقض نشده است؟

ابهام دیگر این است که وقتی قطعنامه شورای امنیت برای تضمین اجرای توافق هسته ای تصویب شده آیا اگر ما آن را اجرا نکنیم، توافق را نقض نکرده ایم؟ نکته حائز اهمیت در این جا، جمله بسیار مهم و کمتر دیده شده ای است که در متن برجام آمده است: «The provisions of this Resolution do not constitute provisions of this JCPOA:مفاد این قطعنامه به منزله مفاد این برجام نیست.» بنابراین مثلا اگر ایران بندهای موشکی قطعنامه شورای امنیت را اجرا نکند به معنی عدم اجرای بندهای توافق هسته ای نیست. از طرفی در متن توافق نیز هیچ جا به بحث های موشکی و تسلیحاتی اشاره نشده و در نتیجه ایران می تواند این بندهای غیر الزام آور را اجرا نکند.

3 - بالاخره قطعنامه 2231 الزام آوراست یا نه؟

الزام آور بودن یا نبودن قطعنامه ها بستگی به این دارد که هرکدام از بندهای قطعنامه به کدام ماده منشور ملل متحد ارجاع داشته باشد. در ادبیات قطعنامه های شورای امنیت مرسوم است که اگر مفادی از قطعنامه ها ذیل مواد 39 تا 51 که تحت «فصل هفتم» منشور با عنوان «اقدام در موارد تهدید علیه صلح – نقض صلح و اعمال تجاوز» آمده است، تصویب شوند آن گاه اجرای آن مفاد برای کشورهای عضو سازمان ملل الزام آور است. به عنوان مثال در قطعنامه 1929 که در ژوئن 2010 علیه برنامه هسته ای ایران و صنایع موشکی و همچنین حوزه های مالی و ... مصوب شد به صراحت آمده است که: «Acting under Article 41 of Chapter VII of the Charter of the United Nations: اجرای بند 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل». این جمله یعنی تمام 38 ماده قطعنامه و ضمایم آن که ذیل این جمله آمده است برای همه کشورها لازم الاجراست. اما در قطعنامه 2231 که دوشنبه شب به تصویب شورای امنیت رسید تنها 10 بند ذیل ماده 41 آمده که اجرای آن برای همه کشورها هم الزام آور است. این مفاد نیز مربوط به لغو تحریم ها و محدودیت ها،اعمال مفاد قطعنامه های گذشته، اجرای برجام و معافیت ها» است. اما آن چه مربوط به حوزه موشکی و تسلیحات است صرفا به عنوان «توصیه» یا «فراخوانده می شود» آمده که الزام ماده 41 بر آن مترتب نیست. به این ترتیب عملا کشورها از جمله ایران می توانند مفاد غیر الزام آور را اجرا نکنند. ایران نیز صراحتا آن را در بیانیه خود که بلافاصله پس از تصویب قطعنامه صادر کرد آورده است. واضح است که این امر البته بدون تبعات نیست اما ایران طی دهه گذشته 6 قطعنامه ظالمانه شورای امنیت را که برخی به صراحت به ماده 41 ارجاع شده و کشورها را ترغیب کرده که «همه تدابیر لازم برای ممانعت از انتقال فناوری یا کمک های فنی به ایران را در رابطه با فعالیت های موشکی» اتخاذ کنند، اجرا نکرده است و هیچ کشوری نیز توان مقابله با ایران را نداشته است. جالب این جاست که در قطعنامه 1929 هم «موشک هایی که قادر به حمل و پرتاب سلاح های هسته ای» باشند و هم هرنوع «پرتاب هایی که با استفاده از فناوری موشک بالستیک انجام گیرد» در زمره ممنوعیت های الزام آور آمده است اما در قطعنامه 2231 تنها فعالیت های موشکی دارای محدودیت است که در ارتباط با «موشک های بالستیکی باشد که برای برخورداری از قابلیت حمل سلاح های هسته ای طراحی می شوند.» بنابراین حتی در این بند نیز قطعنامه تعدیل شده و سایر موشک های بالستیک ایران را شامل محدودیت نکرده است. در نهایت این که ممکن است از دیدگاه برخی صاحب نظران این قطعنامه یک قطعنامه ایده آل نباشد اما واقعیت این است که در نتیجه ایستادگی 12 ساله مردم ایران در موضوع هسته ای و مقاومت آنان دربرابر فشارها و تهدیدها، تیم مذاکره کننده ایران توانسته با اتکا به این پشتوانه مردمی، قطعنامه ای کم خاصیت تر و کم قدرت تر از 6 قطعنامه پیشین سازمان ملل را به قدرت های جهانی تحمیل کند که به عنوان مثال در آن همان بهانه ای که برایش 6 قطعنامه الزام آور صادر شده بود، یعنی غنی سازی اورانیوم، اکنون در قطعنامه جدید به رسمیت شناخته شده است. این قطعنامه تلاش تیم مذاکره کننده برای بستن مفر های بدعهدی طرف مقابل و بالابردن هزینه این مسئله برای آن هاست. در عین حال با تمام این تفاصیل سابقه ذهنی و عینی ما از طرف آمریکایی این احتیاط موکد را دوباره یادآوری می کند که تحت هیچ عنوانی نباید به وفاداری کاخ سفید به تعهداتش امیدوار بود.