به گزارش پارس به نقل از تسنیم، متن یادداشت به قلم سید یدالله شیرمردی با عنوان «توافق احتمالی هسته‌ای و رشد قدرت منطقه‌ای ایران» را در ذیل می خوانید: 

ژئوپلتیک غرب آسیا تحت تاثیر رشد قدرت منطقه ای ایران پس از جمع بندی مذاکرات هسته ای و توافق احتمالی آبستن تاثیر متغیر های جدیدی خواهد شد. یکی از نیازهای اصلی آمریکایی‌ها به توافق با جمهوری اسلامی در موضوع هسته‌‌ای، جایگاه و نقش کلیدی ایران در منطقه و توانایی کشورمان برای ایجاد ثبات در منطقه غرب آسیا است. 

واقعیت مورد اعتراف اغلب استراتژیست ها و تحلیل‌گران غربی این است که در آینده ای نه چندان دور ایران نقش اصلی در شکل‌گیری خاورمیانه جدید ایفا خواهد کرد و تلاش برای منزوی‌کردن کشور مهمی مانند ایران از ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا درست مانند تلاش برای دست‌یابی به استراتژی در شرق آسیا بدون در نظر گرفتن چین است.

این همان واقعیتی است که مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله امام خامنه ای(مد ظله العالی) در دیدار رمضانی خود با دانشجویان با بیان شیوایی از آن پرده برداشتند. «یکی از واقعیّت‌های کشور، حضور شگفت‌آور جمهوری اسلامی در این منطقه است؛ نه حضور مادّی و جسمانی و حضور فیزیکی، بلکه حضور معنوی. یکی از چیزها [این] که آمریکایی‌ها در مذاکرات‌شان - در مذاکرات پنهان‌شان، مذاکرات پشت پرده‌شان- در نشست‌هایی که با عناصرِ دولتی‌های این منطقه و با بعضی از همین مرتجعین عرب دارند که می‌نشینند حرف می زنند، گپ می زنند و در واقع با هم درددل می کنند، آن‌ها از ایران شکایت می کنند و از آمریکا توقّع دارند که اعمال فشار کند، او هم می گوید خب چه کار کنم، نمی توانم! خلاصه‌ بگوبشنوشان این است! همه‌ی این گله‌ها و ناراحتی‌ها و شِکوه‌ها از این است که نفوذ ایران گسترده شده. الان بیش از صد روز است که سعودی‌ها دارند یمن را بمباران می کنند؛ ...از لجِ این نفوذ، صد روز است دارند یمن را می کوبند؛ چون می‌گویند شما در یمن نفوذ دارید. خب ما در یمن چه کار کردیم؟ اسلحه بردیم یمن؟ لشکرکشی کردیم به یمن؟ آنه‌ا از کشورهای دیگر مزدور انتخاب می کنند، دلار نفتی بهشان می دهند، لباس ارتشیِ سعودی را بهشان می پوشانند، می‌آورند می دهند دمِ چَکِ انصارالله! آنها دارند دخالت می کنند، ما چه دخالتی در [یمن داریم]. خب، نفوذ، نفوذ خدادادی است. مگر می شود [این را کاری کرد]؟ فرض کنید امام بزرگوار ما اینجا می‌نشست حرف میزد، حرفش را همین‌طور دهن‌به‌دهن می بردند، مثلاً در اقصای آفریقا یا در اقصای آسیا؛ آنچنان نفوذ می کرد که آدمِ ساکنِ فلان کشور دوردست آفریقایی یا آسیایی، اسم بچّه‌اش را می گذاشت روح‌الله. نفوذ یعنی این؛ بدون اینکه یک صفحه کاغذ برای این معنا مایه گذاشته شده باشد.»

امروز با کمترین هزینه بیشترین نفوذ در افغانستان را ایران دارد، در عراق و سوریه حرف اول را جمهوری اسلامی می‌زند، حیاط خلوت عربستان سعودی یعنی یمن بدون حضور فیزیکی جمهوری اسلامی از چنگال آل‌سعود بیرون آمده است، در لبنان و فلسطین آبشخور فکری و معنوی جریان مقاومت جمهوری اسلامی است. اگر سایر ملت‌های منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا آزاد باشند در یک وزن‌کشی منصفانه تفوق جایگاه و نقش کلیدی کشورمان مشخص خواهد شد.

جورج فریدمن در دوم آوریل امسال، درباره‌ی مذاکرات هسته‌ای در یکی از یادداشت‌های ژئوپلیتیک خود نوشت: «اگر روزی این {پرونده} به یک توافق محکم بیانجامد، می‌توان از آن به عنوان روزی یاد کرد که ایالات‌متحده اوضاع را به هم زده و بازی جدیدی آغاز کرده است.» این بازی جدید ناشی از شکست آمریکا در عرصه میدانی است. آمریکایی‌ها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در اولین دهه قرن بیست یکم با سیاست آزمون و خطا اشتباهات استراتژیکی در منطقه انجام دادند و بی‌سابقه‌ترین جنایات و فجایع انسانی که منجر به کشته‌شدن میلیون‌ها غیرنظامی شد، را به‌بار آوردند.

از لشگرکشی مستقیم به عراق و افغانستان گرفته تا راه‌انداختن جنگ‌های نیابتی و تشدید رادیکالیسم مذهبی و تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی که هیچ نتیجه‌ای برای آن‌ها، جز هدردادن خون غیرنظامیان مسلمان خاورمیانه و پول مالیات‌دهندگان آمریکایی در پی نداشت. آنارشی و بی‌ثباتی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا محصول سیاست‌های عامدانه و غلط آمریکایی‌ها طی 15 سال گذشته است. این سیاست غلط به هژمونی آمریکا در منطقه پایان داده است.

«هنری کسینجر» در مصاحبه ای با «فرید زکریا» به‌خوبی به این مهم اذعان کرد که «هژمونی آمریکا در منطقه خاورمیانه رو به افول است.» زبینگو برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا نیز ضمن اذعان به کاهش شدید قدرت آمریکا و اتمام دوران استیلای این کشور بر امور جهانی احتمال بازگشت به حالت سابق را بعید دانست. آمریکایی‌ها امروز در منطقه مانند اردک لنگی شده‌اند که از قضا در انظار ملت‌های منطقه خیلی زشت هستند. این اردک لنگ و زشت پس از ناکامی در برنامه های خود در منطقه با توافق احتمالی با جمهوری اسلامی به دنبال یک چرخش و گشایش استراتژیک است.

استراتژیست‌های آمریکایی بر این تصور هستند که می‌توانند با توسعه دامنه اشتراکات منافع با ایران در منطقه و تجاربی مانند برخی همکاری‌ها در افغانستان و عراق در مقاطعی و ایضاً ارسال این پیام به کشورهای منطقه که با ایران به‌عنوان ابرقدرت منطقه‌ای سر یک میز در حال مذاکره هستند، مجالی برای گریز از تهدیدات آینده پیدا کنند.

غافل از اینکه جمهوری اسلامی در استراتژی کلان خود آمریکایی‌ها را در عرصه میدانی خاورمیانه حائز صلاحیت برای مذاکره و همکاری نمی‌بیند و در همین مذاکرات هسته‌ای نشان داد که به‌هیچ وجه علاقه‌‌مند به گفت و‌گو های غیر هسته‌ای به خصوص درباره تحولات منطقه نیست. در منطق جمهوری اسلامی مبارزه‌ی با استکبار و مبارزه‌ی با نظام سلطه تعطیل‌پذیر نیست و آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است.

به تعبیر رهبر معظم انقلاب «ما به این مسئولین محترمی که در قضیّه‌ی هسته‌ای مذاکره می‌کنند -که حالا این‌ها اجازه پیدا کرده‌اند که مسئولین روبه‌رو با هم حرف بزنند؛ البتّه سابقه داشت، در این سطح نه، در سطوح پایین‌تر سابقه داشت؛ در این سطح، اوّلین‌بار بود- گفته‌ایم که فقط در مسئله‌ی هسته‌ای شما حق دارید مذاکره کنید؛ در هیچ مسئله‌ی دیگری حق ندارید مذاکره کنید، و نمی‌کنند. آن طرف مقابل، گاهی مسائل منطقه و سوریه و یمن و مانند این‌ها را پیش می‌کشد، این‌ها می‌گویند ما در این زمینه‌ها با شما صحبتی نداریم و صحبت نمی‌کنند. مذاکره فقط در زمینه‌ی مسئله‌ی هسته‌ای است، آن هم به همان دلایلی که من گفتم و چندبار تکرار کردم که چرا در قضیّه‌ی هسته‌ای ما این گرایش را، این رویکرد را انتخاب کردیم؛ من این را مفصّل تشریح کردم. مبارزه‌ی با استکبار تعطیل‌پذیر نیست، تکلیفش کاملاً روشن است و خودتان را آماده کنید برای ادامه‌ی مبارزه‌ی با استکبار.»

با این تفاسیر تنها راه گشایش استراتژیک در روابط ایران و آمریکا تجدید نظر در معادلات سلطه‌گرانه ایالات متحده است والا از نمد توافق احتمالی هسته‌ای کلاهی برای آمریکایی‌ها بافته نخواهد شد.

ایران پیروز بزرگ خاورمیانه در دراز مدت است و این هژمونی در حال توسعه است و نسبت آن با نفوذ آمریکایی ها کاملاً عکس است. یعنی به هر میزان نقش کلیدی جمهوری اسلامی در معادلات و محاسبات مربوط به ثبات منطقه تقویت شود به همان میزان از هژمون و نفوذ آمریکایی‌ها در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا کاسته می‌شود. مقایسه جایگاه آمریکای 1979 با آمریکای 2015 در خاورمیانه و استمرار این روند به وضوح گویای تاثیرات ایران در جغرافیای سیاسی آینده منطقه است.