پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سه تیم کارشناسی در تهران پیش از جمع بندی هسته ای ایران و 5+1(برجام) در روز سه شنبه، پیش نویس آن را مورد بررسی قرار داده اند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، روز گذشته جمع بندی هسته ای ایران و 5+1(برجام) در 150 صفحه منتشر شدو عملا مذاکرات هسته ای در این مرحله پایان یافت. پیش از این که این متن به جمع بندی برسد، سه تیم کارشناسی به سرپرستی سعید جلیلی، علی اکبر ولایتی و دریابان دکتر علی شمخانی پیش نویسِ برجام را مورد بررسی های کارشناسی قرار دادند.

در این بررسی ها نقاطی که ممکن بود به صورت «چندپهلو»، «گرد» و «تفسیربردار»، زمینه «دبه کردن» را از سوی آمریکا و کشورهای غربی بوجود آورد به طور صریح به تیم مذاکره کننده ایران در وین اعلام شده بود.

در بحث های کارشناسی شمخانی بیش از سایرین بر ممنوعیت بازرسی از اماکن نظامی و بازجویی از دانشمندان هسته ای تاکید داشته و خواستار توجه دادن طرف های مقابل ایران بر تعهدات اخیر آمانو در تهران شده بود.

نتایج جلسات کارشناسی نشان می دهد شمخانی، ولایتی و جلیلی نشان می دهد در صورتی که رهبری خطوط قرمز هسته ای خود را علنی نمی کردند و در حالتی که چارچوب های تعیین شده از سوی ایشان، برای مذاکرات هسته ای تعیین نمی شد انتظار این میزان دستاورد برای ایران در جمع بندی هسته ای ایران و 5+1(برجام) وجود نداشت.

همچنین تاکید شده بود آمریکایی ها می ‌خواهند به ‌بهانه حفظ تحریم تسلیحاتی ایران، ساختار تحریم اقتصادی را نیز حفظ کنند که بایستی محکم در این زمینه ایستاد کوتاهی نکرد.

یکی از گروههای کارشناسی با اشاره به پیش نویسِ برجام(برنامه جامع اقدام مشترک هسته ای)، تاکید کرده بود که برخی خطوط قرمز نادیده گرفته شده اما تضادی هم در متن با خطوط قرمز مشاهده نمی شود هر چند ساییدگی هایی وجود دارد.

کارشناسان معتقدند: « آنچه رخ داده یک بده بستان است. امور مهمی واگذار شده و البته امتیازهای مهمی هم به دست آمده است. همچنانکه آقای ظریف خود زمانی پیش از این گفته است این چیزی نیست که بنا باشد برای آن سوت و کف زده شود. جامعه بسیار زودتر از آنچه برخی می‌ پندارند از هیجان ناشی از اعلان توافق خارج شده و بر دستاوردهای ملموس آن متمرکز خواهد شد. توقعات از توافق هسته‌ای در ماه‌های گذشته به نحو غیرواقعی بالا برده شده و اکنون زمان آن است که همه انرژی‌ها بر تامین یا مدیریت این توقعات متمرکز شود. این حق رهبر معظم انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران است که در ازای انعطافی که در واگذاری بخشی از حقوق هسته‌ای خود انجام داده‌اند، ببینند که دولت نیز اولویت‌های خود را بر اولویت‌های مردم منطبق کرده و بر ترجمه توافق به رفاه تمرکز کرده است. دوران پسا‌توافق، دوران مسئولیت‌پذیری، سختکوشی و قدرشناسی است. این دوران هم‌اکنون آغاز شده و خیلی زود ماه عسل خویش را سپری خواهد کرد.»

غربی‌ها که پیش از این در برابر کشورهای با توان نظامی پایین چون عراق و افعانستان طعم تلخ شکست نظامی را چشیده بودند، می‌دانستند که گزینه‌ی نظامی در برابر کشوری چون ایران که در بحث تسلیحات تا حد زیادی خودکفایی دارد تنها نقش زینتی دارد و قطعا تکرار بیش از حد ادعای حمله نظامی در برابر ایران پس از مدتی بیش از پیش موجب آبروریزی برای غرب خواهد شد. درست به همین دلیل به مرور لاف زدن نظامی طرف مقابل جای خود را به اهمیت بیشتر به موضوع مذاکره داد.

در این فرآیند ادبیات دیپلمات‌های غربی در طول بیش از یک دهه کاملا تغییر کرد و با شیبی ملایم جای خود را به مذاکره از موضع برابر داد. در واقع هر چند امسال مذارکات مستقیم و غیرمستقیم ده و دوازده ساله شده بود اما واقعیت این است که مقامات ایرانی تا سال‌ها به این تحلیل نرسیده بودند که آیا این هم‌نشینی با طرف غربی را می‌توان مذاکره نامید؟ آیا ایران با فرایندی روبرو بود که هدفش تحمیل خواست طرف غربی با نام مذاکره بود؟