چرا شیوه مذاکراتی جان کری جواب نمی دهد؟
شگرد مذاکراتی جان کری در مورد ایران جواب نمیدهد، اگر جان کری و تیم آمریکایی در عمان موفق شده بود، این بار هم میتوانست به موفقیت امیدوار باشد.
به گزارش پارس به نقل از فارس، رضا زبیب سفیر ایران در نیکوزیا در صفحه فیسبوک خود در خصوص مذاکرات جاری در وین با اشاره به شبهای قدر نوشت: حقیقتا لازم بود در این شبهای گرانبها، تیم مذاکره کننده هستهای را دعا کنم اما اخباری که از وین میآید چالش جدیدی را نشان میدهد. این عنوانهای خبری را حتما دیدهاید:
- تیم مذاکره کننده آمریکایی بعد از رایزنی با واشنگتن، برای دومین بار زیر توافقاتی زدند که پیشتر با ایران سر آنها به توافق رسیده بودند.
- یک مقام ارشد ایرانی میگوید طرف غربی مواضع خود در مذاکرات هستهای را تغییر داده است و همین امر روند پیشرفت مذاکرات را کند کرده است.
- یک منبع آگاه در گفتوگو با فارس گفت: «به رغم انعطاف تیم مذاکرهکننده ایرانی، آمریکاییها در لحظات آخر از پذیرش حقوق مسلم ایران، به ویژه در موضوع تحریمها سر باز میزنند.
- یک مقام ایرانی در تیم هستهای به خبرنگار المیادین گفت: غربیها از دیروز مواضع خود را در مذاکرات سخت کردهاند. و ...
دکتر ظریف از ابتدای مذاکرات علنی هستهای که در نیویورک کلید خورد، صراحتا به طرف مقابل تذکر داد از « چانه زنی به روش فرش فروشان بازاری» در مذاکرات خودداری کنند. اما به نظر میرسد روش مذاکراتی آنها و مشخصا تیم آمریکایی حتی فراتر و سخیفتر از این روش است!
با مرور روش مذاکراتی جان کری در بحرانهای مختلف از مذاکرات صلح فلسطین تا مذاکرات هستهای، روش مذاکراتی او را میتوان اینگونه تبیین کرد:
1- حل اختلاف مورد نظر را به سمت مذاکره با آمریکا هدایت میکند تا وجهه مثبت سیاست خارجی آمریکا را نزد افکار عمومی به نمایش بگذارد
2- مذاکرات را با کلیات مناسب و مثبت در مراحل اولیه شروع میکند
3- پیشنهادی ارائه میدهد که با گزینه نامطلوب مخاطب فاصله دارد، اما فاصله آن با گزینه قابل قبول او به مراتب بیشتر است.
4- در فرآیند زمانی مذاکرات، هر از گاهی شوکی وارد میکند تا عمق قدرت مانور و احتمال عقب نشینی مخاطب را بسنجد.
5- سپس به عنوان حسن نیت بخش بزرگی - اما نه همه - خواستههای خود در این شوک را نادیده می گیرد و
6- نهایتا مخاطب را با گزینههای روبرو میکند که امکان رد آن برای او حتی اگر ممکن باشد، بسیار سخت و پر هزینه است.
اگر در فرآیند مذاکرات هستهای تامل شود، مصادیق مراحل شش گانه فوق به خوبی قابل تشخیص خواهد بود. تعیین مصادیق در مورد سه مرحله اول را به دوستان واگذار میکنم اما مراحل چهارم تا ششم را میتوان در دور مذاکرات علنی عمان (آبان 93) تا مقطع فعلی مذاکرات وین آشکارا تشخیص داد.
آمریکاییها در عمان هم با پیشنهادی که ارائه دادند به فرآیند مذاکرات شوکی وارد کردند که طرف ایرانی را عصبانی کرد. سپس تا اندازه زیادی از این پیشنهاد عقبنشینی کردند، اما اکنون در وین مرحله ششم این شگرد مذاکراتی را به آزمون گذاشتهاند.
این شگرد مذاکراتی البته موثر است، اما برای مخاطبی که در دور باطل سیاست غربی گرفتار باشد، مانند دولت خودگردان که راهی دیگر غیر از گزینه سیاست متعارف بینالمللی- یا همان رویکرد غربی - برای خود متصور نیست.
اما آمریکاییها باید بدانند این قاعده در مورد ملت ایران یک ملت استثنایی است، مصداق پیدا نمیکند. حداقل تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد ملت ایران بارها و بارها غیرممکنها را ممکن کرده است. نفسِ پیروزی انقلاب بر متحد اصلی آمریکا در منطقه، مقابله موفق با طیف گسترده و متنوع شورشهای داخلی پس از انقلاب، شکست کودتای نوژه، مقاومت در جنگ تحمیلی و دستیابی به دانش، فناوری و چرخه کامل سوخت هستهای تا مرحله تولید سوخت 20 درصد غنی شده در پرتو همین قاعده استثناء بودن ملت ایران به دست آمده است و البته ملت ایران در همین شرایط سخت و فشارهای بیسابقه غربی، توانسته است دو کشور سوریه و عراق را هم از شر تروریسم نجات بدهد!
بنابراین شگرد مذاکراتی جان کری در مورد ایران جواب نمیدهد. اگر جان کری و تیم آمریکایی در عمان موفق شده بود، این بار هم میتوانست به موفقیت امیدوار باشد. چنین مباد!
ارسال نظر