تجدیدنظرطلبان پروژه تطهیر خود را کلید زدند/ 18 تیر 78 معیاری برای سنجش اصالت و وزانت «اصلاحات»
پای بلندگوی دستی مدام میگفت: «اینجا متعلق به خود شماست و شما اشتباهی آمدهاید.»
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد اسماعیلی- «اصلاحات جریان اصیل انقلاب است که در زیر چتر قانون اساسی و در جهت ارزشهای نظام حرکت میکند» ! این بخشی از اظهارات حجتالاسلام موسویلاری، عضو مجمع روحانیون مبارز در هفته اخیر است که سؤالات فراوانی را برای افکار عمومی با خود به همراه داشته از جمله اینکه چطور ممکن است گروهی سیاسی مدعی اصالت، انقلابی باشند که به اشکال متفاوت علیه آرمانها و اصول آن اقدامات گستردهای انجام داده و برای استحاله آن از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند.
یا آنکه چگونه میتوان پذیرفت که عملکرد جماعت تجدیدنظرطلب با قانون اساسی و ارزشهای نظام همخوانی دارد در حالی که در کارنامه این جریان زیر سؤال بردن اصول قانون اساسی، اردوکشی خیابانی علیه نظام، تمکین نکردن به رأی اکثریت مردم و نظر انتخاباتی مراجع قانونی، شعار علیه ارکان اساسی نظام و قانون اساسی و همچنین همصدا شدن با نظام سلطه برای براندازی نظام دیده میشود.
هدف موسویلاری از بیان این اظهارات زمانی قابل فهم میشود که با موضعگیری مشابه دیگر افراد منسوب به این جریان جمع شود که یکی از نمونههای آن را میتوان سخنان حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران دانست آنجایی که وی در مصاحبه با یکی از رسانههای زنجیرهای –خبرآنلاین- عنوان میکند: «اصلاحطلبان در حوادث سال ۸۸ مقصر نبودند... اشتباهی که ما اصلاحطلبان کردیم این بود که فرصت دادیم نیروهای تندرو و افراطی سرمایه بزرگی مثل رهبری را به نفع خودشان مصادره کنند. این خطای استراتژیک اصلاحطلبان بود.
امروز من میگویم ما اصلاحطلبان با هر سرمایه محدودی که در اختیارمان باشد، مهمترین استراتژیمان در انتخابات این است که برگردیم و این پیوندها را بازسازی کنیم. ما رهبری را متعلق به عدهای خاص نمیدانیم. این را باید در انتخابات آینده نشان دهیم. استراتژی ما حرکت فعال در انتخابات با رعایت دغدغههای نظام و رهبری است و همینطور ادامه رقابتهای سیاسی حتی در محدودترین زمینی که نظام تعیین کند.»
مرعشی هم به مانند دیگر همفکرانش تلاش میکند فتنه 88 را نه یک غائله طراحی شده و با هدف براندازی نظام بلکه یک سوءتفاهم و اختلافنظر ساده و قابلاغماض تفسیر کند و مقصر آن را هم نه جماعت تجدیدنظرطلب بلکه مناظرات انتخاباتی یا رفتار مشکوک برگزارکنندگان و ناظران انتخاباتی جلوه دهد، این در حالی است که صدها سند مکتوب و غیرمکتوب نشان میدهد که جماعت هواخواه لیبرالیسم در داخل، در آن سال تنها روی استحاله حاکمیت متمرکز شده و حتی از پیشنهادات مقامات عالی کشور جهت اتمام آشوب و درگیری در خیابانهای پایتخت استقبال نکرده و در مقابل بر لزوم محقق شدن خواستههای غیرقانونی خود پافشاری میکردند.
تحمیل تجدیدنظرطلبان به نظام با بهکارگیری ادبیات معتدل
نمونههای فراوانی از این دست موضعگیریها را میتوان جستوجو کرد که در آن تجدیدنظرطلبان تلاش کردهاند تا با اظهارات نرم و عوامفریبانه جریان خود را گروهی همگام و همسو با گفتمان انقلاب تعریف کرده و در قامت طیف دلسوز مردم و رهبری نشان دهند چراکه پدرخواندههای اصلی این جریان به خوبی میدانند که برای بازگشت به قدرت و بازسازی و به کارگیری طرح اصلی خود یعنی « تغییر و فروپاشی نظام از درون آنهم به وسیله نهادهای اصلی حاکمیتی نظیر قوه مجریه و مقننه » نیازمند حضور فعال در انتخابات و جلب آرای مردم میباشند.
بنابراین لازم است نخست خود را حامی و دلسوز مردم و منافع جامعه معرفی کنند و در کنار آن اصلاحات را جزء لاینفک انقلاب و نظام معرفی کرده که هیچ حاضر نخواهند شد ساختار حاکمیت را دستخوش تغییر قرار دهند.
این در حالی است که رفتارهای ساختارشکنانه و هزینهزای این جماعت از سال 76 به این سو به راحتی از حافظه تاریخی جامعه پاک نشده و به عنوان یک مطالبه عمومی از شورای نگهبان انتظار دارند که در آوردگاههای پیش رو عوامل و عناصر خاکستری و وابسته به جریان تجدیدنظرطلب را رد صلاحیت کرده و از بهوجود آمدن حوادثی شبیه تحصن در مجلس ششم، غائله 18 تیر 78 و دهها موضوع مشابه جلوگیری کند.
18 تیر 78 معیاری برای سنجش اصالت و وزانت «اصلاحات»
برای سنجش اصالت انقلابی و میزان صحت برخی ادعاهایی که امروز جماعت تجدیدنظرطلب مطرح میکنند میتوان یکی از مهمترین اقدامات این جریان در سال 78 را - با توجه به تقارن تاریخی امروز- بازخوانی کرد.
مرور اتفاقاتی نظیر غائله 18 تیر 78 نه تنها بازشناسی چهره واقعی رهبران فتنه آن سال و آگاهی از تاکتیکها و سناریوهای آنها برای براندازی نظام در طول سالهای اخیر را به همراه دارد بلکه در شرایط کنونی که تمرکز این طیف بر «بازگشت بدون هزینه به نظام» ذیل تاکتیک «فریب افکار عمومی» قرار گرفته میتواند مؤثر باشد. آن هم در شرایطی که « دانشگاه » یکی از بخشهای مورد توجه جریان دگراندیش از سال 76 تاکنون بوده و با روی کار آمدن دولت یازدهم برنامههای چندلایهای با هدف آشوب آفرینی و التهابزایی در دانشگاهها و تزریق آن به جامعه در دستور کار قرار گرفته است.
16 سال پیش در چنین روزی غائلهای اتفاق افتاد، شهرآشوبی که در ظاهر با اعتراض چند تن از دانشجویان در کوی دانشگاه تهران و با تعطیلی روزنامه سلام، ارگان رسمی مجمع روحانیون مبارز - که در پی انتشار نامهای طبقه بندی شده با دستور وزارت اطلاعات دولت اصلاحات فعالیت آن متوقف شد - آغاز شد اما تحقیقات و بررسیهای پس از آن نشان داد که حاصل توطئه تئوریزه شده طیفی نشانهدار، به قصد براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بود.
پس از تعطیلی «سلام» روزنامه هایی چون «توس» و «جامعه» نوشتند که با تعطیلی سلام، سیاستورزی به پایان رسیده است و با هدایت چند عنصر خاص فضای اعتراضی به دانشگاه کشیده شد.
در چنین فضایی، 17 تیر در کوی دانشگاه تجمعی برگزار شد و قبل از آن نیز تراکتی در کوی پخش شده بود و در آن از برگزاری یک تجمع در اعتراض به تعطیلی روزنامه سلام خبر داده شد.
نکته قابل توجه آنکه شخص توزیع کننده این برگهها، نه یک دانشجو بلکه شخصی به نام «شفیعی» از کارمندان جهاد کوی دانشگاه بود و جالبتر آنکه همین فرد بعدها از سوی تاجزاده به سمت دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در وزارت کشور منصوب شد.
به هر روی تراکتهای تبلیغی تأثیر خود را گذاشت و به فاصله چند ساعت یک اعتراض دانشجویی به یک اعتراض ساختارشکن تبدیل شد که هدایت دولتیها در این جریان نیز قابلتوجه بود.
به عنوان نمونه با شروع حادثه کوی بسیاری از دولتیها در ظاهر برای جلوگیری از افزایش ناآرامیها، در دانشگاه حضور پیدا کردند به همین منظور افرادی چون موسوی لاری (وزیر کشور وقت)، مصطفی معین، مجید انصاری و فاطمه کروبی در محل حادثه حاضر شدند و نتیجه این حضورها نیز چیزی نبود جز به زمین انداختن عمامه وزیر کشور و افزایش منازعات.
دو تن از مسئولان عالی رتبه نظام در هدایت اغتشاشات کوی دانشگاه به بیرون دانشگاه نقشی اساسی داشتند که یکی از آنها مصطفی تاجزاده (معاون وزیر کشور) بود.
تاجزاده در آن چند روز به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور دائماً بین وزارت کشور و کوی در حال رفت و آمد بود و سخنرانیهای بحثبرانگیزش موجب شد بعدها تعدادی از صاحبنظران و نمایندگان مجلس بیان کردند: «حوادث کوی دانشگاه از داخل وزارت کشور هدایت میشد.»
سید احسان قاضیزاده هاشمی، عضو شورای مرکزی و دبیرکل وقت «جامعه اسلامی دانشجویان» در گفتوگویی از مشاهدات خود از اقدامات تاجزاده بیان کرده است و میگوید:
«ما با اینها دانشجویانی که برای تسخیر وزارت کشور به سمت خیابان فاطمی رفته بودند به سمت فاطمی رفتیم و من مشاهده کردم که این افراد در بزرگ آهنی وزارت کشور را از جا کندند که آقای تاجزاده آمد در وسط حیاط وزارت کشور یک صندلی گذاشت و یک جمله کلیدی گفت که نمیدانم چرا بعداً بررسی نشد.»
تاجزاده به این جماعت که حدوداً ۵۰۰ الی ۶۰۰ نفری میشدند گفت: «شما چرا آمدهاید اینجا؟ شما چرا در وزارت کشور را از جا میکنید؟ اینجا که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و در آنجا را بکنید.» و پای بلندگوی دستی مدام میگفت: «اینجا متعلق به خود شماست و شما اشتباهی آمدهاید.»
این سخنان تاج زاده جهت مسیر معترضان را از خیابان فاطمی به سمت خیابان فلسطین تغییر داد و معترضان را تحریک و راهی به سمت بیت رهبری کرد.
تدارک برای غائلهای دیگر
هرچند رهبر معظم انقلاب چند روز پس از این حوادث با سخنرانی خود به غائله تلخ 18تیر مهر پایانی زدند، اما همین جریان 10 سال بعد در سال 88 ماهها کشور را به آشوب و درگیری کشاند و هزینههای فراوانی را به مردم و نظام تحمیل کرد و امروز عناصر فعال در دو شهرآشوب سالهای 78 و 88 تلاش میکنند با تطهیر چهره جریان متبوع خود مقدمات غائله دیگری علیه نظام و مردم را سازماندهی کنند، مقدماتی که لازمه تحقق آن کسب کرسیهای مجلس دهم و نفوذ در مجلس خبرگان است.
همین مونده که شما ( پارس ) بیاد در مورد اتفاقات سال 78 مطلب بزاره!! انتظاری هم جز این مطلب پوچ از شما نمیره. شما یا چشماتون نمیبینه یا اگر هم میبینه توانایی تحلیل مسائل رو ندارید. فقط از یک ذهن کور همچین تحلیلی بر میاد.