به گزارش پارس به نقل از دیده بان، «غدی فرانسیس» فیلم‌ساز لبنانی، دختری حدوداً ۳۰ ساله است که به عنوان مستندساز با شبکه‌های مختلفی در لبنان و منطقه کار می‌کند. اما آنچه که سبب شهرت وی در میان شبکه‌های عرب زبان و مخاطبین آنها شده، نه اجراهای وی در اخبار شبکه OTV لبنان است و نه مستندهایش، بلکه این دختر مستندساز مسیحی به دلیل شجاعت و جسارتش در ورود به مناطق خطرناک در دل بحران‌های منطقه شهرت یافته است. حضور در مقرهای القاعده در یمن و یک هفته زندگی در کنار تروریست‌های سوری، وی را تبدیل به شاهدی عینی از بحران‌های منطقه و خصوصاً سوریه کرده است. با وی که برای تکمیل آخرین مستندش به ایران سفر کرده بود، ساعتی همکلام شدیم که حاصل آن گفتگوی زیر است.

* لطفاً خودتان را معرفی کنید و مختصری در مورد فعالیتی که انجام می‌دهید توضیح دهید.

من «غدی فرانسیس» محقق و مستندساز مسیحی اهل لبنان هستم. البته من در مستندهایم معمولاً نقش تهیه‌کننده، تا حدودی فیلم‌برداری، مجری و... را هم برعهده دارم.

* برای کدام شبکه یا شبکه‌های تلوزیونی کار می‌کنید؟

من با شبکه‌های زیادی کار می‌کنم، اما بیشتر با کانال Otv لبنان که برای «میشائیل اون» است، کار می‌کنم. در لبنان شبکه‌های تلویزیونی متعلق به جریانان و احزاب سیاسی هستند، ‌مثلاً المنار برای «حزب‌الله» است، NBN برای «حرکت‌العمل» است و مستقبل هم برای «حریری» است. من با هزینه خودم برای کانال Otv برنامه می‌سازم و بعد این برنامه‌ها را به کانال Otv و کانال‌های دیگر می‌فروشم. پس بنابراین من عضو کانال و شبکه‌ای نیستم و مستقل هستم.

* چگونه و با چه انگیزه‌ای وارد عرصه مستندسازی شدید؟

من در دانشگاه علوم طب خواندم، ولی چون این کار را دوست دارم و هیجان‌آور است، وارد آن شدم. در خانواده من همه‌ در این فضا بزرگ شدند و رشد کردند، در خانواده من همه اهل نویسندگی هستند، برادرم، پدرم و حتی پدربزرگم. من ابتدا در روزنامه «السفیر» کار می‌کردم، بعد از آن در «الاخبار» مشغول شدم و همزمان کتابی درباره سوریه و بلاد‌شام و جنگ نوشتم که تحقیقات وسیعی را می‌طلبید. بعد هم در تلویزیون «الجدید» کار کردم که به مسیحیان مربوط می‌شود. بعد از آن برای «المیادین» شروع به مستندسازی کردم و حالا هم برای Otv برنامه‌سازی می‌کنم و با آنها قرارداد می‌بندم.

برخی از مردمی که مخالف بشاراسد بودند از دست اقدامات وحشیانه این گروه‌ها برای پیروزی بشاراسد دعا می‌کردند! آنها می‌گفتند که گروه‌های مسلح خیلی بیشتر به آبادانی سوریه ضربه می‌زنند، زیرا آنها غالباً سوری نیستند و برای این کشور دلسوزی ندارند.

* این خانواده اهل نویسندگی باید گرایشات سیاسی هم داشته باشد، این طور نیست؟

بله. ما ایران را دوست داریم، سوریه را دوست داریم، ما دوست نداریم سوریه در دست سلفی‌های تکفیری بیفتد. در واقع ما خط مقاومت را دوست داریم و از طرفداران حزب‌الله لبنان هستیم. رفتار حزب‌الله و سیدحسن نصرالله ما را جذب کرد، با اینکه ما مسیحی هستیم و مسلمان نیستیم، اما سیدحسن را بر حق یافتیم. سیدحسن رهبر شما را به عنوان رهبر و مقتدای خود می‌شناسد، پس آقای خامنه‌ای را بیشتر شناختیم، ایشان مشابهی در دنیا ندارد.

* پس مستندسازی شما هم به همین دلیل با موضوعات سیاسی صورت می‌گیرد؟

من یک فعال سیاسی نیستم و همه موضوعات مستندهایم هم سیاسی نیست. اما برای خط مقاومت حاضر به هر اقدامی هستم. حتی حاضرم برای مقاومت بجنگم، زیرا آنها بر حق هستند. (دستش را نشان می‌دهد) این طرح مربوط به «ناجی‌علی» یک خبرنگار فلسطینی است که به دست اسرائیلی‌ها کشته شد. این قلم است که سلاح مبارزه ماست، این مانند شمشیر امام علی(ع) که شما به آن اعتقاد دارید، برنده است. ناجی‌علی به خاطر این که مقاومت را دوست داشت و علیه اسرائیل و به نفع مقاومت در حال فعالیت بود، کشته شد. هر خبرنگاری هم که به نفع مقاومت کار کند، امکان دارد کشته شود و او در این راه کشته شد. این امکان نیز هست که من هم کشته شوم، پس این طرحی که روی دستم خالکوبی کرده‌ام رمز مقاومت است، این رمز خبرنگاری است که مقاوم است و برای مقاومت کار می‌کند.

* مسیحی‌های دیگری که مشابه تفکر شما را داشته باشند، هم وجود دارند؟

بسیار زیاد؛ به عنوان مثال یک حرکتی است به نام حزب «قومی‌سوری» که قائل به فکر و عقیده‌ای هستند که مشابه آن در لبنان و جبل‌المحسن هم وجود دارد و اکثراً هم علوی هستند، هر چند مسیحی و دیگر ادیان نیز در میان آنها پیدا می‌شود. آنها بلادالشام را یک سرزمین واحد می‌دانند که شامل لبنان، فلسطین، اردن و سوریه است. به خاطر همین هم هست که لبنانی‌ها زمانی که می‌خواهند بروند سوریه نیازی به پاسپورت ندارند و با «هویه» (کارت ملی) یا کارت‌شناسایی می‌توانند وارد شوند.

* شما عضو کدام حزب هستید؟

من عضو هیچ حزبی نیستم، اما اگر شرایطش پیش بیاید یا اینکه لازم باشد، حاضرم در کنار حزب‌الله بجنگم. من به عنوان یک نفر که خودم را از بلاد شام می‌دانم، معتقدم که اسرائیل باید از بین برود، آنها متعلق به این سرزمین نیستند و اینجا را غصب کرده‌اند. من فعال حزبی نیستم، من عضو مقاوتم؛ مقاومتی که علیه اسرائیل و سلطه آمریکا مبارزه می‌کند.

* برای تصویربرداری و مستندسازی تا به حال به کدام کشورها سفر کرده‌اید؟

یمن، مصر، غزه و فلسطین، سوریه، ترکیه، قبرس، اردن و در خود لبنان نیز مستند ساخته‌ام.

* در هر کدام از این کشورها به چه موضوعاتی پرداختید؟

در لبنان و سوریه در مورد مسائل جنگی، اجتماعی، ‌فرهنگی و سیاسی مستند ساخته‌ام. مثلاً مناطقی که از آنها امکان ورود و خروج سلاح قاچاق، بنزین و گازوئیل و همچنین سلفی‌ها وجود داشت را نشان دادم. چگونگی ورود افراد به سوریه برای جنگ را به تصویر کشیدم. به مناطق مرزی میان سوریه و اردن رفتم و چگونگی جابجایی افراد و گروه‌های شبه‌نظامی را از نزدیک دیدم. در ترکیه از مخالفان اردوغان که تظاهرات می‌کنند فیلم گرفتم و برخی ناآرامی‌های این کشور را ثبت کردم. در یمن به مناطق جنوبی این کشور رفتم که منطقه استراتژیکی است، گروه القاعده را در آنجا دیدم، القاعده در یمن عمارت درست کرده و برای خودشان قوانینی وضع کرده است! من حتی وارد آن عمارت و برخی مراکز دیگر القاعده شدم و از آنجا فیلم و عکس و مصاحبه گرفتم.

* چگونه به مناطق جنوبی یمن رفتید و وارد این مکان‌ها شدید؟

چادر پوشیدم و روبنده هم زدم! افرادی در آنجا بودند که به آنها پول دادم تا من را به آنجا ببرند. در آن مناطق رفت و آمد وجود دارد، در آنجا کسانی که روبند و چادر دارند، زیاد جلب توجه نمی‌کنند. همین افراد من را به داخل عمارت القاعده و مراکز آنها بردند، فیلم‌ها و عکس‌هایی که در آنجا گرفتم به صورت قاچاقی و از زیر چادر بود! از برخی افراد در آنجا سوالاتی پرسیدم که آنجا چه کارهایی کردند و در مورد مردمانی که با آمدن القاعده، از آن منطقه هجرت کرده بودند سوال پرسیدم. به سوریه هم رفتم و در آنجا برای ساخت یک مستند از جنگ در سوریه فیلم، عکس و مصاحبه گرفتم.

قبول دارم که بشاراسد اشتباهاتی کرده و برخی مردم موافقش نیستند، اما این جنگ دیگر به‌خاطر اسد نیست و تبدیل به نوعی جنگ مذهبی شده است. از یک سو سلفی‌های تکفیری و از سوی دیگر گروه‌های شیعه با هم می‌جنگند.

* ما از اطرافیانتان شنیدیم که شما از مرزهای تحت کنترل گروه‌های معارض سوری وارد این کشور شدید و حتی چند روزی را با گروه‌های تروریست‌ سپری کردید!؟

بله همینطور است، من می‌خواستم وقایع سوریه را همانطور که واقعاً هست، ثبت کنم. مستندسازانی که به سوریه می‌روند یا مخالف دولت این کشور هستند که با هماهنگی رسانه‌هایشان به مناطق تحت کنترل تروریست‌ها می‌روند و علیه بشاراسد فیلم می‌سازند یا اینکه موافق دولت حاکم بر سوریه هستند و به میان نیروهای ارتش این کشور می‌روند و علیه معارضین مستند می‌سازند، اما من می‌خواستم به هر دو طرف بروم و واقعیت سوریه را به تصویر بکشم؛ مستند یعنی این!

* چگونه توانستید اعتماد گروه‌های تروریست را جلب کنید؟

من به‌عنوان خبرنگار به آنجا رفتم. خبرنگاران زیادی از کشورهای مختلف دنیا برای پوشش اخبار سوریه و ساخت و جمع‌آوری مستندات به سوریه می‌روند، من هم خبرنگارم و می‌خواستم مستند تصویری تولید کنم. البته در هنگام ورودم از مرز، نگفتم که خبرنگارم، همان‌طور که هزاران نفر از افراد مسلح روزانه از مرز ترکیه وارد سوریه می‌شوند، من هم پول دادم تا من را با خودشان ببرند. مرز طولانی‌ای میان ترکیه و سوریه وجود دارد که راه‌های زیادی برای عبور از آن هست. ما ابتدا به یکی از قسمت‌هایی رفتیم که خروجی مرز ترکیه به سوریه بود، پلیس ترکیه از من سوال کرد که کی هستی و کجا می‌خواهی بروی؟ کسی که می‌خواست من را از مرز عبور دهد گفت این یک زن مهاجر جنگ است! پلیس پاسپورت و اوراق شناسایی می‌خواست که من گفتم همه چیزم را گم کرده‌ام! که نذاشتن بریم. بعد از آن به قسمتی دیگر از مرز رفتیم و در آنجا ۲۰۰دلار پول دادم به یکی از کسانی که آدم‌ها را از مرز رد می‌کند و من هم طوری صحبت کردم که گویا خیلی کم عربی بلدم و چون به زبان انگلیسی مسلط هستم، خودم را به‌عنوان یک خبرنگار آمریکایی معرفی کردم که می‌خواهم برای تهیه خبر به سوریه برم، در اینجا هم گفتم که مدارکم گم شده است، در آنجا پلیس ترکیه اجازه داد که وارد سوریه شوم. شخصی که ۲۰۰دلار از من گرفته بود هم حرفهایم را باور کرده بود تا وقتی که وارد سوریه شدیم دوربینم را روشن کردم و در حال فیلم‌برداری به عربی روان گفتم «اینجا سوریه است، ما از ترکیه وارد خاک سوریه شدیم» که آن فرد قاچاقچی خیلی تعجب کرد و تازه فهمید من دروغ گفته‌ام.

* پس گروه‌های مسلح هم خیلی راحت می‌توانند از این طریق وارد سوریه شوند؟

بله آنجا در مرز میان ترکیه و سوریه اگر کمی دقت می‌کردی، می‌توانستی عبور جنگجوها، سلاح و بسیاری تجهیزات دیگر را ببینی، من حتی به صورت قاچاقی از برخی از این صحنه‌ها فیلم گرفتم. حجم عبور و مرورهای غیر قانونی به خوبی نشان می‌داد که دولت ترکیه در این جریان دست دارد و فقط ماموران رشوه‌گیر و فاسد ترکیه‌ای دلیل این ماجرا نیستند. در آن طرف هم که دیگر خود سوریه به شدت درگیر جنگ داخلی است و نمی‌تواند همه مرزهایش را به دقت کنترل کند.

* از مشاهداتان در سوریه بیشتر توضیح دهید، منظورم همان واقعیتی است که می‌خواستید از سوریه ثبت کنید؟

پس از ورود به داخل چند شهر از سوریه رفتیم تا با مردم بیشتر صحب کنیم. اولین شهری که رفتم «مندج» بود، در آنجا مشکلی زیادی نداشتم، چون اکثر افراد آنجا مردم عادی بودند و خبر زیادی از نیروهای معارض و ارتش سوریه نبود. همه مردم از وضعیت پیش آمده در سوریه ناراحت بودند، من حتی با کسانی صحبت کردم که با بشاراسد مخالف بودند ولی به هیچ عنوان با گروه‌های معارض مسلح که آنها را تروریست معرفی می‌کردند، موافق نبودند. به عبارت دیگر آنها اعتقاد داشتند که راه‌های دموکراتیک و مسالمت‌آمیز برای تغییرات و اصلاحات در نظام سوریه وجود دارد، بدون جنگ و درگیری، اما گروه‌های تروریستی در حالی نابودی سوریه هستند، برخی از مردمی که مخالف بشاراسد بودند از دست اقدامات وحشیانه این گروه‌ها برای پیروزی بشاراسد دعا می‌کردند! آنها می‌گفتند که گروه‌های مسلح خیلی بیشتر به آبادانی سوریه ضربه می‌زنند، زیرا آنها غالباً سوری نیستند و برای این کشور دلسوزی ندارند. بعد از مندج به شهر دیگری به نام «باب» رفتیم، در آنجا افراد مسلح زیاد بودند و برای رفت‌وآمد خیلی مشکل داشتیم. در این شهر برخی از درگیری‌ها را از نزدیک دیدم، گروه‌های مسلح خیلی راحت به سمت ساختمان‌ها، خانه‌ها و حتی مزارع خمپاره و سلاح‌های نیم سنگین شلیک می‌کردند. گویا قرار است بنا‌های سوریه را نابود کنند، هیچ‌جا امنیت نداشت. در آنجا بود که یکی از خبرنگاران «المیادین» که از ورود من به سوریه از مرز ترکیه اطلاع داشت، عکس من را در فیسبوک قرار داد و به همه اخطار داد که من ضدسلفی و ضد معارضین هستم و به نفع حزب‌الله و ایران فعالیت می‌کنم و باید هرچه زودتر دستگیر شوم. خیلی زود شناسایی شدم و من را برای تفتیش بردند. آنها از من پرسیدند که من برای حزب‌الله کار می‌کنم؟ گفتم اصلاً من دارم برای «المنار» کار می‌کنم، مگر شما نمی‌گویید که طرفدار آزادی هستید؟ اصلاً بیایید همه فیلم‌هایی که گرفتم را ببینید، من هیچ‌چیزی علیه شما نگفته‌ام و فقط دارم واقعیتی را که در سوریه وجود دارد ثبت می‌کنم. بعد از اینکه تصاویر من را دیدند و با چند نفر از کسانی که در شهر قبلی با آنها مصاحبه کردم، صحبت کردند، متوجه شدند که هیچ چیزی علیه آنها نگفته‌ام و فقط درباره وضعیتی که وجود دارد سوال پرسیدم، این‌طور شد که بالاخره من را آزاد کردند. آنها حتی پیشنهاد دادند که با آنها به حلب بروم تا در آنجا عکس و فیلم بگیرم.

یکی از خبرنگارهای خبرگزاری‌ «الجزیره» بنام «محمد» از جنگجوهای «جیش‌الحر» بوده است. زمانی که او گزارش می‌دهد، می‌گوید «محمد، خبرگزاری الجزیره، حمص!»، ولی من می‌دانم که در سوریه اسلحه به دست می‌گیرد و می‌جنگد.

* به حلب نرفتید؟

نه قبول نکردم چون احتمال می‌دادم که دوباره اطلاعات بیشتری از من در فیسبوک گذاشته شود و این بار نتوانم آنها را قانع کنم و به قیمت جانم تمام شود. برای همین گفتم که می‌خواهم به ترکیه برگردم.

* کدام گروه شما را دستگیر کرد؟

از گروه توحید بودند، ‌آنها که من را گرفتند اسم خودشان را گذاشته بودند «امنیت دولت»، زیرا گروه‌های معارض هر شهری را که می‌گرفتند در آنجا دولت تشکیل می‌دادند و این افراد نیز مسئول امنیت دولت آن شهر بودند. زمانی هم که داشتم برمی‌گشتم ترکیه، از هر پست بازرسی که می‌خواستم عبور کنم چون همه به یکدیگر خبر داده بودند، مدام برایم مشکل ایجاد می‌کردند.

* گروه توحید از ارتش آزاد بود یا جبهه‌النصره؟

اگر از جبهه‌النصره بودند که سریع من را کشته بودند، ولی آنها از اخوان‌المسلمین بودند که غلظت تکفیر‌شان کمتر است!

* از ابتدا که تصمیم گرفتید برای مستندسازی به سوریه و میان گروه‌های تروریستی بروید، نترسیدید که ممکن است جانتان با خطر روبه‌رو شود؟

در کشور من لبنان این همه مردم شهید می‌شوند، من که بهتر از آنها نیستم، من هم می‌خواهم مبارزه کنم و این راه جنگیدن من است و با توکل به خدا از چیزی نمی‌ترسم.

* عملکرد رسانه‌های عربی در پوشش اخبار سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کشورهای عربی اصلاً خودشان جزئی از جنگ هستند و اینها هستند که پول و سلاح می‌دهند و این جنگ را راه انداخته‌اند. به همین خاطر رسانه‌های این کشورها همچون عربستان وظیفه دارند سوریه را آنطور که مطلوبشان است به تصویر بکشند. آنچه امروز از سوی این رسانه‌ها و رسانه‌های غربی در مورد سوریه قرائت می‌شود با واقعیت فرق دارد. من قبول دارم که بشاراسد اشتباهاتی کرده و برخی مردم موافقش نیستند، اما این جنگ دیگر به‌خاطر اسد نیست و تبدیل به نوعی جنگ مذهبی شده است. از یک سو سلفی‌های تکفیری و از سوی دیگر گروه‌های شیعه با هم می‌جنگند. باید بگویم که اتفاقاً این رسانه‌ها بر مردم منطقه هم تاثیر گذاشته‌اند و بسیاری همان تصور مورد نظر صهیونیست‌ها را از سوریه دارند. کشورهایی مثل عربستان و قطر که بویی از دموکراسی نبردند، ‌ادعا می‌کنند که در سوریه دموکراسی وجود ندارد و باید آن را ایجاد کرد، اما کمک‌های آنها به تروریسم از هر راه‌حل دموکراتیکی جلوگیری می‌کند.

* خبرنگاران این رسانه‌های عربی که از گروه‌های معارض سوریه حمایت می‌کنند را هم در این سفر دیدید؟

نه خوشبختانه! به خاطر اینکه آنها خیلی راحت می‌توانستند من را شناسایی کنند. اما از آنها خبر دارم که در سوریه چه می‌کنند. یکی از خبرنگارهای خبرگزاری‌ «الجزیره» بنام «محمد» از جنگجوهای «جیش‌الحر» بوده است. زمانی که او گزارش می‌دهد، می‌گوید «محمد، خبرگزاری الجزیره، حمص!»، ولی من می‌دانم که در سوریه اسلحه به دست می‌گیرد و می‌جنگد.

* در پایان بفرمایید با توجه به تحقیقاتی که انجام دادید و مشاهداتی که داشتید چه آینده‌ای را با وجود جریانات تروریستی فعال در سوریه برای این کشور و منطقه تصور می‌کنید؟

این جریان در حال حرکت به جهتی ناپیدا و تاریک است و آینده خوبی هم ندارد، خرابی، ‌بیکاری و فقر در سوریه بیداد می‌کند، خانه‌های مردم خراب شده است، سوریه به راه مسدودی می‌رود که آخرش معلوم نیست. قبلاً سوریه خودش یک قدرتی بود و یک سوری می‌توانست برای سیاست و همه موارد خودش تصمیم بگیرد، ‌ولی الان دیگر این‌طور نیست. با توجه به همه این موارد و خسارت‌هایی که پیش آمده است آینده سوریه به گونه‌ای نیست که شکست بخورد، بعضی‌ها با توجه به همه اینها می‌گویند که دو‌هفته یا دو‌ماه دیگر سوریه کارش تمام است! یا این طرف پیروز می‌شود یا آن طرف شکست می‌خورد. اصلاً این خبرها نیست. سوریه در نهایت پیروز این میدان سخت خواهد بود، اما خسارت سنگینی هم پرداخت خواهد کرد. ضمن اینکه این جریان تروریستی تکفیری دست از سر منطقه برنخواهد داشت، من مطمئنم این تروریست‌ها کم‌کم برای دیگر کشورها نیز دردسر درست می‌کنند و این مسئله دامنگیر کشورهایی‌ که از این جریانات حمایت مالی می‌کنند نیز خواهد شد.