به گزارش پارس به نقل از تبیین، موضوع احتمال ورود نیروهای نظامی ترکیه به خاک سوریه، یکی از مهم‌ترین و داغ‌ترین موضوعات خبری روزهای اخیر منطقه بود. این مساله که دارای ابعاد سیاسی، امنیتی و نظامی پیچیده‌ای است، با واکنش اغلب بازیگران منطقه روبرو شد و نکته‌ی مشترک و مشابه در همه‌ی این واکنش‌ها، این بود که آنکارا به خوبی متوجه شد که  هیچ کدام از دوستان، دشمنان، رقبا و حامیان ترکیه، از ورود نیروهای نظامی این کشور به خاک سوریه خرسند نخواهد بود و کسی نیست که از چنین عملیاتی حمایت کند. اما به راستی چه شد که این موضوع تا این اندازه در رسانه‌ها با بزرگ نمایی و آب و تاب خبری و تحلیلی بازتاب یافت؟ برای آن که پاسخ روشنی برای این سوال پیدا کنیم، ابتدا باید سه موضوع مهم را مرور کنیم:

1- درک واقعیت‌ها، مکانیسم و شیوه‌ی کار و فعالیت ماشین رسانه‌ای عظیم ترکیه، یکی از نکاتی است که می‌تواند ما را در فهم و تحلیل مسائل سیاسی ترکیه و تصمیمات کوچک و بزرگ آنکارا یاری دهد. ترکیه به عنوان یک کشور در حال توسعه، طی دهه‌های اخیر، همواره مهد پرورش روزنامه نگاران و تحلیل‌گران بزرگ و تیزبین بوده و اساسا، مردم ترکیه، یک ملت روزنامه خوان هستند. در ترکیه بیش از ششصد شبکه‌ی تلویزیونی مشغول به فعالیت هستند که دست کم 96 درصد این شبکه‌ها، به بخش خصوصی تعلق دارند. علاوه بر این، در ترکیه بیش از سی روزنامه‌ی مهم سراسری منتشر می‌شوند که برخی از آنها تیراژ میلیونی دارند.

وقتی که اجزای این پازل بزرگ، با اسپانسرها، هدایت کنندگان و لابی‌های سیاسی و اقتصادی شان، در کنار هم قرار می‌گیرند، حاصل کار آن، به راه انداخته شدن موج‌های تبلیغاتی – رسانه‌ای بزرگی است که به فراخور شرایط نبرد و رقابت بزرگی که بین رسانه‌های موافق و مخالف دولت ترکیه وجود دارد، تلاش می‌کنند مانع، اهرم یا کاتالیزور به وجود بیاورند. این بار نیز در شرایطی که حزب عدالت و توسعه با کاهش 9 درصدی آرای خود، شکست سنگینی را در انتخابات هفتم ژوئن تجربه کرده و عملا دولت در حالت تعلیق قرار گرفته است، رسانه‌های مخالف حزب عدالت و توسعه در یک عملیات بزرگ رسانه‌ای، بر آتش خبر احتمال ورود نظامیان ترکیه به خاک سوریه، بنزین ریختند تا دولت و مقامات نظامی این کشور، مجبور شوند واکنش نشان دهند. به عبارتی روشن، خیلی وقت‌ها رسانه‌های ترکیه «از کاه کوه ساختن» و آگراندیسمان و بزرگ نمایی خبری و تبلیغاتی را به سیاست یگانه‌ی خود تبدیل می‌کنند و افردی که به عنوان تحلیل‌گر و کارشناس مسائل ترکیه فعالیت می‌کنند، نباید مرعوب چنین فضایی شوند و باید توان آن را داشته باشند که با درک پس زمینه‌های این اخبار، تا حد امکان، واقعیت‌ها را به درستی ببینند. عقل و منطق حکم می‌کند، در شرایطی که در ترکیه دولت ائتلافی به وجود نیامده و یاران اردوغان و داوداوغلو در به در به دنبال متفق و موتلف می‌گردند، ریسک و اقدام مخاطره آمیز بزرگی به نام ورود به خاک سوریه در دستور کار قرار نگیرد.

2- یکی از مهم‌ترین دلایل و انگیزه‌های ترکیه برای به راه انداختن بحث احتمال مداخله‌ی نظامی در خاک سوریه، مساله‌ی قدرت گرفتن حزب و نهادهای اقماری سیاسی و نظامی پ.ک.ک در مناطق شمال سوریه بود. واقعیت این است که ما هنوز هم تحلیل جامع و روشنی از مساله ی مهم فتح شهر استراتژیک تل ابیض یا گردی‌سپی توسط کردها و بورکان الفرات ارائه نداده‌ایم. این رویداد سیاسی – نظامی جدید، به یک باره تمام معادلات و موازنات پیچیده‌ی شمال سوریه را تغییر داد و ترکیه زمانی به خود آمد که شاخه‌ی نظامی حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (PYD) موسوم به «واحدهای مدافع خلق» (YPG)، با کمک بخشی از ارتش آزاد سوریه موسوم به بورکان الفرات و با حمایت هوایی اثرگذار و تعیین کننده‌ی آمریکایی‌ها، تل‌ابیض را از گروه تروریستی – تکفیری داعش پس گرفتند و به یک باره، دو منطقه‌ی کردنشین از هم گسسته‌ی جزیره (به مرکزیت قامیشلو) و کوبانی (به مرکزیت کوبانی)، به همدیگر متصل شدند.

این اتصال ناگهانی، هم به این معنی بود که مثلث کردها، ارتش آزاد و آمریکا، توانسته‌اند یکی از نقاط حیاتی و استراتژیک شمال سوریه را از داعش پس گرفته و رگ حیاتی اعزام نفرات و ارسال مهمات به رقه را به کنترل خود درآورند و هم این که، کردهای هوادار پ.ک.ک، قلمرو قدرت خود را در شمال سوریه و در جوار مرز نهصد کیلومتری مرز ترکیه و سوریه، توسعه دادند. به عبارتی دیگر، پ.ک.ک که با یکی از نهادهای اقماری خود یعنی «حزب دموکراتیک خلق ها» (HDP) در جریان انتخابات مجال را بر اردوغان و داود اوغلو تنگ کرده و کرسی‌ها‌ی خود را از حدود 35 کرسی به 80 کرسی ارتقا داد، در شمال سوریه نیز با کمک یکی دیگر از نهادهای اقماری خود یعنی حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (PYD)، ترکیه را در برابر بازی جدیدی قرار داد و روزنامه‌های ترکیه نیز با به کاربر دن تیتر تحریک کننده‌ی، پ.ک.ک؛ همسایه‌ی جنوبی جدید ترکیه، مدعی شدند که دولت کُردی در شمال سوریه، در حال ظهور است.

اما تبلیغات اخیر، برای آنکارا، این امکان را فراهم آورد که واکنش‌های مختلف را به مثابه‌ی فشارسنج و کاغذ تورنسل ارزیابی کند و به این واقعیت بیاندیشد که ورود نظامی به سوریه، علاوه بر واکنش‌های بین المللی و منطقه‌ای، موجب تحریک کردهای مخالف دولت و شاخه‌ی نظامی پ.ک.ک نیز می‌شود

در واقع آن چه که از سوی مقامات دولت ترکیه مبنی بر احساس ناامنی و تهدید امنیت ملی کشورشان در مرز سوریه، مورد تاکید قرار گرفت، دقیقا به معنی ترس از افزایش قدرت کردهای هوادار پ.ک.ک بود و نه ترس از داعش. در این میان، رسانه‌های ترکیه با طرح یک سوال حیاتی و نفس گیر، تیم اردوغان و داوداوغلو را چنین به چالش کشیدند: «چرا در دو سالی که تل ابیض در دست داعشی‌ها بود و به راحتی مرز ترکیه را به کار می‌گرفتند، تهدیدی احساس نمی‌کردید اما حالا که آن شهر به دست کردها افتاده به یک باره حساس شده اید؟» البته حزب عدالت و توسعه نیز بیکار ننشست و با به راه انداختن موج تبلیغاتی «خطر پاکسازی قومی علیه اعراب و ترکمن‌ها»، حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه را متهم به آن کرد که همه‌ی ترکمن‌ها و اعراب مقیم تل ابیض را از آن جا بیرون رانده است و هیچ گاه این ادعا اثبات نشد.

صالح مسلم رهبر حزب اتحاد دموکراتیک، صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلق‌ها و چند سیاست مدار دیگر وابسته به پ.ک.ک، در مصاحبه‌های خود بر این موضوع تاکید کردند که ترس ترکیه بی‌دلیل است و چیزی به نام تاسیس دولت کُردی در شمال سوریه واقعیت ندارد و اقدامی علیه ترکمن‌ها و اعراب نیز صورت نگرفته است. در این میان، بسیاری از تحلیل گران ترک و کُرد نیز بر این موضوع تاکید کردند که آنکارا، دیر یا زود در مقابل کردها کوتاه می‌آید و همچنان که بالاخره اقلیم کردستان عراق را به عنوان یک پدیده سیاسی و اقتصادی – امنیتی مشروع و قانونی پذیرفته و با اربیل ارتباط رسمی و دیپلماتیک برقرار کرده است، به زودی با کردهای شمال سوریه نیز به چنین توافقی دست پیدا می کند. البته این نظریه تا حد زیادی جای تردید دارد چرا که طی چند سال اخیر، حزب عدالت و توسعه نشان داده که از دید نظریه پردازان اتاق فکر این حزب، کردها به سه دسته‌ی کردهای اوجالانی، اردوغانی و بارزانی تقسیم می‌شوند و آنکارا ترجیح می‌دهد با دو دسته‌ی دوم و سوم، تعامل و توافق کند و در برابر دسته‌ی نخست، راه تعلل، وقت کشی، رفتار کج دار و مریض و مخالف را دنبال کند.

3- یکی از موضوعات مهم مرتبط با سیاست‌های ترکیه در قبال سوریه، مساله‌ی میزان توافق و اختلاف این کشور با آمریکا، در مورد آینده‌ی سوریه است. آنکارا ترجیح می‌دهد در این مسیر دو هدف اصلی را دنبال کند که یکی از آنها تداوم حمایت سیاسی و نظامی از مخالفین سوری و دیگری نیز پافشاری بر مواضع سیاسی خود در برابر واشنگتن و تلاش برای ایجاد منطقه‌ی نوار امن و منطقه‌ی پرواز ممنوع در شمال سوریه است. البته بین آنکارا و واشنگتن، بر سر این مساله، اختلاف نظر جدی وجود دارد و آمریکایی‌ها هنوز هم حاضر نشده‌اند به این درخواست رجب طیب اردوغان روی خوش نشان دهند اما در حوزه‌ی چند و چون حمایت از مخالفین سوری و آموزش نظامی آنان، بین آمریکا و ترکیه توافق کامل وجود دارد و دوستان پیرامونی این دو کشور، یعنی قطر و عربستان و تا حدودی اردن نیز، از این پروژه حمایت می‌کنند.

لذا زمانی که بحث احتمال ورود نیروهای نظامی ترکیه به خاک سوریه مطرح شد، دو نکته، توجه همه را به سوی خود جلب کرد: نخست؛ مخالفت مودبانه‌ی آمریکا با این اقدام احتمالی ترکیه. دوم؛ اصرار رسانه‌های مخالف دولت بر سر این موضوع که ژنرال نجدت اُزل فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح ترکیه، از داوداوغلو خواسته برای آماده سازی مقدمات ورود به سوریه، رضایت آمریکا، ایران و روسیه را جلب کند. از دیگر سو، شبکه‌های تلویزیونی ترکیه، مداوما تصاویر ضبط شده توسط شهروندان مرزنشین ترکیه را پخش کردند که نشان می‌دادند، افراد داعش در بیست متری سیم خاردارهای مرز ترکیه، در روز روشن و در برابر دوربین موبایل شهروندان، اقدام به حفر خندق و مین گذاری در خط مرزی نمودند تا مواضع خود را استحکام ببخشند.

 جمع بندی

مرور کلی مواردی که در بالا مطرح شد، امکان درک این واقعیت را فراهم می سازد که در شرایط کنونی، هیچ گونه زمینه و احتمال جدی برای مداخله‌ی نظامی ترکیه در سوریه وجود ندارد. بیانیه‌ی نشست شورای عالی امنیت ملی ترکیه که به ریاست رئیس جمهور و با حضور مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی برگزار شد، مجموعا نشان می‌دهد که ترکیه برای ورود به سوریه عزم جدی ندارد اما تبلیغات اخیر، برای آنکارا، این امکان را فراهم آورد که واکنش‌های مختلف را به مثابه‌ی فشارسنج و کاغذ تورنسل ارزیابی کند و به این واقعیت بیاندیشد که ورود نظامی به سوریه، علاوه بر واکنش‌های بین المللی و منطقه‌ای، موجب تحریک کردهای مخالف دولت و شاخه ی نظامی پ.ک.ک نیز می شود و شاید به همین خاطر بود که پ.ک.ک در روزهایی که آتش این بحث بالا گرفته بود، سه بار به پایگاه‌های نظامی مرز ترکیه و اقلیم کردستان حمله کرد تا نشان دهد که گسترش قلمرو نفوذ خود در شمال سوریه را به عنوان یک امر حیاتی تلقی می کند و بعید نیست که در این حوزه با بازیگران منطقه‌ای و بین المللی نیز،  به توافق برسد.