حاکمیت قانون
یکی دیگر از اقدامات اولیه رسول خدا(ص) در نخستین روز یا یکی از نخستین روزهای پس از هجرت و ورود به شهر مدینه، اعلام «حکومت قانون» بود.
به گزارش پارس، روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز شماره امروز شنبه خود به قلم سیدمحمدسعید مدنی نوشت:
- پیامبر خدا(ص) پس از هجرت تاریخساز خود، و ورود به شهر یثرب (که بعداً به مدینهالنبی معروف شد) بلافاصله دست به اقداماتی زد که گرچه در نگاه اکثر مردم آن روزگار که باعصر جاهلیت فاصلهای نداشتند اقداماتی معمولی و عادی به نظر میرسید، اما از نگاه فلاسفه تاریخ و متفکران و تمدنشناسان که قرنها بعد به مطالعه در این باره پرداختند هر کدام از آن اقدامات اولیه، اعجابآور و جالب و گامی محکم برای حرکت امت تازه شکل گرفته به سوی تحقق آرمانهای نهضت الهی مکتب انسانساز اسلام بود و خشتی بود در جهت بنا نهادن ساختمان یک تمدن بزرگ و بیبدیل. اقداماتی نظیر ساختن مسجد، که طی آن پیامبر(ص) با حضور عملی خود در میدان، ضرورت، و اهمیت «کار و تلاش» را در اسلام و نقش آن در جبران عقبماندگیها و حرکت به سوی جامعهای متمدن و پیشرفته، برای مردم و در واقع برای همیشه وهمه بیان و تبیین کرد. و یا اقدامی نظیر اعلام نوع رابطهای که باید در یک جامعه اسلامی و انسانی میان تکتک اعضاء جامعه برقرار باشد. رابطهای که از میان همه راههای پیشنهادی که از گذشته تا امروز فلاسفه و اندیشمندان اجتماعی مطرح کردهاند و مثلاً گفتهاند چون «انسان گرگ انسان است»! رابطه میان انسانها هم باید براین مبنا تعریف و عمل شود و... بهترین نوع رابطهای است که ممکن است میان انسانها اتفاق بیفتد: برادری!
و... اما یکی دیگر از اقدامات اولیه رسول خدا(ص) در نخستین روز یا یکی از نخستین روزهای پس از هجرت و ورود به شهر مدینه، اعلام «حکومت قانون» بود. اعلام حکومت قانون در جامعهای و در میان مردم بدوی که طی قرنها جز زبان زور و شمشیر و ستم قانون دیگری را ندیده و نمیشناختند، و از این نظر شاید یک گام با «اهل جنگل» و قانون مسلط بر آن فاصله داشتند! اما پیامبر(ص) که میخواهد انسانی بسازد آنچنان که اسلام و خالق انسان میخواهد و جامعهای بسازد نمونه تا این دو الگوی جهانیان باشد و این توصیه قرآن است که «و کذلک جعلناکم امهًْ وسطا، لتکونو شهداء علیالناس...» خوب میداند جامعه به میزانی که به قانون پایبندتر باشد انسانیتر است و خود این قانون به میزانی که متعالی و مترقی و عدالت محور باشد، میتواند به جامعهای متمدن و الگو برای دیگران تبدیل شود. آن بزرگ بزرگان میدانست که برای ساختن جامعه نمونه و برپایی تمدنی چشمگیر و خیره کننده باید راه و روش و مهمتر از همه جهانبینی و نگرش آن مردم و جامعه را تغییر دهد. برای انجام این تحول در جامعه نوپای اسلامی است که حاکمیت قانون در مدینه شکل میگیرد. از این به بعد نه زید و عمرو ... و نه حتی من محمد(ص)، بلکه قانون خدا بر شما مردم حکومت میکند. قانونی که مستقیم از جانب خداست و بر مبنای نیازهای اصیل آدمی بنا نهاده شده و با فطرت او ارتباط مستقیم دارد. قانونی مندرآوردی نیست که فلان گروه و حزب و دسته و طبقه و جنسیت و... آن را نوشته باشد و خواه ناخواه نفع جنس و صنف خود را در آن لحاظ کرده باشد، قانونی که آورنده آن رسول ختمی مرتب است، و نویسنده آن خدای رحمان و رحیم است. خداوند قادر و متعال است. قانونگذار، خالق ماست که در آن جز مصلحت و سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی مخلوق و بنده خود چیزی نمیخواهد و نفعی را برای خود جستوجو نمیکند! راستی خدا کدام نفع را و یا (العیاذبالله) کدام نیاز را میخواهد از طریق بندگان خود برآورده سازد و برطرف کند؟! برعکس این بنده است که نیازمند او و قانون اوست، بنابراین قانونی که محمد(ص) اعلام میکند جوهره آن «عدالت» و محور آن «مصلحت و سعادت انسان» است. قانونی درباره همه کس و همه چیز و در هر جا لازمالاجراست و استثناء پذیر نیست. همان طور که در جامعه نوپا و رو به پیشرفت و ترقی اسلامی «همه» باید کار کنند، «همه» باید به الزامات برادری تن دهند، باید «همه» به قانون هم تمکین کنند و... حکومت پیامبر(ص) به معنای واقعی حکومت قانون است و در اینجا حاکمان برای کوبیدن مردم و ضعفاء فقط به قانون تمسک نمیجویند و... در این باره تاریخ اسلام مثالهای فراوان از دوران حکومت نبی مکرم اسلام(ص) و همچنین عهد نزدیک پنج ساله حکومت مولای متقیان علی(ع) که تداوم حکومت پیامبر(ص) بود، برای گفتن دارد.
این اقدام و نظیر آن بود که موجب شد سنگ بنای تمدن اسلام در بدویترین منحطترین جوامع و مردم گذاشته بود و پیامبر(ص) با این اقدامات بود که پایهگذار تمدن نوینی در جهان و عالم بشریت شد که 4، 5 قرن بر تارک دنیا میدرخشید. و البته اگر به وصیت ایشان در روز غدیر خم عمل میشد و اسلام در دست اهلش - نه بنیامیه و بنیعباس- میافتاد و به تمامی اجرا میشد حاکمیت آن تمدن امروز هم ادامه داشت و روزگار جهان و جهانیان دیگر بود! او ... بگذریم. و البته ما میدانیم که پیامبر(ص) و بعد از او علی(ع)، هزینههای این قانونمندی و قانونمداری و مبارزه با قلدری و «قانونگریزی» و... را با بهای سنگینی پرداختند و رنجها و جنگها و مصیبتها و زخم زبانها و... تحمل کردند. تا از همان وقت هم معلوم شود، قانونمداری و اجرای قانون نیز از جمله همان کلمات حقی است که به فرموده مرتضی علی(ع) در حرف بسیار آسان و عرصه آن وسیع است و در مرحله عمل بسیار سخت و عرصه آن تنگ و پرخطر!
یکی از متفکران غربی است که به نوشته استاد شهید مطهری(ره)، در جایی میگوید و یا مینویسد، «من در مطالعه نهضت پیامبر اسلام از سه چیز تعجب میکنم، یکی تنهایی و دست خالی بودن ایشان در آغاز کار، دوم بزرگی و عظمت هدف و پیام و سوم، سرعت وصول به هدف»(نقل به مضمون)
آنچه که پاسخ این تعجب ایشان را و اعجاب متفکران و غورکنندگان در احوال آخرین پیامبر مبعوث خدا، شبان قراریط، محمد رسولالله(ص) را میدهد، همانا عمل به «اصول» است. ایشان برای نجات جامعه از چنگال انحطاط و قدم گذاشتن در مسیر پیشرفت و ترقی و بالاخره برای رهایی انسان از چنبره جهل و ظلم، از «راهش» وارد شد و به «اصول» عمل کرد، اصولی که ایمان به خدا و کار و فعالیت جهادگرانه در راه خدا، برادری و وحدت و قانون و عدالت محوری...! و شگفتی وقتی بیشتر میشود و ماجرا زمانی جالبتر میشود که در سیره ایشان میبینیم و در تاریخ میخوانیم که حضرت رسول(ص) در همان نخستین گام و در اولین روزهای پس از هجرت به دنبال نزول آیه شریفه «لا اکراه فیدین»، اعلام میکند که هر کسی که نمیخواهد اسلام بیاورد، میتواند در مدینه و کنار مسلمانان زندگی کند و بر دین خود باقی بماند و تجارت و کسب کار خود را ادامه دهد، در معبد و کنیسه و کلیسای خود عبادت کند و... (نکته اینجاست:) اما، از قانون نمیتواند سرپیچی و تخطی کند. هیچ بهانهای - و لو نپذیرفتن دین رسول خاتم(ص)- دلیلی بر قانونشکنی و قانونگریزی نیست و خلاصه از نظر ایشان و آیین الهی او(ص) آزادی در قانونشکنی که مبنایش هرج ومرج و هنجارشکنی و... سرانجام خیانت به مردم و جامعه است هرگز پذیرفتنی نیست. و این خود بدون هیچ توضیحی از اهمیت و جایگاه «قانون» در دیدگاه و مرام و مکتب پیامبر(ص) حکایت میکند... اهمیت و جایگاهی که سالهای بعد، تثبیت مدینه النبی و در نهایت برپایی تمدن اسلامی چرایی آن را به همگان روشن کرد و میکند.
***
رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه تأکید فرمودند: «قانون راه پیشرفت کشور را هموار میکند و چنانچه برخی قوانین ایراد و با یکدیگر تعارض دارند، باید آنها را اصلاح کرد. اما بنده به هیچ عنوان قانونگریزی را قبول ندارم»
مبنا و معنای این سخنان خیلی روشن است. نیاز به برگزاری همایش و نمایش و... برای روشن کردن ابعاد مختلف قضیه! وجود ندارد، واکنش منطقی، اسلامی و انقلابی و ولایتی به این سخنان فقط «عمل» به این رهنمود ایشان است. عمل «همه» در هر کجا و هر شرایط. تمام...!
ارسال نظر