هر هفته يك رهبر
قرعه ليدري اصلاحات اين بار به نام محتشميپور افتاد/ سردرگمي تجديدنظر طلبان در فقدان رهبريت
هرچند تجديدنظرطلبان همواره تلاش كردند خاتمي را به عنوان رهبر جريان متبوع خود نامگذاري كنند اما رفتار تند و ضد حاكميتي وي در غائله سال 88 و مواضع چالشبرانگيز وي در همان برهه، فضا را براي او آنقدر تنگ كرده است
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سعيد همتي- «محتشميپور باز ميگردد» اين خبري است كه روزنامه آرمان رسانه نزديك به خانواده هاشمي در بالاي تصوير برجسته حجتالاسلام علياكبر محتشميپور در صفحه نخست خود مورد توجه قرار داده است.
تيتر اين رسانه زنجيرهاي را ميتوان يك خط خبري تكراري طي يك سال اخير توسط جريان اصلاحطلب معرفي كرد كه گوياي اين نكته است كه جماعت تجديدنظرطلب براي جلوگيري از تفرق و ايجاد همگرايي بين گروههاي وابسته به خود ناچار است كه چند هفته در ميان تلاش كنند يكي از چهرههاي به ظاهر مقبول را به عنوان رهبر يا ليدر به جامعه معرفي كنند تا بلكه فقدان رهبري خود را پوشش دهند، ضعفي كه ميتواند در اسفند 94 شكست تازهاي در كارنامه جماعت متمايل به غرب را درج نمايد و رؤياي بازگشت آرام و خزنده آنها را بار ديگر به كابوسي ابدي تبديل كند.
موضوع از اين قرار است كه تئوريپردازان تجديدنظرطلب معتقدند كه محمد خاتمي با توجه به نقشآفريني فعال در فتنه 88 قابليت و ظرفيت آن را ندارد كه به تنهايي موفقيت نامزدهاي اصلاحطلب در انتخابات دهم مجلس را رقم بزند به همين دليل بايد شخصيتهايي نظير هاشميرفسنجاني، ناطقنوري و حتي علي لاريجاني و در حال حاضر هم كه علياكبر محتشمي به عنوان رهبر يا سرليست در انتخابات پيش رو نقش محوري بازي كنند. به همين دليل است كه روزنامه آرمان اين بار به سراغ محتشميپور رفته و با ادبياتي متملقانه و سراسر تعارف از وي به عنوان يكي از بزرگاني ياد كرده كه ميتواند جماعت تجديدنظرطلب را به وحدت و اتحاد برساند بدون اينكه به اين سؤال پاسخ دهد كه اين فرد تا چه ميزان در بين ساير گروههاي اصلاحطلب داراي احترام و مقبوليت است و آيا ميتواند در بدنه اين جريان همگرايي ايجاد كند يا خير.
اين روزنامه در بخشي از مطلب خود نوشته: «علياكبر محتشميپور از سال 89 در نجف به سر ميبرد. او كه روزگاري در عالم سياست برو و بيايي داشت، ترجيح داد با بركنارياش از آخرين سمت رسمي در دولت دهم از كشور هم خارج شود. او در اين پنج سال به ايران رفتوآمدهايي داشته اما خيلي كم پيش آمده است كه عزلت رسانهاي خود را بشكند. البته در عالم سياست هميشه حرف و حديثهايي از استندباي چهرههاي سياسي زده ميشود اما هميشه بايد به ياد داشت موقع راه رفتن در زمين سياست بايد جانب احتياط را رعايت كرد؛ چراكه هر آن امكان دارد رختبستههاي سياست به توصيه برخي چهرهها يا با تشخيص و التزام خود سكوت را بشكنند و در دقيقه 90 نام خود را مجدداً بر زبانها جاري كنند. محتشميپور ازجمله افرادي است كه رأيي نافذ در خطمشي اصلاحطلبان داشته و به نظر ميرسد كماكان هم دارد. نگرش سياسي محتشميپور، او را در طبقهاي قرار ميدهد كه جلوداري آن با سيدمحمد موسويخوئينيهاست.»
اين روزنامه در ادامه تلاش ميكند كه القا كند بين محتشميپور و ناطقنوري علاقه دوسويهاي است كه ميتواند منجر به آن شود در انتخابات پيش رو هر دو براي موفقيت اصلاحات گام بردارند: «محتشميپور در سالهاي 64 تا 68 بر صندلي وزارت كشور نشسته است. پيش از او ناطقنوري سمتدار اين پست در سالهاي 60 تا 64 بود. اما مخرجمشترك محتشميپور و ناطقنوري به وزارت كشور برنميگردد. هر دو آنها از عالم كشاكشهاي سياسي فاصله گرفتهاند. چشمانتظاري به ورود مجدد وزراي كشور دولتهاي گذشته اين فكر را در ذهن متبادر ميكند كه كرسي وزارت كشور خود مكتبي جريانساز براي اصلاحطلبان است.» اين روزنامه همچنين در پايان تلاش ميكند وانمود كند كه محتشميپور به عنوان يكي از بزرگان اين جريان عزم راسخي براي نقشآفريني در انتخابات آتي خواهد داشت:«محتشميپور در عراق باشد يا در ايران اما اصلاحطلبان همواره آغوش خود را براي پذيرش او بهعنوان يك ليدر سياسي ميانهرو باز گذاشتهاند و انتظار ميرود تعدادي از اصلاحطلبان و اعتدالگرايان با باز شدن چتر سياسي محتشميپور در زير آن قرار گيرند كه البته اكنون زمزمههايي در اين راستا شنيده ميشود و بايد منتظر ماند.»
اصلاحات بيسر
دليل عمده اينكه روزنامههاي زنجيرهاي چند هفته در ميان يكي از بزرگان را به عنوان ليدر جريان خود براي انتخابات پيش رو معرفي ميكنند را بايد از تئوريسين برجسته اين جماعت شنيد؛ وي ابراز ميكند «اصلاحات بيسر است.»
سعيد حجاريان از چهرههاي شاخص اصلاحات در روزهايي كه اصلاحطلبان در تب و تاب انتخابات رياست جمهوري يازدهم و پيدا كردن گزينهاي رأيآور براي بازگشت دوباره به قدرت بودند، بيان كرد تا «بحران رهبري و مديريت» اينگونه از لايههاي دروني اصلاحات روي دايره ريخته شود. هر چند كه تجديدنظرطلبان «بحران رهبري» در انتخابات 92 را چارهسازي كردند و در شرايطي كه هيچ راه گريزي نداشتند و نامزد اختصاصي آنها تنها 8 درصد از آراي عمومي را دارا بود با اجماع دقيقه نودي روي «حسن روحاني» گزينهاي اعتدالي بازگشت نيمهرسمي خود به سياست را رقم زدند. اما جريان مدعي اصلاحات به خوبي ميداند كه تعلل و اتخاذ نشدن يك راهكار مناسب ميتواند به شكست چند باره آنها در انتخابات مجلس دهم و رياست جمهوري دوازدهم بينجامد بنابراين بايد تا دير نشده چارهاي به حال رهبري حزبشان كنند.
هر هفته يك رهبر
اما بحران رهبري در جريان مورد اشاره را بايد اينگونه تشريح كرد؛ خاتمي به ظاهر خود را در ابتداي سال 93 بازنشسته ميكند تا جا براي هاشمي باز شود، هرچند تجديدنظرطلبان همواره تلاش كردند خاتمي را به عنوان رهبر جريان متبوع خود نامگذاري كنند اما رفتار تند و ضد حاكميتي وي در غائله سال 88 و مواضع چالشبرانگيز وي در همان برهه، فضا را براي او آنقدر تنگ كرده است كه حال او تلويحاً از بازنشستگي سياسي خود سخن گفته و تأكيد كرده «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمينهاش فراهم است كه به قدرت بازگردم. ما نسلي هستيم كه نبايد ديگر به قدرت بازگرديم.» اما همانگونه كه رفتارهاي ماههاي اخير خاتمي نشان داده، بازنشستگي سياسي وي بيشتر يك شعار يا بازي سياسي است كه يكي از اهداف آن را ميتوان كم كردن فشار به جريان متبوعش توسط طيف رقيب عنوان كرد. اما بايد گفت خاتمي هنوز براي مدعيان اصلاحطلبي يك رهبر معنوي جرياني است كه كنار دستش افرادي مانند موسوي خوئينيها، عبداللهنوري، بهزاد نبوي و مسجدجامعي ايفاي نقش ميكنند.
مثلث طلايي
هر چند منتجبنيا قائممقام حزب اعتمادملي مهر ماه سال 93 در حاشيه مراسم ختم حجتالاسلام دعاگو به صراحت از رهبري هاشميرفسنجاني سخن ميگويد اما حمايتهاي سرسختانه رسانههاي اين جريان به سوي ناطقنوري و سيدحسن خميني هم چرخش داشته به گونهاي كه در يك مقطع زماني دوماهه اين جماعت سخن از «مثلث طلايي اصلاحات» به ميان آوردند؛ مثلثي كه سه ضلع آن هاشمي، خاتمي و ناطق بود.
نخستين بار هم همين روزنامه آرمان بود كه در تيرماه 93 سخن از اين مثلث به ميان آورد و با عبارت «ائتلاف آيتالله هاشمي، سيدمحمد خاتمي و ناطق نوري» تيتر «مثلث طلايي بزرگان در انتخابات مجلس؟» را برجسته كرد و در ذيل آن با عباراتي غلوآميز و بدون توجه به كارنامه كاري آنها آورده است: «سه ضلع، يكي از ديگري قدرتمندتر و تأثيرگذارتر؛ ويژگي مشترك آنها هم نه رسيدن به قدرت بلكه «نه» بلند به اين مؤلفه است. ميخواهند اگر تا ديروز به صورت فردي و تكي موفق بودند، اين بار با يكي شدن حماسهاي بيافرينند كه نه تنها كم از حماسه 24خرداد نداشته باشد، بلكه افزون بر آن سببساز شادي ايران شود. اين روزها در مجامع سياسي صحبت از سه ضلعي است كه اگر با يكديگر ائتلاف داشته باشند، روزهاي خوشي براي ملت رقم خواهد خورد؛ روزهاي خوشاعتدال در بهارستان و تصميماتي از جانب شاگردان ميانهرو براي ساخت آيندهاي بهتر از ديروز. آيتالله هاشمي رفسنجاني، سيدمحمد خاتمي و علياكبر ناطقنوري از سه طيف كه هر كدام حاميان و هواداران زيادي دارند قرار است با هم ائتلافي داشته باشند كه بدون شك نامي جز ائتلاف طلايي نميتوان براي آن انتخاب كرد... پس اين سه ضلع با يكديگر «يا علي» ميگويند تا حماسهاي ديگر بيافرينند...» يكي ديگر از رسانههاي همين جناح با درج عكس بزرگ اين سه تن در صفحه نخست خود با طرح اين پرسش كه آيا هاشمي، ناطق و خاتمي محور ائتلاف اصلاحطلبان قرار ميگيرند، تيتر «شيخوخيت به سبك اصلاحطلبان» را مورد تأكيد قرار ميدهد.
اما بها دادن به هاشمي توسط جماعت تجديدنظرطلب اصلاً قابل قياس به ناطقنوري و سيد حسن خميني نيست به صورتي كه مثلاً طي يك هفته بارها رسانههاي وابسته به اين جريان يا سخنان هاشمي را تيتر يك خود كرده يا عكس وي را برجستهسازي ميكنند و اين روند از سال 92 تا به امروز رشد قابلتوجهي هم داشته است. در ادامه اين روند آرمان، ارگان رسانهاي نزديك به خانوداه هاشمي اواسط آذر ماه سال گذشته گزارشي با عنوان «امضاي هاشمي تضمين پيروزي ليست انتخاباتي اصلاحطلبان است» را درج ميكند؛ موضوعي كه يك اعتراف تلخ ديگر براي جماعت تجديدنظرطلب به حساب ميآيد؛ اعتراف به «بحران هويت» و «فقدان رهبري» در اين جبهه.
دو اكبر و دو حسن!
«دو اكبر» و «دو حسن» هم رويكرد نو روزنامههاي زنجيرهاي در همين مسير است، سوژهاي جديد كه اين روزنامهها براي ايجاد همگرايي و هماهنگ ساختن رهبران جريان متبوع خود در 9 ماه مانده به انتخابات مجلس دهم است؛ انتخاباتي كه براي آنها بسيار حياتي است و ميزان موفقيت آنها در انتخابات دوازدهم رياست جمهوري را نشان ميدهد. «سرنوشت دو اكبر» عنوان مطلب هفته گذشته روزنامه شرق است كه در كنار عكس مصافحه علياكبر ناطق نوري و اكبر هاشميرفسنجاني برجسته شده بود و در آن تلاش شده تا تفكرات، آينده و سرنوشت سياسي اين دو به هم گره خورده عنوان شود. «دو حسن» محور مطلب ديگري است كه محمد قوچاني سردبير هفتهنامه صدا در شماره هفته گذشته از ضرورت نزديكي بيشتر حسن روحاني و حسن خميني سخن به ميان آورده و تأكيد ميكند كه اين دو در كنار علياكبر هاشميرفسنجاني ميتوانند موفقيت جناح «تجديدنظرطلب» را تضمين كنند.
روي خوش به لاريجاني و پشت كردن به عارف
نكته قابل توجه در اين رويكرد را بايد توجه وافر شخصيتها و روزنامههاي جماعت تجديدنظرطلب به علي لاريجاني و فراكسيون رهروان دانست آنگونه كه حجم قابل توجهي از مطالب هفتگي اين رسانهها را برجسته كردن مواضع علي لاريجاني و بحث حول محور «نزديكي علي لاريجاني به دولت و اصلاحات» بايد ارزيابي كرد و در مقابل تخطئه فعاليتهاي افرادي نظير عارف است كه با كش و قوس فراوان از صحنه انتخابات 92 كنار رفت. اين رويكرد نشان ميدهد كه عارف همچنان مغضوب پدرخواندههاي اصلاحطلبي است كه خواهان تندروي در مقابله با نظام هستند و افرادي نظير عارف و صادق خرازي مخالف چنين رويهاي هستند.
حال با توجه به آنچه گفته شد بايد منتظر ماند و ديد كه مدعيان اصلاحات فقدان رهبريت خود را چگونه و با چه كسي علاج خواهند كرد و آيا حلقه گسترده شكستهاي آنها دور تازهايي به خود خواهد گرفت يا خير .
ارسال نظر