وینسنس سمبل منطق آمریکایی
روز یکشنبه دوازدهم تیرماه 1367 بر فراز آب های نیلگون خلیج فارس یکی از تلخ ترین سوانح هوایی تاریخ توسط نیروی دریایی متجاوز ایالات متحدهی آمریکا به وقوع پیوست.
به گزارش پارس به نقل از برهان، در صبح روز یکشنبه دوازدهم تیرماه 1367 بر فراز آب های نیلگون خلیجفارس، یکی از تلخ ترین سوانح هوایی تاریخ، توسط نیروی دریایی متجاوز ایالات متحدهی آمریکا به وقوع پیوست. هواپیمای ایرباس 300 متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران با پرواز مسافربری شمارهی 655، طبق برنامهی مقرر که از شش ماه قبل اعلام شده بود، قرار بود با 290 سرنشین (156 مرد، 53 زن، 8 کودک زیر دو سال و 57 کودک 2 تا 12 ساله و 16 خدمهی پروازی که 42 نفر از آنها تبعه ی خارجی بودند) از فرودگاه بین المللی بندرعباس به مقصد دبی پرواز کند. هواپیما با 15 دقیقه تأخیر در ساعت 10:17 صبح از زمین برخاست و هفت دقیقه بعد، در کمال ناباوری، هدف دو فروند موشک از سوی ناو آمریکایی وینسنس که وارد آب های داخلی ایران شده بود قرار گرفت.
این اقدام نیروی دریایی آمریکا با نقض مجموعه ای از مقررات هوایی و دریایی بین المللی همراه بود، اما دولت آمریکا هیچگاه از این بابت بهطور رسمی عذرخواهی ننمود و آن را تنها ناشی از تشخیص اشتباه مأموران دریایی خود قلمداد کرد. این در حالی بود که در سانحه ی هوایی سقوط هواپیمای مسافربری کرهی جنوبی توسط نیروهای نظامی شوروی سابق در پنج سال قبل، با ابتکار عمل و پیشنهاد دولت ایالات متحده در بیستوپنجمین اجلاس مجمع عمومی سازمان هواپیمایی کشوری، به اتفاق آرا، تکلیف دولت ها در خودداری از به کار گرفتن هرگونه جنگ افزار علیه هواپیماهای کشوری در حال پرواز به رسمیت شناخته شده بود. اما هنگامی که نیروی نظامی آمریکا خود مرتکب یک جنایت بین المللی علیه هواپیمای مسافربری ایران گردید، به انحا و بهانه های مختلف از قبول مسئولیت اعمال ارتکابی خود امتناع نمود. در این نوشتار، برخی از جوانب حقوقی مسئله و اقدامات دولت ایران در اثبات تجاوز ایالات متحدهی آمریکا و جبران خسارات مادی و معنوی وارده مورد بررسی قرار می گیرد.
نقض قواعد بین المللی دریایی و نظامی توسط ناو وینسنس
براساس گزارشها و مستندات گوناگون، در صبح همان روز، ناو وینسنس در پی یک ماجراجویی نظامی وارد حریم آب-های داخلی ایران شده بود. ماجرا از صبح همان روز آغاز شده بود. در ساعت 6:30 صبح، ناو مونتگمری که در حال ورود به تنگهی هرمز بود، شش قایق سپاه پاسداران را در نزدیک جزایر هنگام و ابوموسی شناسایی کرده بود که نزدیک به یک نفتکش لیبریایی به مقصد کویت قرار داشتند. ناو مونتگمری در این هنگام از ناو وینسنس می خواهد که یک چرخ بال برای شناسایی به آن منطقه اعزام کند.
حتی طبق تأیید کارشناسان نظامی آمریکا، مانور قایق های جنگی ایران یک عملیات متداول بدون درگیری نظامی و بازرسی قانونی از کشتی های در حال عبور بود. با این حال، در ساعات بعدی، چرخبال مزبور وارد درگیری با قایق های ایران در آب های ساحلی جزیرهی ابوموسی می شود. از آن سو، وایل راجرز، فرماندهی ناو وینسنس، که در بین نظامیان آمریکایی به مرد دستبهماشه معروف بود و عموماً پایبند به قوانین جنگی نبود، به بهانهی حمایت از چرخ بال خود، وارد آب های داخلی ایران می شود و اقدام به شلیک توپ بهسوی قایق های ایرانی می کند.[1]
طبق مقررات حقوق بین المللی دریاها، کشتی های جنگی خارجی تنها حق عبور بی ضرر از دریای سرزمینی را دارند. اما ناو وینسنس و چرخ بال آن از دریایی سرزمینی ایران عبور کرده و وارد حریم آب های ساحلی شده و علیه نیروهای نظامی ایران اقدام به تبادل آتش نموده بودند. طبق بند 4 مادهی 14 عهدنامهی ژنو 1958 ناظر بر دریای سرزمینی و منطقهی نظارت که در آن زمان حاکم بود، عبور کشتی های خارجی از دریای سرزمینی بایستی بی ضرر باشد و این عبور تا زمانی بی ضرر تلقی می گردد که مخل آرامش، نظم و امنیت کشور ساحلی نباشد. همینطور طبق قواعد مسئولیت بین المللی دولت ها، اقدامات ویل راجرز، فرمانده ی جنگطلب و بی-پروای ناو وینسنس در هنگام مأموریت، منتسب به دولت ایالات متحده است.
با این حال، ویل راجرز بی اعتنا به جوانب حقوقی و تبعات انسانی اعمال خود و برای فرونشاندن عطش جنگطلبی خود، مشغول پهلوبهپهلو کردن ناو جنگی برای شلیک توپ به سوی قایق های ایرانی است که هواپیمای مسافربری ایران از فرودگاه بندرعباس به مقصد دبی برمی خیزد. در آن لحظه، سه ناو آمریکایی سایدز، مونتگمری و وینسنس در منطقه حضور داشتند. آنها طبق روش خود، اقدام به مخابرهی پیام می کنند تا مشخص کنند که هواپیما نظامی یا غیرنظامی است. اما این پیام ها از طریق فرکانس هایی ارسال می شود که ویژهی هواپیماهای نظامی است. به هر روی، ناوهای سایدز و مونتگمری تشخیص می دهند که هواپیما تجاری است، اما خدمهی ناو وینسنس که مشغول یک عملیات نظامی دیگر هستند، تردید دارند که هواپیما تجاری است.
سراسیمگی و آشفتگی آنها ناشی از آتشبار وحشیانه و غیرموجهی است که قایق های ایران در آب های داخلیشان را هدف قرار داده است. بهطوریکه یکی از آنها در هنگام مرور لیست پروازهای مسافربری، پرواز شمارهی 655 را نمی بیند و دیگری آن را یک جنگندهی اف14 تشخیص می دهد. در حالی که جنگندهی اف14 فقط در درگیری های هوایی کاربرد دارد و قادر به شلیک موشک به ناو وینسنس نبود. در تردید میان افسران ناو وینسنس و هشدارهای مخابرهشده از سوی ناو سایدز که هواپیما تجاری است، ویل راجز تصمیم می گیرد که هواپیما را مورد هدف قرار دهد.[2]
هرچند آمریکایی ها مدعی شدند که هواپیمای مسافربری از مسیر خود خارج شده، اما گزارشهای مختلف مؤید آن بود هواپیمای ایران در کانال هوایی مقرر مشغول پرواز بود. درست است که هواپیمای ایران دقیقاً از فراز ناو عبور می کرده، اما ناو وینسنس دقیقاً در آب های داخلی ایران قرار داشته است. از این رو، هیچ گونه توجیه نظامی نمی تواند بر این واقعیت سرپوش بگذارد که فرماندهی دریایی آمریکا در جنایت مرگبار خود مرتکب نقض قواعد دریایی بین المللی و قواعد حاکم بر مخاصمات مسلحانهی ناظر بر حمایت از افراد غیرنظامی گردیده است.
قطعنامهی شورای امنیت
جمهوری اسلامی ایران در روز 14 تیر 1367 طی نامه ای به رئیس شورای امنیت، خواستار تشکیل جلسهی فوری برای رسیدگی به موضوع شد. شورا در 25 تیر تشکیل جلسه داد. آمریکا در این جلسه بدون اشاره به دخالت نظامی خود در خلیج فارس، مشکل اصلی را ناشی از عدم توجه ایران به قطعنامه های شورای امنیت برای پایان مخاصمهی ایران و عراق عنوان کرد. این ادعا از آن رو ناموجه بود که از زمان تصویب قطعنامهی 598 بخش هایی از خاک ایران توسط نیروهای بعثی تحت اشغال بود و در عمل پذیرش آتش بس امکان پذیر نبود. سرانجام شورای امنیت در 29 تیر اقدام به تصویب قطعنامهی 616 نمود که در آن با ابراز همدردی با خانوادههای قربانیان، بر ضرورت تبیین حقایق سانحه، بازرسی بی طرفانه، هشدار به کشورها برای جلوگیری از این حوادث و اجرای قطعنامهی 598 تأکید نمود.[3]
گزارش ایکائو
ایران در همان اثنا، دادخواستی به شورای سازمان جهانی هواپیمایی کشوری (ایکائو) تسلیم کرد. خواسته های دولت ایران از این قرار بود:
1. اعلام محکومیت حمله و انهدام هواپیمای ایرباس ایرانی در پرواز شمارهی 655 از سوی نیروهای نظامی دولت آمریکا در خلیج فارس.
2. اعلام صریح وقوع یک جنایت بین المللی برپایه ی نقض حقوق بین الملل و نقض تعهدات قانونی دولت آمریکا بهعنوان یکی از اعضای سازمان جهانی هواپیمایی کشوری.
3. شناسایی و اعلام صریح مسئولیت های دولت آمریکا و درخواست جبران ضررهای معنوی و مادی.
4. درخواست پایان دادن فوری موانع، محدودیت ها ، تهدیدهای موجود و پایان بخشیدن به موضوع بهکارگیری نیروهای نظامی علیه هواپیمای کشوری در منطقه و از جمله اینکه ایکائو از همهی سازمان های ذیربط بخواهد که نیروهای نظامی بیگانه از خلیج فارس بیرون کشیده شوند.
آمریکایی ها مدعی شدند که هواپیمای مسافربری از مسیر خود خارج شده، اما گزارشهای مختلف مؤید آن بود هواپیمای ایران در کانال هوایی مقرر مشغول پرواز بود. درست است که هواپیمای ایران دقیقاً از فراز ناو عبور می کرده، اما ناو وینسنس دقیقاً در آب های داخلی ایران قرار داشته است. از این رو، هیچ گونه توجیه نظامی نمیتواند بر این واقعیت سرپوش بگذارد که فرماندهی دریایی آمریکا در جنایت مرگبار خود مرتکب نقض قواعد دریایی بین المللی و قواعد حاکم بر مخاصمات مسلحانه ناظر بر حمایت از افراد غیرنظامی گردیده است.
با آنکه براساس مصوبات ایکائو، خواسته های ایران از حقانیت کامل و آشکار برخوردار بود، به دلایلی که چندان روشن نیست، ایکائو این حملهی نظامی را محکوم نکرد و بدون در نظر گرفتن عمق فاجعه و تلفات انسانی آن، تنها به اظهار تأسف در گزارش خود قناعت کرد. در این گزارش، با ارائهی شرحی از این رخداد، وقوع آن را ناشی از اشتباهات نظامیان در شناسایی هواپیما دانست. هرچند ایکائو بر ممنوعیت بهکارگیری اسلحه علیه هواپیماهای مسافربری تأکید نمود، اما نقض این ممنوعیت توسط آمریکا و پیامدهای حضور نظامی مداخلهگرایانهی آن کشور علیرغم اعلام بی طرفی در جنگ را هرگز محکوم ننمود.
طرح دادخواست در دیوان بین المللی دادگستری
دولت ایران با اعتراض به تصمیم ایکائو در 17 مه 1989 دادخواستی علیه آمریکا تقدیم دیوان بین المللی دادگستری نمود. دولت ایران در این دادخواست، براساس شواهد و قراین، چنین ادعا نمود:
1. تصمیم ایکائو اشتباه و غیرقابلپذیرش است؛ از آن رو که دولت ایالات متحدهی آمریکا با اقدام نظامی و منهدم ساختن هواپیمای ایرانی و گرفتن جان 290 تن، در حقیقت مندرجات کنوانسیون سال 1944 شیکاگو را نقض کرده است.
2. دولت آمریکا، مواد 1، 3 و 10 (1) کنوانسیون سال 1971 مونترال را نقض کرده است.
3. دولت آمریکا، مسئولیت پرداخت خسارت به دولت جمهوری اسلامی ایران برپایه ی مبالغی که از سوی دیوان بین المللی دادگستری تعیین می گردد و برپایه ی صدمات واردشده به دولت ایران و خانواده های سوگوار بر اثر نقض این تعهدات بین-المللی و از جمله زیان های اضافی که شرکت ایرانایر و خانواده های سوگوار از جهت قطع فعالیت های آنان متحمل شده اند را برعهده دارد.
با توجه به تعدد پرونده های در حال رسیدگی و براساس رویهی معمول دیوان، نخستین جلسه ی رسیدگی به دعوا در دیوان برای تاریخ 12 سپتامبر 1994 (21 شهریور 1373) تعیین شد. این جلسه یک ماه پیش از برگزاری با موافقت دولت های ایران و آمریکا به تعویق افتاد تا آنکه پس از انجام مذاکرات میان دو دولت، توافقهایی به وجود آمد. نهایتاً مصالحه ی نهایی در 22 فوریه 1996 (سوم شهریور 1374) امضا گردید و دعوا از دستور کار دیوان خارج گردید. طبق نظر دکتر افتخار جهرمی، سرپرست دفتر خدمات حقوقی بین المللی، دولت آمریکا از آن روی که خود را در برابر خواسته های دولت ایران از منظر حقوقی و سیاسی در موقعیت مناسبی ندیده است، مدتی قبل از تشکیل جلسه تسلیم دعوای ایران شد و اعلام آمادگی کرد که خسارات وارده را بپردازد.[4]
براساس مصالحهنامه ی مذکور، دولت آمریکا متعهد گردید که 131,800,000 دلار بابت خسارات مادی و معنوی به دولت ایران پرداخت کند که از این میان 61,800,000 دلار از بابت خسارات مادی و معنوی متعلق به وراث 248 ایرانیان قربانی این حادثه بود.
[5] هرچند که پرداخت خسارت توسط دولت آمریکا نشان از قبول مسئولیت ناشی از نقض قواعد بین المللی است، اما چنانکه دکتر محمود کاشانی عنوان کرده بر پذیرش این مصالحهنامه ایراداتی وارد است. اولاً اگر پرونده ی ایران توسط قضات دیوان بین المللی دادگستری مورد بررسی قرار می گرفت، بی تردید محکومیت دولت آمریکا را به دنبال داشت. از این لحاظ، نه تنها حقانیت ادعای دولت ایران محرز بود، بلکه یک رویه ی قضایی جدید در مورد مسئولیت نیروهای نظامی در دریاهای سرزمینی و آب های داخلی کشورهای دیگر ایجاد می گردید که برای جلوگیری از چنین اقداماتی از سوی دولت های جنگطلب اهمیت اساسی داشت.
ثانیاً هرچند دولت ایران طبق نظر مقامات، موافقت مجلس ایران را کسب کرده بود، اما طبق اصل 139 قانون اساسی، صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی، نیاز به طی مراحل قانونی تصویب در مجلس شورای اسلامی داشت. به عبارت دیگر، طبق قانون اساسی، می بایست لایحه ای از سوی دولت برای صلح دعوا به مجلس تقدیم می گردید و در مجلس تصویب می شد. و ثالثاً ادامهی رسیدگی و صدور حکم در دیوان، علاوه بر محکومیت آن دولت، می-توانست مقامات آمریکایی را به عذرخواهی رسمی از دولت ایران و خانوادهی قربانیان ملتزم سازد.
در پایان، هرچند در یک بررسی حقوقی تردیدی در محکومیت دولت آمریکا وجود ندارد و پذیرش پرداخت غرامت نیز نشان از آن دارد، اما همچنان مسئولیت اخلاقی این ضایعه ی خونبار برای ایرانیان متوجه دولت آمریکا و مقامات آن است. چه آنکه براساس برخی شواهد، گمانه زنی هایی نیز در این مورد وجود دارد که آمریکا با ماجراجویی های خود در خلیج فارس و مداخلات در جنگ، سناریوی فجیعی را طرح ریزی کرده بود تا ایران را در تنگنا قرار دهد. چنانکه رئیس جمهور وقت ایران، حضرت آیتالله خامنه ای، در اعلاننظر رسمی ایران نسبت به قطعنامهی 598، با اشاره به انهدام هواپیمای مسافربری ایران، از آن بهعنوان نشانه ای از تشدید جنگ که حتی نابودی افراد غیرنظامی و بی گناه را در پی داشته است، یاد کردند.[6]
پی نوشت
[1]دان هری بین، دریایی از دروغ، ترجمه احمدرضا سامانی، نشریه سوره اندیشه، شماره 37، فروردین و اردیبهشت 1387، صص 52-51.
[2]همان، ص 54 و 53.
[3] برای مشاهدهی متن قطعنامه بنگرید به:
http://unscr.com/en/resolutions/616
[4]همان، ص 23 و 22.
[5]برای مشاهدهی متن مصالحهنامه بنگرید به:
http://www.icj-cij.org/docket/files/79/11131.pdf
[6] مسعود حسننیا، آمریکا و جنگ ایران و عراق؛ از ادعای بیطرفی تا مداخله علنی، پژوهشنامهی انقلاب اسلامی، پیششمارهی 2، بهار 1378، ص 192.
* علی سالاری؛ کارشناس ارشد حقوق بینالملل
ارسال نظر