به گزارش پارس ، چندی پیش روزنامه وال‌استریت ژورنال در گزارشی به نقل از مقامات غربی و افغان، مدعی شد که ایران از طالبان افغانستان پشتیبانی مالی و نظامی می‌کند. این روزنامه آمریکایی در ادعای خود عنوان کرد تهران نه تنها به حمایت مالی و تسلیحاتی از طالبان روی آورده، بلکه شبه‌نظامیان وابسته به این گروه را آموزش می‌دهد.

این روزنامه به نقل از یک مقام ارشد دولت افغانستان بدون اشاره به نام او می‌نویسد: ایران در ابتدا از طالبان پشتیبانی مالی می‌کرد، اما آنها الان طالبان را آموزش می‌دهند و تسلیحات در اختیارشان می‌گذارند. وال‌استریت ژورنال در این مقاله این ادعا را نیز مطرح کرده بود که مقامات ایران حاضر نشده‌اند به پرسش‌های خبرنگاران در این باره پاسخ بدهند.

با این وجود محمدرضا بهرامی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل در مصاحبه مفصلی با این روزنامه به کلیه سئوالات در این خصوص پاسخ داد، اما وال استریت ژورنال تنها بخش کوتاهی از این مصاحبه را منتشر کرد. متن کامل گفتگوی سفیر کشورمان با روزنامه وال استریت ژورنال که در اختیار مهر قرار گرفته است را می‌خوانید :

- اکنون دوران بسیار حساس و مهمی برای افغانستان است، چرا که در آغاز پروسه گفت‌وگوهای صلح هستیم و ایران به عنوان یک همسایه مهم افغانستان نقش بسیار مهم در تحولات این کشور دارد. سئوال ابتدایی این است که شما تا چه میزان در زمینه اوضاع امنیتی در افغانستان نگرانی دارید و فکر می‌کنید که به چه سمت و سویی حرکت می‌کند؟ آیا شما در خصوص دورنمای صلح در افغانستان خوش‌بین هستید؟

صلح یکی از مهمترین خواسته‌ها و تمایلاتی است که نه تنها مردم افغانستان بلکه کشورهای منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران علاقمند به تحقق آن هستند. تحولات چند دهه گذشته در افغانستان این نکته را به خوبی نشان داد که در صورت عدم دستیابی به یک ثبات پایدار، صلح و توسعه در افغانستان، مشکلات موجود در حوزه داخلی افغانستان اعم از ناامنی، مواد مخدر، مهاجرت و مهمتر از همه توسعه گروه‌های افراط‌گرا محدود به حوزه داخلی این کشور نخواهد ماند و نه تنها کشورهای منطقه بلکه کشورهای خارج از منطقه را هم در بر می‌گیرد. بنا بر این دستیابی به ثبات، امنیت و صلح در افغانستان یکی از آرزوها و تمایلات و سیاست‌های راهبردی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان است.

ما بصورت کلی نسبت به دورنمای صلح در افغانستان خوش‌بین هستیم البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که مشکلات قابل توجهی در این مسیر وجود دارد ولی گمان می‌کنیم که اراده حکومت وحدت ملی در افغانستان و خواست عموم مردم این کشور مبتنی بر دستیابی به صلح است. بنابراین از این منظر ما دورنمای صلح را مثبت می‌نگریم هر چند ممکن است با دشواری‌هایی مواجه باشد. در عین حال به نظر می‌رسد تمام کشورهای علاقمند به ثبات در افغانستان باید دولت این کشور را برای دستیابی به صلح کمک نمایند. این موضوع را هم باید تأکید کنم که صلح مورد نظر ما صلحی است که با محوریت دولت افغانستان و با حفظ دستاوردهای دولت و مردم افغانستان ظرف ۱۴ سال گذشته به دست می‌آید.

- چه اقدامات مشخص و سازنده‌ای را جمهوری اسلامی ایران در راستای حمایت از این پروسه صلح می‌تواند انجام دهد؟

مهمترین نکته مورد توجه جمهوری اسلامی ایران این است که باید از دولت مرکزی در افغانستان بعنوان مجموعه منتخب مردم، مسئول اداره کشور و ماحصل حضور و مشارکت مردم در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری حمایت شود. طبیعی است تمایل و علاقه دولت مرکزی به ایجاد صلح و برقراری آشتی ملی با گروه‌های مخالف است. بنابراین مهمترین گام در این راستا به اعتقاد ما تقویت دولت مرکزی و حمایت از خواست این دولت در راستای دستیابی به صلح است.

- دولت‌های متعدد دیگری هم پیشنهادهایی را به حکومت وحدت ملی برای گفت‌وگوهای غیررسمی میان طالبان و حکومت در خاک خود ارائه داده‌اند. کشورهای چین و قطر نمونه‌هایی از این دست هستند و ارتباطات دیگری هم بین دو گروه در مکان‌های دیگری وجود داشته است. آیا جمهوری اسلامی ایران هم می‌تواند پیشنهاد برگزاری مذاکرات مشابهی بین دو طرف را در خاک خود ارائه دهد؟

در گفت‌وگوهایی که بین نمایندگان حکومت مرکزی یا جامعه مدنی افغانستان با نمایندگان طالبان صورت می‌گیرد یک نکته اساسی را باید مورد توجه قرار دادو آن نکته این است که روند کلی اقدامات دولت‌های علاقمند به آغاز پروسه صلح نباید منتج به مشروعیت بخشی به جریان طالبان بدون تعهد به تضمین آینده صلح شود. از این منظر در صورتی دولت جمهوری اسلامی ایران این موضوع را بررسی خواهد کرد که مشخصا تقاضایی از طرف دولت افغانستان وجود داشته باشد. معنای این رویکرد همان محور قرار دادن دولت افغانستان در هرگونه فرآیند صلحی است که دوستان افغان آنرا فرآیند صلح با مالکیت حکومت افغانستان می‌نامند.

- بهره‌گیری از راه‌هایی که بصورت غیر مستقیم طالبان را به پای میز مذاکرات بکشاند تا چه میزان به نظر شما در این فرآیند اهمیت دارد؟ آقای غنی از اهمیت نقش پاکستان در اعمال فشار به رهبری طالبان برای حضور در مذاکرات می‌گوید. آیا هیچ‌گونه درخواستی از سوی حکومت وحدت ملی به تهران داده شده است تا از مساعی جمیله خود برای اعمال فشار به طالبان در این فرآیند بهره بگیرد؟

تا کنون چنین درخواستی را از دولت افغانستان دریافت نکرده‌ایم و در صورت دریافت چنین درخواستی از دولت افغانستان، موضوع ورود و تلاش جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به صلح در افغانستان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

- یکی از موضوعاتی که مورد نگرانی جمعی در منطقه و شخص آقای غنی است ظهور داعش و تلاش آن برای شکل‌دهی دولت اسلامی تحت نام خراسان بزرگ می‌باشد؛ بویژه آنکه اخباری مبنی بر سربازگیری این گروه از میان طالبان هم وجود دارد. این موضوع تا چه میزان مورد نگرانی جمهوری اسلامی ایران است؟

افراط‌گرایی و تروریسم بصورت کلی پدیده‌های منفی و غیرقابل قبولی هستند که نتیجه‌ای جز بی‌ثباتی و آغاز درگیری را به دنبال ندارند. بر اساس گزارش‌های ما داعش در مقطع فعلی به عنوان یک تهدید جدی مطرح نیست ولی یک تهدید بالقوه است. بر اساس گزارشات موجود، داعش در مرحله فعلی برای ورود به درگیری‌ها اقدامی آغاز نکرده است. در حال تقویت پایه‌های خود و سربازگیری است اما ما این تهدید را بعنوان یک تهدید تروریستی و تهدیدی بالقوه برای افغانستان و منطقه می‌بینیم.

تجاربی که در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاد بخوبی نشان داد که نباید نسبت به تهدید این گروه توریستی با مماشات و غفلت برخورد کرد.

- تهدیدات امنیتی دیگری نیز از قلمرو افغانستان متوجه ایران است که یکی از آنها ترانزیت مواد مخدر است. ایران از مدتها قبل تلاش‌های فراوانی برای ممانعت از فعالیت قاچاقچیان و جلوگیری از ورود مواد مخدر به درون مرزهای خود داشته است. تا چه میزان این تهدید کماکان برای ایران وجود دارد و هزینه‌هایی که این معضل برای نیروهای امنیتی ایران دارد چه هستند؟

افغانستان بزرگترین تولید کننده تریاک در دنیاست. بخشی از تریاک تولید شده در افغانستان از طریق جمهوری اسلامی ایران به خارج انتقال پیدا می‌کند. در طول سالیان گذشته ما بیش از چند هزار شهید از مجموعه نیروهای انتظامی و امنیتی خود را در راه مقابله با قاچاقچیان مواد مخدر از دست داده‌ایم. هزینه‌های زیاد و قابل توجهی توسط بخش‌های مختلف جمهوری اسلامی ایران در راه مبارزه با این پدیده انجام می‌شود. مبارزه با مواد مخدر و قاچاق مواد مخدر یک سیاست دایمی و غیرقابل تغییر در جمهوری اسلامی ایران است.

- مشکلی که ما با آن مواجه هستیم عدم توجه کشورهای مربوطه در موضوع مبارزه با مواد مخدر است همه قبول داریم که درآمد حاصل از کشت، تولید و ترافیک مواد مخدر بخشی از هزینه‌های گروه‌های تروریستی را تأمین می‌کند و همه پذیرفتیم که تروریسم و مواد مخدر دو روی یک سکه هستند اما در صحنه عمل مبارزه جدی برای موضوع مبارزه با مواد مخدر مشاهده نمی‌شود. وقتی در سال ۲۰۰۱ شرایط جدیدی در افغانستان ایجاد شد طبق آمارهای نهاد بین‌المللی، تولید مواد مخدر حدود ۲۰۰ تن در سال بوده است اما در سال ۲۰۱۴ تولید مواد مخدر در افغانستان ۶۴۰۰ تن و سال قبل از آن ۵۵۰۰ تن بوده است و در طی یک دهه گذشته تولید به مرز ۷۵۰۰ تن یعنی بیش از نیاز دنیا هم رسیده است. پس سئوال اینجاست که چرا به این پدیده بی‌توجهی می‌شود؟

به نظر می‌رسد موضوع مبارزه با مواد مخدر یک اولویت برای کشورها و نهادهای مسئول در این زمینه محسوب نمی‌شده است و دست کم در صحنه عمل مشاهده نشده است که مبارزه جدی با کشت، تولید و ترافیک مواد مخدر در افغانستان صورت گرفته باشد و الا شاهد روند افزایش تولید این مواد در افغانستان نمی‌بودیم. احساس می‌شودکه مبارزه با مواد مخدر اولویت کشورها و طرف‌هایی که مسئولیت مبارزه با این پدیده را در جریان اجلاس بن در سال ۲۰۰۱ به عهده گرفتند، نیست. شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی هم بگونه‌ای است که به نظر می‌رسد کسی دنبال پاسخ‌دهی به این موضوع نیست.

علی‌رغم تمام این بی‌توجهی‌ها مبارزه با کشت، تولید و ترافیک مواد مخدر یک سیاست دائمی جمهوری اسلامی ایران است و ما علاقمندیم این سیاست را در قبال تعاملات دوجانبه با دولت افغانستان و همچنین با نهادها و سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای علاقمند به یک نقطه مطلوب برسانیم. یادمان باشد که مشکل مواد مخدر تنها مشکل منطقه ما نیست بلکه مشکل اروپا هم می‌باشد بنابراین نیازمند یک اراده جمعی برای مقابله با آن است. ما نشان دادیم که از این اراده برخوردار هستیم چه به لحاظ هزینه‌های مالی و چه به لحاظ تلفات انسانی.

- این نکته وجود دارد که میزان تولید مواد مخدر در افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا کنون علی‌رغم حضور کثیر نیروهای نظامی خارجی افزایش داشته است. آیا می‌توان یک نقش بالقوه سازنده برای جمهوری اسلامی ایران در قالب ائتلاف بین‌المللی با وجود مخالفت آن با پیمان امنیتی بین آمریکا و حکومت افغانستان متصور بود؟ آیا شما تصور می‌کنید می‌توان نقش بالقوه سازنده‌ای را برای ائتلاف به رهبری آمریکا در زمینه آموزش و تجهیز نیروی امنیتی افغانستان قائل بود؟ موضع جمهوری اسلامی ایران در این رابطه چیست؟

ما با یک تجربه ۱۴ ساله مواجه هستیم که موفق نبوده است. همه ما اعم از کشورهای منطقه و خارج از منطقه بخوبی نسبت به اهیمت موضوع وقوف داشتیم ولی علی‌رغم آنکه این موضوع به عنوان یک تهدید جدی مطرح بوده اما اقدامی صورت نگرفته است. آیا شما نشانه‌ای دال بر این مشاهده کرده‌اید که قرار است در آینده تغییری در اولویت‌های کشورهای دوست افغانستان که در خارج از منطقه حضور دارند صورت بگیرد که مفهوم آن مبارزه جدی با موضوع پدیده مواد مخدر باشد؟ من شخصا تا کنون چنین نشانه‌ای را ندیده‌ام ولی امیدوارم که ببینم. اگر ما چنین نشانه‌هایی ببینیم سعی می‌کنیم در قالب‌هایی دوجانبه، نهادها و سازمان‌های بین‌المللی مسئول و کشورهای علاقمند به مقابله با این پدیده در افغانستان کمک کنیم.

- در پایان سال ۲۰۰۱ به دنبال حمله آمریکا و سقوط رژیم طالبان، دیپلمات‌های کشورهای مختلف گرد هم جمع شدند و توافق بن از دل این نشست‌ها بیرون آمد؛ از جمله دیپلمات‌های ایران و آمریکا و به یک توافق مشترک در مورد مسیر آینده افغانستان دست یافتند. آیا به نظر شما زمان آن رسیده است که کشورهای ذی‌نفع از جمله ایران و آمریکا مجددا دور هم جمع شوند و به توافقاتی دست یابند؟

آنچه در بن در سال ۲۰۰۱ اتفاق افتاد از منظر سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران، اتفاق جدیدی نبود ما در طی سال‌های گذشته چه قبل از ۲۰۰۱ و چه بعد از ۲۰۰۱ بخوبی این مسئله را روشن کرده بودیم که سیاست اصولی ما مبارزه با افراط‌گرایی و تروریسم بویژه در منطقه است بنابراین با هر طرفی که می‌توانست اهداف خود را در این راستا قرار دهد، امکان همکاری وجود داشت. لذا ما همکاری خود را بر اساس هدف و استراتژی مشخصی که داشتیم، قرار دادیم. ما بدنبال مقابله با افراط‌گرایی بودیم و هستیم. ما بدنبال مقابله با تروریسم بودیم و هستیم. ما بدنبال ثبات در افغانستان بودیم و هستیم. آنچه در بن یک اتفاق افتاد در واقع تجلی اراده جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به این اهداف بود. طبیعی بود که همه طرف‌هایی که از این موضوعات حمایت می‌کردند می‌توانستند در کنار هم به یک نقطه مشترک برسند و این اتفاقی است که همواره قابل تکرار است. نکته مهم این است که ما بخواهیم با این پدیده‌ها مقابله نماییم و اولویت موجود در افغانستان را مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی، تقویت دولت مرکزی و مقابله با مواد مخدر قرار دهیم. این تهدیدها منحصر به افغانستان و منطقه نیست بلکه تهدیدهای جهانی هستند و نیاز به یک اراده جمعی دارند. هر زمان هر کشوری اراده خود را در این مسیر قرار دهد، حتما جمهوری اسلامی ایران هم از تحقق این خواست‌ها حمایت خواهد کرد.

- امروز بیانیه هشدارآمیزی از سوی رهبری طالبان خطاب به داعش و رهبری آن ابوبکرالبغدادی منتشر شد مبنی بر اینکه داعش نباید در امور این منطقه دخالت کند. آیا به اعتقاد شما احتمال اینکه تلاش‌های داعش برای سربازگیری از میان نیروهای طالبان در افغانستان می‌تواند یک متحد بالقوه در مبارزه با افراط‌گرایی داعش باشد؟

اگر از منظر ژئوپلتیکی به این پدیده نگاه کنید دشمن دشمن لزوما دوست شما نیست. بنابراین نباید فراموش کرد که تروریسم، تروریسم است. افراط‌‌گرایی، افراط‌گرایی است و خطر هر دو یکسان است. ما نباید اختلاف بین گروه‌های تروریستی و افراط‌گرایی را که می‌تواند منشأ قدرت داشته باشد با انجام ارزیابی‌های اشتباه مورد بررسی و محاسبه قرار دهیم.

- کاملا روشن است که سابقه درگیری‌های متعددی در دهه ۹۰ وجود دارد و مقابله حکومت جمهوری اسلامی ایران با گروه طالبان بویژه پس از حمله این گروه به سرکنسولگری شما در مزارشریف شدید بوده است اما بعد از آن ما گاهی از مقامات بین‌المللی و افغان می‌شنویم که ایران پس از سال ۲۰۰۱ در زمان‌هایی از طالبان حمایت کرده است. آیا شما فکر می‌کنید این اتهامات از کجا ناشی می‌شود؟

آنچه در مزارشریف در مورد همکاران دیپلمات و خبرنگار ما اتفاق افتاد، نشانه آشکار دیگری از قربانی بودن جمهوری اسلامی ایران بر اثر پدیده تروریسم بود. نشانه روشنی دال بر این بود که سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس تا کنون در جهت تقابل با جریان‌های تند، تروریستی و افراط‌گرا قرار داشته است و هم اکنون نیز با همان صراحت و جدیت گذشته ادامه دارد. ما کماکان از نظر راهبرد امنیتی خود قائل به هیچگونه همکاری با گروه‌های تروریستی و افراطی نیستیم. از نظر ما تقسیم تروریسم و افراط‌گرایی به بد و خوب یک اشتباه راهبردی است که نباید اتفاق بیفتد. تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ مستندی در این رابطه وجود ندارد. با کمال تأسف هر از گاهی این موضوع صرفا با انگیزه‌های سیاسی مطرح می‌شده است. ما هیچ حمایتی از طالبان انجام ندادیم و هیچ حمایتی هم از گروه‌های افراطی و تروریست انجام نخواهیم داد.

لازم می‌دانم همین جا اشاره‌ای داشته باشم به مقاله‌ای که اخیرا همکار شما منتشر کرده است. در آن مقاله همکار شما اشاره به گفت‌وگو با فردی به عنوان فرمانده طالبان می‌کند که به جرم ورود غیرمجاز در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران بوده است و تشویق می‌شود تا با حقوقی ماهانه ۵۸۰ دلار به گروه طالبان بپیوندد. من در بخش اول این مقاله خلاءهای قابل توجهی را مشاهده کردم؛ نکته اول اینکه در ایران هیچ تبعه افغان به جرم ورود غیرمجاز به زندان اعزام نمی‌شود. ما در حال حاضر چند صد هزار افغان داریم که یا مهلت اقامت آنها تمام شده است یا بدون مدرک وارد کشور شده‌اند و هیچ کدام آنها هم در زندان به سر نمی‌برند. مجازات ما برای ورود غیر مجاز به داخل کشورمان خروج فرد از مرز آن هم از طریق اردوگاه‌ها و نه زندان است. نکته دوم اینکه در حال حاضر هر کارگر ساده افغان (نه کارگر فنی که حقوق بیشتری می‌گیرد) در بازار کار ایران ماهانه بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ دلار درآمد دارد بنابراین این رقم تفاوت فاحشی با رقم ۵۸۰ دلار درج شده در گزارش شما ندارد که یک فرد بخواهد جان خود را بخاطر آن به خطر بیاندازد. نکته سوم اینکه چگونه یک فرد افغان معمولی که هیچ دوره آموزشی هم ندیده است حاضر می‌شود تا جان خود را به خطر بیندازد و پس از مدتی نه تنها طالبان او را می‌پذیرد بلکه به یکی از فرماندهان آن گروه مبدل می‌شود؟ لذا بخش اول این مصاحبه را مواجه با خلاء‌های اطلاعاتی دیدم که نمی‌تواند بطور منطقی این داستان را توجیه کند.

در بخش دوم گزارش هم متأسفانه موضوع از یک منظر دیگری دیده شده است. مجموع مصاحبه‌هایی که در آن مقاله انجام شده است تمرکز آن را بر این قرار داده بود که توافق هسته‌ای با ایران یک تهدید است و همکار نویسنده شما شاهد مثال خود را مصاحبه با آن فرد افغان در ابتدای مقاله ذکر کرده بود که خود با خلاءهای قابل توجه اطلاعاتی مواجه است.

من دو نکته دیگر را هم در همین راستا اضافه می‌کنم؛ همه ما باور داریم که دولت مرکزی افغانستان باید بعنوان نقطه ثقل سیاست‌های کشورهای مختلف مورد حمایت قرار گیرد. همه ما باور داریم که تروریسم و افراط‌گرایی یک تهدید جمعی است که فقط متوجه افغانستان نیست. اما در عمل با برخی موضوعات دیگر مواجه می‌شویم که کمی تردید در ما ایجاد می‌کند. برای مبارزه با تروریسم، نیروهای ناتو مسئولیت‌های امنیتی را به دولت افغانستان واگذار کرده‌اند و هم اکنون مسئولیت مبارزه بر عهده دولت افغانستان است. دولت افغانستان برای این مبارزه نیاز به امکاناتی دارد که به آن در مقابله با تروریسم کمک کند. اجازه بدهید با یک مثال ساده ادامه دهم؛ دولت افغانستان بصراحت در مورد نیازش به یک نوع خاص از هلی‌کوپتر صحبت می‌کند که می‌تواند در جنگ با گروه‌های افراطی کاربرد زیادی داشته باشد دولت افغانستان برخوردار از خلبان، مهندس پرواز و برخی امکانات اولیه این هلی‌کوپترها می‌باشد ولی خود هلی‌کوپتر را ندارد لذا از نیروهای ناتو تقاضای خرید این نوع از هلی‌کوپتر را کرد اما ظاهرا تا کنون هیچ پاسخ مثبتی دریافت نکرده است. ظاهرا مشکل در نوع تعاملی است که بین ناتو و برخی اعضای آن با کشور دارنده این هلی کو‌پتر وجود دارد و بدلیل این تعامل دشواری که بین این طرف‌ها اتفاق افتاده است ظاهرا تمایل جدی برای پرداخت هزینه‌های این نوع از هلی‌کوپتر توسط ناتو یا اعضای آن تا کنون مشاهده نشده است. ترجمه این رفتار از دیدگاه من این است که اولا ناتو یا برخی اعضای آن مشکلات و اختلافات خود با طرف‌های ثالث را به محیط داخلی افغانستان منتقل کرده‌اند و ثانیا مبارزه با تروریسم در افغانستان اولویت اول نیست چراکه اگر اولویت اول می‌بود علی رغم هم تعاملات نامناسب ممکن، باید کمک لازم برای رفع نیاز دولت افغانستان در مقطع فعلی صورت می‌گرفت.

من تنها می‌خواستم یک تصویری از آنچه در ذهن خود دارم را برای شما ترسیم نمایم و چالش‌هاو تضادهایی که وجود دارد را مورد اشاره قرار دهم. تلاش کردم که بگویم وقتی صحبت از مبارزه با تروریسم می‌شود نیاز به یک اراده جدی هست و این نیاز وجود دارد که جای اولویت اول عوض نشود. فراموش نکنیم که تروریسم یک تهدید برای همه کشورهاست و نیاز به یک اراده و همکاری جمعی دارد. ما نمی‌توانیم با تروریسم بصورت گزینشی برخورد نماییم.

من از بیان دیدگاه‌های شما در مورد مقاله منتشره در روزنامه ما تشکر می‌کنم و اگر حفره‌هایی در آن وجود دارد که باید پر شود، بسیار خوشحال خواهم شد که گفت‌وگو در مورد آنها را ادامه دهیم و دیدگاه ایران را در مورد آنها بدانیم.

من فکر می‌کنم کسی که این مقاله را نوشته است باید به این حفره‌ها توجه می‌کرد و وقتی این داستان را با این حفره‌های خالی می‌بینم یک علامت سئوال بزرگ در مقابل من نقش می‌بندد که آن علامت سئوال ماهیت و درستی این داستان را به شدت زیر سئوال می‌برد. حتی اگر بعنوان یک فرد بی‌طرف و نه سفیر جمهوری اسلامی ایران که آگاهی کامل از سیاست‌ها دارد، این داستان را مطالعه کنم، این حفره‌ها علامت سئوال‌هایی است که نمی‌تواند قانع کننده باشد.

- آیا شما فکر می‌کنید دلیلی وجود دارد که چرا مقامات بین‌المللی و افغان مایل هستند که این اتهامات را نسبت به ایران مطرح کنند؟ مشابه این اتهامات در فضای عراق هم علیه ایران و بطور خاص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بویژه از سوی نیروهای ائتلاف بین‌المللی مبنی بر آموزش و تجهیز برخی گروه‌های شبه‌نظامی شیعه مطرح می‌شود.

این سئوال را باید از کسانی بپرسید که این اتهامات و مسائل را مطرح می‌کنند. من می‌توانم به شما توضیح دهم که سیاست کشور من این چیزی نیست که گفته می‌شود و استدلال کنم که سیاست کشور من بر اساس سوابق موجود، مقابله با افراط‌گرایان و تروریسم است و شواهد زیادی هم در این زمینه وجود دارد. اما اینکه چرا طرف مقابل این اتهامات را مطرح می‌کند بهتر است از نیروهای بین‌المللی مدعی این مسائل سئوال کنید. تا آنجا که من اطلاع دارم اکثر مقامات رسمی این موضوع را تأیید نکردند و حتی مقامات رسمی نظامی در افغانستان در قبال مقاله اخیر همکار شما هم اعلام کردند که موضوع را بررسی خواهند کرد و آنرا تأیید نکردند. هیج سند و مدرک مشخصی در این زمینه وجود نداشته است اما قبول داریم که در بازار تبلیغات موجود در افغانستان گاهی اوقات این موضوعات مطرح می‌شود.

- برخی اوقات ما مباحثی را از مقامات رسمی افغان یا دیپلمات‌های غربی و بین‌المللی و همچنین مردم عادی در افغانستان می‌شنویم که برخی اتباع افغان از جانب ایران برای جنگ سوریه و دفاع از حرم اعزام می‌شوند. آیا این افراد داوطلبانه به جنگ در سوریه می‌روند یا اینکه با حمایت ایران این کار صورت می‌گیرد؟

در سوریه اتباع کشورهای مختلفی در حال جنگ و درگیری هستند؛ کشورهای عربی، کشورهای آسیای مرکزی، کشورهای اروپایی و کشورهای غرب آسیا مانند افغانستان و پاکستان. این افراد در هر دو سمت درگیری هم حضور دارند. در ملاقات اخیر من با یکی از مقامات ارشد افغانستان، ایشان توضیح می‌داد که چگونه یک تبعه افغان از اروپا به سوریه رفت و در صف مقابل حکومت بشار اسد قرار گرفت. آنچه در سوریه اتفاق می‌افتد یک انتخاب فردی توسط افغان‌هاست که بر اساس باورهای فردی خودشان صورت می‌گیرد.

هیچ برنامه‌ای توسط جمهوری اسلامی ایران در این زمینه وجود نداشته است و وجود نخواهد داشت. ما هیچ برنامه‌ای در این راستا طراحی نکرده‌ایم و اساسا به آن باور نداریم. آنچه اتفاق می‌افتد در قالب تمایلات فردی اشخاص در حال وقوع است. من به شما توضیح دادم که وقتی یک کارگر ساده افغان در ایران بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ دلار درآمد دارد طبیعی است که پول نمی‌تواند انگیزه لازم برای حضور آنها در جنگ باشد.

- بطور کلی ایران در حال ایفای یک نقش سازنده در افغانستان در زمینه‌های بازسازی طی این سال‌ها بوده است. ایران چه کمک‌هایی را می‌تواند به افغانستان انجام دهد؟ شما اشاره کردید که ارتش افغانستان نیازمند تجهیزات و آموزش بیشتر است آیا ایران می‌تواند در این زمینه هم به افغانستان کمک مستقیم نماید؟

ما آمادگی کامل برای همکاری با دولت افغانستان در بخش‌های مختلف را دارا هستیم. بعد از سال ۲۰۰۱ ما مشخصا در عرصه بازسازی در افغانستان ورود کرده و تلاش کردیم در یک تعامل سازنده و نزدیک با دولت افغانستان در موضوع بازسازی این کشور وارد شویم. ما طی سال‌های بعد از ۲۰۰۱ حدود ۴۰۰ میلیون دلار در قالب کمک‌ها و پروژه‌های مختلف به دولت افغانستان در راستای دستیابی به توسعه و سازندگی کمک کردیم. کمک‌های ما شامل سه بخش بوده است: قسمت اول شامل پروژه‌های زیر بنایی از قبیل احداث جاده، انتقال خطوط انرژی، احداث مدرسه و مراکز آموزشی، بخشی از راه‌آهن متصل کننده دو کشور و مواردی از این قبیل بوده است. بخش دوم کمک‌های ما کمک‌های جنسی و نقدی بوده است. ما تعدادی از وسایل و تجهیزات مورد نیاز و نیز کمک مالی مستقیم در اختیار دولت افغانستان قرار دادیم، کمک‌های مالی شفافی که در پایان هر سال در جدول وزارت مالیه افغانستان درج می‌شد. بخش سوم شامل کمک‌های نرم‌افزاری بوده که مواردی از قبیل اعزام مستشار و برگزاری دوره‌های مختلف آموزشی برای افغان‌ها بوده است. یکی از ویژگی‌های بین ما و افغانستان برخورداری هر دو کشور از یک زبان مشترک در کنار تاریخ و فرهنگ و تمدن مشترک می‌باشد و این موضوع عامل مهمی برای انتقال تجربیاتی است که ایران در طول دهه‌های گذشته به آنان دست یافته است.

ما این آمادگی را داشتیم و در قالب‌هایی که توضیح دادم بخشی از کمک‌های خود را هم ارائه کرده‌ایم و در حکومت وحدت ملی هم تقاضای استفاده از مشاوران ایرانی با ما مطرح شده است. علاوه بر سه حوزه فوق‌الذکر ما آمادگی داریم و این آمادگی خود را به دوستان افغان هم منتقل کردیم که در سایر حوزه‌ها در حد امکاناتی که برای ما میسر باشد بت دولت افغانستان همکاری داشته باشیم. ما توانایی همکاری در بخش آموزش نیروهای نظامی را با دولت افغانستان دارا هستیم و آماده هستیم در بخش آن دسته از تجهیزات نظامی که قادر به تولید آن هستیم نیز با دولت افغانستان همکاری کنیم. انتخاب با دولت افغانستان است، همانطور که در مورد پروژه‌های بازسازی تا کنون همه موارد ماحصل توافقات مشترک ما و دولت افغانستان بوده است‌ و هیچ اقدامی را بدون هماهنگی با دولت مرکزی افغانستان انجام نداده‌ایم. دلیل عمده این سیاست هم این بود که باور داریم وجود یک دولت مرکزی قوی، باثبات و مسئولیت‌پذیر در همسایگی ما که بتواند ثبات و امنیت را به افغانستان بیاورد، از ظرفیت‌های مردم استفاده نماید و برای مردم تولید ثروت کند و اراده جدی برای مواجهه با تهدیدات مشترک داشته باشد؛ بزرگترین ضامن ثبات در منطقه و بهترین تضمین برای ماست. بنابراین دولت مرکزی قوی در افغانستان بخشی از راهبرد تغییرناپذیر ما در این کشور است.

- آیا اگر مذاکرات بر سر موضوعات هسته‌ای در مسیر مثبتی به پیش برود و روابط بین ایران و آمریکا توسعه یابد این می‌تواند به مشارکت بیشتر دو کشوردر افغانستان بیفزاید؟

پاسخ این موضوع در دستور کار من قرار ندارد و آن بخش از همکاران من که درگیر موضوع هستند در این قبیل موارد می‌توانند پاسخ‌های مناسب‌تری بدهند.

شما نسبت به چند محور در مورد سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان تردید نداشته باشید: ۱- ما خواهان دولت مرکزی در افغانستان و تعریف یک رابطه مناسب با آن هستیم. ۲- ما از دولت وحدت ملی در افغانستان حمایت می‌کنیم و اساسا حمایت از دولت وحدت ملی بخشی از راهبرد ما در افغانستان است ۳- ثبات و توسعه در افغانستان دو پایه اصلی سیاست‌های ما در ارتباط با افغانستان است و آنرا نه تنها برای افغانستان و ایران بلکه برای کل منطقه مفید می‌دانیم. ۴- باور داریم تهدیدهای مشترکی در حوزه افغانستان وجود دارد که ضرورت همکاری مشترک را ایجاب می‌کند. ۵- از نظر ما تروریسم قابل تقسیم به بد و خوب نیست و از منظر ژئوپلتیکی دشمن دشمن لزوما دوست نیست. ۶- ما اختلاف خود را با سایر کشورها به محیط داخلی افغانستان نیاورده‌ایم و به آن باور نداریم. ۷- ما اعتقاد داریم افغانستان حوزه‌ای برای همکاری مشترک است چون منافع و تهدیدات مشترک داریم.

- یکی از مقامات حکومت افغانستان به ما گفته است که چندی قبل آقای سلیمانی دو میلیارد دلار کمک به حکومت افغانستان پیشنهاد داده بود تا علیه داعش بجنگد؛ پاسخ شما در این ارتباط چیست؟

مطلبی که شما مطرح می‌کنید شبیه داستانی است که همکار شما در مقاله قبل به چاپ رسانده است و با حفره‌های اطلاعاتی شدیدی مواجه است. دولت افغانستان اراده مبارزه با داعش را دارد و نیازی به کمک ما ندارد. تقاضایی هم تا کنون برای کمک از ما برای مبارزه با داعش نکرده است. داعش را یک تهدید می‌بیند و سیاست خود را مقابله با این تهدید قرار داده است و هیچ فردی در جمهوری اسلامی ایران در هیچ سطحی چنین پیشنهادی را به هیچ فردی در دولت وحدت ملی در افغانستان ارائه نکرده است.

- اگر آنچه در عراق و تحت نام داعش در حال فعالیت است خدای ناکرده در افغانستان شکل بگیرد آیا شما هم در کنار حکومت افغانستان قرار خواهید گرفت؟ حالا یا در قالب مشاوره نظامی یا ارسال نیرو؟

اول آنکه ما نیروی نظامی به هیچ جا اعزام نمی‌کنیم. ما به هیچ کشور خارجی نیرو نفرستادیم و به افغانستان هم نخواهیم فرستاد. ثانیا اگر دولت افغانستان از ما تقاضای همکاری کند ما در چارچوبی که با آن به توافق برسیم با آن همکاری خواهیم کرد.

- به اعتقاد شما حضور سربازان ائتلاف بین امللی در افغانستان مفید است یا خیر؟

من فکر می کنم مردم افغانستان مناسب‌ترین طرف برای پاسخگویی به این سئوال باشند. از دیدگاه من پاسخگویی به این سئوال در گروی میزان دستیابی این نیروها به اهداف و اولویت‌هایی است که در ابتدا برای ورود به افغانستان تعریف کرده بودند. اگر توانسته‌اند به اهداف خود دست یابند شما می‌توانید نگاه مثبتی داشته باشید در غیر اینصورت خیر. من به دو مورد مشخص در طول مصاحبه بعنوان مصادیق اشاره کردم که موضوعات مبارزه با تروریسم و مبارزه با مواد مخدر است. اگر ارزیابی شما این است که در این دو حوزه نیروهای بین‌المللی موفق شده‌اند و این دو چالش بزرگ را که تنها تهدید برای افغانستان نیست بلکه برای منطقه و جهان نیز تهدید محسوب می‌شوند را سرکوب کرده‌اند، می‌توان گفت که حضور آنها مثبت بوده است در غیر این صورت بهتر است بصورت جدی‌تری در مورد آن فکر کنیم و خیلی ساده با آن برخورد نکنیم.