دیپلمات باهوشی که به دیکتاتور وفادار ماند
به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی طارق عزیز همان طور که خودش پیش بینی کرده بود در زندان مُرد. چند هفته پس از اشغال عراق در سال 2003، دیپلمات بلندپایه رژیم صدام حسین خودش را به نیروهای آمریکایی تسلیم کرده بود و باقی عمرش را هم پشت میله های زندان گذراند. پس از حمله قلبی، روز جمعه در بیمارستانی در جنوب عراق درگذشت و در هنگام مرگ 79 سال داشت.
زنده ماندن طارق عزیز تا همین زمان هم عجیب است. او به عنوان بلندپایه ترین سیاستمدار مسیحی در حلقه سنّی صدام حسین، به جنایت علیه بشریت متهم و در سال 2010 توسط دولت عراق، که در این زمان دیگر تحت تسلط شیعیان بود، به اعدام محکوم شد. مصاحبه های درون زندان با طارق عزیز حکایت از پیرمرد فرتوتی داشت که حتی نمی توانست روی پای خودش بایستد. یک بار دست به اعتصاب غذا زد تا ممنوعیت ملاقاتش با اعضای خانواده لغو شود. نزدیکان طارق عزیز به یاد می آورند که او همواره بیمار بود، حتی وقتی در اوج قدرت به عنوان وزیر خارجه عراق و معاون نخست وزیر، به دیکتاتوری خدمت می کرد که در طول یک دهه به صورت سیستماتیک صدها هزار مبارز کُرد و شیعه و مخالفان سیاسی را قتل عام کرد.
برای دنیای خارج از عراق، کار راحتی شده بود که در سال های آخر عمر طارق عزیز و تحلیل رفتن او در سلول زندان به حالش دل بسوزانند. واتیکان از بغداد خواهش کرد که او را از مجازات اعدام معاف کند. طارق عزیز هم چنین به طرز غریبی تبدیل به نمادی برای مخالفان مجازات اعدام در اروپا شده بود. اما در داخل عراق اوضاع فرق می کرد و افراد بی شماری خواهان اعدام او بودند. تلویزیون دولتی به صورت بی وقفه نه تنها خبر حکم اعدام طارق عزیز، بلکه جزئیات جلسات پرتعداد محاکمه اش در طول دو سال را پخش می کرد. در نهایت، رئیس جمهور کُرد عراق جلال طالبانی پای خود را از این جنجال کنار کشید و از امضای حکم اعدام او خودداری کرد. هم طارق عزیز و هم ماجرای حکم اعدام او کم کم از اذهان عراقی ها محو شدند.
رولف اکئوس، دیپلمات سوئدی، یکی از آن هایی بود که برای عفو طارق عزیز لابی کردند. به گفته رولف که از 1991 تا 1997 سرپرست کمیسیون ویژه سازمان ملل برای عراق بوده و با معاون صدام حسین ارتباط تنگاتنگ داشته است، «طارق عزیز از وفاداران به صدام بود، اما در هیچ یک از اقدامات سبعانه ی صدام دخالتی نداشت». اکئوس در مصاحبه روز جمعه اش با مجله «فارن پالیسی» گفت که باور دارد طارق عزیز مسئولیت مستقیمی در سیاست های صدام حسین و کشتارها و شکنجه هایش نداشته است.
با آن حجم از وحشی گری های صدام حسین، همدلی با طارق عزیز سخت است. طرف های دیپلماتیک که با او مراوده داشته اند، از جمله اکئوس، می گویند که عزیز کاملاً به صدام وفادار بود و از او در مقابل محکومیتش توسط کشورهای غربی دفاع می کرد. چارلز دولفر، معاون کمیسیون ویژه ی سازمان ملل در آن زمان به یاد می آورد که طارق عزیز حتی زمانی که در زندان بود و پیش از اعدام صدام در سال 2006، از ملاقات کنندگانش احوال دیکتاتور عراق را می پرسید و می خواست بداند صدام درباره او چه نظری دارد؟ (دولفر در سال 2004 سرپرست «گروه تحقیقاتی ویژه ی عراق» در سازمان سیا بود که اعلام کرد سلاح های کشتار جمعی در این کشور آن تعداد نبوده اند که اشغال را توجیه کنند). دولفر به «فارن پالیسی» گفت: «او به دنبال کسب تأیید صدام بود. این نکته مهمی است. صدام قدرت هیپنوتیزم افراد را داشت و هر چقدر هم که آدم بدی بود، می توانست اطرافیان را مسحور خودش بکند.»
شاید این گفته دولفر پارادوکس رفتاری طارق عزیز را توضیح بدهد. هم اکئوس و هم دولفر طارق عزیز را فردی باهوش توصیف می کنند. او به مطالعه تاریخ آلمان، دیپلماسی فرانسه و سیاست کشورهای انگلیسی زبان علاقه داشت و اطلاعاتش در مورد غرب از هر کسی در دولت صدام بیشتر بود. در پی اشغال کویت توسط صدام در آگوست 1990، جیمز بیکر، وزیر خارجه آمریکا، در شهر ژنو سوییس با طارق عزیز دیدار کرد تا راهی برای جلوگیری از بمباران عراق توسط آمریکا در ژانویه 1991 پیدا کنند. ملاقات کاملاً بی ثمر بود، اما دولفر از بیکر نقل می کند که عزیز «علی رغم دستور کار مضحکش، خوب عمل کرد.»
به گفته دولفر، عزیز در فریب دادن دیپلمات های سازمان ملل مهارت داشت و نقشش در ایجاد شکاف میان اعضای شورای امنیت در دهه 1990 درباره تحریم های بین المللی علیه عراق اساسی بود. طارق عزیز همچنین در اختیار داشتن سلاح بیولوژیکی را با شدت و حدت انکار می کرد، با آنکه در طول جنگ خلیج فارس شواهدی به دست آمد که نشان می داد صدام قصد دارد سلاح سیاه زخم و بیماری های دیگر را بسازد.
رولف اکئوس می گوید: «به نظرم طارق عزیز به صورت سیستماتیک دروغ می گفت. او دیپلمات بااستعداد و باهوشی بود؛ با ما بازی می کرد و سعی داشت دولت ها و هر کس که در مقابلش بود، را سردرگم کند ... زیر ظاهر بدهیبتش، او دیپلمات برجسته ای بود». در یکی از آن لحظاتی که تعارفات کنار می روند، در بحبوحه اصرار احمقانه دولت عراق به اشغال کویت، طارق عزیز چشمه ای از عقلانیت را نشان داد. دولفر می گوید که از طارق عزیز پرسیده است چرا صدام حاضر نمی شود که فقط چند هزار نیروی خود را از کویت خارج کند و در مقابل خطر جنگ در خلیج فارس را برطرف سازد؟ به گفته دولفر، طارق عزیز فقط شانه بالا انداخت و به عکس صدام حسین روی دیوار اشاره کرد.
معاون کمیسیون ویژه ی سازمان ملل همچنین می گوید که در سال 2002 طارق عزیز تلاش داشت صدام را قانع کند که به بازدید بازرسان تسلیحاتی از عراق تن دهد. در این صورت، اشغال عراق در سال 2003 که کشور را پاره پاره کرد و باعث ظهور گروه تندروی سنّی «دولت اسلامی» شد اتفاق نمی افتاد. دولفر می گوید «او در روابط بین الملل از صدام زرنگ تر بود. آدم متکبر، نفرت برانگیز و حرامزاده ای بود. اما پیچیده بود و بسیار باهوش.»
ارسال نظر