پايگاه خبري تحليلي «پارس»- شهرداري ها كلان شهرهاي كشور تصميم جديدي براي زنده نگه داشتن ياد شهداي مدافع حرم را اتخاذ كرده اند.

ارزيابي دو نهاد فرهنگي- رسانه اي و يك نهاد نظامي كشور نشان مي دهد شهداي مدافع حرم در گمنامي و خانواده هاي آنها به شدت در مظلوميت قرار دارند به طوريكه برخي مسوولين به دليل مسايل منطقه اي و بين المللي كمترين توجهي به اين شهدا و خانواده هاي آنها نداشته اند.

اخيرا بر اساس پيشنهاد شهرداري يكي از كلان شهرها، قرار است يادمانهايي براي اين شهدا رونمايي شود در عي حال كه كوچه ها، خيابانها و مراكز مهم به نام شهداي حرم نامگذاري شود.

اگر مدافعان حرم نبودند بايد در شلمچه مي‌جنگيديم!

عليرضا محمدي- «نياز نيست خيلي به ذهنمان فشار بياوريم. همان وضعيتي كه در دوران دفاع مقدس وجود داشت حالا هم در جريان است. جنگي رخ داده كيلومتر‌ها آن طرف‌تر. فقط عدد اين كيلومترها كمي جابه‌جا شده. آن زمان 700، 800 كيلومتر فاصله بين تهران و جبهه‌هاي جنگ بود و حالا نهصد و اندي كيلومتر آن طرف‌تر، پشت خطي فرضي كه مرز دو كشور ايران و عراق تلقي‌اش مي‌كنيم.»

اينها همه تصوراتي است كه در مسير شركت در مراسم بزرگداشت پنج شهيد از رزمندگان مدافع حرم در ذهنم مي‌گذرد. چند صباحي مي‌شود كه هرازگاهي خبر شهادت رزمنده‌اي از سوريه يا عراق به گوش مي‌رسد. انگار كه دوباره جنگ آغاز شده است و براي ما شهرنشينان تنها اخبار است كه به چشم مي‌آيد و بي‌خبر از حال و هواي بچه‌هاي مدافع حرم، تنها به اظهارنظرهاي كارشناسانه از اوضاع منطقه مي‌پردازيم و ميدان عمل را به مردان عملگرا سپرده‌ايم.

اينجا خيابان احمد قصير است و مراسم در مسجد وليعصر(عج) جنب پارك ساعي برگزار مي‌شود. ازدحام ماشين‌ها خيلي زياد است. نه به خاطر مراسم كه سال‌هاست غولي مانند تهران زير لاستيك‌هاي چند ميليون اتومبيل مجال نفس كشيدن ندارد. بنر تصاوير شهدا را كه مقابل مسجد مي‌بينم، پارادوكسي بين روزمرگي شهرنشيني و شرايط خاصي كه در جبهه نبرد با داعش و تفاله‌هاي آل سعود و استكبار وجود دارد، دائما ذهنم را درگير خود مي‌كند. اگر خوب دقت كنيم، قابل باور نيست كه اكنون نيز به نوعي در شرايط جنگي قرار داريم، اما ايستادگي شهدايي چون حجت‌الاسلام محمد مالامير كجوري، هادي كجباف، روزبه هليسايي، حبيب جنت مكان و سيدجلال حبيب‌الله‌پور كه در مراسم بزرگداشت‌شان شركت كرده‌ايم، زهر اين جنگ تحميل شده را از ما گرفته است و تنها تحليل كارشناسانه برايمان باقي گذاشته است!

اين پنج شهيد مدافع حرم همگي اهل خوزستان هستند و مراسم نيز از سوي هيئت‌هاي مذهبي خوزستاني‌هاي مقيم تهران برگزار مي‌شود. مقابل مسجد گروهي مشغول نواختن سنج، دهل و دمام هستند كه مختص جنوبي‌هاست. از مقابل تصاوير شهداي دفاع مقدس و شهداي مدافع حرم عبور مي‌كنم و صداي سنج و دمام شور خاصي به فضا بخشيده است. اين موسيقي حماسي، رقصي ميان ميدان را به ياد مي‌آورد و مرداني كه با بصيرت‌شان ميدان را خوب شناخته و استوار در آن قدم برداشته‌اند.

از مقابل تصاوير «شهيد زين الدين، حاج عباس كريمي، جهان آرا، كجباف، مالاميري و...» عبور مي‌كنم و خودم را داخل شبستان مسجد مي‌بينم. جمعيت قابل توجه است و هر لحظه بر آن افزوده مي‌شود. خوزستاني‌هاي نام آشنايي چون سردار احمد خادم سيدالشهدا فرمانده قرارگاه كربلا و تعدادي از رزمنده‌هاي قديمي خوزستاني و همين طور چند تن از خانواده پنج شهيد مدافع حرم در ميان جمعيت ديده مي‌شوند. سردار جزايري هم است. كمي ديرتر مي‌آيد اما به عنوان كسي كه اصليتي خوزستاني دارد، شهداي اين خطه را فراموش نكرده و با حضورش سر و صدايي به راه مي‌اندازد كه بيشتر از سوي عكاسان خبري است و تند و تند فلاش مي‌اندازند و چيك و چيك عكس مي‌گيرند.

سردار احمد خادم سيدالشهدا از جمله سخنرانان مجلس است كه دقايقي به ايراد سخنراني مي‌پردازد. يك حرف از ميان سخنانش خوب به دل مي‌نشيند آن هم زماني است كه با اشاره به پنج شهيد مدافع حرم مي‌گويد:«اگر نبودند شهدايي چون حجت‌الاسلام مالامير، كجباف، روزبه هليسايي، حبيب جنت مكان و سيدجلال حبيب‌الله‌پور، حالا شما در شلمچه و كنار ما با دشمن مي‌جنگيديد!» حرف او اشاره به واقعيتي دارد كه گاهي از نظرمان دور مي‌شود. ما كه اينجا در تهران، يا آنجا در اصفهان، شيراز و مشهد و نقاط ديگر هستيم، گاهي فراموش مي‌كنيم كه خطر تروريسم پرورش داده شده توسط دلارهاي نفتي حكام عرب و سلاح‌هاي استكبار تا چه حد نزديك بود و حالا با جانفشاني اين شهدا بعيد و دور به نظر مي‌رسد.

سردار خادم سيدالشهدا خاطراتي از شهيد كجباف تعريف مي‌كند كه چطور از شهادتش خبر داده و همسرش نيز شيرزني است كه با شنيدن خبر شهادت او، خم به ابرو نياورده و با به اشتراك گذاشتن تصاوير كشته‌هاي داعشي و تكفيري در فضاي مجازي اعلام كرده: اگر كسي از دشمنان با شهادت كجباف‌ها خوشنود شده، با ديدن تصاوير هلاكت كشته‌هاي خودشان به ياد داشته باشند كه مردان اين سرزمين و جبهه مقاومت اسلامي هرگز اجازه نخواهند داد‌ ظلم دشمنان يكجانبه باشد و آن را به خودشان بازخواهند گرداند.

مراسم اندكي بعد به پايان مي‌رسد. از مسجد كه بيرون مي‌آييم، جز صداي بوق اتومبيل‌ها، صداي ديگري شنيده نمي‌شود. اينجا تهران است و امنيت برقرار است. كيلومترها دورتر اما...