اختصاصي پارس؛
دوقطبي هاي پيشنهادي يك مشاورارشد براي پيروزي در انتخابات مجلس/ سناريو تكراري است براي جهتدهي به افكار عمومي
مباني فكري – سياسي حاكم بر جريان اصلاحات باعث شده تا رهبران اين طيف دائم در پي دو قطبيسازي جامعه باشند.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- بر اساس پيشنهاد يك مشاور ارشد و يك گروه مدعي اعتدال، دولتمردان به شدت بايستي از «دوقطبي اقتصادي» پرهيز كنند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، يك مشاور ارشد و يكي گروه مدعي اعتدال در طراحي هاي داخلي خود جهت تصاحب كرسي هاي سبز مجلس دهم پيشنهاد كرده اند دولتمردان و حاميان دولت از «دوقطبي هاي اقتصادي» كه توسط جريان اصولگرا شكل مي گيرد به شدت پرهيز كنند.
اين مشاور ارشد همچنين پيشنهاد كرده به جاي «دوقطبي اقتصادي» بايستي دوقطبي هاي «سياسي»، «فرهنگي» و «اجتماعي» بسازيم و در جامعه آن را بسط دهيم.
بر اساس تحليل ارايه شده، به دليل مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم، «دوقطبي هاي اقتصادي» موجب طرح مطالبات عمومي در اين زمينه خواهد شد و به دليل اينكه دولت تاكنون در اين زمينه فعاليتي نداشته است عملا طرف بازنده اين دوقطبي خواهد بود.
بحث حجاب(با توجه به شروع فصل تابستان)، ورود زنان به ورزشگاه، ادامه موضوع بورسيه ها(با شروع سال آينده تحصيلي از مهر)، موافق و مخالف توافق هسته اي(به جاي موافق و مخالف توافق خوب و بد)، ترويج خبرهاي نادرستي مثل پولهاي انتخاباتي و... از جمله مواردي است كه براي دوقطبي هاي «سياسي»، «فرهنگي» و «اجتماعي» ذكر مي شود.
برخي اظهارات «شاذي» عناصر نزديك به جريان مدعي اعتدال و يا عملكرد پررنگ و غيراصولي برخي در زمينه تئاتر موسيقي، سينما، كتاب و.. نيز در همين راستاست.
دو قطبيسازي جامعه با هدف مقابله ملت با ملت
«دوقطبي كردن جامعه» در طول سالهاي اخير يكي از مهمترين راهكارهاي جريان هواخواه ليبراليسم در داخل براي پيشبرد اهداف سياسي بوده است كه ميتوان نمونههاي تاريخي بسياري براي آن ذكر كرد.
«دوقطبي كردن جامعه» در طول سالهاي اخير يكي از مهمترين راهكارهاي جريان هواخواه ليبراليسم در داخل براي پيشبرد اهداف سياسي بوده است كه ميتوان نمونههاي تاريخي بسياري براي آن ذكر كرد. اما قبل از پرداختن به مختصات تئوري اين جريان و ذكر پيامدها و آسيبهاي سياسي- اجتماعي آن، بايد مختصري در باب چگونگي بهوجود آمدن زمينههاي «دوقطبي شدن» سياسي در كشور گفت.
در طول ماههاي ابتدايي شكلگيري انقلاب كه هنوز ثبات اداري- سياسي بر كشور حاكم نشده بود سه ضلع ليبرالها، جريان چپ و مذهبيون - به عنوان جريانات مدعي تأثيرگذاري در پيروزي انقلاب- به رقابت بر سر شكل دادن به نظام جديد سياسي مشغول شدند و بعد از گذشت مدتي اين مثلث تبديل به دو قطبي انقلابي –ضدانقلابي شد، به طوري كه جريان ضدانقلاب از سلطنتطلبان خواهان بازگشت رژيم پهلوي تا گروههاي مخالف سلطنت از راستگرايان نهضت آزادي گرفته تا چپگرايان مجاهدين خلق را در خود جاي داده بود. در مقابل جريان انقلابي يا مذهبي داراي انسجام و وحدت خاصي بود به گونهاي كه در بسياري از موضوعات داخلي نهايتاً آراي مشخص و يكدستي از اين جريان به بيرون درز پيدا ميكرد.
ايجاد دوقطبي انقلابي- ضدانقلابي هر چند در دوران هشت ساله دفاع مقدس كه انسجام داخلي حرف اول را ميزد، مفيد و حاوي دستاوردهاي بسياري بود، نهايتاً باعث حذف گروههاي معاند شد و تصوير گويايي از اپوزيسيون ارايه داد.
با حذف گروههاي ضدانقلابي از فرآيند نقشآفريني سياسي در كشور به دليل راديكاليزه شدن، فعاليت جريان مذهبي كه اكنون پيروز رقابتهاي سالهاي نخست انقلاب اسلامي بود به دلايل مختلف از جمله «اختلاف نظرهاي سياسي- اقتصادي» شكلي نو به خود گرفت كه خروجي آن تولد مجمع روحانيون مبارز از دل جامعه روحانيت مبارز بود.
وجود برخي ديدگاههاي ناهمخوان در هريك از دو تشكل يادشده تعريف راست و چپ را هم دستخوش تحول معنايي قرار داد و نهايتاً چپها با چرخشي خاص نام اصلاحطلب را براي خود انتخاب كردند و تلاش كردند رقيبان خود را به شكلي هدفمند «محافظه كار» بنامند، كليدواژهاي كه نتوانست خيلي دوام يابد و نهايتاً به اصولگرايي رسيد. به هرحال چپ- راست دهه 60 جاي خود را به دوگانه اصلاحطلب- اصولگرا در دهه80 داد.
مباني فكري – سياسي حاكم بر جريان اصلاحات – تجديدنظرطلبان باعث شده تا رهبران اين طيف دائم در پي دو قطبيسازي جامعه باشند كه مصاديق فراواني ميتوان براي آن ذكر كرد.
دوقطبي
«دو قطبي سازي» از سناريوهاي تكراري است كه قدرت اثرگذاري بسياري براي جهتدهي به افكار عمومي دارد. در اين روش، براي قطبسازي فضاي سياسي كشور، اصطلاحاً فضا را به سمت دوگانه «ديو و دلبر» هدايت ميكنند و در فاز نخست با استفاده از ظرفيتهاي رسانهاي و عمليات رواني، طيفي را سرمنشأ تمام مشكلات داخلي به جامعه معرفي كرده و جريان متبوع خود را مقابل اين جريان بهوجودآورنده مشكلات كشور معرفي ميكند. اين جريان نه تنها با اين كار زمينه تخريب طيف مقابل را فراهم كرده و مقدمات رويگرداني جامعه از آنها را مهيا ساخته، بلكه در مرتبهاي بالاتر طرح رويگرداني مردم از حاكميت را در انديشه دارد.
ارسال نظر