پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سيدمحمداسلامي- اشتون کارتر، وزير دفاع آمريکا به تازگي ارتش عراق را به فقدان اراده لازم براي مقابله با داعش متهم کرده است. حيدر عبادي، نخست وزير عراق به اين اتهام واکنش نشان داده است. کميته دفاع و امنيت عراق هم سخنان کارتر را بي پايه و اساس و غير واقع بينانه توصيف کرده است. تنش رسانه اي بين مقامات آمريکايي و عراقي بار ديگر به ما يادآوري مي کند که نبرد کنوني در شهر رمادي در استان الانبار عراق بيش از آن چه به نظر مي رسد مهم است. مرور آن چه داعش در رمادي به دنبال آن است، نشان مي دهد که به راستي کدام يک از بازيگران منطقه اي و بين المللي اراده واقعي براي مقابله با داعش را ندارند.

1- رمادي براي داعش مسئله مرگ و زندگي است
درک رفتار داعش در هر يک از عمليات هاي تروريستي اين گروه، مستلزم مرور دوباره استراتژي کلي اين گروه تروريستي است. داعش هدف نهايي خود را استقرار يک خلافت تعريف کرده است. فارغ از اين که توهمات داعش درباره حدود جغرافيايي و نهادهاي اين خلافت توهمي چيست، نفس وجود اين هدف بسياري از رفتارهاي داعش را معنادار مي کند. بروز عمليات تروريستي در افغانستان و عربستان و ليبي همگي از تلاش داعش براي اثبات ادعاي تلاش براي ايجاد خلافت گسترده در منطقه غرب آسيا و شمال آفريقا ناشي مي شود. هرچند اين عمليات ها الزاما به معناي گسترش نفوذ داعش نيست و اين گروه تروريستي با استفاده از بقاياي شبکه القاعده در بسياري از کشورهاي منطقه مي تواند هر از چندي چنين عمليات تروريستي را انجام دهد. اما مهم ترين بخش براي اثبات اين هدف کلي، حفظ يک منطقه جغرافيايي خاص به عنوان مرکز اين خلافت موهوم است. بنابراين استراتژي داعش بيش از هر چيز در حال حاضر حفظ و بقاي سرزمين هايي است که اشغال کرده است. اين سرزمين ها در غرب به ديرالزور در سوريه، از شمال به سنجر و موصل، از شرق به تکريت و فلوجه و از جنوب به رمادي و قائم محدود هستند. داعش تاکنون نتوانسته است هيچ يک از شهرهاي مرزي اين منطقه مسموم شده را به تصرف کامل درآورد. حفظ رمادي براي داعش فقط حفظ مرکز الانبار نيست. بلکه حفظ اين شهر به معناي نخستين گام از يک تلاش بيشتر براي اشغال شهرهاي مرزي اين منطقه است که در نقشه کلي داعش نقش مرکز خلافت تروريستي آن ها را دارد.

2- راه حل پيروزي در رمادي چيست و نقش آمريکا و متحدانش در آن چيست؟
رمادي جلوه بي نظمي کنوني در منطقه است. راه حفظ مناطق با حاکميت هاي ملي در عراق و سوريه که با داعش و ديگر گروه هاي تروريستي درگير هستند از 3 مرحله کلي تبعيت مي کند:

1) آزادسازي اوليه هر شهر

2) استقرار امنيت در شهر

3) بازسازي آن شهر

دعواي اصلي بين اشتون کارتر و مقامات عراقي اين است که اين قاعده درباره رمادي صدق نکرد. يعني هنگامي که ارتش عراق اين شهر را از سقوط اوليه توسط داعش آزاد کرد، نتوانست بقاي خود را در آن حفظ و امنيت را در شهر مستقر کند. اما مشکل اينجاست که وزير دفاع آمريکا مي خواهد کتاب را از انتهاي آن به ابتدا بخواند. بله، واقعيت اين است که ارتش عراق رمادي را از دست داد. واقعيت ديگر اين است که نخست وزير عراق از عمليات گسترده براي بازپس گيري اين شهر خبر داده است. اما واقعيت بزرگ تر اين است که داعش چه طور توانسته است از سال 2010 تا کنون، حضورش در منطقه را حفظ کند؟ چه طور ممکن است که ارتش عراق با استفاده از درآمدهاي نفتي اين کشور و سلاح هايي که از کشورهاي مختلف از جمله آمريکا و روسيه خريداري کرده و در اختيار دارد، نتواند با اين گروه تروريستي مقابله کند؟ فراموش نکنيم که نبرد کنوني با داعش در رمادي يک نبرد چريکي و جنگ نامنظم نيست. بلکه ارتش عراق و تروريست هاي داعش اين بار يک جنگ کلاسيک را تجربه مي کنند. اگر آقاي اشتون کارتر يک بار ديگر اصول اوليه تشکيل ائتلاف منطقه اي عليه داعش به رهبري آمريکا را مرور کند، متوجه مي شود که چه کسي فاقد اراده جدي براي مقابله با داعش است. پايه اصلي ائتلاف بين المللي عليه داعش که در آگوست 2014 ايجاد شد، توقف حمايت هاي منطقه اي مستقيم و غيرمستقيم از اين گروه تروريستي بود. وزير دفاع آمريکا بهتر است براي آزمون ميزان اراده سياسي براي مقابله با داعش به سلاح هايي که به مقصد برخي کشورهاي عربي منطقه فرستاده مي شوند و سپس در اختيار داعش قرار مي گيرند، توجه کند.

‌بي‌مسئوليتي امريكا در الرمادي 

دكتر سيدنعمت‌الله عبدالرحيم‌زاده- اشتون كارتر، وزير دفاع امريكا، ‌حرفي زد كه نه تنها باعث حيرت عراقي‌ها شد بلكه زبان اعتراض آنها را هم باز كرد. او در مصاحبه با شبكه تلويزيوني سي ان ان ارتش عراق را متهم به بي‌ارادگي در جنگيدن كرد و با اين ادعا كه در نبرد الرمادي تعداد نفرات ارتش از شورشيان داعش بيشتر بود، گفت كه آنها تمايلي براي نبرد از خود نشان ندادند و اين نشان مي‌دهد مشكل در اراده عراقي‌ها براي جنگ با داعش و دفاع از خودشان است. حيدر العبادي، نخست وزير عراق از اين نوع ارزيابي كارتر از نبرد عراق متعجب شده و گفته كه از آن شگفت‌زده است اما حكيم الزميلي، رئيس كميسيون دفاعي و امنيتي پارلمان عراق به اين حد از واكنش رضايت نداده و در مصاحبه با آسوشيتدپرس حرف‌هاي كارتر را غيرواقع‌بينانه و بي‌پايه خوانده و گفته كه امريكا در الرمادي تجهيزات و اسلحه مناسب در اختيار ارتش عراق نگذاشته و از نيروهاي اين كشور حمايت هوايي نكرده و حالا به دنبال آن است تا تقصير شكست را به گردن ديگران بيندازد. اين حرف الزميلي نكته اصلي در واقعيت پيش‌آمده نسبت به نبرد الرمادي است آن هم نه فقط به دليل عدم حمايت امريكا از مدافعان اين شهر در برابر داعشي‌ها بلكه به دليلي ريشه‌دارتر. كارتر از بي‌ارادگي ارتش عراق در برابر حملات داعش مي‌گويد اما توجه ندارد كه اين ارتشي است كه طي 12 سال گذشته و به دست كشور و فرماندهان خودش آموزش ديده است. واقعيت يك سال اخير از سقوط موصل در ژوئن سال گذشته تا سقوط اخير الرمادي نشان داده آموزش‌هاي نظامي امريكايي‌ها طي اين مدت طولاني نتوانسته ‌ ارتشي را در عراق به وجود آورد كه در برابر گروهي مثل داعش ‌به‌‌گونه‌اي بجنگد كه انتظار مي‌رود. بايد توجه داشت امريكا حتي بعد از اين مدت هم حاضر نشده‌ ارتش عراق نيروي هوايي قدرتمندي در اختيار داشته باشد و تسليحات لازم را در اختيار آن مقدار معدود بالگردهاي جنگي عراق هم نمي‌گذارد. 

نكته ديگر به دخالت‌هاي امريكا در عراق مربوط مي‌شود كه به بهانه مشاركت دادن اقليت‌ها، ‌دولت العبادي را مجبور كرد به بازگشت افسراني به ارتش تن بدهد كه در جريان سقوط موصل نقش منفي داشتند، اگر نگوييم خيانت كرده بودند. در واقع، موضوع مشاركت اقليت‌ها در دست امريكايي‌ها مبدل به ابزار فشاري بر دولت عراق شده تا در برابر وحشي‌گري‌هاي داعش به دستورالعمل‌هاي واشنگتن تن بدهد و از طرف ديگر، مانعي شده در ساخت ارتشي كه بتواند با قدرت در برابر داعش بجنگد. اگر عناصر خائن يا ضعيف‌النفس بعد از سقوط موصل در ارتش پاك‌سازي شده بودند، ‌بي‌شك وضعيت در الرمادي به اين گونه نبود و داعش نمي‌توانست به آن صورت بر شهر مسلط بشود. نبرد چند روز اخير نشان داده 3 هزار نيروي حشد الشعبي با تجهيزات و نفرات معدودي چه پيروزي‌هاي چشمگيري را در برابر داعش به دست مي‌آورد به نحوي كه اين نيروها توانستند در مدتي كم به بخش شرقي الرمادي نفوذ كنند و داعشي‌ها را پس بزنند. اگر دولت عراق دستش باز بود تا اين ميزان هماهنگي و انسجام را به دور از دخالت‌امريكايي‌ها در ارتش به وجود بياورد، همين نتيجه از پيروزي‌هاي حشد الشعبي در ابعادي وسيع‌تر ديده مي‌شد، بنابر اين سخنان كارتر جداي از توهين‌آميز بودن براي دولت، ‌ارتش و مردم عراق، يك نوع فرار به جلو است تا نسبت به مسئوليت كشورش در برابر سقوط الرمادي طفره رفته باشد. اين نحو عمل كارتر در ارزيابي‌ها و تحليل ديگر مقامات امريكايي مثل ژنرال مارتين دمپسي، رئيس ستاد مشترك ارتش امريكا، ديده مي‌شود كه دلالت دارد برعدم مسئوليت‌پذيري آنها در برابر پرونده بيش از 12 سال حضورشان در عراق. از اين رو و با توجه به اين پرونده، لازم است مقام‌هاي عراقي نگاه ديگري به گذشته بيندازند و با تجربه‌اي كه طي يك سال اخير و به خصوص از وقايع الرمادي به دست آورده‌اند، با جديت تمام از خود بپرسند كه از اعتماد به امريكا چه نتيجه‌اي به دست آورده‌اند. نتيجه هر چه باشد مانعي در برابر داعش نبوده جداي از آنكه اين گروه هم مبدل به ابزاري در دست امريكا براي فشار بر دولت عراق شده و همين نكته هم مؤيد تجربه‌هاي قبل از بي‌اعتمادي به امريكاست. 

در هر صورت، تجربه الرمادي آن قدر دلالت بر نقش مخرب امريكايي‌ها در مبارزه با داعش داشت كه حرف‌هاي توهين‌آميز كارتر و دمپسي اين نقش را پررنگ و لعاب‌تر كرده و نشان مي‌دهد امريكايي‌ها به جاي مسئوليت‌پذيري در قبال 12 سال حضورشان در عراق، اين چنين به خود اجازه توهين به ملت و ارتش عراق مي‌دهند تا شانه از زير بار مسئوليت‌شان خالي كرده باشند.