بزنگاه روابط ایران و اروپا
به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی دکتر سعید خالوزاده استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد اروپا، در نشست بررسی سیاستهای اتحادیه اروپا به چالشها و موانع برقراری روابط ایران و اروپا پرداخته است.
ایران و اروپا دارای منافع مشترک در زمینه های مختلف و همچنین دارای اختلاف ها و چالش های متعدد هستند. جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا به دلیل قرار گرفتن در دو حوزه ارزشی و هنجاری متفاوت، فاقد یک رابطه نهادینه و استراتژیک هستند. این ضعف سبب شده با کوچکترین موانعی که در سطح روابط پیش می آید، دچار چالش شوند. به عبارتی رابطه نتوانسته در پایه های خود قرار گیرد و بارها در سه دهه اخیر و از ابتدای انقلاب اسلامی، مواردی از جمله گروگانگیری سفارت آمریکا، جنگ ایران و عراق، قضیه کتاب آیات شیطانی، ماجرای میکونوس، ماجرای هلموت هوفر و به خصوص مساله هسته ای، موانعی را در سطح روابط ایران و اتحادیه اروپا ایجاد کرده که بسیار چالش برانگیز بوده، تا جایی که در برخی مواقع عملا روابط به نوعی قطع یا کاهش یافته است. برای مثال در جریان کتاب آیات شیطانی سفرای طرفین به پایتخت های خود بازگشتند. همچنین در دوره بحران میکونوس، شاهد برقراری رابطه در پایین ترین سطح خود بودیم و سفرای کشورها به پایتخت های خود بازگشتند. این موارد گویای آن است که نتوانستیم به دلایل مختلف روابط را متاثر از مسایل و تحولات داخلی برقرار کنیم. بنابراین تفاوت های ارزشی و هنجاری در روابط طرفین وجود د اشته که در ساختار سیاسی، حکومتی، اجتماعی و فرهنگی مشاهده می شود.
مخالفان برقراری روابط ایران و اتحادیه اروپا
اروپا دوره حاکمیت مذهب و کلیسا را پشت سر گذاشته و وارد دوران جدید لائیسته شده است. امروز شاهد گروه هایی در اروپا هستیم که به هر دلیل با نظام های ایدئولوژیک و مذهبی میانه خوبی ندارد. گروه هایی مانند عفو بین الملل، دیده بان حقوق بشر، طرفداران منشور هلسینکی، فمنیست ها، گروه های چپ، سوسیالیست ها و لیبرال ها که گروه های قوی بوده و اصولا با ساختارهای سیاسی- مذهبی میانه خوبی ندارند و همیشه مخالفت خود را نیز اعلام کرده اند. در عین حال مخالفان برقراری روابط ایران و اتحادیه اروپا نیز زیاد هستند. جدای از مخالفان داخلی، مخالفانی نیز هستند که به دلایل مختلف علاقه مند به بهبود و ارتقا روابط ایران با کشورهای غربی به خصوص اروپا نیستند. در خارج از اروپا مخالفان بسیار بیشتر و پررنگ تر هستند. در داخل کشورهای اروپایی نیز چه در سطح مجالس ملی و چه در سنا و احزاب، که ارکان و پایه های قدرت در اروپا هستند و همچنین در سطح مطبوعات و افکار عمومی، همواره گروه های ذی نفوذ و لابی های قدرتمندی وجود دارند که به هر دلیل مخالف رابطه با ایران هستند. آنها در هر زمانی و در هر مقطعی نسبت به بهبود و ارتقا روابط کارشکنی کرده و مانع شده اند. لابی یهود، لابی فعال و قدرتمندی چه در کشورهای اروپایی و در سطوح سیاسی، اقتصادی، مطبوعاتی و فرهنگی بوده و چه در دولت آمریکا، کنگره و حتی جمهوری خواهان و لابی های صهیونیستی در آمریکا مانند آیپک، مانع بهبود روابط شده اند. در عین حال به جرات می توان گفت کشورهای همسایه ایران نیز اکثرا مایل به برقرار روابط ایران و اروپا و عادی شدن و توسعه آن نبودند. حتی ترکیه و پاکستان نیز مخالف این روابط بوده و کشورهای عربی نیز به صورت علنی مخالفت خود را اعلام کرده اند. اسرائیل بزرگترین مخالف رابطه است. حال در این فضا موضوع روابط ایران و اتحادیه اروپا مطرح می شود.
انتخابات 92 و پرونده هسته ای، پل ارتباطی با اروپا
می توان گفت انتخابات 24 خردادماه 92 فضای جدیدی را در سطح روابط ایران با اتحادیه اروپا به وجود آورد. پس از انتخابات این احساس در اروپا به وجود آمد و عمدتا در اکثر کشورهای دنیا این حس شکل گرفت که فضای سیاسی و گفتمانی جدیدی در ایران به وجود آمده که می توان روابط را به حالت عادی بازگرداند. پیروزی آقای روحانی و شعارهای مطرح شده، مورد استقبال بسیار خوب کشورهای غربی و اروپا قرار گرفت. اروپا حال چه در سطح کشوری و ملی و چه در سطح اتحادیه، رسما و علنا، علاقه مندی خود را برای عادی سازی روابط اعلام کرد. گرچه اعلام کرد که برقراری روابط منوط به حل و فصل پرونده هسته ای است.
می دانیم که پرونده هسته ای حداقل دوازده سال و حداکثر 20 سال بر سطح روابط ایران با اروپا سایه افکنده است. می توان با اطمینان بیان کرد که پرونده هسته ای تمام سطوح و زمینه های روابط را متاثر کرده است. بارها اروپایی ها به این مساله اشاره کرده اند. به خصوص آنکه پرونده هسته ای حالت حیثیتی و اعتباری به خود گرفته و هر یک از طرفین تصور می کنند که نباید کوتاه بیایند زیرا کوتاه آمدن یعنی بازنده شدن. به همین دلیل موضوع تبدیل به مشکل شده و حل و فصل آن به سختی و کندی پیش می رود.
فاکتور آمریکا در روابط ایران و اروپا
نکته ای که باید به آن توجه کرد و در هرگونه تحلیل از روابط ایران و اروپا مد نظر داشت، فاکتور آمریکاست. آمریکا یک فاکتور عمده، کلیدی و برجسته در مناسبات ایران و اروپاست. تا پیش از دولت آقای احمدی نژاد، ایده رابطه با غرب منهای آمریکا مطرح بود. در عین حال که فضای رابطه با آمریکا نیز فراهم نبود. این احساس وجود داشت که رابطه با اروپا، کمبود رابطه با آمریکا را جبران خواهد کرد. اما پس از آن به این نتیجه رسیدند که آمریکا اجازه این کار را نخواهد داد. آمریکا، اروپا را متحد درجه خود می داند و رابطه استراتژیکی با اروپا دارد. بنابراین نمی توانست رابطه اروپا با ایران را بدون در نظر گرفتن ملاحظات آمریکا بپذیرد. بنابراین این اتفاق روی نداد. امروزه به نظر می رسد در شرایطی قرار داریم که فضای سیاسی در سطح غرب تغییر کرده است. اگر فردا شاهد عادی سازی رابطه با اروپا باشیم، به طور حتم آمریکا موافقت خود را اعلام کرده است. این یک تغییر و تحول است. تا پیش از این آمریکا موافقت خود را بیان نکرده بود و حتی مخالفت و کارشکنی می کرد. اما امروزه روند مذاکرات، به گونه ای است که عملا با آمریکا درگیر شده ایم و طرف اصلی ما در مذاکرات آمریکاست. اروپا تنها می تواند به مثابه کاتالیزور عمل کند یعنی خواهان عادی شدن روابط و به نتیجه رسیدن پرونده هسته ای هستند تا سهم خود را ببرند. اما بازیگر اصلی آمریکاست.
از یک منظر این مساله خوب است زیرا طرف ما مشخص بوده و می دانیم با چه کسی طرف هستیم. هرچه قدر با اروپا مذاکره می کردیم باز به نتیجه نمی رسیدیم. رابطه تجاری میان ایران و اروپا برقرار بود اما مناسبات گسترده سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و فرهنگی برقرار نبود. در عین حال که رابطه تجاری بسیار متزلزل و شکننده بود و در کوچکترین مواردی شاهد بر هم زدن آن بودیم. پس از ماجرای میکونوس عملا رابطه تجاری فلج شده و سطح روابط از تیمسارها به سرهنگ ها کاهش پیدا کرد.
امروز شاهد شرایط جدید با فضای گفتمانی جدید حول پرونده هسته ای هستیم. اگر این پرونده به نتیجه برسد، که امید می رود به نتیجه نیز برسد، می توان شاهد دور جدیدی از مناسبات و همکاری ها با غرب و به خصوص اروپا باشیم. اروپا منتظر چنین فضایی است. آنها زمینه سازی و مقدمات و تمهیدات لازم را فراهم کرده اند. پس از پیروزی آقای روحانی شاهد استقبال عملی از سوی اروپا بودیم. آنها مدام هیات هایی را به ایران می فرستادند. هیات های پارلمانی، اقتصادی،تجاری، سیاسی به ایران می آمدند. این چیز کمی نبود چرا که پیش از آن شاهد این موارد نبودیم. باید گفت پیش از انتخابات خرداد 92 شاهد تحریم های گسترده ای از سوی اروپا بودیم. تحریم های ورای تحریم های شورای امنیت سازمان ملل که اروپایی ها نسبت به آن اصرار داشتند. در عین حال فضای سیاسی رابطه ایران با غرب و اروپا فوق العاده فضای منفی بود. میان اروپا و آمریکا یک هم آوایی به منظور فشار بر ایران شکل گرفته بود. اما اروپایی ها، آمریکایی ها را متقاعد کردند که نیازی به جنگ و درگیری با ایران در منطقه نیست و می توان از طرق مذاکره و دیپلماسی پرونده را حل کرد. آمریکایی ها نیز آن را پذیرفتند. آمریکایی ها قدرت نرم و دیپلماسی نرم اروپایی ها را پذیرفتند. اکنون در چنین شرایطی قرار داریم. تز و ابتکار عمل اروپاست که در حال پیش رفتن است. به خصوص آنکه این تز و ابتکار عمل میان دموکرات ها خریدار بیشتری دارد زیرا جمهوری خواهان بیشتر مایل به رویکرد سخت و احیانا درگیری بودند. این مساله به خصوص از طرف اسرائیل کاملا حمایت می شد. امروز شاهد استراتژی نزدیک و مشترک اروپا و آمریکا حول مذاکره با ایران در پرونده هسته ای هستیم.
من تصور نمی کنم پرونده های دیگر از اهمیت خاصی برخوردار باشد. برخی ممکن است بگویند که پس از پرونده هسته ای، موضوعات دیگر مانند حقوق بشر مطرح شود. بنده به عنوان کسی که 28 سال از نزدیک با اروپا کار می کنم، به این مساله بها نمی دهم. آقای سارکوزی طی سفری به چین 20 میلیارد یورو قرارداد تجاری امضا کرد. اما خبرنگاران او را زیر سوال بردند که چرا درباره مسایل حقوق بشر در چین صحبتی نشد. آقای سارکوزی بیان کرد:" این مساله فقط برای مذاکرات پشت میز است. ما همکاری و قراردادهای میلیاردی داریم. ما ترجیح می دهیم حقوق، قیمت سهام و وضعیت کارگرانمان خوب باشد. بحث های حقوق بشر برای مزه مذاکره خوب است." البته به طور حتم در خصوص رابطه ایران و اروپا مسایل حقوق بشری مطرح می شود اما اهمیت لازم را ندارد. می تواند در کنار سایر مسایل مطرح شود.
پرونده هسته ای مهمترین چالش در برقراری رابطه
مهمترین چالش پرونده هسته ای است. اگر پرونده هسته ای حل شود، شاهد دور جدیدی از روابط خواهیم بود. اروپا مقدمات لازم را فراهم کرده است. حدود 68 هیات در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری،پارلمانی و در سطوح دو جانبه و حتی در سطح اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا طی یک سال و نیم گذشته به ایران آمدند. بارها میان ایران و خانم اشتون و اکنون با خانم موگرینی و همچنین آقای دونالود توسک رییس شورای اروپا و آقای مارتین شولتز رییس پارلمان اروپا مذاکره صورت گرفت. اگر این روند ادامه داشته باشد، شاهد سفر هیات های گسترده تری به ایران خواهیم بود. تا پیش از انتخابات خردادماه روابط افت پیدا کرده بود و شاهد حضور روسای کشورهای اروپایی به ایران نبودیم. حتی وزرای خارجه و تجاری و معاونان وزیر و مدیرکل ها هم به ایران نیامدند. در حالی که در دوره اصلاحات شاهد سفر رییس دولت به کشورهای مهم اروپایی از جمله فرانسه، آلمان و ایتالیا بودیم و در مقابل نخست وزیران کشورهای اتریش، یونان و پرتغال به ایران آمدند. روابط گسترده تر بود. اما در دولت نهم و دهم رابط کاملا بلوکه و فریز شد و در پایین ترین سطح خود قرار گرفت. در بعد تجاری سطح رابطه از 28.5 میلیارد یورو به 6.5 میلیارد یورو با اروپا رسید. البته 28.5 میلیارد یورو رقم قابل توجهی نیست زیرا ترکیه به تنهایی بیش از 100 میلیارد یورو روابط تجاری با اتحادیه اروپا دارد. با این حال کاهش حجم روابط تجاری ایران با اتحادیه اروپا به خاطر فضای سنگین تحریم ها به وجود آمد. تحریم هایی که غرب علیه ایران اعمال کرد یعنی تحریم های اقتصادی، تجاری، بانکی، نفتی و پتروشیمی، رابطه را به زیر 6.5 میلیارد یورو رساند.
حال با ورود به فضای جدید به طور حتم احتیاج به کارکرد زیاد داریم. نکته مهم در دوران کنونی اعتمادسازی است. پیش تر دیوار بی اعتمادی میان ایران و اروپا بسیار مرتفع بود. اما امروز به نظر می رسد ستون ها و پایه های بی اعتمادی ترک برداشته و شکسته شده و فضای گفتمانی تغییر و بهبود یافته است. اگر دوره جدید دولت ایران بتواند با آسیب شناسی از روابط گذشته و واکاوی روابط به فضای و گفتمان جدید برسد، شرایط برای دور جدیدی از مناسبات و همکاری ها با اتحادیه اروپا فراهم است.
مسایل منطقه ای و رابطه ایران و اتحادیه اروپا
مسایل منطقه نیز از جمله مسایلی است که می تواند مورد تعامل و همکاری ایران و اروپا باشد. تحولات منطقه ای به خصوص طی چند سال اخیر، قدرت گرفتن گروه های تکفیری- جهادی و گروه های وهابی – سلفی، مواردی است که موجب نگرانی اروپا شده است. قدرت گیری داعش در سوریه و عراق مورد پسند اروپا نیست. دیدگاه اروپا در این زمینه به ایران نزدیک است. بارها از اروپایی ها شنیده شده که ایدئولوژی یا فلسفه شیعه به مسیحیت نزدیک تر است تا اهل تسنن. آنها با ما راحت تر تعامل می کنند. اگر در یک بستر قرار بگیریم، به طور حتم به لحاظ ایدئولوژیک رابطه اروپا با ایران بهتر پیش می رود تا کشورهای عربی. اروپا ترجیح می دهد با یک کشور مهم، قدرتمند و 80 میلیون جمعیت در منطقه استراتژیک خلیج فارس رابطه داشته باشد تا چند کشور کوچک عربی. اگر در حال حاضر غرب رابطه خوبی با کشورهای عربی دارد، نه به این خاطر که آنها را قبول دارند یا علاقه مند هستند، بلکه تنها به این خاطر است که سیاست این را ایجاب کرده و در چنین شرایطی قرار گرفته اند. اما ممکن است شرایط سیاسی، اقتصادی و ژئوپولتیک منطقه در آینده تغییر کند. کمااینکه اکنون نیز در حال تغییر است. در آن زمان، به طور حتم اروپا برقراری رابطه با یک کشور بزرگ، قدرتمند با سابقه تاریخی و فرهنگی را نسبت به کشورهایی که هر روز گروه های تکفیری و جهانی در آن قدرت می گیرند و امنیت آنها را به خطر می اندازند، ترجیح می دهد. به خصوص آنکه ژئوپولتیک اروپا در نزدیکی ژئوپولتیک منطقه خاورمیانه و خلیج فارس قرار داشته و تبعات منفی هرگونه اتفاقی در منطقه، به سرعت در کشورهای اروپایی مشاهده می شود. در حال حاضر صحبت از 6 الی 7 هزار اروپایی عضو داعش است. بیش از 1500 نفر اتباع فرانسه در این گروه حضور دارند. انگلستان، آلمان، هلند، سوئد و نروژ از جمله کشورهایی هستند که اتباع آنها به گروه های جهادی و تکفیری پیوسته اند. این مساله موجب ترس اروپا شده است. اروپایی ها بیشتر می ترسند. شاید برای ایران مسایل منطقه چندان سخت نباشد. اما برای اروپا اینگونه نیست. برای مثال حادثه شارلی ابدو و کشته شدن چند نفر، اروپا را وحشت زده کرد. آنها نگران تکرار این مساله هستند. از این رو تصور می شود شرایط فعلی و فضای سیاسی، روانی و ذهنی اروپا و ایران تغییر کرده و منجر به تغییر فضای گفتمانی می شود. می توان در آینده شاهد این مساله بود که مناسبات گسترده ای میان طرفین صورت گیرد. ایران زمینه های گسترده ای برای همکاری و سرمایه گذاری دارد. کشورهای اروپایی سرمایه داشته و به دنبال مکانی برای سرمایه گذاری هستند. بازار بزرگ 80 میلیونی ایران می تواند فضای خوبی را فرهم کند. منافع مشترک طرفین می تواند بر اساس احترام متقابل شکل گیرد.
در نهایت اینکه همه چیز منوط به پرونده هسته ای است. ماه های پشت سر گذاشته شده و ماه های پیش رو به طور حتم ماه های سرنوشت سازی در سیاست خارجی ایران است. اگر توافق به خوبی صورت گیرد موقعیت ژئوپولتیکی ایران در منطقه بسیار ارتقا خواهد یافت. همچنین فضای جدیدی را ایجاد می کند که تقریبا همه کشورهای دنیا خواهان برقراری رابطه نزدیک و ارتباط گسترده با ایران هستند. حتی در آینده می توان شاهد آن بود که هیات های مهمی از کشورهای اروپایی در سطوح مقامات عالی رتبه از روسای کشورها، دولت ها و پارلمان ها به ایران سفر کنند.
ارسال نظر