روایتی از تبعیض نژادی در ینگه دنیا، مهد سرمایهداری جهانی/ «پلیس» حمایت نمیکند، میکشد+ تصاوير
تل سیاهپوستان غیرمسلح، باعث شده آمریکاییها دیگر به مأموران قانون اعتماد نداشته باشند.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- حمیدرضا عظیمی- چهرهای سیاه دارد؛ کمی فربه با تیشرتی سبز به تن! در آخرین تصویری که از او منتشر شد، اینطور بود. با همان لباس سبز رنگش، داشت میدوید؛ نقش بر زمین شد و ...؛ بعد رسانهها نامش را «والترلامراسکات» نوشتند. آن روز مثل همه روزهایی بود که پیش از این گذشته، اما برای «والتر» گویا روز تقدیر نام گرفت. پلیس نورثچارلستون، خودروی او را به دلیل نقص فنی در چراغ عقب، متوقف کرد. «والتر» از ماشین پیاده شد. چند لحظهای با ماموری که یونیفرمی سیاه به تن داشت، گپ زد. کمی بگو مگو و درگیریای بسیار مختصر. ناگهان پا به فرار گذاشت! چند متری که دور شد، مامور پلیس «مایکل توماس اسلیگر» (میشائیل توماس اسلاگر) هفتتیرش را که به نظر میرسید از نوع «برتا» باشد، در آورد و شروع به شلیک کرد. یک، دو، سه و... هشتمین تیر که شلیک شد، «والتر» را نقش بر زمین کرد. اینها شرح تصاویری است که چندی پیش بعد از مرگ مردی سیاهپوست در ایالت کارولینای جنوبی آمریکا، درفضای مجازی منتشر شد و پس از آن خبرگزاریهای مختلف آمریکا، آن را بازنشر دادند. انتشار این تصاویر به این دلیل بود که پلیس نورثچارلستون ادعا کرد «والترلامر اسکات» ٥٠ ساله، به دلیل ربودن اسلحه بیحسکننده مامور اسلیگر، به قتل رسیده است. «اسلیگر» روز حادثه پشت بیسیم به همکاران خود اعلام کرد، مجبور به شلیک به فردی شده که اسلحه او را ربوده است. «دیوید آیلور» وکیل «اسلیگر» نیز به صورت رسمی اعلام کرد موکل او برای دفاع از خود به متهم شلیک کرده است. او گفت: موکل من احساس خطر کرده و «اسکات» نیز قصد داشته دستگاه شوک او را بردارد. بعد از انتشار تصاویر صحنه قتل «اسکات»، «آیلور» از ادامه دفاع از این افسر پلیس انصراف داد.
افشای نابرابری
قتل «والترلامر اسکات» نمونهای از آن چیزی است که بارها و بارها در رسانههای ایالات متحده انعکاس یافته است. شهروندان ایالات متحده معتقدند، پلیس رفتاری تبعیضآمیز علیه رنگینپوستان دارد. در لحظات اولیه قتل «والتر اسکات» پلیس مدعی شد براساس قانون با او رفتار کرده است اما انتشار تصاویری از قتل «اسکات» در فضای مجازی که توسط یک عابر پیاده گرفته شده بود، موج جدیدی از اعتراضات را به راه انداخت که شهروندان رنگینپوست ایالاتمتحده آن را اعتراض علیه تبعیضنژادی نامیدهاند.
«فیدین سانتانا» جوانی که تصاویر چگونگی قتل «اسکات» را در اختیار خانواده قربانی و خبرگزاریها قرار داده بود، دو روز پس از حادثه حاضر به گفتوگو با رسانهها شد. مطابق گزارش «یورونیوز» او در پاسخ به اینکه چرا حاضر شده است این ویدیو را در اختیار خانواده قربانی و رسانهها قرار دهد،گفت: «دلیلش این است که اگر روزی چنین بلایی سر من هم بیاید میخواهم همه حقیقت ماجرا را بدانند.» وی که خود از رنگینپوستان ایالات متحده است در این گفتوگو تأکید کرد: زمان فیلمبرداری بسیار نگران بودم که پلیس به سوی من نیز تیراندازی کند.
در گزارشی که خبرگزاریهای آمریکایی پس از این حادثه منتشر کردند، بر خشونتهای اخیر پلیس آمریکا و قتل سیاهپوستانی که سلاح به همراه ندارند، تأکید شده و آمده است: قتل سیاهپوستان غیرمسلح، باعث شده آمریکاییها دیگر به مأموران قانون اعتماد نداشته باشند.
بنا بر آنچه تاکنون در رسانههای غربی و آمریکایی منتشر شده، قتلهایی شبیه آنچه در فقره مربوط به «اسکات» ٥٠ ساله رخ داد، به دفعات تکرار و در مواردی منجر به تبرئه پلیس شده است اما تفاوت این فقره با فقرات قبل، بر این است که انتشار تصاویر مستند صحنه جرم، مقامات آمریکایی را مجبور به موضعگیری کرده است. بعد از حادثه در گزارشی که روی خروجی خبرگزاریهای مختلف قرار گرفت، بیانیه رسمی «کریس استورات» وکیل خانواده «اسکات» منتشر شد که در متن آن آمده است: انتشار تصاویر حادثه، مقامات را واداشت تا فوراً واکنش قاطعانه نشان دهند.
با انتشار تصاویر صحنه قتل «اسکات»، ساکنان نورثچارلستون از ایالت کارولینای جنوبی، در اعتراض به خشونت پلیس علیه رنگینپوستان تجمع کردند. «یورونیوز» گزارش داد: ساکنان خشمگین نورثچارلستون در اعتراض به خشونت پلیس علیه سیاهپوستان دست به تجمع زدند. یکی از شرکتکنندگان در این تجمع گفت: «من اینجا به نمایندگی تمام پدران آمدهام تا بگویم از اینکه هر هفته، هر روز یا هر چند ساعت شاهد کشته شدن یک جوان سیاهپوست به ضرب گلوله پلیس آمریکا باشم، خسته شدهام.»
این نخستینباری نیست که ماموران پلیس در ایالاتمتحده، به سوی سیاهپوستان شلیک میکنند. سال گذشته «مایکل براون»، جوان ١٨ ساله سیاهپوست در شهر «فرگوسن» به ضرب گلوله «دارن ویلسون» کشته شد. کشته شدن این جوان سیاهپوست، موج بزرگی از نارضایتی را در این شهر و دیگر نقاط آمریکا به راه انداخت. بزرگترین حرکت اعتراضی که در واکنش به قتل «براون» انجام شد، زمانی بود که قاضی «رونالد براک میر»، قاضی شهر فرگوسن، «ویلسون» را از اتهام قتل عمد، مبرا دانست. پس از این حکم راهپیمایی هفتروزهای از محل قتل «براون» تا مرکز ایالت میسوری (به طول ١٩٢ کیلومتر) آغاز شد که نام «سفر عدالت» به خود گرفت. این راهپیمایی به ابتکار «سازمان ملی دفاع از رنگینپوستان» برگزار شد. معترضان در این راهپیمایی اعتراضی، پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود: «زندگی سیاهپوستان اهمیت دارد» و «اجرای عدالت».
تنشهای نژادپرستانه
وجود تبعیضنژادی علیه رنگینپوستان در ایالاتمتحده و تعدادی از کشورهای غربی، موضوعی نیست که بنابر وجود بغض یا چیزی شبیه کینه، مطرح شده باشد. رسانههای غربی بارها نظر مسئولان محلی و فدرال در ایالات متحده را منتشر کردهاند که در آن بر وجود تبعیض نژادی صحه گذاشتهاند.
وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا مارس ٢٠١٥ (هفت ماه پس از حادثه فرگوسن) گزارشی منتشر کرد که در آن بر وجود تبعیضنژادی در دستگاههای حافظ قانون این کشور تأکید داشت. براساس تصریح روزنامه «یو.اس.ای تودی»، در گزارش تحقیقی وزارت دادگستری آمریکا قاضی «رونالد براک میر» (قاضی شهر فرگوسن) متهم به صدور احضاریههای غیرضروری با هدف کسب درآمد، بهخصوص علیه سیاهپوستان آمریکایی شد. دراین گزارش آمده است: «روشهای اجرای قانون در فرگوسن از تمرکز این شهر بر کسب درآمد و نه رفع نیازهای امنیت عمومی نشأت گرفته است.» ازجمله دیگر یافتههای گزارش یادشده اذعان به نهادینه شدن رفتارهای نژادپرستانه پلیس در برخورد با متهمان است.
یورونیوز نیز در گزارشی درباره این موضوع آورده است: سال ٢٠١٤ را بایدسال بالا گرفتن «تنشهای نژاد پرستانه» در ایالات متحده آمریکا دانست آن هم در شرایطی که ششسال از ورود نخستین رئیسجمهوری رنگینپوست به کاخ سفید میگذشت. رخداد «فرگوسن» صبر مردم را لبریز کرد. تظاهراتهای متعددی در یکصد و هفتاد شهر آمریکا علیه نگاه نژادگرایانه پلیس به سیاههای این کشور برپا شد که حداقل از دهه ١٩٦٠ به این سو بیسابقه بوده است. یک پرستار رنگینپوست و مادر دو نوجوان دراینباره گفت: «نگران دو پسرم هستم. وقتی بزرگتر شوند نمیدانم درباره پلیس باید به آنها چه بگویم. اینکه وقتی دچار مشکل شدند به پلیس زنگ بزنند یا نه؛ برای اینکه پلیس برای حمایت از ما اینجا نیست گویا.»
«نداشتن اعتماد به پلیس» را باید احساس مشترک جامعه آمریکاییهای آفریقاییتبار بهویژه بعد از اتفاق هشتم آگوست ٢٠١٤ در شهرک فرگوسن واقع در ایالت میسوری دانست که در آن «مایکل براون»، یک نوجوان رنگینپوست و غیرمسلح، به ضرب شش گلوله یک افسر سفید پوست از پای درآمد.
«کلینتون استانسیل»، کشیش کلیسای «سنت لوییس» که شهرک فرگوسن در حومه آن واقع شده، از وضع سیاهان در جامعه آمریکایی ابراز گلایه کرد و گفت: «این موضوع تنها به فرگوسن مربوط نمیشود و در هر شهر آمریکا قابل مشاهده است. جوانان سیاهپوست در حاشیه قرار داده شدهاند و در همه شهرها به صورتی غیرانسانی با آنها برخورد میشود. بنابراین فکر میکنم که مورد فرگوسن و مایک براون همه را حول وضع موجود گرد هم آورد.»
به هر روی رخداد فرگوسن، به سطح فدرال کشیده و درنهایت پای کاخ سفید هم به ماجرا باز شد. «باراک اوباما»، «اریک هولدر»، دادستان کل آمریکا را مسئول رسیدگی به این پرونده کرد. حتی اوباما پذیرفت که آنچه را که در فرگوسن رخ داده، نمیتوان یک استثنا دانست. او گفت: «باید بپذیریم وضع حاکم بر فرگوسن نشان از چالش بزرگتری دارد که ما بهعنوان یک ملت همچنان با آن مواجهیم. واقعیت این است که در بخشهای بسیاری از کشور بیاعتمادی شدیدی میان ضابطان قانون و جامعه رنگینپوست وجود دارد. بخشی از این وضع را باید میراث تبعیضنژادیای دانست که در کشورمان حاکم بوده است.»
شواهد نشان میدهد مقاومتها برای اثبات وجود تبعیضنژادی تا حدی است که بیشتر اوقات حتی با شواهد زیاد هم، نمیتوان آن را اثبات کرد. در موضوع قتل نوجوان سیاهپوست در شهر فرگوسن، هیأت منصفه در نوامبر ٢٠١٤ تصمیم گرفت پلیس سفیدپوست را تحت تعقیب قرار ندهد. «ویلسون» افسری که به سوی نوجوان سیاهپوست شلیک کرد (عاقبت هم او هم قاضی پرونده مجبور به استعفا شدند)، حتی از اتهام «نقض حقوق مدنی» هم تبرئه شد. گزارش «اریک هولدر» دادستان آمریکا درباره پرونده «مایکل براون»، نیز به دلیل آنچه «کمبود شواهد و عدله» نامیده شد، نتیجه خاصی در بر نداشت. موارد مختلف نشان داده تحقیقاتی از این دست، بهطور معمول به نتیجهای خاص منجر نمیشود.
جسد سیاه، کف خیابان
از گذشته تاکنون، موضوعات مختلفی مبنی بر وجود تبعیضنژادی در دستگاه پلیس انگلستان، فرانسه و همین چند هفته پیش پلیس رژیم صهیونیستی، مطرح شده است. حتی شواهد نشان میهد نگاه دوگانه به سفیدپوستان و سیاهان در دستگاه قضایی ایالاتمتحده، وجود دارد. آنچه واضح و روشن است، وجود تعدادی زیاد از متهمانی است که توسط پلیس آمریکا کشته شدهاند و بعدها معلوم شده درباره آنها اشتباهی صورت گرفته است. شاید همین نوع برخورد باشد که مطابق اسناد، تعداد سیاهپوستانی که توسط پلیس آمریکا کشته میشوند، ٢١برابر بیشتر از سفیدپوستان است.
ماه گذشته جوانی ٢٥ساله در بالتیمور ایالات متحده، در زمان بازداشت توسط پلیس جان خود را از دست داد و باز هم انبوه اعتراضات در آمریکا آغاز شد. اعتراضاتی که به نظر نمیرسد بتواند رویکرد پلیس را نسبت به سیاهان تغییر دهد. «مایکل مور» مستندساز منتقد آمریکایی پیامی تويیتری درباره این موضوع منتشر کرده است. او در پیام، خود ضمن همدردی با سیاهان آمریکایی نوشت: «شما را زندانی میکنند، به شما تیراندازی میکنند، به ستون فقرات شما آسیب میرسانند، خرخره شما را میجوند، شما را به جنگ میفرستند، شما را فقیر نگه میدارند، شما را اراذل مینامند، به شما اجازه رأی دادن نمیدهند. اما شما میتوانید برای ما آواز بخوانید.».«بی.بی.سی» هم در پی مرگ جوان سیاهپوست در بالتیمور آمریکا، لیست سیاهانی را منتشر کرد که اغلب آنها در دوسهسال اخیر، توسط پلیس آمریکا کشته شدهاند.
فردی گری، ۲۵ ساله در آوریل امسال (۲۰۱۵) در شهر بالتیمور زمانی که در بازداشت پلیس بود، به دلیل جراحات وارده به ستون فقراتش درگذشت. پلیس او را به ظن همراه داشتن چاقوی ضامندار بازداشت کرده بود. اما بعدا دادستان بالتیمور گفت که چاقو، ضامندار نبوده است.
والتر اسکات، ۵۰ ساله در اوایل آوریل امسال (۲۰۱۵) به دلیل آنکه یکی از چراغهای عقب اتومبیلش شکسته بود، توسط پلیس در نورثچارلستون در ایالت کارولینای جنوبی متوقف شد.ا و درحال فرار، از ناحیه پشت هدف گلوله پلیس قرار گرفت و کشته شد. مایکل اسلاگر(اسلیگر)، مامور پلیس به دلیل تیراندازی به والتر اسکات به قتل متهم شده است.
اریک هریس، ۴۴ ساله، اوایل آوریل امسال (۲۰۱۵)، به ضرب گلوله یک پلیس در تولسای اوکلاهما کشته شد. این افسر پلیس بعد از واقعه گفت قصد شلیک به مظنون را نداشته، بلکه بهطور اشتباهی به جای دست بردن به اسلحه الکتریکی شوک دهنده، کلت کمریاش را کشیده و بدون مکث شلیک کرده است.
رومین بریسبون، ۳۴ ساله در دسامبر سال ۲۰۱۴ در فونیکس ایالت آریزونا هدف گلوله یک پلیس سفیدپوست قرار گرفت. پلیس گفته است او هنگام مرگ یک بطری دارو در دست داشت و تصور کرده که او مسلح است.
تمر رایس، ۱۲ساله در ماه نوامبر ۲۰۱۴ در کلیولند ایالت اوهایو، پس از آنکه به پلیس اطلاع داده شد که به روی تعدادی از مردم در پارک اسلحه کشیده، توسط پلیس کشته شد. بعد از مرگ این پسربچه، معلوم شد که او یک تفنگ اسباب بازی در دست داشته است.
مایکل براون، ۱۸ ساله درآگوست ۲۰۱۴ در شهر فرگوسن در ایالت میسوری به ضرب گلوله پلیس کشته شد. او مظنون به سرقت بود. پلیس گفته بود که این جوان یکی از دو مظنون به سرقتی بود که دقایقی پیش از کشته شدنش در آن روز اتفاق افتاده داده بود. جزییات مرگ مایکل براون به مناقشه بین پلیس و معترضان منجر شد.
ازل فورد، ۲۵ ساله درآگوست ۲۰۱۴ در لسآنجلس پس از آنکه پلیس گفت که قصد دزدیدن سلاح کمریاش را داشته، به ضرب گلوله کشته شد. ازل فورد که تعادل روانی نداشت، گفته بود که با پلیس گلاویز شده، اما یک شاهد عینی به روزنامه لسآنجلس تایمز گفته بود که چنین اتفاقی بین پلیس و آقای فورد اتفاق نیفتاد.
اریک گارنر، ۴۳ ساله در ژوئیه ۲۰۱۴ در خیابانی در نیویورک به ظنفروش غیرقانونی سیگار توسط پلیس متوقف شد. گفته شده که هنگامی که ماموران پلیس تلاش میکردند او را بازداشت کنند، درگذشت. پزشکی قانونی نیویورک گفت که مرگ اریک گارنر به دلیل فشار روی قفسه سینه او در شرایطی بوده که پلیس او را روی زمین نگهداشته بود.
ترایون مارتین، ۱۷ساله در فوریه ۲۰۱۲ در سنفورد فلوریدا به ضرب گلوله یک نگهبان محلی کشته شد. گفته شده که او در هنگام مرگ مسلح نبود. ضارب در نهایت تبرئه شد.
برنارد بیلی، ۵۴ ساله درسال ۲۰۱۱ پس از شلیک یک پلیس سفیدپوست، کشته شد. گفته شده آقای بیلی در جریان درگیری در بیرون ساختمان شهرداری شهر کوچکی در کارولینای جنوبی هدف گلوله پلیس قرار گرفت. او به هنگام درگیری مسلح نبود.
یک مفهوم ایدئولوژیک
نژادپرستی یا «راسیسم»، موضوعی است که هرچند تظاهرات آن در اعمال و رفتار انسان در اجتماع بروز میکند اما بنمایهای ایدئولوژیک نیز با خود، همراه دارد. «کوئن، بروس» در مبانی جامعهشناسی، نژادپرستی را اینگونه تعریف میکند: «نژادپرستی باوری است که بر حسب آن یک گروه نژادی، خود را برتر از گروههای نژادی دیگر میدانند و یکی از قدرتمندترین و مخربترین اشکال تبعیض است.» اینگونه تبعیض اکنون در مناطق مختلفی از جهان به چشم میخورد. بهویژه وجود نژادپرستی در برخی کشورهای اروپایی و ایالات متحده، امری است که نمیتوان آن را کتمان کرد. این نوع نگاه، بنابه گفته کارشناسان بیش از آنکه محصول محیط اجتماعی باشد، محصول نگاه سرمایهداری است.
سایت «ولونگا» در تأیید این موضوع نوشته است: «محافل ارتجاعی کشورهای سرمایهداری با اتکا به تئوری نژادپرستی، سیاست ضدانسانی تبعیضنژادی و ستم ملی را اعمال میکنند، اقلیتهای ملی و نژادی را در داخل کشور تحت فشارهای گوناگون مادی و معنوی قرار میدهند، حقوق آنان را پایمال میکنند و نسبت به آنها جنایات فجیع مرتکب میشوند. اقداماتی که در ایالاتمتحده آمریکا علیه سیاهپوستان و بومیان «سرخ پوست» انجام میگیرد، همه آشکار است. بهرغم اعلامیه حقوق بشر، سیاست تبعیضنژادی که بر تئوری راسیسم متکی است همچنان در قسمت مهمی از جهان سرمایهداری بیداد میکند.» نژادپرستی در دوران معاصر، شکل و شمایل جدیدتری پیدا کرده و دیگر آنگونه که در دوران بردهداری با سیاهان رفتار میشد، عمل نمیشود. در کتاب «فرهنگ علوم اجتماعی» نوشته جولیوس گولد و ویلیام کولب، نژادپرستی مدرن امروزی به «دوگوبینو» نسبت داده شده و آمده است: «این نظری رسمی است که مفهومهای عقلی معاصر آن، از نوشته دوگوبینو به نام «رسالهای درباره نژادهای انسانی» (منتشرشده در ۱۸۵۳ م) سرچشمه میگیرد. مهمترین شخص در انتقال این نظر به قرن بیستم ه ـ.س چمبرلن، سیاسینویس آلمانی انگلیسیالاصل(۱۹۲۷- ۱۸۵۵) است. کنت ژوزف آرتور دوگوبینو که گاه «پدر نژادپرستی امروزی» نامیده شده است، اندیشههایی را مطرح کرد، که در بسیاری از محافل علمی هم نفوذ پیدا کرد. بنابر نظر وی، سه نژاد وجود دارد: سفید، سیاه و زرد. نژاد سفید از هوش، اخلاق و نیروی ارادۀ برتری نسبت به نژادهای دیگر برخوردار است، و این صفات موروثی، زیربنای گسترش نفوذ غرب در سراسر جهان را تشکیل میدهند.» حمید عضدانلو در کتاب «آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی» این معنا را تکرار کرده است: «نژادپرستی نقش عمدهای در تاریخ معاصر آمریکا بازی کرده است. مردم سفیدپوست آمریکا، نژادپرستی را به مثابه توجیهی برای بردهداری یا تحقیر سیاهپوستان به کار میبرند. اغلب در جامعهای که نژادپرستی در آن رایج است، گروه مسلط، نژادپرستی را چنین توجیه میکند، که اعضای گروه دیگر از لحاظ هوش پستترند» از آنچه گذشت (و مطالب قبلی بازخوانی) این معنا برمیآید که امروز دنیای غرب هرچند در بخشهایی دچار بنیادگرایی است (رواج عقاید اوانجلیستها و ...) اما آنچه در این جغرافیا وسعت دارد، اعتقاد به «راسیسم» یا تبعیضنژادی است. شرق جغرافیایی و بهطور خاص خاورمیانه هم گرفتار تبعیضنژادی هست اما بنیادگرایی آفتی است که در آن وسعت یافته و روز به روز بر شمار معتقدان آن، افزوده میشود. رواج چنین پدیدههایی در جامعه بیش از هر چیز «زندگی مسالمتآمیز» انسانها در کنار یکدیگر را به مخاطره خواهد انداخت.
ارسال نظر